نقدی بر برنامه تلویزیونی عصرجدید
وقتی مردم برای برنامه اینکه به شعورشان توهین میکند، کف میزنند
محمدرضا سقاییان در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز در نقد برنامه تلویزیونی «عصرجدید» با عنوان «وقتی مردم برای برنامه اینکه به شعورشان توهین میکند، کف میزنند»، نوشت:
برنامه کپیبرداری شده از گات تلت و ایکس فکتور بنام «عصرجدید» با اجرای احسان علیخانی شبهای شنبه و یکشنبه و الان در ایام عید هر شب از شبکه سه سیما پخش میشود. آنچه باعث میشود دست به نقد زده و معایب آن را صریحاً بیان کنم نه هنر نماییهای هنرمندان و مدعوین محترم برنامه است که با هزاران امید و انگیزه به منظور طرح نوآوریها و نبوغ خود به این برنامه آمدهاند و تمام تلاش خود را مصروف میدارند تا زحماتی را که طی سالهای مختلف برای صاحب اثر و رکورد شدن متحمل شدهاند را به میلیونها نفر بیننده منتقل کنند و شهرتی برای خود کسب کنند بلکه از ترکیب غیرکارشناسی و غیر تخصصی داوران این برنامه است.
بد نیست در ابتدای امر به سوابق و تحصیلات این داوران نگاهی بیاندازیم که عبارتند از:
* مجری عصر جدید احسان علیخانی متولد 15 آبان 1361 در تهران، مجری است.
فارغ التحصیل لیسانس رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران است، با دستیاری کارگردان شروع کرد و حالا یکی از مجریان صاحب سبک و مشهور است.
* رؤیا نونهالی متولد 24 بهمن 1341 در تهران، بازیگر و فارغ التحصیل لیسانس رشته نقاشی از دانشگاه تهران است.
* امین حیایی متولد 19 خرداد 1349 در تهران، بازیگر است. دانشجوی انصرافی رشته کامپیوتر، دیپلمه ریاضی و فیزیک است. تابحال دو بار ازدواج کرده و یک پسر دارد، او در کنار بازیگری خواننده و کافه دار نیز هست.
* آریا عظیمی نژاد متولد 5 اردیبهشت 1352 در تهران، آهنگساز و نوازنده است. فارغ التحصیل لیسانس رشته موسیقی از دانشگاه آزاد تهران مرکزی است. موسیقی او را در دهها فیلم و سریال بارها شنیدهایم، از سریال پایتخت تا دودکش و رستگاران تا فیلمی چون پارک وی و …
* بشیر حسینی متولد 15 آذر 1360 در تهران، ارتباط شناس است. فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته حقوق از دانشگاه امام صادق (ع) و دکترای فرهنگ و ارتباط است. تا سطح 2 حوزه نیز درس خوانده و حالا در تلویزیون حضور دارد.
همانطور که ملاحظه میفرمایید ترکیب داوران نشان از یک تیم غیرحرفهای و غیرتخصصی است که مایل هستند خودشان را در همه زمینهها صاحب نظر قلمداد کنند. ژستی که در زمان رأی دادن میگیرند و اظهارنظرهای عوامانه و ذوقی و سطحی که در قبال نمایشها و… میگیرند بخوبی مؤید این مهم است. اگرچه نظر دادن در زمینهای که حداقل معلومات و تجربه دارند قابل احترام هست.
از آنجا که وظیفهی این داوران قضاوت و صدور حکم است لذا اولین و ضروریترین نیاز این افراد به اشراف علمی و حداقل تجربی در خصوص هنرنماییها و نمایشهای مختلفی است که توسط هنرمندان و ورزشکاران و… در عرصههای مختلف به منصه عمل گذاشته میشود که متأسفانه این افراد در اکثر برنامههای اجرا شده هیچگونه تخصصی و علمی ندارند و آنچه بیان میکنند صرفاً برگرفته از احساسات و ذوق خوشآمد بودنشان هست ولاغیر و این بزرگترین توهین به شعور مخاطبین و صدها صاحب نظر در کشور است.
این داوران بدون داشتن کمترین تجربه و علمی نسبت به یک هنرنمایی چنان با قاطعیت و … اعلام رأی میکنند و بر امیدها و انگیزههای هنرمند و ورزشکار و… میکوبند که فقط شکست غرور و شخصیت آنان را هدف قرار میدهند و عملاً این افراد که بعضاً توسط سازمانها و نهادهای مرتبط صاحب رکورد و مقام شدهاند توسط کسانی رد میشوند که خودشان هیچ تجربه عملی در آن هنرنمایی نداشته و ندارند و قادر به انجام آن نیز نخواهند بود اما چون دلشان حاکم بر تصمیم گیری است آنچه دلشان بخواهد میپسندند و آنچه دلشان نخواهد نمیپسندند.
در کشوری که صاحب نظران عرصههای مختلف هنری ورزشی و… حضور دارند چه تعصب و قرارداد نهفتهای است که فقط چهار نفر با این کارنامه ضعیف انتخاب شوند و در خصوص هنرنماییها در تمامی عرصههای فیلم و دوبلر و ورزشی و آکروبات و موسیقی و…. نظر دهند و شخصیت افراد هنرمند را تحقیر کنند؟ لااقل فقط در زمینهای که معلومات دارند نظر دهند.
ناراحت برای مردمی هستم که چقدر با ذوق و شعف این تحقیر کردنها را با کف زدنهای خود همراهی میکنند و بر داوران غیرکارشناس اعتراضی نمیکنند؟
چرا به رأیهای غیر کارشناسی و از سر دلی اینگونه مهر تأیید میزنند و مشوق داوران غیر تخصصی هستند؟
گویا این ملت عادت کردهاند که همیشه کار را در دستان آدمهای غیرمرتبط و غیرکارشناس ببینند و اینان صم و بکم تأیید کنندهی تصمیمات آنان باشند حتی اگر شده غرور و شخصیت فردی لگدکوب قضاوتهای ناعادلانهی آنان شود.
امید آنکه اگر مجریان برنامه چنانچه برای افکار عمومی و فهم و شعور ملت ارزشی قائل هستند با انتخاب داوران مجرب و صاحب نظر در هر سبک و نیز انتخاب تیمهای هنرنمایی متناسب با داوران، زمینهی ارتقای برنامه را فراهم سازند.
انتهای پیام
موافقم
به عنوان دانش آموخته حوزه علوم تربیتی، با شناختی که از کودکان و نوجوانان دارم، آن روز که این برنامه را دیدم، مضطرب شدم و به نظرم آمد اشکالاتی بر آن وارد است و موضوع را به دوستان هم طرح کردم و گفتم حس بدی دارم و حسم و حدسم این است که این برنامه، حتماً هزینه خواهد داشت و کشته خواهد داد؛ گوش به زنگ بودم تا اینکه همینطور هم شد؛ چراکه نوجوانان، این حرکات گول زننده را که در ظاهر، ساده به نظر می رسند، تقلید می کنند و آماده مطرح شدن هستند و این حرکت نیز برای به خصوص کودکان و نوجوانان، تحریک کننده بود تا خود نیز به تقلید، آن را انجام دهند و مورد تأیید قرار بگیرند که این اتفاق متأسفانه افتاد. آیا متولیان این کارها، قبل از اجرای چنین کارهایی، اندکی به عواقب آن نمی اندیشند و فقط بلدند از نسخه اصلی آن تقلید کنند؟ و صرفاً به پر کردن وقت مردم و مطرح کردن خود فکر می کنن؟ آیا ارزش این را داشت که یک نفر چنین قربانی شود؟ آقای علیخانی وجدانتان آرامش خواهد داشت بعد از این قضیه؟ این عصر جدید، اشکالات زیادی وارد است برایش؛ تقلیدی ناشیانه است از نسخه ها و برنامه های اصلی آن؛ حتی ادااطوارهای داورها هم تقلید شده و این خیلی مضحکه. من چند روز قبل در همین youtube همین حرکت نمایش طناب را در عصر جدید اون ور آبی ها می دیدم؛ آیا نبایستی پالاش بشوند برنامه های اینچنینی و از یه مشاور روانشناسی، یه جامعه شناس و… کمک گرفته شود؟ این برنامه هرچه قدر هم که به فرض خوب بوده باشد که به ده ها دلیل نیست، نمی ارزید که یک نفر، چنین جان خود را از دست بدهد. اگر می بینید بیشتر مردم، این برنامه هارو نگاه می کنن، بعضاً از سر ناچاریه که دنبال سرگرمی و نشاط هستند و الزاماً به معنی تأیید برنامه نیست. متأسفم از واقعه پیش آمده به این شکل.
باسلام برای اینکه بر نامه هدفمندتر باشه بهتر که یک پل ارتباطی بین مخاطبین وشرکت کنندگانی که هنرمندهستندبرقرارشود تا بینندگانی که علاقمندبه یادگیری هنراین عزیزان هستند بتوانندهنر آنهارا بیاموزند من هم علاقمندم تاازآقایی که مطالب کتابها را به خوبی حفظ کرده بودند نحوه ی حفظ متنهای کتاب را بیاموزم لطفا اگرآدرس یا شماره تلفنی ازایشان دارید بفرستیدباکمال تشکر اززحمات شما