آمریکا، سوریه و سلاح های شیمیایی- تحلیلی از اکونومیست
شرح عکس: این تصویر که توسط خبرگزاری فرانسه در اختیار اکونومیست قرار گرفته، نخستین بار از سوی شبکه خبری شام منتشر شد. تصویر، نشان دهنده اجساد کودکانی است که به گفته نیروهای مخالف حکومت اسد، روز 21 آگوست در اثر حمله شیمیایی به حومه دمشق کشته شده اند.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از شفقنا، اکونومیست نوشت: به نظر می رسد آمریکا قصد دارد به سوریه حمله کند و دلیل این تصمیم نیز گازهای شیمیایی است. تنبیه رژیم بشار اسد به خاطر استفاده از سلاح شیمیایی و کشتار صدها نفر از شهروندان سوری، به عنوان دلیلی برای حمله به یک رژیم دیکتاتوری، حربه کارسازی است اما برای آنها که مایلند آمریکا را فرشته عدالت خواه جهان تصور کنند، مقاله اخیر شین هریس و ماتئو ام. اید در نشریه فارین پالیسی چندان خوشایند نیست. در این مقاله فاش شده است که دولت آمریکا از حملات شیمیایی رژیم صدام حسین علیه ایران و حتی خود عراقی ها در اواخر دهه 80 مطلع بوده، اما نه تنها برای متوقف ساختن صدام کاری نکرده است، بلکه مختصات جغرافیایی مناطق حساس در ایران را نیز به صدام حسین ارائه کرده است، با این علم که صدام گاز اعصاب و خردل را علیه این مناطق به کار خواهد برد.
کنوانسیون سلاح های شیمیایی (CWC) که ملت ها را از برخورداری از تسلیحات شیمیایی منع می کند، تا سال 1997 هنوز لازم الاجرا نشده بود. اما پروتکل 1925 ژنو، استفاده از سلاح های شیمیایی در جنگ را ممنوع اعلام کرده است. (در پاسخ به آنها که می گویند سوریه عضو کنوانسیون CWC نیست باید گفت بله، درست است. اما این کشور پروتکل ژنو را امضا کرده است.) بنابراین ضروری بود که آمریکا اگر هم که علیه صدام حسین به خاطر استفاده از گازهای سمی وارد اقدام نظامی نمی شد، اما دست کم این اقدام صدام را محکوم می کرد و تحریم هایی را علیه رژیم وقت عراق به کار می گرفت. چنانچه می دانیم، آمریکا نه تنها چنین نکرد، بلکه داده های حساسی از اهداف ایرانی را در اختیار صدام قرار داد. از ظواهر امر مشخص است که واکنش آمریکا به موارد نقض معاهده های بین المللی در خصوص منع استفاده از تسلیحات شیمیایی، به طور کامل و جامع، یکسان و ثابت نیست اما چه چیزی باعث این تفاوت در واکنش و موضع آمریکایی هاست؟
ساده ترین توضیح این است که آمریکا تمایل دارد از استفاده از گازهای سمی توسط متحدان و همدستانش چشم پوشی کند و حتی آنها را در مواردی به این کار ترغیب کند؛ فراموش نکنیم عراق در سال 1988، زمانی که دولت ریگان با رژیم ایران خصومت جدی داشت، از متحدان و دوستان آمریکا در منطقه بود. در مقابل، وقتی استفاده از گازهای سمی در دست دشمنان آمریکا قرار می گیرد، از آن به عنوان عذری موجه برای استفاده از نیروی نظامی علیه آنها استفاده می شود؛ چنانچه امروز در سوریه شاهد هستیم و در عراق نیز 15 سال پس از استفاده از سلاح شیمیایی، وقتی صدام حسین دیگر جزو دوستان آمریکا به شمار نمی آمد، شاهد بودیم.
این توضیح، البته چندان اقناع کننده نیست. چرا که طبق توضیحات بالا، باید پذیرفت باراک اباما برای حمله به سوریه دنبال بهانه می گردد؛ حال آنکه مشخص و واضح است که چنین نیست. کاملا معلوم است که اباما به رغم میل و خواسته اش، در حال کشانده شدن به جنگ سوریه است. یکی از درس هایی که آمریکا از سال 1988 آموخت این بود که اگر دولت آمریکا مایل نیست رژیمی را به خاطر استفاده از تسلیحات شیمیایی تنبیه کند، مجبور به این کار نیست. پس چه چیزی دارد باراک اباما را مجبور به بمباران سوریه می کند؟
یک عامل، به طور مشخص این است که اباما خود را متعهد به عکس العمل در برابر استفاده از سلاح های شیمیایی به عنوان یک “خط قرمز” کرده است. اباما در زمانی این تعهد خود را اعلام کرد که به نظر می رسید آمریکا بیشتر جانبدار شورشیان سوریه است. (حداقل در لفظ و گفتار، همانطور که هیلاری کلینتون در یکی از اظهاراتش به صراحت گفت “اسد باید برود”).
عامل دیگر، افزایش خشم بین المللی و حس درماندگی جهانی در قبال تلفات روز افزون غیر نظامیان در جنگ داخلی سوریه است. در این میان، این واقعیت نیز که آمریکا رژیم سوریه و ارتش این کشور را هم پیمانان ایران و روسیه و در نتیجه دشمن استراتژیک خود قلمداد می کند، حائز اهمیت است.
اما عامل اصلی، انتشار سریع تصاویر ویدیویی دهشت انگیز از قربانیان سوری گازهای شیمیایی در سطح جهان است. تصاویر ویدیویی قربانیان حملات شیمیایی در کردستان عراق هرچند به دست جهانیان رسید، اما این روند سال ها به طول انجامید. به عبارت دیگر، پس از گذشت چندین سال، دیگر حس ضرورت و اضطرار یا وحشت از یک تهدید جدی و قریب الوقوع به وجود نیامد. (هرچند همین تصاویر بود که سرانجام باعث ابراز همدردی جهانیان با کردهای عراق شد و در نهایت به کیفرخواست و اعلام جرم علیه جنایات کشتار جمعی صدام حسین بدل شد.) تاثیر چنین تصاویری که وحشت از گازهای شیمیایی را در اذهان غربی ها تداعی می کند، فاکتوری است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
این وحشت، اختیاری و ارادی نیست. کشته شدن با سلاح های متعارف و معمولی هم به همان اندازه گازهای شیمایی دردناک است اما به لحاظ تئوری، سلاح های متعارف در عملیات های نظامی و با هدف تصرف یا حفظ یک قلمرو ارضی استفاده می شوند؛ ضمن آنکه سربازان دو طرف جنگ این سلاح ها را علیه یکدیگر و نه علیه شهروندان غیر نظامی به کار می گیرند. (هر چند ممکن است سربازها در رعایت این اصل قصور کنند، اما این قصور باعث خدشه دار شدن اصل تئوریک استفاده از سلاح های متعارف در جنگ نمی شود). حکایت گازهای سمی، اما حکایت متفاوتی است. گازهای سمی نوع بشر را چنان قلع و قمع می کند، گویی قربانیان نه انسان، که حشرات و جانوران موذی بوده اند. گاز شیمیایی بود که در جنگ جهانی اول به سمبلی برای نشان دادن رفتار کشورهای پیشرفته در جنگ بدل شد؛ آنها انسان ها را به سان رمه و احشام و حشرات می دیدند. ادبیات ضد جنگ در دنیای غرب، نخستین بار از دل همین گازهای شیمیایی درآمد و ظهور کرد.
بدون تردید، بمباران مواضع حکومت بشار اسد بدون مجوز و تایید سازمان ملل، شیوه ای بسیار عجیب، نامتعارف و ناراحت کننده برای پیگیری پروژه قانونمند و مصالحه آمیز “انترناسیونالیسم” آمریکاست. شاید اقدام نظامی علیه حکومت سوری برای آمریکایی ها اجتناب ناپذیر به نظر برسد، اما چشم انداز این مداخله نظامی، به هیچ وجه امیدبخش نیست. آمریکایی ها در برهه ای بسیار حساس و نگران کننده به سر می برند: آنها وحشت خود را از “محورهای شرارت قرن بیستم” حفظ کرده اند، اما اطمینان و اعتمادشان به قدرت جهانی خود را از دست داده اند.
منبع: اکونومیست
ترجمه: فرهاد فرجاد – شفقنا
انتهای پیام