پاسخ خوشکوشک به «ویکی لیکس ایرانی»: فقط کارشناس بود
اکبر خوشکوشک در باره ی ادعاهای فردی به نام رضا ملک که چند ماه پیش پس از سالها آزاد شده و رسانه های خارجی از او به عناوینی از جمله «معاون سابق» یا «یکی از مدیران سابق» وزارت اطلاعات، نام می برند، گفت که وی تنها یک کارشناس بوده و نمی توانسته درباره ی موضوعاتی که ادعا می کند اطلاعاتی داشته باشد.
به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، چند روز پیش رضا ملک در صفحه ی فیسبوک خود ادعا کرده بود که به شدت تحت تعقیب است و خوشکوشک در پاسخ به ادعاهای مشابه او که با استقبال برخی مخاطبان ملک مواجه می شود، نوشته بود که:
«آقا رضا! از شما خواهش می کنم یک مقدار خودت را کنترل کن! نگذار دیگران سوء استفاده کنند. هر امری داری من در خدمت هستم. من نمی خواهم با این به به ها دوباره ناراحتی ایجاد شود. شما خیلی سختی کشیده اید، اگر لازم باشد با دوستان سابق صحبت شود که این مشکل حل شود. رضا جان! هر کس یک زمانی دارد، تا چند وقت بعد که استفاده تمام شد، شما تنها می مانی، اما خدا با شماست».
رضا ملک نیز سه روز پیش، در پاسخ به این نوشته ی خوشکوشک نوشت: در مطالب خوشکوشک جمله ای بود که می فرمایند “من نمی خواهم دوباره ناراحتی ایجاد شود”. اکبر آقا! آخر رنگ ها چیست؟ رضا ملک … حال جنابِ اکبر، از دوستانت بپرس به کدامین سبک می خواهید رضا ملک را حذف کنید؟
وی سپس مدعی 16 نوع به قول خود حذف شده است.
نکته ی قابل توجه این است که هر دو دیگری را به نام کوچک خطاب می کنند «آقا رضا» و «اکبر آقا» و این نشان از آشنایی قبلی آنها از همدیگر دارد که خوشکوشک در پاسخ جدیدش به آن اشاره می کند.
خوشکوشک صبح امروز (پنجشنبه) در پاسخ به این نوشته ی ملک که با کنایه، او را «اسنودن یا ویکی لیکس ایرانی» خطاب می کند، نوشت:
با سلام به اسنودن ایرانی یا ویکیلیکس ایرانی!
نه من در حفاظت هستم نه کاری دارم. شما هر کاری کردی رفتهای زندان. من هم کاری نکردم که خودت میدانی، رفتم زندان. آن 16 موردی را هم که نوشتهاید خودت هم میدانید دروغ است چون شما اطلاعات آن موضوعها را نداری. وزیر یا قائم مقام وزیر و یا معاونت وزیر باید باشی تا این اطلاعات از شما قبول کنند. دیکر وزارت اطلاعات هم اینقدر بی در پیکر نیست.
1 : جناب ملک! می شود از شما سوال کرد که چه سمتی داشتهاید؟
2 : شما در موضوع منافقین کار میکردید.
3 : قتلهای زنجیرهای اتفاق افتاده است و وزارت اطلاعات هم قبول کرده است.
4 : شما میدانید که آن چهار قتل [در قتلهای زنجیرهای] در کار موضوعی شما نبوده است.
5 : جناب ملک! در وزارت اطلاعات که بعد از معاونت، قائم مقام معاونت و بعد چند ده اداره کل دارد که شما در یک اداره کل آن کار می کردهاید.
6 : شما نیک میدانید رده مدیر کل 4 است، معاونتش 5 است، رییس اداره اش 6 است، معاون اداره 7 است، رییس بخش 8 است، کارشناسی مانند شما 9. در هر اطاق که شما بوده اید 5 نفر کمتر نبوده است.
7 : شما میدانید که از نظر حفاظتی شما از میز بغلیتان خبر ندارید که چه کار می کند، آن هم خبر ندارد که شما چه کار میکنید و این اتفاقات که در اداره کل شما نبوده است شما از کجا این اخبار را کسب کردهاید؟
8 : میخواهم به خیلی احمقهایی بگویم که فکر کردهاند شما در اطلاعات همه کاره بودی یا معاون وزیر یا خود وزیر؛ من چارت وزارت را در این نوشته ام سوزاندم که اگر با من هم برخورد کند میپذیرم اما خواستم به هوادران احمقت بگویم شما در وزارت اطلاعات یک کارشناس بودی، خودتان هم میدانید.
9 : اینقدر خودتان را گنده نکنید که «با من چه می کنند»! هیچی، تو مانند آن دو احمق نوریزاد و خزعلی.
10 : حالا که آن 16 آیتم را گفتی، فکر کردی بزرکترین کیس دنیا را لو دادی؟! خودت هم میدانی اینجوری نیست، بماند.
11 : جناب ملک! آیا شما به مردم اصلا اصل ماجرای خودت را گفتی که چه شد که به اینجا رسیدی؟
12 : شما یک همسر شهید گرفته بودی که کار احسنی بود به اخلاق خودی. دوستان آن شهید به خاطر اختلافات شما که پا در میانی کردند حل نشد، آن احمقها شما را خارج از سر کار زدند، بعد از آن شما چپ کردی، فکر کردی وزارت این کار را کرده است. بعد از چپ کردن، اسناد وزارت را از دفتر موسوی بلند کردی، دادی به نوری زادهی ضد انقلاب. بعد شما را گرفتند و بردند به زندان. در آنجا از نظر فشار روحی در تنگنا گیر کردی که من کار آنها را قبول ندارم. به شما خیلی ظلم شد، شما نیاز به بیمارستان اعصاب داشتی که شما را به بیماستان قمر بردند، نتوانستند شما را به بیمارستان اعصاب ببرند، دیگر شما قابل کنترل نبودی. باز هم من حفاظت را مقصر می دانم، چون شما حالت متعادلی نداشتی، توهین به امام و رهبری میکردید، آنها شما را درک نمیکردند، کارهای بی ارادهی شما هم قابل کنترل نبود. خواستم بگویم خودت را کنار نکش، اگر در وزارت اطلاعات مسوولین آن به اشتباه بعضی خودسر رسیدکی کردند، من هم محصول آن ظلمهای هستم که خودسر انجام شد و شما میدانید که ما بیگناه به زندان رفتیم و مورد برخورد قرار گرفتیم و خانوادهی ما هم از نظر روحی از بین رفتند.
من از شما بیشتر اطلاعات 30 سالهی اطلاعاتی این کشور را دارم، از خودی گرفته تا غیر خودی من را عامل میدانند که تو میدانی که ماها بیگناه بودیم و بدترین برخوردها را دیدیم، بازگشتیم سر کار به خاطر این که این انقلاب خون داده است اسیر داده است جانباز داده است، مردم به امام اعتماد کردند.
تو میدانی من، پدرم و خواهرم و برادرانم در انقلاب خون دادیم و خون دل خوردهایم به خاطر امام و نظام مقدس جمهوری اسلامی تحمل کردیم، اما تو به امام و رهبری چهها که نمیگویی. مردم نمیداند که شما ناراحتی روحی داری، دشمنها شاد شده اند، اما بدان ما با امام عهد بستهایم، حتی اگر بعضیها در حقشان ظلم شده است، میگویم باید این انقلاب را حفظ کرد.
13 : جناب ملک! اگر یادت باشد دوستان در سال 86 که پدر شما به رحمت خدا رفت به من گفتند که نیازی هست برای مراسم مرحوم پدرتان. دقیق انجام وظیفه کردم. هر وقت از زندان به من زنگ میزدی در هر حالی جواب میدادم و میگفتم هر کاری داری بگو که من انجام دهم. اگر چند روز پیش هم به شما توصیه کردم، بدان که این توصیه از سال 86 بود؛ آن وقت مقالهی 16 بندی میفرستی؟ تو دیگر مردهای، نیاز به لگد زدن به مرده نیست. من اکبر خوشکوشک، علی رغم همهی ظلمهای شده بر من و خانوادهام، با این نظام خواهم ماند.
از شماها هم بیشتر اطلاعات و اخبار دارم که چه میگذارد. ببینید اسرائیل را، داعش را، القاعده را، از میانمار گرفته تا چین، تایلند، آفریقا، سوریه، فلسطین، عراق، لبنان، … دشمنان قسم خورده میآیند همان کارها را با زن و بچه و ناموس ما می کنند. شما فکر کردهای به شماها مدال میدهند؟!
انتهای پیام