خرید تور تابستان

پزشکیان: می‌خواهند دولت موفق نشود

به گزارش انصاف نیوز، روزنامه ی اعتماد در مقدمه ی گفتگویی با دکتر مسعود پزشکیان نوشت: اهل تشریفات نیست و این برای کسی که زمانی وزیر بوده و فوق‌تخصص جراحی قلب دارد عادی نیست. اگر هر کسی به یک خصیصه‌یی زبانزد باشد او از معدود کسانی است که در شهره و معروف بودن بین نمایندگان دست به جنجال نزد. کسی که نایب‌رییس مجلس در تعریف امثال او گفته بود «مجلس امروز از افرادی بهره‌مند است که زمانی وزیر بودند و حالا این تجربه را به مجلس می‌دهند» اما جنس او نه از تعریف است و نه هیاهو. نطق‌های کم ولی غوغایی‌اش در مجلس هنوز هم جای شنیدن دارد؛ نطق‌هایی که هر چند جمله در میان با آیه‌های قرآن و پند‌های نهج‌البلاغه گره می‌خورد و باعث می‌شود تا جنس حرف‌هایش با دیگران در بهارستان فرسنگ‌ها فاصله داشته باشد. خودش می‌گوید: «ما اگر به همین کتاب (قرآن) و پندها (نهج البلاغه) پایبند باشیم خیلی کارها و حرف‌ها داریم که به دنیا بزنیم ولی افسوس.» مجلسی‌ها «نهج‌البلاغه خوان» صدایش می‌کنند و عده‌یی همین را طعنه‌آمیز می‌خوانند ولی خودش به حرف‌ها توجهی ندارد و اعتقاد دارد کار درست را باید انجام داد. مسعود پزشکیان نماینده تبریز در مجلس هشتم و نهم و وزیر بهداشت دولت خاتمی کسی بود که اعتماد قبل از تعطیلات مجلس شورای اسلامی به گفت‌وگویی با او پرداخت. پزشکیان در این گفت‌وگو از دورانی می‌گوید که دولت نهم او و امثال او را برکنار کرد تا به مدت سه سال از عرصه سیاست دور بماند؛ دورانی که به گفته خودش با وجود مزایای اقتصادی و مالی نتوانست او را از مردم و سیاست دور کند. وقتی صحبت احمدی‌نژاد می‌شود مدام از تخلف، قانون‌گریزی و سکوت دوستداران دولت حرف می‌زند. وزیر دیروز کشورمان همچنین از حوادث 88 اینچنین می‌گوید که «ما برخوردمان با مردم و تمامی مسوولان و حتی متخلفان در چارچوب قانون معنا می‌دهد و نه خارج از آن. حتی به بهانه امنیت حق نداریم خلاف قانون عمل کنیم. اگر من مجرم هستم در چارچوب محکوم شوم و اگر طبق قانون تبرئه شدم هیچ کسی حق ندارد مرا متهم کند اما متاسفانه در جامعه چنین فضایی وجود ندارد. » انتقاد از دلواپسان امروز که زمانی در برابر دولت احمدی‌نژاد سکوت می‌کردند دیگر محوری بود که پزشکیان در این گفت‌وگو به آن اشاره کرد و گفت: «عده‌یی نان‌شان و زندگی‌شان در فضای غیرشفاف است» در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانیم:
آقای پزشکیان شما وزیر بهداشت دولت اصلاحات بودید. چه اتفاقی افتاد تا یک وزیر بخواهد نماینده مجلس باشد؟
خب اوضاعی که در کشور ما متاسفانه وجود داشت یا دارد، طوری است که از تجربه‌های مدیریت‌ها و توانمندی افراد بر اساس یک ساختار تعریف شده و کارشناسی شده استفاده نمی‌کند و بعد از دولت آقای خاتمی، تمام مدیران ارشد نظام و سیستم را با برخوردها بسیار نامناسبی کنار گذاشتند. حتی توصیه کرده بودند که خیلی از جاها نه تنها خودشان بلکه هرکسی که با این جریان هست را آن چنان برخوردی بکنند که این برخوردها و توصیه‌ها همه غیرقانونی بود اما این توصیه‌ها و برخوردها بر امثال ما تاثیرگذار نبود. خود بنده جراح قلب هستم و چه در وزارتخانه و چه دانشگاه اعلام کردیم می‌توانیم به شما کمک کنیم. سیستم پزشک خانواده را از تبریز شروع کردیم و آوردیم به وزارتخانه و تبدیل به قانون کردیم و بعد هم کارهای دیگری انجام دادیم. بالاخره می‌دانستیم که چه کاری می‌خواهیم انجام بدهیم و به آنان نیز گفتیم که بگذارید کمک‌تان کنیم و این تجربه و کاری که در کشور شروع شده بود با کسانی که آن را آغاز کرده‌اند ادامه پیدا کند. خب وزارتخانه قبول نکردند. رفتیم دانشگاه تبریز که آنجا هم قبول نکردند تا در نهایت به سراغ کار خودمان رفتیم و جراحی را ادامه دادیم. در عرض سه سال به اندازه 30سال دولت به من پول داد. بدون آنکه با بخش خصوصی کار کنم و بخواهم از مردم پول بگیرم. این میزان درآمدم به اندازه تمام فعالیت‌هایی بود که من در عرض 30 سال از دولت و وزارتخانه گرفته بودم که اگر در طول آن مدت زمان کوتاه به بخش خصوصی می‌رفتم به اندازه نه 30 سال که 300 سال پول درمی آوردم. البته این درآمد هم با رانت و سفارش نبود که مثل برخی‌ها آمده‌اند و هر زمان نگران هستند چون تخصص لازم را ندارند یا نمی‌توانند، کنار گذاشته شوند. البته نمی‌خواهم بگویم که رانت خوب است یا برخورد با کسانی که از طریق رانت به جایی رسیده‌اند درست نیست. در واقع می‌خواهم بگویم اینچنین مسائلی زشت است که می‌شنیدیم در دولت پیشین برخی مسوولان ارشد را کارگزاران انتخاب می‌کردند. فلان فرماندار را که جایگاهی و تجربه‌یی دارد را با آن وضعیت کنار گذاشتند واقعا تاسف بار بود. به قولی نمی‌شود که یک کسی که تا دیروز سرهنگ بوده جایش با سرباز یک شبه عوض شود. درست است ممکن است یک جریانی جایش را به جریان دیگری بدهد ولی این دلیل نمی‌شود که جایگاه‌ها تغییرکرده و برهم زده شود. خب این روندی که ما تا آن روز در زندگی‌مان مدیریت کرده بودیم تلاش برای انقلاب بود. من از دوران دانشجویی و بعد از آن هرکاری که برای انقلاب از دستم برمی‌آمد انجام دادم تا بتوانم به مردم خدمت کنم. چه از لحاظ علمی و چه به لحاظ عملی. در تمامی دوران تحصیلم نه با رانت و نه سفارش و نه توصیه‌یی تلاش کردم و هر آزمون و امتحانی را به همان شکل صحیح و درستش با وجود آنکه خیلی‌ها نمی‌خواستند، گذراندم. این موضوع هم در مورد فعالیت کاری من نیز تکرار شد. در آن سه سالی که بعد از وزارت مشغول جراحی بودم. تا زمانی که جریان انتخابات و رای‌گیری برای مجلس شروع شد و من تصمیم گرفتم وارد انتخابات شوم. چون واقعا سخت بود که در این مملکت و انقلاب باشید و تلاش دلسوزان را ببینید. حالا خودشان یا خانواده‌هایشان در چنین شرایط نامساعدی زندگی کنند و ما بی‌تفاوت نسبت به این افراد زندگی خودمان را داشته باشیم. من نمی‌توانستم قبول کنم که چنین شرایطی در کشور باشد و من هم مثل عده‌یی فقط دنبال جایگاه و مقام و درآمد باشم. بالاخره من با پول این مملکت تحصیل کرده بودم و در خارج از کشور ادامه تحصیل داده بودم و دوره دیده بودم و وظیفه داشتم. لذا در انتخابات شرکت کردم. با خودم گفتم اگر مردم به من رای دادند که مشکلات‌شان را پیگیری می‌کنم و سعی می‌کنم در مجلس صدای مردم باشم و اگر هم رای ندادند که تکلیف از من برداشته می‌شود. با وجود آنکه تبلیغاتی نکردم و پولی خرج نشد و در آن برهه با وجود آنکه مدیریت‌های موجود نمی‌خواستند امثال بنده به مجلس راه پیدا کنند، مردم آذربایجان، تبریز و حومه منت سر ما گذاشتند، رای دادند، اعتماد کردند و این نشان داد که مردم خیلی مسایل را تشخیص می‌دهند. در نهایت رای آوردم و راهی مجلس شدم. آن هم در شرایطی که اگر به مجلس نمی‌آمدم می‌توانستم همان درآمد خوبم را داشته باشم و مثل برخی پزشکان در بخش‌های خصوصی برای هر جراحی آنچنان پول‌هایی می‌گرفتم. ولی من نمی‌خواستم که یک پدر برای درمان کودکش خانه‌اش را بفروشد یا خانواده را تحت فشار بگذارد. من می‌خواستم مشکلات مردم حل شود.
آقای پزشکیان شما اکنون تجربه فعالیت هم در دولت و هم در مجلس را دارید. فعالیت در کدام بخش بهتر بود؟
وقتی آمدم مجلس متوجه شدم که مشکل ما مجلس است. همان‌گونه که حضرت امام‌(ره) فرمودند اگر ما بتوانیم قوانین درستی بنویسیم و درست بر این قوانینی که نوشتیم نظارت کنیم. مملکت ما باید درست بشود. علت اینکه ما در جامعه گیر داریم از این دو حالت خارج نیست که یا بلد نیستیم قانون را درست بنویسیم یا درست نوشتیم ولی بلد نیستیم درست بر آن نظارت کنیم. اینکه بیاییم مشکل را ببینیم و برای مشکل قانون بنویسیم نشان می‌دهد که ما نمی‌توانیم آینده‌نگری کنیم. ما باید قانون جامع و درستی بنویسیم که حداقل 20 سال و خیلی بیشتر از آن حتی 100 سال بماند. کما اینکه خیلی از قوانین که در گذشته نوشتند هنوز آن پایداری و ثبات را در خودش دارد با وجود خیلی تغییرات که در این بازه زمانی بلندمدت رخ داده است. اگر الان در جامعه، بهداشت و درمان، اقتصاد، صنعت، کشاورزی و فرهنگ مشکل داریم بخش زیادی از آن به مجلس بر می‌گردد چون مجلس نمی‌تواند قانون درستی برای آن بنویسید یا نمی‌تواند به درستی بر این قوانین نظارت کند. در نتیجه این مشکلات پدید می‌آید و این چیزی است که من از فعالیت در مجلس متوجه شده‌ام. چون ما هرکاری که در دانشگاه کردیم وقتی به وزارتخانه رفت، کسانی دیگری آمدند با سلایق خودشان بر هم زدند. یا در وزارتخانه هر کاری که انجام دادیم بعد از ما آمدند به وزارتخانه و اصلا جابه‌جایش کردند و تغییر دادند چون سلیقه‌شان چیزی دیگری بود. این روندی نیست که فکر کنیم قابل قبول است. ماحصل این روند چه بود؟ این شد که تمام تلاش‌هایی که ما برای پزشک خانواده، بحث تمام وقتی اعضای هیات علمی، نظارت‌های مختلف در سیستم‌های اداری وجود داشت بی‌نتیجه ماند. بعد از ما یکی دیگر را آوردند که تا بیاید مشکل را متوجه شود و بخواهد سیاستگذاری کند و راهی پیدا کند تغییر کرد. بحث من بحث خوب یا بد بودن نیست. در قرآن یک مثالی از یک پیرزنی می‌زند که به اصطلاح معرفت و شعور کافی ندارد. کار این پیرزن این بود که از صبح تا غروب می‌نشیند و می‌بافد و بعد که کارش تمام شد، تمام آن بافته‌های خودش را رشته می‌کند. این منطقی نیست که در این مملکت هی ببافیم و هی رشته کنیم. بعد یکی پیدا شود و بگوید که من دارم می‌بافم. درست می‌گوید او هم دارد می‌بافد ولی باید معلوم باشد که چه می‌خواهیم ببافیم و چه می‌خواهیم. این اشتباه هست که یکی ببافد و یکی رشته کند و دوباره فردا و فرداها. هر روز کار یک دیگر را رشته می‌کنیم و توقع داریم که تلاش‌ها به نتیجه برسد. این خسران بزرگی است که ما در کشور و برای سرمایه مملکت اجرا می‌کنیم. مجلس می‌تواند حلال مشکلات مردم باشد. مشروط بر اینکه مجموعه مجلس و نه یک نفر چون مجلس مجموعه آرایی است که مردم به نمایندگان دادند حرکت کنند. من فکر می‌کنم باید بستری آماده شود که سلایق مختلف بتوانند به مجلس بیایند و مردم آگاهانه به کسانی که توانمند، عالم، مجرب، ماهر و دلسوز هستند رای بدهند وگرنه مجلس درست‌شدنی نیست.
به توانایی مجلس در نظارت اشاره کردید. سوال اصلی اینجا مطرح می‌شود که ریاست دولت احمدی‌نژاد یک ماه و چند هفته نبود پس چگونه ظرف مدت هشت سال مجلس به این تخلفات پی نبرد؟
این سکوت مشکل مجلس است. تکلیف ما که از همان ابتدا مشخص بود. از همان روزهای اول چه در دور اول و چه دور دوم، بحث‌هایی که مطرح می‌شد، کارشناسانه نبود و از همان روز اول موضع جریان اصلاحات نسبت به این کاملا شفاف و روشن بود. در هر موقعیتی که فرصتی برای گفتن وجود داشت صریحا اعتقاد خود درباره دولت را بیان می‌کردیم. ولی اگر مشکلی وجود دارد از مجموعه ما است. بالاخره به طور بین رییس یک دولتی در همان دور اول آمد و گفت که قانون را قبول ندارم. همان زمان ما هم اعتراض کردیم ولی یک نفر پیدا نشد به او بگوید« تو چه کاره‌یی که قانون را قبول نداری؟ قانون شما را قبول ندارد!» نه اعتراضی کردند و نه در مقابل این رفتار ایستادند بلکه تشویقش کردند. خیلی راحت آمد و سازمان مدیریت برنامه را منحل کرد و کسی نپرسید چرا و به چه دلیل که حالا هم 400 هزار میلیارد تومان پروژه‌های نیمه‌تمام روی دست دولت بعدی بگذارد که هیچ بودجه‌یی برای اتمام آن وجود ندارد. جالب است که بگویم اگر در یک دانشگاه مدیر پروژه تعریف کند که منابع آن تعریف نشده است به عنوان دخل و تصرف در اموال عمومی مرتکب تخلف شده و باید محاکمه شود. بگذارید وارد این نشویم که کارشان درست بود یا غلط. ممکن است یک قانونی وجود داشته باشد که دیدگاه من با این ماده یا طرح یا اصل متفاوت باشد یا حتی بهتر از آن باشد. در این وضعیت باید قانون را اصلاح کرد. می‌توانم پیشنهادی برای ارتقای قانون بدهم ولی حق ندارم آن را زیر پا بگذارم و دیدگاه خودم را اجرا کنم. چون در آن شرایط سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و هرکسی می‌خواهد دیدگاهش را اجرایی کند. این یعنی هرج و مرج و دیکتاتوری. به نظر من اگر ما نتوانستیم در آن دوران نظارت خوبی بر اجرای قانون داشته باشیم یعنی مشکل داشتیم.

به نظر شما دولت گذشته چه ویژگی‌هایی داشت؟ نقاط ضعف و قوت دولت احمدی‌نژاد چه بود؟
وقتی یک سیستمی قانون‌گریز است دیگر نمی‌توان از خوبی آن گفت. هر نقطه قوت و حسنی در قانون‌گریزی غلط است. من یک‌بار یک تفسیری را می‌خواندم که می‌گفت اگر پشت امام بایستی وقتی کارت اشتباه یا درست باشد، درست خواهد بود چون در یک راستا انجام شده و بالعکس. یعنی اگر پشت امام نباشی و قانون‌گریز باشی حتی بهترین کارهای تو اشتباه است. من این تفسیر را بارها خواندم ولی نمی‌توانستم برای خودم توجیه کنم اما حالا که فکر می‌کنم، می‌فهمم معنای آن?چه بود. وقتی ما برای یک هدف تلاش کنیم و همه در یک مسیر گام‌ برداریم حتی اگر یک عده این وسط باشند که عرضه کاری هم ندارند و اشتباهی مرتکب می‌شوند ما به هدف‌مان می‌رسیم اما اگر یک عده با هم کلنجار بروند و هرکسی حرف خودش را بزند به هیچ نتیجه‌یی نمی‌رسیم و عدم پیشرفت و عدم توسعه را برای کشور رقم می‌زنیم. چرا که شکوفایی زمانی شکل می‌گیرد که همه برآیندهای نیرو در یک جهت باشد. جایی که برآیند‌ها هر‌کدام به سمتی باشد و هر کسی هدف را به سمت خودش می‌کشد چه علمی و چه تجربی راه به جایی نمی‌برد. وجود یک قانون ضعیف بهتر از بی‌قانونی است. در نتیجه زمانی که یک نفر به عنوان مجری قانون پیدا می‌شود که می‌خواهد به قانون بی‌توجه باشد دیگر حرفی برای مزیت نمی‌ماند. چیزی خلاف قانون باشد قابل قبول نیست و باید همان روز اول جلویش گرفته می‌شد اما نشد. استمرار این قانون‌گریزی‌ها لحظه به لحظه خسران وارد کرد. وقتی چارچوبی به اسم قانون و رهبری نظام وجود دارد چگونه می‌توان رفتار خارج از این چارچوب را مزیت دانست. قانون یعنی آنکه مورد تایید شورای نگهبان است، نمایندگان آن را بررسی کردند و همه آن را قبول دارند. رییس دولت آمد به همین قانون رسما گفت که قبول ندارم و آن را اجرا نکرد. دولت قبل نه‌تنها به قانون اساسی که حتی به حرف و قانون خودش هم پایبند نبود. بودجه‌یی که خودش می‌آورد را اجرایی نمی‌کرد. رییس مجلس اعلام می‌کرد که شما این میزان انحراف از قانون دارید. دولت در جوابش می‌گفت که ما به اندازه سر سوزنی انحراف از قانون نداریم. سوال من اینجاست یا دولت سر‌سوزنی انحراف نداشت یا به گفته رییس مجلس میزان انحرافات دولت از قانون بالا بود. کدام حرف درست بود؟ کدام دروغ می‌گفتند؟ کسی که دروغ می‌گوید یعنی صلاحیت ماندن ندارد و نباید بماند. مگر می‌شود نهاد اجرایی با نهاد نظارتی 180 درجه اختلاف داشته باشد و همه درست بگویند؟ اما چه اتفاقی افتاد؟ هیچ‌کس اعتراض نکرد و نخواست دروغ‌ها افشا شود. حداقل از دیدگاه من اینچنین مدیریتی قابل قبول نیست و به جایی نمی‌رسد. ما این همه هزینه دادیم که مجلسی برای نظارت داشته باشیم و راس امور را در دست بگیرد تا در اجرای قانون با چنین اوضاعی رو‌به‌رو نشویم. وقتی چنین شرایطی پیش می‌آید سیستم قضایی باید ورود پیدا و برخورد می‌کرد که آن هم نکرد. یعنی همه دست به دست هم دادیم تا به چنین وضعی دچار شویم و حالا باید این اشتباهات را جبران کنیم.
اما همین افرادی که حامی آقای احمدی‌نژاد بودند به اسم اشتباهات دولت خاتمی خودشان را حق به جانب می‌دانستند. یعنی در برابر هر انتقادی از دولت احمدی‌نژاد ادعا می‌کردند که می‌خواهند اشتباهات دولت اصلاحات را جبران کنند. شما به عنوان وزیر آقای خاتمی بگویید که اشتباهات آقای خاتمی تا این میزان بود که اشتباهات احمدی‌نژاد در برابر آن دیده نمی‌شد؟
هر دولتی که خلاف کرده مقصرش مجلس است چون ایستادگی نکرد. آن چیزی که من در مورد آقای خاتمی می‌دانم واقعا یک انسان قانونمدار و بیش از هرکسی پایبند به قانون بود. حالا یک عده در دولت بودند که بعضا حرف‌هایی خارج از چارچوب می‌زدند ولی چنین ادعایی درباره شخص آقای خاتمی دور از انصاف است.
به انتخابات 92 برسیم. جایی که چهره مطلوب خیلی از نمایندگان شخصی غیر از آقای روحانی بود و به همین جهت برخی‌ها پیش‌بینی خوبی از این واقعه نداشتند و همچنان این نگرانی وجود دارد. برخی همین را دلیلی می‌دانند که رابطه بین دولت و مجلس با موانعی رو به رو شود. شما اندازه این نگرانی را چقدر جدی می‌دانید؟
به تصور من همین حالا کسانی هستند که با دولت مساله دارند. بدون آنکه بدانند دولت خوب یا بد است موضع روشنی دارند. این رفتار درستی نیست ولی واقعیت دارد که کسانی با چنین موضعی در مجلس هستند. درست است باید دولت را نقد کرد. دولت یک قدم پایش را از قانون جلوتر یا عقب‌تر گذاشت باید بیاید جواب بدهد تا بداند حق قانون‌گریزی ندارد. چه دولت آقای روحانی باشد چه دولت آقای احمدی‌نژاد و چه دولت آقای خاتمی هیچ‌کسی حق تخلف ندارد. نمی‌شود گفت که چون فلان کس آن تخلف را کرده اشکالی ندارد یا چون فلان کس آن تخلف را کرده درست نیست. پایبندی به قانون توصیه‌یی است که مقام معظم رهبری و هم حضرت امام بر اجرای قانون تاکید داشته‌اند. حضرت امام بارها در جریان قانونمداری تاکید زیادی داشتند و روی این موضوع خیلی جدی بودند. ما باید در نقد دقت کنیم و بر اساس تطبیق اعمال با قانون حرف بزنیم. بحث من این است که همین افرادی که حالا دل‌نگران شده‌اند، ناراحت هستند و دلواپس شده‌اند آیا در دولتی که آمد و صراحتا قانون را زیر پا گذاشت یک‌بار حرف زدند؟ یک‌بار نگران شدند. چرا این دلشوره‌ها، دل نگرانی‌ها و اعتراضات در مواجهه با بیکاری، تورم، رکود اقتصادی، بسته شدن خیلی چیزها و حتی مسائل فرهنگی نبود؟ اگر انسان، انسان منصف و صادقی باشد برایش فرقی نخواهد داشت که کار درست یا غلط را چه کسی انجام داده و اگر دوستش خطایی کرد، انتقاد می‌کند و اگر دشمنش کار درستی انجام دهد، استقبال می‌کند. نه اینکه بنشیند هر کار خلاف دوستش را توجیه کند. خداوند در قرآن کریم می‌فرمایند: « شناعت یک عده‌یی باعث نشود تا شما از تقوا و عدالت پایتان را فراتر بگذارید. شما با تقوا و عدالت رفتار کنید.»

در رابطه با همین موضوع توافقنامه ژنو را می‌توان مصداقی از دولت روحانی و برخورد مخالفان دانست. آیا خودکفایی به معنای بستن درهای کشور به جهان است؟
این کلی‌گویی که می‌کنند و بحثی که وجود دارد، مشکل ما با این افراد در عرصه سیاست خارجی یک چیز است. باید مشخص شود که ما در روابط بین‌المللی چه می‌خواهیم و چه می‌خواهند. قرار است با همه دنیا دربیفتیم و همچنان قلدرانه با همه حرف بزنیم. اگر کسی هم گوش نداد بگوییم غلط کردی و فقط منافع خود را بخواهیم و به منافع هیچ کسی کاری نداشته باشیم. بالاخره باید معلوم شود که حرف‌شان چیست. آن چیزی که در بیانات بزرگان ما آمده، این است که غیر از اسراییل با هیچ کشوری مشکلی نداریم. مشکل ما با امریکا نیز بر سر همین اسراییل است. ما با تمامی کشورها بر اساس عزت، حکمت و مصلحت برخورد می‌کنیم. آیا مصلحت این است که در منطقه با تمامی کشورها مشکل داشته باشیم به جز دو سه کشور؟ در اروپا با هیچ کشوری رابطه نداشته باشیم و در امریکا و امریکای لاتین تمام روابط‌مان را خلاصه به چند کشور کوچک کنیم آیا به صلاح‌مان است؟ این دولت می‌خواهد بر اساس عزت، مصلحت و حکمت با تمام دنیا رابطه برقرار کند ولی عده‌یی همین مساله را زیر سوال می‌برند. به نظر من اینکه ما در این هشت سال که نتوانستیم با دنیا تعامل کنیم باید زیر سوال برود و مورد بازخواست باشد. اینکه درست نیست بخواهیم از تعامل بد بگوییم. تعامل هم شرایط خاص خودش را دارد. در تعامل هم خودمان و هم طرف مقابل باید برنده باشد. بازی ایده آل در تعامل برد- برد است ولی بعضی‌ها نمی‌خواهند این را بفهمند و دنبال این هستند که بگویند پای میز مذاکره طرف مقابل ما شکست خورد و ما پیروز مذاکرات هستیم. این اشتباه است چون طرف مقابل نمی‌خواهد بازنده باشد. ما نمی‌توانیم یک طرفه پیش قاضی برویم. نتیجه سیاست خارجه ما حداقل در این هشت ساله چنگی به دل نمی‌زده. به عقیده من این سیاست
براساس سیاست‌های ایده آل مقام معظم رهبری نبوده است چون نتیجه کار همین‌هایی که حالا دلواپس‌اند این بود که همه دنیا را علیه ما کردند. آیا لزومی دارد در عین مشکلی که با اسراییل داریم بقیه کشورها را همراه اسراییل کنیم. مصلحتی که می‌گویند این است که طرف مقابل را علیه خودمان متحد کنیم؟ در سیاست خارجی امروز دولت روحانی که توانسته خیلی از طرف‌های غربی را برگرداند و اقبال خارجی‌ها را به سمت ما افزایش دهد، یک دستاورد بزرگ است. جلوی افزایش تحریم‌ها را گرفتن کار ارزشمندی است. اینها وقتی ارزشمندتر می‌شود که همزمان با توقف سیر صعودی تحریم‌ها حقوق هسته‌یی خود را حفظ کرده‌ایم. همه می‌دانند که ما دنبال بمب اتم نیستیم و حالا در حال شفاف‌سازی هستیم و این نیاز به تعامل با دنیا دارد. اگر قرار است در این دنیا زندگی کنیم به تعامل نیاز داریم که در این تعامل، حد و حدود، مسوولیت و تصمیمات نهایی با مقام معظم رهبری است. لذا اجازه دهیم تا آنچه سیاست کلی نظام یعنی تعامل سازنده با دنیا اجرا شود. تعامل سازنده هم مشخصا می‌دانیم چیست و به معنای فحش دادن، دعوا کردن و تهدید نیست.
نظر شما درباره این مخالفان چیست؟
عده‌یی از اینها هستند که اصلا نمی‌خواهند دولت موفق شود تا فردا روزی نگویند و جایی مطرح نشود که این دولت موفق بود. شاید آدم‌های خوبی هم باشند این مخالفان ولی دوست ندارند کارهای خوب به نام دیگری نوشته شود و می‌خواهند کار در دست خودشان باشد. لذا نمی‌توانند موفقیت دیگری را ببینند و به همین خاطر علیه دولت کار می‌کنند و فضا را تغییر می‌دهند و دست به شایعه‌پراکنی می‌زنند. گروه دوم کسانی هستند که از این وسط نان می‌خورند. یعنی این همه رانت‌ها، سه هزار میلیارد و 9 هزار میلیارد و 10 هزار میلیاردی‌ها که خیلی‌ها حالا می‌گویند چرا قوه قضاییه برخورد نمی‌کند مگر چه زمانی اتفاق افتاد؟ وقتی این نظامات ارتباطی به‌ هم خورد. در واقع زمانی که نظام ارتباطی به?هم می‌خورد و چارچوب
رفت و آمد و معاملات به‌ هم زده می‌شود، از راه‌هایی وارد می‌شوند که شفاف نیست و بر پایه قانون نیست. در نتیجه امکان هر رانت و تخلفی مهیا می‌شود و ممکن است در بین همین معاملات هر پولی برداشت شود. همان آدم‌هایی که می‌توانستند این برداشت‌های غیرقانونی و رانت‌ها را داشته باشند در این دولت به خاطر همین برطرف شدن غیرشفافی فضا نمی‌توانند مثل قبل کار کنند بنابراین طبیعی است که ناراحت و نگران باشند. این افراد کسانی هستند که در فضای آلوده زندگی می‌کنند، از نبودن شفافیت‌ها نان‌شان را در می‌آورند، پول‌های آنچنانی برداشت و رانت خواری می‌کنند. طیف سومی هم وجود دارد که مخالفان کسانی هستند دغدغه‌های کارشناسی و درستی دارند که دولت موظف است به آنان گوش دهد و در اعمالش این نکات را به کار بگیرد.
شما به رانت و فساد اقتصادی اشاره کردید. مقام معظم رهبری برای دومین سال پیاپی بر مبارزه با فساد اقتصادی تاکید داشتند. این مساله نشان‌دهنده آن است که ما در مبارزه با فساد اقتصادی موفق نبودیم. دلیل این عدم موفقیت را چه می‌دانید؟
تا زمانی که فضای ارتباطات و تعاملات شفاف نشود این مساله ادامه دارد. به قولی «حقیقت سرایی است آراسته / هوا و هوس گرد برخاسته / نبینی چو برخاست گرد / نبیند نظر چه بیناست مرد » وقتی مقررات، آیین نامه و چارچوب‌ها از بین رفتند، شما نمی‌توانی شفاف ببینی و در نتیجه رانت‌ها به وجود می‌آید. یعنی وقتی قانون‌گریزی به وجود آمد، ممکن است در قدم اول با نیت خیر کاری انجام بدهند ولی زمانی که توانستند اعمال خودشان را از چارچوب قانونی دور کنند، یاد می‌گیرند که چگونه رانت خواری کنند و میلیاردها پول را به جیب بزنند. یعنی همه‌چیز به همان شفافیت، قانونمداری و رعایت چارچوب‌ها باز‌می‌گردد. وقتی فضا شفاف نیست، وقتی قوانین را نبینی، وقتی چارچوب را به هم زدی و گفتی دستور می‌دهم تا این‌گونه کارها انجام شود مسلما عده‌یی هم پیدا می‌شوند و دستور می‌دهند تا امور طور دیگری انجام شود و دیگران طور دیگری اطاعت کنند. زمانی که بی‌قانونی را قاعده کنیم، رانت‌خواری هم که به معنای عدول از قانون است، قانون می‌شود. رانت خواری مگر چیست؟ رانت خواری یعنی وقتی قانون حدی را تعیین کرده و روشی را مشخص کرده بگوییم نه و فلان قدر برداشت کنیم و فلان اندازه به فلان فرد بدهیم، حالا قانون هرچه هم باشد و هرچه بگوید.
در هشت سال اخیر ما شاهد قانون‌گریزی در عرصه‌هایی فراتر از اقتصاد بودیم که بازتاب آن را در جامعه شاهد بودیم و تاحدودی آرامش روانی جامعه را تحت‌الشعاع قرار داد. تاجایی که حتی خیلی از آسیب شناسان مسوولان سیاسی را دخیل در این موضوع می‌دانند. نظر شما چیست؟
خب این ذات قانون‌گریزی است. قانون‌گریزی همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. متاسفانه بی‌قانونی در این چند سال همه‌چیز ما را به هم ریخت. فرهنگ، روابط اجتماعی، روابط خانوادگی، آموزش و هر چیز دیگری را در این هشت سال بر هم زد. وقتی من می‌توانم تخلف کنم و خلاف برای من اشکالی ندارد. پس عبور از چراغ قرمز هم برای من اشکال ندارد. از دیوار مردم بالا رفتن را هم تخلف نمی‌دانم. خلاف قانون وقتی باب می‌شود یعنی هرکاری می‌شود انجام داد. این قبح و زشتی عدول از چارچوب‌ها وقتی شکسته می‌شود یعنی دیگر نظام‌مندی در جامعه از بین می‌رود. در حالی که نظام مند بودن جامعه یعنی آنکه هرچیزی سرجای خودش قرار دارد و بررسی و رفع آن نیز به گونه‌یی است که دیگر آن مشکل بروز پیدا نکند.
خانم دستجردی، وزیر بهداشت دولت دهم چند روز پیش‌تر از برکناری‌اش اعلام کرده بود که حواشی انتخابات 88 باعث شد تا مردم دچار دغدغه‌های روانی شوند و آرامش جامعه تحت تاثیر قرار بگیرد. حواشی انتخابات سال 88 تا چه اندازه آرامش روانی جامعه را تهدید کرد؟
آن اتفاقات هم ناشی از همین قانون‌گریزی بود. در روند انتخابات عدول از قانون در بسیاری از موارد به چشم می‌خورد که اگر قانون مداری کاملا رعایت می‌شد آن اتفاقات و اثرات بعد از آن رخ نمی‌داد. من فکر نمی‌کنم که هیچ ارگان یا نهادی باشد که بگوید من در آن دوران مر قانون را رعایت کردم. عدول از قانون در همه‌جا به چشم می‌خورد. البته این نظر شخصی من است که می‌توانند قبول نکنند. خود وزارت بهداشتی که آمد چنین تحلیلی را کرد تا دل‌تان بخواهد از چارچوب قانون عبور کرد. ما اگر می‌خواهیم مشکلات حل شود باید پایبند به قانون باشیم. البته این باید همگانی باشد. نه اینکه جایی چون کسی را دوست نداریم به خاطر تخلفش محاکمه می‌کنیم و جای دیگر یک نفر را که سرتا پا تخلف است کاری به آن نداشته باشیم. این برخورد دوگانه غلط است. اگر خلاف قانون جرم است برای همه باید اینچنین باشد وگرنه باعث شدیم تا عقده‌ها و مسائل اجتماعی شکل بگیرد و عقده‌گشایی‌ها به میان آیند. آن زمان است که هرکسی اگر کاری یا امری به دستش آید کارشکنی می‌کند.
وزارت بهداشت دولت احمدی‌نژاد خیلی درگیر مسائل سیاسی بود. از نظر شما این گرایش سیاسی وزارت بهداشت چه اندازه به خدمات بهداشتی و درمانی صدمه زد؟
بگذارید در مورد وزارتخانه خیلی جزیی بحث نکنیم چون دلم نمی‌خواهد به آن بپردازیم. تمامی مشکلات این وزارتخانه به همان راس هرم برمی‌گردد. جایی که خودشان گفتند چارچوب قانون برنامه را قبول نداریم. وقتی راس هرم اینچنین است مابقی هم خود به خود مجاز می‌شوند تا بدان شکل عمل کنند. وزارت بهداشت در دولت احمدی‌نژاد خیلی از طرح‌های مطالعه شده دولت اصلاحات را نیمه کاره رها کرد. طرح‌هایی که ساعت‌ها روی آن وقت گذاشته شده بود. این وزارتخانه از روز اول خیلی حرف‌ها زد اما کدام‌یک از آنها عملی شد؟
بیمه خدمات درمانی چه در دولت‌های گذشته و چه حالا خیلی مورد توجه مردم به ویژه قشر مستضعف جامعه بوده و هست. پیشنهاد شما به عنوان وزیر سابق بهداشت برای این موضوع چیست؟
قانون را اجرا کنند. ببینید ما قانون برنامه پنجم را درباره بهداشت و درمان نوشته‌ایم. این ادعا را دوست و دشمن و حتی آنانی که امروز صف مخالفان را تشکیل می‌دهند، پذیرفته‌اند که قانون خوب نوشته شده است. البته یک نقایص جزیی دارد که مربوط به تنش‌های مجلس با دولت پیشین می‌شود. انتظار ما از دولت اجرای قانون است.
از نظر شما وزارت بهداشت دولت روحانی چگونه عمل کرده است و در آینده باید چگونه باشد تا موفق شود؟
روندی که وجود دارد با چارچوب قانون و چیزی که در دولت دیده می‌شود حداقل تا جایی که توانسته سعی داشته قوانین را اجرا کند. با وجود اینکه تازه آمده بود، بودجه را در زمان قانونی تحویل مجلس داد. با وجود مشکلاتی که در ارز و منابع داشت سعی کرد که ملاحظه قانون را داشته باشد و برای بهداشت اعتبارات خوبی را تخصیص داده و مصمم هست تا این اعتبارات را بدهد. آقای دکتر هاشمی نیز در جذب اعتبارات فعالیت خوبی داشته و در هماهنگی با دولت موفق ظاهر شده است. تا این مرحله دقیقا می‌توانم بگویم که عملکرد وزارت بهداشت قابل قبول است اما از این مرحله به بعد اینکه منابع بهداشت را چگونه خرج می‌کند خیلی جای بحث وجود دارد و اگر بنا باشد به همین خط مشی ادامه بدهند با توجه به اینکه قانون را مورد توجه قرار نداده‌اند، عدالت در آن دیده نشده و سیاست‌های کلی مورد توجه قرار نگرفته ما حرف‌های زیادی برای گفتن داریم که در حال حاضر با این وزارتخانه در حال رایزنی و مشورت هستیم. چون ممکن است تمامی منابعی که برای این وزارتخانه پیش‌بینی شده است هدر برود و توقعات را در مقابل بالا می‌برد، بی‌عدالتی پیشی می‌گیرد و حل مشکلات بهداشت و درمان برای دولت، دولت‌های آینده و از همه مهم‌تر برای مردم سخت و سخت‌تر خواهد شد.
در آخر می‌خواهیم نظر شما را درباره اتفاقات سال 88 و حواشی بعد از آن بپرسیم. خیلی از مسائل همچون حصر آقایان موسوی، کروبی و خانم زهرا رهنورد هستند که با وجود گذشت چند سال هنوز حل نشده‌اند. به نظر شما راه‌حل برون رفت از این مسائل چیست؟
آن سال، عدول از قانون از همه طرف‌ها بود. اینکه ما بیاییم یک طرف را محکوم کنیم و یک طرف دیگر را بگوییم هیچ عیبی نداشته دور از انصاف است. قانون را دقیقا در قبال تمام کسانی که تخلف کردند ارائه بدهند و اجرا کنند. نه اینکه به یک طرف بگوییم چون خلاف کردی باید اعدام شوی یا فلان محکومیت را داشته باشی و به طرف دیگر که از آن بدتر خلاف قانون کرده است تشویق شود. همچنین این فرهنگ ایجاد شود که حرف‌مان را از راه قانون به کرسی بنشانیم و نه خلاف قانون. این برای چه مجری و چه متهم صدق می‌کند. چون خود مجری خلاف قانون عمل کرده است. یعنی آن آدمی که اجرا‌کننده قانون بود تا دلتان بخواهد تخلف کرد. نباید برای اصلاح یک قانون صد تا خلاف قانون انجام بدهیم. من یک خلاف قانونی انجام می‌دهم. شما حق ندارید برای برخورد با من خلاف قانون رفتار کنید. وقتی از راه‌های خلاف قانون با من برخورد می‌کنید فرق من متخلف با شمایی که قانون را رعایت نکردید در چیست؟ هر دو خلافکار هستیم. با این تفاوت که شما ابزار دارید و من آن ابزار را ندارم. ما برخوردمان با مردم و تمامی مسوولان و حتی متخلفان در چارچوب قانون معنا می‌دهد و نه خارج از آن. حتی به بهانه امنیت حق نداریم خلاف قانون عمل کنیم. اگر من مجرم هستم در چارچوب محکوم شوم و اگر طبق قانون تبرئه شدم
هیچ کسی حق ندارد مرا متهم کند اما متاسفانه در جامعه چنین فضایی وجود ندارد. کسانی که تبرئه شدند هنوز متهم هستند و کسانی که متهم هستند هنوز محاکمه نشده‌اند و برخی از کسانی که مرتکب تخلف شده‌اند در پناه قانون هستند و به اصطلاح خودشان را خارج از آن می‌دانند. برخورد منصفانه بهترین راهی است که می‌توان انجام داد. «انصف‌الله انصف الناس» این حرف مکرر حضرت علی علیه السلام بود که انصاف را چه در برابر دوست و چه در برابر دشمن رعایت کنید. وقتی ما برخورد منصفانه با همه داشته باشیم کسی اعتراضی نمی‌کند ولی اگر برخورد‌ها دوگانه باشد مردم احساس بی‌انصافی می‌کنند و این برای جامعه ما بد است.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا