فاجعه در قسمت دوازدهم پایتخت ۷
قسمت دوازدهم فصل هفتم سریال «پایتخت» را میتوان بهراحتی یکی از ضعیفترین اپیزودهای تمام فصلهای این مجموعه محبوب دانست؛ جایی که ۵۰ دقیقه از زمان مخاطب صرف روایتی میشود که نه تنها قصه را یک قدم به جلو نمیبرد، بلکه به شکلی خستهکننده درجا میزند. کل خط داستانی این قسمت حول محور رساندن داماد تاجیکی نقی معمولی از فرودگاه به خانه میچرخد که حتی در پایان این قسمت هم هنوز نرسیدهاند! آنچه روی صفحه نمایش میبینیم، چیزی جز دیالوگهای کشدار، موقعیتهای تکراری و تلاشهای ناکام برای خلق کمدی نیست.
یکی از بزرگترین نقاط قوت «پایتخت» در فصلهای ابتدایی، توانایی آن در ترکیب طنز با پیشرفت داستان و شخصیتپردازی بود. اما در این قسمت، انگار نویسندگان تصمیم گرفتهاند که همه این اصول را کنار بگذارند. نقی و ارسطو که زمانی با زیرکی و شوخطبعی موقعیتهای بامزه خلق میکردند، حالا در چرخهای بیپایان از بحثهای بیمعنی و شوخیهای بیمزه گرفتار شدهاند. حتی حضور داماد و خانوادهاش که میتوانست بهعنوان عنصری تازه به پویایی داستان اضافه کند، به فرصتی برای تکرار کلیشههای خستهکننده تبدیل شده است.
مشکل اصلی اینجاست که قسمت دوازدهم هیچ هدفی را دنبال نمیکند. نه تعلیقی ایجاد میشود، نه گرهای باز میشود و نه حتی لحظهای بهیادماندنی برای خنده باقی میماند. ۵۰ دقیقه زمان، صرف پر کردن صفحه با گفتوگوهایی میشود که انگار فقط برای پر کردن زمان پخش طراحی شدهاند. این در حالی است که مخاطب «پایتخت» انتظار دارد هر قسمت، حتی اگر ساده باشد، حداقل یک پیام، یک پیشرفت یا یک خاطره طنز ماندگار به او هدیه دهد.
از منظر کارگردانی هم، این قسمت فاقد خلاقیت است. سکانسهای طولانی در ماشین و تکرار نماهای مشابه، حس یکنواختی را تشدید میکند و هیچ تلاشی برای استفاده از محیط یا بازیگران برای خلق تنوع بصری دیده نمیشود. بازیگران هم، هرچند تلاش خود را میکنند، اما با فیلمنامهای اینچنین ضعیف، نمیتوانند معجزهای رقم بزنند.
«پایتخت» که روزگاری نماد طنز خانوادگی و داستانگویی هوشمندانه در تلویزیون ایران بود، در این قسمت به ورطهای از بیبرنامگی و بیحوصلگی سقوط کرده است. قسمت دوازدهم نه تنها هواداران قدیمی را ناامید میکند، بلکه این سؤال را به ذهن میآورد که آیا این سریال هنوز حرفی برای گفتن دارد یا صرفاً به یک عادت تکراری برای پر کردن کنداکتور تبدیل شده است؟ این اپیزود، فاجعهای در کارنامه «پایتخت» است که نشان میدهد بدون ایدههای تازه و احترام به وقت مخاطب، حتی محبوبترین مجموعهها هم میتوانند به سادگی از نفس بیفتند.
انتهای پیام