تریدینگ فایندر

توانمندسازی، تغییر پارادایم و اصلاح نظام سیاسی: نقش و مسئولیت احزاب

جعفر گنجی، عضو نهضت آزادی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

حمله جنایتکارانه آمریکا و اسرائیل به ایران، مقامات نظام را واداشت تا به‌سرعت نسبت به تبعات ویرانگر این رویداد واکنش نشان دهند و لزوم بازنگری در سیاست‌های حاکمیتی، اقتصادی و فرهنگی را مورد توجه قرار دهند. این واکنش‌ها عمدتاً بر رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم، توجه به آزادی‌های فردی، و قدردانی از منتقدان نظام متمرکز بوده است.


با این حال، تهدیدهای امنیتی ناشی از اقدامات اسرائیل، تمرکز و منابع قابل‌توجهی از حاکمیت را به خود معطوف کرده و این امر می‌تواند مانع از تمرکز بر طراحی و اجرای اصلاحات ساختاری شود. اصلاحاتی که نیازمند تغییرات بنیادین و بهره‌گیری از نیروهای جدید و متفاوت برای تحقق آنهاست.


از سوی دیگر، ناکارآمدی سیستمی و فساد ساختاری، بحران‌های کشور را به ابربحران‌هایی به‌ظاهر لاینحل تبدیل کرده و اعتماد عمومی به وعده‌های رئیس‌جمهور و دیگر مسئولان را به شدت کاهش داده است. این وضعیت، توانایی جامعه برای تاب‌آوری و همراهی با حاکمیت در مواجهه با بحران‌های پیش‌رو را تضعیف کرده است.


سنت‌های ریشه‌دار سیاسی و جایگاه مستحکم حاملان این سنت‌ها در ساختار بروکراتیک کشور، امکان تغییرات پارادایمی و ساختاری را دشوار می‌سازد. افزون بر این، بخشی از نمایندگان مردم که به دلیل سیاست‌های گزینشی و خالص‌سازی از ساختارهای حکومتی کنار گذاشته شده‌اند، قادر به انتقال مطالبات، منافع و ارزش‌های طبقات اجتماعی به درون نظام نیستند.


این امر سبب شده است که مردم احساس کنند در نظام سیاسی کشور، نماینده‌ای برای پیشبرد مطالبات یا ایجاد امید به تحولات سیاسی ندارند. در نتیجه، با وجود وعده‌های مقامات، امیدی به کارآمدتر شدن روش‌های حکمرانی در میان مردم شکل نمی‌گیرد.
از سوی دیگر، بهره‌گیری از منتقدان برای اصلاح شیوه‌های حکمرانی و افزایش کارآمدی، نیازمند جلب رضایت و توجیه رقبای سیاسی آنهاست که خود فرایندی زمان‌بر و پیچیده است و منابع قابل‌توجهی از حاکمیت را مطالبه می‌کند.


این شرایط، اعتماد نیروهای تحول‌خواه درون و بیرون حاکمیت به یکدیگر را به حداقل ممکن رسانده است. سوابق گذشته این نیروها، که اغلب با نگاهی حذفی به دنبال حذف طرف مقابل بوده‌اند — چه به دلیل نزدیکی به دیدگاه‌های رهبر انقلاب و اصول بنیانگذار جمهوری اسلامی، چه به دلیل اتکا به آرای مردمی یا همسویی با ارزش‌های دنیای معاصر— زمینه گفت‌وگو و تعریف پروژه‌های سیاسی مشترک را که به توانمندسازی نظام سیاسی در برابر تهدیدات موجود منجر شود، تقریباً ناممکن ساخته است.

با این وجود، شرایط کنونی می‌تواند با ابتکارات سیاسی از سوی همه طرف‌ها — حاکمیت، احزاب، منتقدان و حامیان آنها— در بازه زمانی مناسب و بدون شتابزدگی، بستری برای افزایش اعتماد و دستیابی به نقاط مشترک فراهم آورد.


برگزاری جلسات منظم در سطوح مختلف، به‌صورت علنی و غیرعلنی، برای تفاهم بر حدود، اولویت‌ها و مراحل اجرای تحولات ضروری، همراه با اطلاع‌رسانی شفاف هر مرحله، از جمله این اقدامات است.


کارآمدی احزاب سیاسی در کاهش تبعات بحران‌های کشور، به تعامل آزاد و بدون محدودیت آنها با جامعه، رسانه‌ها، دیگر احزاب و حاکمیت در چارچوب منافع ملی وابسته است. ارتباط یک‌طرفه یا گاه‌به‌گاه احزاب با کارمندان رده‌پایین نهادهای امنیتی یا حتی جلسات محدود با روسای قوا، برای این منظور کافی و کارآمد نیست.


ایجاد تحول پارادایمی نه‌تنها در حاکمیت، بلکه در نیروهای خواهان تحول نیز ضروری است. این نیروها باید ذهنیت و مواضع خود را برای جلب اعتماد طرف مقابل آماده کنند. اقداماتی مانند گفت‌وگو با گروه‌های رادیکال، دعوت از مراجع مستقل اجتماعی، تعیین سخنگو، اطلاع‌رسانی کنترل‌شده نتایج جلسات، پرهیز از تندروی و زیاده‌خواهی، تمرکز بر مسائل ایجابی به جای اشاره به گذشته، سطح‌بندی نیروها و کنترل تندروها باید در اولویت قرار گیرد.


در غیر این صورت، انباشت مطالبات و ناتوانی مسئولان در پاسخگویی به خواسته‌های مردم می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری مطالبات رادیکال‌تر شود. این مطالبات ممکن است از حمایت گسترده جامعه برخوردار شوند و شرایط را به سمتی سوق دهند که کنترل اوضاع از دست همه خارج شود. چنین وضعیتی می‌تواند فرصت را برای سوءاستفاده اسرائیل یا گروه‌های نفوذی و تجزیه‌طلب تحت حمایت آنها فراهم کند، که ممکن است به حملات گسترده یا حتی تلاش برای تجزیه کشور منجر شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا