ماجرای شوالیههای حلبی اقتصاد ایران
/ گفتوگو با دو عضو اتاق بازرگانی دربارهی کلکسیون عناوین فعالان اقتصادی /
معصومه رشیدیان، انصاف نیوز: حضور برخی افراد که نام و چهرهی آشنایی در میان فعالان اقتصادی و دنبالکنندگان اخبار اقتصادی ندارند با عناوین مختلفی چون «کارآفرین برتر جهان اسلام»، کارآفرین برتر ایران، بانکدار نمونهی جهان و یا دارندهی نشان شوالیه از اروپا و… در حوزههای گوناگون اقتصادی -که گاهی به شکلی غریب دونفر در یک حوزه صفت برتر را کسب کردهاند- این سوال را به ذهن میرساند که این عناوین از کجا میآیند و بر چه اساسی به این افراد تعلق میگیرند؟ آیا این افراد واقعا شایستهترینها هستند؟ این عناوین که اعتباری اجتماعی به صاحبانشان میبخشند چه سودی جز معرفی و شناساندن برندشان خواهند داشت؟
بیشتر بخوانید: پاسخ کریمی تفرشی به گزارش شوالیه
این سوالات وقتی جدیتر میشود که چهرههای اینچنینی با مانورهایی خبری در کانالها و گروههای تلگرامی سیاسی هم برجسته میشوند. امروز که جمع کردن کلکسیون این عناوین به یک اپیدمی میان بسیاری از فعالان اقتصادی تبدیل شده است، افراد زیادی را میتوان نام برد که در سایت هرکدام با لیست و آلبوم عکسی بلندبالا از این نشانها و الواح تقدیر روبرو خواهید شد که سازوکار اهدای بسیاری از آنها روشن نیست.
از فردی بهنام مهدی کریمی تفرشی –رییس هیات مدیره مجتمع غذایی گلها- که این روزها در کانالهای سیاسی و اقتصادی متفاوت و حتی تلویزیون به او پرداخته میشود و دیدارهایی هم با برخی شخصیتهای کشور داشته است، تا افراد دیگری چون مدیران شرکتهای «بستپار پلاستیک»، «مبین ایران»، «سرمایهگذاری امین»، «اینترنت آفتاب»، «توسن چرخ»، «پاکشوما»، «پگاه»، «شرکت لبنی هراز» و بانکهای پاسارگاد، سامان و موسسه مالی اعتباری توسعه کسانی هستند که نشانهایی چون «شوالیه از اروپا» را دریافت کردهاند؛ اسامی برخی از این شرکتها معتبر است اما با جستجویی ساده به نامهایی برمیخورید که تاکنون بهگوشتان نخورده و هرکدام در حوزهای صفت برتر را به دنبال خود دارند.
به گفتهی سیدحمید حسینی رفسنجانی و مجیدرضا حریری، دو عضو اتاق بازرگانی ایران این نشانها چندوقت یکبار به افرادی صاحبنام و معتبر بدون دریافت هیچ وجهی اعطا میشود تا وجاهتی برای خود کسب کنند، اما در باقی موارد فعالان اقتصادی ناشناخته با پرداخت وجه این نشانها را دریافت میکنند.
اما در میان این نامها مهدی کریمی تفرشی کسی است که علاوه بر مانور خبری برای او در کانالهای سیاسی متعدد، پایش به عنوان کارآفرین برتر جهان اسلام به برنامهی عصر جدید شبکه سه تلویزیون هم باز شد؛ او در این برنامه میگوید: «تقریبا میتوانم بگویم که من توانستم سه نشان جهانی را دریافت کنم تنها دارندهی شوالیهی صنعت غذا از اروپا در ایران هستم، دارندهی مدال نوبل مدیریت از اروپا در ایران هستم و همینطور کارآفرین برتر جهان اسلام هستم و در اواخر سال گذشته توانستم این افتخار را پیدا کنم که در بین 62 کشور اسلامی در مالزی پرچم مقدس کشورم را به اهتزاز درآورم.»
علاوه بر این سوال که این نشانها چقدر اعتبار دارد و چند و چون اعطای آنها چگونه است اما موضوع مهم دیگر نقش واسطههای داخلی برای دریافت آنهاست، از مراجعی دولتی تا شرکتهایی خصوصی در این ماجرا دخیل هستند که خود محل سوالی جدی است: مگر چه سودی در آن نهفته است؟! شرکتهایی واسطه در ایران هستند که با دریافت درصدی، میانجی میان این فعالان اقتصادی و بنگاههای اعطای این نشانها در خارج از کشورند؛ یکی از این شرکتها شرکت «بهسان مدیریت پرشین» است که طبق اصرار اپراتور آن درپی تماس انصاف نیوز، «امروز دیگر تنها به بحث «ایزو» میپردازند و در بحث اعطای نشانها فعالیتی ندارند.»
اما زمان زیادی نمیگذرد از وقتی که این شرکت نشانهای مذکور را بدست فعالان اقتصادی فراوانی رسانده است. در وبسایت این شرکت که شعارش «لیاقتش را دارید» است، تنها در توضیح یکی از نشانها با عنوان «نشان شوالیهی اروپا» که با نشان معتبر شوالیهی فرانسه تنها شباهت اسمی و میتواند بسیاری از مردم عادی را به اشتباه بیاندازد، نوشته شده: «…دریافت نشانهای بین المللی میتواند اعتماد مشتریان را جلب کند و ارزش افزوده ایجاد نماید همچنین با حضور در مراسمها و نمایشگاههای بین المللی میتوان محصولات و موفقیتهای سازمان را هر چه بیشتر به نمایش گذاشت…»
تبلیغ نشانهایی چون شوالیه از اروپا در سایت شرکت بهسان
شنیدن نام نشان شوالیه احتمالا شما را به یاد نشان شوالیهی فرانسه که به شهرام ناظری داده شده بیندازد اما چنین نیست و عنوان عجیب شوالیهی اروپا دقیقا به همین خاطر غلطانداز است.
سیدحمید حسینی عضو اتاق بازرگانی ایران، صادرکنندهی نمونه کشور و رییس سابق کمیسیون اصل ۴۴ و خصوصیسازی اتاق ایران در پاسخ به سوال انصاف نیوز مبنی بر اینکه عناوینی مثل کارآفرین برتر جهان اسلام چگونه به افراد داده میشود، میگوید که بسیاری از این عناوین فروشی است و در ازای مبلغی به افراد جویای نامی که علاقه به سلبریتی شدن در حوزهی اقتصاد دارند –و تعدادشان کم نیست- داده میشود. او از این اتفاقات ابراز نگرانی میکند و میگوید که باید مرجعی برای نظارت بر اعطای این عناوین وجود داشته باشد.
مجید رضا حریری، عضو دیگر اتاق بازرگانی و نایب رییس اتاق بازرگانی و صنایع ایران و چین نیز این دست عناوین را فروشی و فاقد اعتبار میداند و ضمن تاکید بر لزوم تغییر فرهنگ تمرکز ایرانیان بر تیتر و عنوان، هشدار میدهد که نوکیسگانی که با خرید این عناوین اعتباری اجتماعی کسب میکنند منشا مالشان روشن نیست و از طریق همین اعتبارهای جعلی به منابع رانت وصل شده و سوء استفادهها هم از همین جا آغاز میشود.
او برای نمونه از بانکدارانی مثال میآورد که بعضا صاحب عناوینی چون بانکدار نمونهی ایران یا بانکدار نمونهی جهان هستند، اما وضعیت بانکداری در کشور حکایت از چیز دیگری دارد.
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با سیدحمید حسینی و مجیدرضا حریری دربارهی کلکسیونرهای عناوین اقتصادی را در ادامه بخوانید:
سیدحمید حسینی: 50 میلیون-100 میلیون میگیرند و شما میشوید کارآفرین نمونه
سیدحمید حسینی دربارهی عناوینی چون کارآفرین برتر جهان اسلام، که اخیرا بیش از پیش بهگوش میرسد به انصاف نیوز گفت: «کارآفرین برتر یک عنوان دست یافتنی است، الان هم 4-5 نفر با عنوان کارآفرین برتر جهان اسلام داریم. که به غیر از یک یا دو مورد بقیه از طریق رابطه و اسپانسری اهدا شده است. متاسفانه لقب شریف کارآفرین مورد سوءاستفاده قرار گرفته و موسسات و شرکتهای بی هویتی در داخل و خارج این عناوین را در ازای دریافت وجه اهدا میکنند؛ بطور مثال عنوان کارآفرین برتر جهان اسلام را یک موسسهی وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی اهدا میکند که به نوعی از عناوین فروشی است.»
وی در پاسخ به اینکه آیا نام کریمی تفرشی را تاکنون شنیده است یا نه گفت: «من با مصداقها کار ندارم و ترجیح میدهم در مورد افراد صحبت نکنم ولی اتفاقا ایشان را میشناسم، در اتاق فعال نیست؛ من ایشان را در مجمعی به نام مجمع عالی مدیران –میتاپس- دیدهام. این مجمع تشکیلاتی است که هدفش همافزایی و تبادل تجربیات میان اعضا است و عمدتا جوانانی که جدیدا به فعالیت صنعتی، تجاری، معدنی یا خدماتی وارد شدهاند، در نشستهای مختلفی شرکت میکنند؛ این مجمع نشست سالانه، ماهانه و تخصصی دارد، تورهای داخلی و خارجی تجاری و بازدید از واحدهای صنعتی برگزار میکند و دنبال شبکهسازی است، اینها دورهم جمع میشوند و تعدادی هم آدم پیشکسوت در این جمع هستند که تجربیاتشان را منتقل میکنند. در این مجمع برخی هم اسپانسر هستند؛ ایشان یکی از اسپانسرها و اعضای جوان و فعال میتاپس است؛ از افرادی است که حاضر است برای برندش هزینه کند. قبلا چهرهها از مسیر ورزش یا هنر دنبال آوازه و شهرت بودند که اخیرا شاهد محاکمه چند تن از انانان بودیم و به نظر میرسدکه الان تبدیل به یک اپیدمی شده است. جوانانی هستندکه میخواهند یک شبه ره صدساله را طی کنند و در جایگاههای بالایی قرار بگیرند؛ البته ممکن است بعضی از انان اهداف خیرخواهانهای داشته باشند.»
آقای حسینی دربارهی دیدارهای اینگونه افراد با برخی مسوولان و چهرههای سیاسی، گفت: «دیدار و گفتوگو با مقامات کار پیچیده و سختی نیست. این بندگان خدا [مقامات] هم که در جریان نیستند این آدمها که و چه هستند. در اتاق جوانان، اتاق مشترک یا اتاق بازرگانی هم از این عناوین زیاد است. یک عدهای هرطور هست به یکی از این عنوانها دست پیدا میکنند و بعد بهعنوان یک شخصیت حقوقی میروند و با آن مسوولان یا چهرههای سیاسی تماسی میگیرند. دیدارها با شخصیتها و مسوولان بیشتر بر مبنای شخصیت حقوقی افراد انجام میشود. بعد از این است که سعی میکنند برندسازی شخصی خودشان را انجام دهند.»
این عضو اتاق در پاسخ به اینکه این افراد و تیمی که بر روی آنها کار تبلیغاتی میکنند به دنبال چه هستند، گفت: «فکر میکنم بخشی از هدف آنها مصونیتسازی برای خود است. وقتی اسمشان میآید بواسطهی تبلیغاتی که شده همه فکر میکنند که این افراد ارتباطاتی در سطح عالی دارند و این ذهنیت را برای جامعه میسازند که اگر مشکلی هم داشته باشند کسی قدرت برخورد با آنها را ندارد و در نهایت ممکن است حتی اگر مشکلی هم داشته باشند به همین دلیلی که اشاره کردم کسی پیگیر برخورد نشود. به هرحال چنین ذهنیتی در جامعه وجود دارد که مافیاهای قدرتی هستند و آدمهایی وجود دارند که ارتباطاتی خاص دارند و مردم با این ذهنیت سعی میکنند کمتر با این افراد درگیر شوند.»
او در ادامه توضیح داد: «پس یکی از اهداف اینها هموار کردن راه برای رسیدن به مقاصد اقتصادیشان است؛ بعضا بهدنبال ارتباطات خارج از کشور هستند و برای آنکه آن ارتباطات را بتوانند برقرار کنند سعی میکنند در داخل وزنی پیدا کنند. هدف دیگر هم ممکن است تنها حس جاهطلبی باشد؛ ممکن است حتی نیت بدی هم پشت آن نباشد. بعضی آدمها حس جاهطلبیشان بالاست و بدون اینکه حداقلها را داشته باشند حاضرند هزینهی هنگفتی کنند تا به بعضی از این عناوین دست پیدا کنند.»
او با اشاره به یکی از افرادی که اخیرا مانور خبری زیادی بر روی او داده میشود گفت: «یکی از همین افراد را بعضی دوستان با من دیده بودند و هشدار دادند که حواست باشد. دوسال قبل این فرد در حالیکه هنوز در آن زمان این عناوین را نداشت ولی روحیهی ماجراجویی داشت؛ متاسفانه حتی در اتاقها هم الان بعضی از این چهرهها را داریم.»
این فعال اقتصادی تاکید کرد: «متاسفانه بعضی اعتقاد دارند ما در صنعت و تجارت هم میتوانیم سلبریتی داشته باشیم و تلاش برخی در این راستاست تا تبدیل به سلبریتی شوند. این عناوین کارآفرین و سمینارها و جلسات و… که «ما کارآفرین هستیم» همگی تلاشی است در راستای همین خلق برند شخصیشان.»
حسینی در پاسخ به اینکه «چرا کانالهای سیاسی هم به این فرد میپردازند و آیا اهداف سیاسی در کار هست؟» گفت: «ممکن است دنبال مجلس باشند. امسال سال مجلس است و بعضی از اینها ارتباطاتی میگیرند و اطمینانهایی کسب میکنند که به اصطلاح از فیلتر شورای نگهبان و… عبور کنند. بنابراین میتواند اهداف سیاسی داشته باشد، در عین حال اهداف ورزشی و اقتصادی را هم میتوانند دنبال کنند. یا در وجهی دیگر ممکن است بخواهند برندی راه بیندازند و دنبال شریک بگردند و سهام بفروشند. یا ممکن است بخواهند زنجیرهای راه بیندازند. بنابراین به نظرم این تلاشها با اهداف مختلفی میتواند باشد.»
وی در واکنش به اینکه در کانالها عکسهایی هم از مراودات یکی از این افراد با کامبیز مهدیزاده که داماد رییس جمهور است منتشر شده است، گفت: «من آقای مهدی زاده را از نزدیک نمیشناسم، هم مثبت راجع به او شنیدهام و هم منفی. شنیدهام در کارش نخبه است و مسلط است و از طرفی هم عکسالعملهایی دیدهام؛ وقتی رییس جمهور میآید و برخورد میکند، حتما مصلحتهایی میبیند. اگر واقعا اعتقاد داشت که ایشان توانمند است، قاعدتا خیلی منطقی و معقول نبود که بیاید و چنین برخوردی کند.»
تدبیر پرس در خبری به همراه یک عکس نوشت: دیدار و گفتگوی کریمی تفرشی کارآفرین برتر جهان اسلام با کامبیز مهدیزاده مشاور معاون علمی وفناوری رئیس جمهور.
حسینی در ادامه با اشاره به نقش فضای مجازی در برند شدن برخی از افرادی که تجربهی اقتصادی قابل توجهی ندارند، گفت: «متاسفانه فضای مجازی هم این اصطلاح کارآفرینان برتر، پدر فلان صنعت، آقای… را شاخصتر کرده است. این افراد سعی میکنند کمتر مصاحبه کنند، چیزهایی مینویسند یا میدهند عدهای برایشان مطلبی بنویسند و منتشر میکنند. مگر ما الان در روزنامهها نداریم؟! اصولا باید میان ادبیات مکتوب و ادبیات شفاهی افراد سنخیتی وجود داشته باشد؛ وقتی ادبیات شفاهی و کتبی شخصی صد درجه باهم متفاوت است معنایی دارد؛ عدهای دارند در مطبوعات برای عدهای دیگر و به اسم آنها مقاله مینویسند. اینچیزها هم در راستای همان سلبریتیسازی در صنعت و تجارت است که هرکسی از آن میتواند اهداف خودش را داشته باشد؛ یکی بهدنبال موقعیت در تشکلهاست، یکی دنبال شبکهسازی برای کار خودش است، یکی دنبال اهداف سیاسی پارلمان و مجلس است، یکی هم نگاهش به خارج از کشور است و بهدنبال ارتباطاتی با خارج از ایران است. متاسفانه هیچکس هم نیست که به این عناوینی که به برخی افراد داده میشود رسیدگی کند.»
وی افزود: «فردا هم لابد عنوان دیگری میسازند مثل کارآفرین کبیر جهان اسلام و… یکی از همین کارآفرینان برتر فقط در لیست بیمه اش سه نفر بودند و مالیاتی هم که پرداخته بود 5 میلیون بود؛ عنوان کارآفرین برتر جهان اسلام هم دارند.
عدهای به دنبال این عناوین هستند، جاهایی هم هستند که هرروز با آدم تماس میگیرند که «اتحادیه اروپا میخواهد مدال یا جایزه کیفیت بدهد، شما 2000 دلار بدهید تا دعوت نامه بفرستیم. از همین موارد در کشور خودمان هم درست شده، در مشهد عناوینی چون کارآفرین نمونهی صنعت، مرد صنعت و پدر فلان چیز، این عناوین را دارند میفروشند، 50 میلیون-100 میلیون میگیرند و شما میشوید کارآفرین نمونهی ملی؛ ظاهرا نظارت هم نیست. این افراد غیر از اینکه هزینهی زیادی برای این عناوین میکنند از شخصیتها هم سوءاستفاده میکنند، یکروز نمایندهی مجلس را استفاده میکنند، یک روز وزیر را میآورند و روز دیگر هم عضو مجمع تشخیص را. متاسفانه این دکانها زیاد شده.»
این عضو اتاق بازرگانی دربارهی عدم نظارت کافی بر اعطای اینگونه عناوین، گفت: «متاسفانه مکانیزمی برای نظارت و سنجش شایستگی واقعی این افراد نداریم، یک وقتی در اتاق مطرح بود که جایزهای با عنوان جایزهی «امیرکبیر» داده شود و دیگر تمام جوایز و عناوین فرعی جمع شود؛ آن طرح به جایی نرسید، اما اخیرا اتاق تهران سازوکار دیگری به نام «امین الضرب» راه انداخته تا اندکی این روند را قاعدهمندتر کند و کسانی که انتخاب میشوند مشخص شود که یک حداقلهایی را دارند. باید این حرکات در مراجع معتبر شروع شود تا بتوان این دکانها را بست. عمدتا هم محل تجمع این دکانها مشهد است.»
حریری: هرکسی با خرج کردن مبلغی میتواند قهرمان هر رشتهای در اقتصاد شود
انصاف نیوز: عدهای هستند که عناوین مختلفی چون کارآفرین برتر جهان اسلام یا شوالیه از اروپا و نشانها و عناوین متفاوت دیگری در صنعت و تجارت دارند؛ این نشانها و عناوین چقدر معتبر است؟
حریری: نه فقط این کارآفرینان جهان اسلام و شوالیههای فلان، حتی برگردیم به داخل کشور، آنهایی که تحت عنوان قهرمانان و کارآفرینان فلان در داخل هم به آنها از این الواح یا تندیسها داده میشود و برخی شال هم به گردنشان میاندازند، اینها نشات گرفته از یک معضل اجتماعی است به نام اقتصاد غیرشفاف و بروز قشری با عنوان نوکیسگان. قشر نوکیسگان مانورهای نوکیسگی میدهد؛ یعنی معلوم نیست مبنای پول و سرمایهاش کجاست و غیرشفاف است، اعتباری هم که برای خود در جامعه کسب میکند غیرشفاف است. این موضوع به این خاطر است که در این مملکت اصلا کسی بر این قضایا نظارتی ندارد. ما بارها این را تقاضا کردیم –چه زمانی که خودم عضو هیات نمایندگان اتاق ایران و تهران بودم و چه پس از آن- که بیایید و خودتان جوایز و مراسم معتبری را برگزار بکنید؛ که در نهایت در خود اتاق ایران قصهی «امین الضرب» راه افتاد که به نسبت اینها سازوکار روشنتری دارد. البته در آن هم میشود اما و اگری طرح کرد ولی در هرصورت مرجعی که دارد میدهد یک مرجع شناخته شده به نام اتاق بازرگانی است که جایگاه قانونی دارد.
پیشنهاد ما اصلا این بود که اتاق بازرگانی ایران بیاید هرسال بزرگداشتهایی برای افرادی که در حوزهی کارآفرینی، در حوزهی صنعت، تولید یا حوزههای دیگری که موثر در اقتصاد بوده –یعنی حتی آنها که مطالعات اقتصادی مفیدی در آکادمیها داشتند و موثر بودند در اقتصاد ما- را پیدا کند؛ با ایندکسهای بسیار شفاف هم باشد، یعنی معلوم باشد که این آدم با چه رزومهای و به چه دلیلی دارد چه عنوانی را بهدست میآورد.
در تمام دنیا با دادن دکتریاهای افتخاری و یا عناوینی مثل شوالیه در فرانسه –که به آدمهای معتبری داده میشود- یا حتی نوبل این اعتباربخشی انجام میشود؛ اما مراکزی که این کار را میکنند خودشان اعتبار دارند، گرفتن یک لوح تقدیر یا یک نشان بخودی خود مهم نیست، شما میتوانید در خیابان انقلاب آن را تهیه کنید. مهم پشتوانهی اهدا کنندهی آن است. مرجعی که این عناوین را میدهد باید معتبر، قابل استناد و شفاف باشد.
اشکال مملکت ما عدم شفافیت است. شما با مولتی میلیاردرهایی در مملکت روبرو هستید که منشا پولشان مشخص نیست که چیست. در یک اقتصاد غیرشفاف حتما عناوین غیرشفاف هم بروز میکند. از عناوین اجتماعی چون استادِ فلان و اینها که بگذریم میبینید که در حوزهی مدرک تحصیلی هم کسانی بودند که در این چندسال مقاماتی داشتند که بعدا معلوم شده حتی مدارکی که گرفتند هم جعلی است.
مسابقهی عنوان و اعتبار اجتماعی کسب کردن، مسابقهای است که سیستم موجود در مملکت به آن دامن زده. شما زمانیکه شرط ورود به مجلس شورای اسلامی را میکنید فوق لیسانس، هرسال مواجه میشوید با 400 نفری که اغلبشان دکترند، اما وقتی صحبت میکنند متوجه میشوید که این آدم فرهیخته نیست. به هرحال اگر کسی رفته باشد و بعد از دیپلمش حداقل 8-10 سال دیگر را درس خوانده باشد تا به مدرک دکتری رسیده باشد، قاعدتا نوع حرف زدن، نشست و برخاست اجتماعی و رفتارش متضمن این موضوع خواهد بود که این آدم، آدمی فرهیخته شده.
بازگردیم بر سر نشانها. این نشان شوالیهی اروپا که به لحاظ نام شباهتی با نشان معتبر شوالیه فرانسه دارد را چگونه ارزیابی میکنید؟ چقدر معتبرند؟
این نشان هم چون نشان کارآفرین برتر جهان اسلام است؛ نشان کارآفرین برتر جهان اسلام جریانی است در مالزی که با اخذ مبالغی این عنوان را به مردم میدهد.
قاعدتا برای اینکه به این عناوین مشروعیتی دهد شاید چند دوره یکبار به شخصی که شایسته هست هم بدون اخذ هیچ وجهی بدهند. این میشود مثل هر کاسبی خلافی که پوششی مشروع برایش میسازند. هر بیزینس نامشروعی یک پوشش مشروع هم میخواهد.
من متاسفم! نه تنها در مورد اینگونه عناوین، بلکه درمورد کسانی که ما به عنوان آدمهایی که 20-30 سال است در اتاق با آنها رفتوآمد داریم؛ که روز اول آقا یا خانم فلانی بودند، بعد در یک برههای آقا یا خانم مهندس فلانی شدند و الان هم آقا یا خانم دکتر هستند؛ قاعدتا کسی که هم یک بنگاه اقتصادی معتبر را اداره میکند و هم فعالیت اجتماعی معتبر دارد –در اتاق است، در سندیکا است یا در تشکلاش است و حداقل روزی یکی دوساعت هم آنجا وقت صرف میکند- خیلی بعید است که بتواند برود تحصیل هم بکند.
تمام اینها نشان میدهد که یک مسابقهی تیتر و عنوان در مملکت ما باب شده که هیچ کجای دنیا نیست. مثال بارزش این است که آقای اوباما رییس جمهور یکی از بزرگترین کشورهای دنیا بود و کلی هم پیاچدی از معتبرترین دانشگاههای دنیا داشت اما هرگز کسی به او نمیگفت «دکتر اوباما»! یا خانم مرکل. چون طرف رییس جمهور یا نخست وزیر یک کشور است و تیتری بالاتر از اینها نیست، اما اینجا میبینیم که ما وزرایمان یا حتی رییس جمهورمان را هم باعنوان دکتر خطاب میکنیم.
شما وقتی در دنیا وزیر هستی سطحت سطح وزارت است و اصلا اگر دکترا هم داشته باشی اهمیت آن نسبت به تیتر فعلیات که وزارت است کاملا بیاهمیت است. اما اینجا میبینیم که ههی وزرایمان را آقای دکتر خطاب میکنند! و همانطور که میبینید خیلی از این مدارک هم مورد تشکیک قرار میگیرند.
بعضی از این مدارک نامعتبر تحت لوای سازمانهای معتبر یا با وساطت آنها به بعضی افرادی داده میشود که تا چند سال پیش اصلا شناخته نمیشدند، اینها را چگونه ارزیابی میکنید؟
بطور کلی بگویم که خیلی از جاهای رسمی هم در مملکت ما متاسفانه در این دام افتادند که بخشی از هزینههایشان را از این راهها کسب میکنند.
یعنی به چه شکلی؟
یعنی طرف پولی میدهد و مدرک یا تیتر و عنوانی از آن جاها اخذ میکند. این هم در دانشگاههایمان هست و هم در تشکلهایمان؛ متاسفانه یک آفت اجتماعی است.
بنظرم با طرح این مسایل در رسانهها میتوان از اعتبار این عناوین کاست؛ یعنی وقتی مردم بفهمند که هرکسی با خرج کردن مبلغی میتواند قهرمان هر رشتهای در اقتصاد شود، قاعدتا دیگر آن طرفی که پول داده تا آن اعتبار را بخرد، اعتباری که خریده در نزد اجتماع ارزشی ندارد.
افرادی که چنین تلاشهایی برا دیده شدن خود یا برندشان میکنند ممکن است تلاشی مشروع باشد…
هر تلاش مشروعی که شما میکنید باید بنیان اندیشهتان مشروع باید؛ عموما اینها افرادی هستند که منشا مالشان هم مشخص نیست و شفاف نیست که از کجا چنین ثروتی را آوردهاند. در طی 15-16 سال اخیر طبقهی نوکیسه بهشدت در مملکت ما رشد کرده –همانها که بچههاشان با ماشینهای چند میلیاردی نیمهشبها در خیابانهای تهران کورس میگذارند- اینها هم نمادهای نوکیسگی است، نماد دیگرش هم تیتر خریدن و به قولی که در مملکتمان معروف شده است «لاکچری بازی» است. این نوع از لاکچری گرایی عموما در دنیا هم مربوط به آدمهای نوکیسه است.
آن سوی دنیا را هم که نگاه کنید آدمهایی که فعال اقتصادی هستند و دارند کار میکنند، به این شکل در زندگیشان این نوکیسهگرایی بروز نمیکند و عموما فوتبالستها، خوانندهها و هنرپیشههای سینما هستند که چنین چیزهایی را در کشورهای دیگر بروز میدهند؛ علتش هم این است که اینها متعلق به طبقههای فرودست هستند و در کوتاهمدت یکدفعه پول زیادی بدست میآورند و در نتیجه بابت پولی که دارند حالا میخواهند هم اندازه با آن برای خودشان در اجتماع اعتبار کسب کنند؛ اعتبار را هم چون در مغزشان آن اندازهی لازم سرمایه ندارند که خودشان را در اجتماع به عنوان یک آدم فرهیخته معرفی کنند، باید با ظواهر کسب کنند. این ظواهر میتواند ماشینی گرانقیمت و آنچنانی باشد یا پنت هاوسی فلان شکل در بهمان منطقهی تهران باشد یا ویلایی در فلان نقطهی لواسان، میتواند مدرک دکتری باشد که خریده باشی یا از این عناوین قهرمان فلان و… باشد.
چه سوء استفادههای سیاسی یا اقتصادی میتوانند بکنند؟
به هرحال با داشتن این مدارک و عناوین، یک اعتبار کاذبی کسب میکنی که در یک اقتصاد غیرشفاف رانتی مثل اقتصاد ما، وقتی که مطرح میشوی با آدمهای تصمیمگیر هم نزدیکتر میشوی؛ به منابع رانت بیشتر وصل میشوی. سوء استفاده از این بالاتر؟!
ببینید که در همین محاکمههای بانک سرمایه این آدمهایی که رفته بودند و وامهای کلان را در مقابل وثیقههای ارزان از بانک سرمایه گرفته بودند، خب اینها بر حسب اعتبار اجتماعی کاذبی که داشتند این کار را کرده بودند. یکی تهیهکنندهی فلان سریال بود و دیگری فلان کارخانه را از همین راهها بدست آورده بود و در نتیجه اعتبار کاذبی بدست آورده بودند که توانستند چنین کنند؛ شما به بانک سرمایه بروید وام ازدواجتان را هم به همین راحتی نمیدهند.
این نشانها از کشورهایی خارجی گرفته میشود، سازوکار آنها به چه صورت است؟
آن کشور خارجی یک بنگاه است؛ کسی آنجا یک شرکت باز کرده است که خود آن شرکت اعتباری ندارد و حالا یک لایسنسی [سند] هم میفروشد؛ ما هم اگر که یک چیزی ازخارج بیاید فکر میکنیم که دیگر عالی است و از خارج آمده؛ مثل هر جنس خارجی دیگری.
اما در سایت یکی از شرکتهای واسط برای کسب عنوان شوالیه از اروپا، این توضیح داده شده است که این گواهی خیلی قدیمی است و به آدمهایی معتبر داده شده است و…
سایت خود شرکت که چیزی جز این نمینویسد. معلوم است که چنین میگویند.
پس چگونه میتوان ریشهی اینها را بررسی کرد؟
من معتقدم که اصلا نمیتوانید ریشهی مراکز فساد را بفهمید، باید فضای فساد را در جامعه از بین ببریم؛ تاوقتی این تیترها و عناوین چنین اهمیتی دارد این مشکلات هم هست؛ شخص دهانش را باز میکند و حرف میزند و شما به حرفش گوش نمیکنید بلکه به تیترش نگاه میکنید؛ اگر به حرف آدمها گوش کنیم و ملاک ارزیابی دانش آدمها باشد و ملاک این نباشد که فلانی چه تیتر و عنوانی دارد، چه لوحی گرفته یا چه لایسنسی دارد و یا چه تندیسی گرفته و در نهایت اعتبار اینها از میان برود آن مراکز خشکیده میشوند. فرهنگ نوکیسگی در این مملکت باید از بین برود.
فرهنگ را باید تصحیح کرد که همه دوست دارند به روبروییشان بگویند آقای دکتر؛ میدانید این فرهنگ در ابتدا از کجا آمد؟! اول سبزی فروشها و قصابها این را باب کردند؛ وقتی میخواستند به شما گران بفروشند صدا میزدند که آقای مهندس یا آقای دکتر چقدر میوه میخواهی، چون میخواستند که به شما اجحاف کنند و حالا این فرهنگ رایج شده است. به یک جلسهی رسمی میروید دیگر کمتر از دکتر و مهندس نمیبینید درحالیکه در حقیقت چنین نیست.
اطلاع دارید که شرکتهای واسطی که دلالی برای کسب این عناوین و مدارک میکنند چه نفع و سودی میبرند و میزان آن چقدر است؟
درصد میگیرند دیگر؛ من نمیدانم مقدار چقدر است اما اگر مثلا صد میلیون تومان به آن شرکت اصلی دادهاند 20 تومان هم این شرکت واسط درصد برمیدارد؛ سالی پنج- شش نفر را هم پیدا کند و برایشان از این مدارک بگیرد کنار باقی کارهایش 5-6 تا 20 میلیون تومان هم از همین راه بدست میآورد.
به فرد میگوید که آقای کارآفرین برتر یا شوالیهی فلان اروپا، میخواهی برایت بهمان مدرک را هم بگیرم؟!
بسیاری از این شرکتها در بحث ایزو هم فعال هستند.
بحث ایزو هم مفصل است؛ در ایران میگویند که مثلا «دارندهی ایزو 2012»، در حالی که ایزو 2012 را کسی نمیداند که اصلا ایزوی استاندارد کیفیت نیست، بلکه استاندارد مدل مدیریت یک مجموعه است. تعداد ایزوها هم بسیار زیاد است و شخصی میرود و آنها را میگیرد و میچیند در سایت تبلیغاتیاش…
غیر از اینها هم داریم: بانکدار اول دنیا و یا اینک 4 سال است از فلان مرجع اروپایی انتخاب میشود بهعنوان بانکدار برتر ایران یا دنیا! اما بانکداری ما را در عمل ببینید.
بنابراین باید به جامعه نشان داد که این عناوین عناوین پوچی است و برایش ارزش قائل نشوید. هر پدیدهای تا زمانی که تقاضا داشته باشد عرضهاش هم انجام میشود. در دنیای متمدن این روزها کنترل بازار تقاضا برای مورد خلاف، دستورالعمل است و نه برخورد با عرضه کنندگان. جامعه هنوز علاقمند به این عناوین است. یعنی منِ حریری اگر هر حرف منطقی را بزنم و اسمم آقای دکتر حریری نباشد، کسی گوش نمیکند، ولی اگر شدم آقای دکتر حریری هر چرندی که بگویم مورد توجه جامعه قرار میگیرد. این اتفاق به این معنی است که تقاضا برای این خلاف وجود دارد و باید تقاضا را از بین برد.
انتهای پیام