بزرگنمایی حمله چند نوجوان به افاغنه در قزوین (+تکمیلی)
در پی هجوم عده ای نوجوان 14 – 15 ساله به 5 منزل افغانی های ساکن روستای نظام آباد قزوین در فروردین ماه گذشته، برخی بازداشت شده و تحقیقات مراجع قانونی همچنان ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، اما در روزهای اخیر گزارشی در بی.بی.سی فارسی با تیتر «حکایت حمله «نقابداران» به مهاجران افغان در قزوین» منتشر شد که در آن ماجرا تحریف شده و بازتاب آن باعث بدبینی ایرانی ها و افغانی ها و تحریک احساسات دو طرف شد.
واقعیت چه بود؟
علی نصیری، یکی از اعضای شورای روستای نظام آباد درباره ی این اتفاق که پس از انتشار شایعه ای تجاوز یک افغان به یک دختر ایرانی ناتوان ذهنی اتفاق افتاد، با مقدیمه ای چنین توضیح می دهد:
کیلومتر 12 جاده قزوین – رشت، روستای نظام آباد، تقریبا 4500 نفر جمعیت دارد و در آستانه ی شهر شدن است، یعنی (تنها تصویب هیات محترم دولت را کم دارد).
عمده درآمد مردم بدون لحاظ اولویت کشاورزی، کامیونداری، کارگری و تجارت است. 90 درصد جمعیتش بومی هستند. مهمترین اقلیت مهاجرش افاغنه بودند و قدمت استقرارشان به بیش از 30 سال بر می گردد.
این روستا به دلیل بافتش از لحاظ دامداری، بسیار ضعیف است. تنها 10 الی 25 خانوار ایرانی دارای دام (گوسفند)، چیزی در حدود 600 راس و شاید زیر 10 خانوار دارای (گاو) چیزی در حدود 20 راس باشند. عمده ی دامداری متعلق به افاغنه (فقط گوسفند) شاید چیزی در حدود 700 یا 800 راس بود که افاغنه در کنار چرای گوسفندهای ایرانی (در ازای دریافت حقوق ماهیانه) خودشان نیز به پرورش گوسفند می پرداختند.
شیر محمد تنها افغانی مقیم دارای وسیله ی نقلیه در محل بود و سایر افاغنه به هیچ عنوان دارای وسیله ی نقلیه (به استثنای موتور سیکلت) نبودندو فرزندانشان در تمام مقاطع تحصیلی موجود در روستا در حال تحصیل بودند و از تمام امکانات موجود مانند فرزندان ما استفاده می کردند.
علی رغم سخت گیری های ما در مورد رعایت بهداشت، متاسفانه این موضوع به ویژه در مورد دختران به هیچ وجه مراعات نمی شد. مربیان و اولیای محترم مدارس ابتدایی دخترانه همیشه از وجود شپش در سر این اطفال و انتقال آن به کودکانشان گلایه مند بودند. کلاس های درس با بیش از 35 دانش آموز که تا 15 نفر از آنان افاغنه بودند از مسایل مورد اعتراض اولیا و مربیان بود.
در گورستان روستای ما بیش از 30 افغانی مدفون هستند که بدون پرداخت حتی یک ریال عوارض در آنجا آرمیده اند. در تمام این مدت با احترام کامل آیین های مذهبی خویش را در تنها مسجد روستا برگزار می کردند که با کمک های مردمی هزینه های جاری آن پرداخت می شود، بدون اینکه حتی یک ریال بابت آن کمکی به مسجد کنند. آنها حتی یک جریب زمین در نظام آباد ندارند اما در فصول مختلف مانند باغداران و صیفی کاران اقدام به فروش محصولات کشاورزی از تخم هندوانه گرفته تا ذرت می کنند.
در شب دوشنبه 18 فروردین، در اثر قلیان احساسات عده ای نوجوان اتفاقی افتاد که از جانب هر انسان آزاده ای محکوم است و هرگز قصد دفاع از این اقدام را نداشته و نداریم. من و سایر اعضای شورا و مامورین انتظامی آن شب تا صبح در خیابان های این روستا مراقب خانه ی مردمی بودیم که هیچ نسبت خونی یا نژادی با ایشان نداشتیم. شماره ی تماس خود را به آنها دادیم تا در میان یکدیگر پخش و در صورت حمله به ایشان سریعا ما را در جریان بگذارند.
تنها پنج خانه – نورمحمد عرب، مستاجرین کربلایی فضل اله، مستاجرین مشهدی ستار، مستاجر حاج صیفی و یک خانه که خودم شخصا ساعت 2 صبح با تلفن مستاجر افغانی به آنجا رفتم – ، مورد هجوم واقع شد و آن هم در حد شکستن شیشه ها.
ولی این حرکت زشت را تنها عده ای نوجوان 14 – 15 ساله مرتکب شدند اما عمل کسانی که مغرضانه و به دروغ هزاران جنایت انجام نگرفته را به ما نسبت می دهند بسیار شنیع تر از رفتار و کردار بی هدف چند نوجوان متاثر از احساسات تحریک شده است.
صبح روز بعد آرامش در روستا به طور کامل برقرار بود و حتی دانش آموزان افغانی بدون هماهنگی با ما به مدرسه رفته بودند. بنده با مدیران تمام مدارس نظام آباد تماس گرفتم، ضمن درخواست مرخصی برای دانش آموزان افغانی، تعداد محصلین حاضر در کلاس ها به ویژه دوره ی راهنمایی پسرانه را جویا شدم، سپس با توجه به شرایط پیش آمده از ایشان درخواست کردم تا این دانش آموزان را برای جلوگیری از اتفاقات غیر قابل پیش بینی به تنهایی به خانه نفرستد. ساعت 12:30 به دنبالشان رفتم و آنها را به خانه هایشان رساندم.
تا غروب همه چیز کاملا آرام بود اما بسیاری از افاغنه خانه های خود را ترک کرده بودند و برای ما امکان مراقبت از خانه های ایشان وجود نداشت و هر چه رخ داد همین جا بود؛ برخی بزهکاران و سودجویان اقدام به سرقت برخی اقلام افاغنه کردند.
در مورد سرقت از منازل در روزهای بعد فقط 3 خانوار به ما گزارش دادند اما تعداد شاکیان افغان در حال حاضر قریب به 30 نفر هستند و قیمت اموال ادعایی ایشان نزدیک به 50 میلیون تومان است. در واقع هیچ کس نمی تواند صحت یا کذب ادعای ایشان را تایید کند. البته مقامات قضایی برابر قانون به موضوع رسیدگی می کنند.
[تکمیلی در سه شنبه 13 خرداد]
نقدی بر گزارش اخیر بی بی سی
علی نصیری
روستای نظام آباد در 12 کیلومتری شهرستان قزوین در کنار جاده قزوین – رشت واقع شده است. با پیکان چیزی در حدود 10 دقیقه، فاصله اولین مرکز پلیس (کلانتری شهر محمود آباد) چیزی در حدود شاید 5 کیلومتر است (ادعای بی.بی.سی: فاصله ی اولین مرکز پلیس 20 دقیقه است!). بنا بر این مدت زمان لازم برای حضور پلیس کمتر از 10 دقیقه است. از مرکز دفتر شورای اسلامی تا میدان روستا (محل تجمع معترضین) کمتر از نیم کیلومتر است.
زمانی که ما از ماجرا اطلاع پیدا کردیم و به محل رفتیم تا حضور اولین واحد پلیس تنها چند دقیقه طول کشید. پلیس و مسوولین محلی مشغول گفتگو با معترضین در میدان بودند که گزارشی مبنی بر حمله ی عده ای نوجوان در قسمت قدیمی روستا که محل تجمع خانوارهای افغانی است واصل شد. فاصله ی محل مذکور تا میدان اصلی کمتر از 5 دقیقه به صورت پیاده است.
زمانی که ما به محل (با ماشین پلیس و به صورت آژیر کشان) رسیدیم برخی مردان و زنان روستایی (همسایگان افاغنه) را در حالی که چادر به کمر بسته بودند در حال نگهبانی در مقابل منازل افاغنه یافتیم که به ویژه اعضای شورا را به دلیل کوتاهی در مهار نوجوانان مورد سرزنش و عتاب قرار می دادند.
نوجوانان خشمگین بودند اما قصد غارت نداشتند. تنها نقاب، تاریکی شب بود (تیتر بی.بی.سی: «مردانی که نقاب به چهره داشتند»).
ما حتی یک نفر را داخل منازل افاغنه ندیدیم، با سرعت از محل گریخته بودند. حمایت همسایگان، صاحب خانه ها و کارفرمایان و صدای آژیر ماشین های پلیس دلیلی بر عدم روبرو شدن با ایشان بود.
اینجا یک روستا است و ما همدیگر را می شناسیم، مثل اکثر روستاهای دنیا. مردم از افغانی ها در مقابل خشم فرزندانشون دفاع کردند. اگر این شایعه منسوب به یک نظام آبادی می بود تردید نکنید تبعات آن بسیار ویرانگرتر و بی رحمانه تر می شد.
به هر صورت در آن شب تنها تعدادی شیشه و پنجره شکست، نه خانه ای سوخت و نه دیواری فرو ریخت. چند گوسفند که تعداد آنها کمتر از 10 عدد بود کشته و یا سرقت شد، ولی افاغنه به سرعت شبانه یا صبح روز بعد علی رغم سفارش ما مبنی بر مراقبت از اموال شان روستا را ترک کردند که بیشتر سرقت ها در همین زمان و با نبود صاحب خانه ها و عدم امکان مراقبت از تمام خانه ها صورت گرفت.
اتوبان قزوین – رشت چند سالی است که را افتاده ولی هرکس که به نظام آباد آمده باشد می داند که تقریبا 85 درصد مغازه ها تعمیر گاه های خودروهای سنگین هستند (آقای حمید مافی! تردد کامیون و کامیونت در اتوبان قزوین – رشت ممنوع است). [حمید مافی خبرنگاری است که در گزارش بی.بی.سی به گفته های او استناد شده است]
بنابراین تنها در آمد تعدادی سوپر مارکت (شاید 20 تا) و احیانا نانوایی ها و دو رستوران موجود در محل متاثر از این موضوع است و اگر مطالب وب شورا را خوانده باشید خواهید دید که این شورا برای اولین بار بعد از انقلاب درخواست احداث کلانتری کرده که بلافاصله هم پذیرفته شد.
انتهای پیام