چرا پاسخها به «بهتان برای حفظ نظام» بیاثر یا کماثر شد؟
محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی در نقد پاسخها به مستند “بهتان برای حفظ نظام” بی بی سی نوشت:
در واکنش به مستند چندی پیش حسین باستانی، تحلیلگر بیبیسی پاسخها و واکنشهای مختلفی را شاهد بودیم که شاید مهمترین آن پاسخ مفصل و همراه با اسناد صوتی و تصویری حمید انصاری، قائممقام “موسسه نشر آثار امام” بوده است. اما به نظر میآید دهها هزار کلمهای که در پاسخ به “بهتان برای حفظ نظام” نوشته شده هنوز نتوانسته است اثری بر آن بگذارد! در ادامه به چرایی این عدم تاثیر میپردازیم:
۱- دیر رسیدهایم
در چهار دههای که از انقلاب مردم ایران در سال ۱۳۵۷ میگذرد شاهد حوادث گوناگونی بودهایم که بخشی از آن ذیل ناگفتهها طبقهبندی میشود. شاید بتوان پذیرفت که در دیگر کشورها نیز چنین اسراری وجود دارد اما مشکل اساسی آن جاست که ظاهرا حجم ناگفتههای ما بیشتر از گفتنیها شده است. بحث و گفتوگو پیرامون سخنان رهبر فقید انقلاب دربارهی روایت “باهتوهم” یکی از همان مواردی است که در همهی این سالها از کنار آن به آرامی عبور شده است و همزمان با این عبور آهستهی جریان رسمی، به تدریج ابهامها و پرسشها در متن جامعه ریشه دوانده است. دست گذاشتن بیبیسی روی همین ناگفتهها وضعیتی را ایجاد کرده است که پاسخگویی به آن را سخت و اثر این پاسخ بر جامعه را تقریبا ناممکن کرده است. شاید اگر در چهل سال اخیر نسبت گفتنیها به ناگفتهها جور دیگری بود شاهد آن نبودیم که هر بار سخن از ناگفتهای التهاب فکری تازهای را رقم بزند.
۲. تاثیر تصویر و غفلت ما
با نگاهی به پاسخ حمید انصاری به مستند “بهتان برای حفظ نظام” شاهد آن هستیم که این مسوول ارشد “موسسه نشر آثار امام” برای هر دو دقیقه از این مستند حدود هزار و پانصد کلمه پاسخ نوشته است! این شکل از مواجهه با مقوله تصویر نشانگر آن است که اساساً تاثیر تصویر به درستی فهم نشده است و تصور بر آن است که جوابیهنویسی به همراه صوت و فیلم میتواند اثر یک مستند تصویری را خنثی کند. هنگامی که بر اساس نکته پیشگفته موضوع مستند بیبیسی در همهی این سالها جز ناگفتهها قلمداد شده است بدیهی است که دربارهی آن بحث و گفتوگویی هم شکل نگیرد و مجالی برای استفاده از ابزار تصویر برای سخن گفتن از آن فراهم نیاید. یک شبه نه میتوان با پاسخ مکتوب اثر تصویر را کاهش داد و نه میتوان با ابزار تصویر در عرصه پاسخگویی وارد شد زیرا دستهایمان در این زمینه کاملاً خالی است.
۳. از گفتار تا رفتار
با نگاهی به پاسخها و نقدهای منتشر شده دربارهی مستند “بهتان برای حفظ نظام” شاهد آن هستیم که پاسخنویسان و منتقدان با یادآوری سخنانی از رهبران نظام سعی دارند تا بر این نکته تاکید کنند که آنچه از اندیشههای رهبران دیروز و امروز جمهوری اسلامی فهم میشود به هیچ وجه تاییدگر “حفظ نظام به هر قیمتی” نیست و تاکید آنان همواره بر رعایت اصول و ارزشهای اسلامی حتی در مواجهه با مخالفان مسلح انقلاب بوده است. به شکل ناخودآگاه مخاطب در هنگام خواندن چنین پاسخهایی عملکردهای نظام سیاسی و یا منسوب به آن را در ذهن خود مرور میکند و اینجا همان نقطهای است که ممکن است به تناقض میان گفتار و رفتار پاسخدهندگان برسد؛ تناقض میان کلام و اقدام در مواردی، هر پاسخی را بی اثر یا کم اثر خواهد کرد!
۴. اثر پخشکننده
چه بپذیریم و چه آن را کتمان کنیم در این واقعیت خللی ایجاد نمیشود که اعتماد عمومی به رسانههای رسمی داخلی روندی کاهشی دارد و به همان نسبت نگاه جامعه به رسانههای فارسیزبانی که سعی در “تظاهر حرفهای” به بیطرفی دارند مثبتتر میشود. پخش مستند “بهتان برای حفظ نظام” از شبکه بیبیسی تاثیر آن را بیشتر و بیشتر کرده است. احتمالاً اگر چنین مستندی از طریق برخی دیگر شبکههای فارسیزبان خارجی که عنادشان عیان است منتشر شده بود نه آنقدرها بازتاب داشت و نه نیازی به صدها پاسخ به آن احساس میشد. یکی از دلایل بی تاثیر بودن پاسخها به این مستند نیز به همین موضوع بازمیگردد که در وضعیت ناکارآمدی ابزار انتقال پیام قرار گرفتهایم. به این معنا که رسانههای رسمی و در صدر آنها صداوسیما در چنان وضعیتی هستند که هر سخن گفته شده از سوی آنان در همان مرحله اول با تکذیب جامعه روبرو میشود و شکافی پر نشدنی میان تریبونهای رسمی و متن جامعه ایجاد شده است. از سویی دیگر سانسور “بیت امام” در این تریبونها هم دیگر مسالهای است که سبب عدم انتقال مناسب و به موقع پاسخها به سطح جامعه میشود.
انتهای پیام
بند 3 (از گفتار تا رفتار) بخوبي جواب چرائي عدم تاثير پاسخ به مستند بي بي سي را داده است! اتفاقا در مستند باستاني، ايشان ذکر ميکند که از دفاتر چند مرجع تقليد در مورد استفاده از بهتان و دروغ براي حفظ فضاي انقلاب و نظام استفتا کرده که بجز 2 مورد که مسکوت گذارده اند، مابقي استفاده از اين روش را نفي کرده اند!! اما در عمل در حال حاضر بشدت اين روش و باهتوهم رايج است و پرچمدار و علمدار آن هم، روزينامه هاي کيهان و جوان و خبرگزاري هاي فارس و … هستند که بکرات مطالب دروغ اندر دروغ اندر دروغ نشر داده اند و عجيب است که بر اين دروغ هاي خود هم مصر هستند و پافشاري ميکنند!! خب، مردم عادي هم البته برخلاف نظر آقايان، بخوبي و با کمال فهم، مي بينند و تفاوت هاي بسيار و معناددار در گفتار و کردار را درک و لمس ميکنند و دقيقا بهمين دليل است که جوابيه ها بي تاثير است.