بار دیگر میگویم: اسلام کلیسا ندارد
محمد مجتهد شبستری، پژوهشگر دینی در یادداشتی در سایت خود نوشت:
پس از لغو سخنرانی مجتهد شبستری در دانشگاه امیرکبیر در تاریخ 25/7/95 در خبرها خواندم یکی از مدیران آن دانشگاه چنین گفته است: چون آقای مجتهد شبستری در سخنرانیهای خود مطالب جدیدی درباره دین طرح میکند باید کسی در جلسه ایشان حضور داشته باشد تا سخنان او را پاسخ بگوید (و بنابر این سخن گفتن ایشان در دانشگاه مشروط به این است که جلسه به صورت مناظره برگزار شود) تردید ندارم که این شرط کردن را مقامات سیاسی ـ دینی، از بالا به صورت یک دستورالعمل به مدیران دانشگاه امیرکبیر القاء کرده اند. مهم این است که همه بدانند این گونه دستور دادن، یکی از دهها ترفندهای گوناگون است که در قرون وسطی مقامات کلیسای کاتولیک از آنها بهره میجستند تا دهان ناقدان ناصح را ببندند و نگذارند صاحب نظران غیرخودی درباره دین غیر از آنچه در قرائت رسمی کلیسا آمده سخن تازهای بگویند که مبادا قدرت آمیخته به جهل و خرافات کلیسا به خطر بیفتد. آنان چنین وانمود میکردند که تنها کلیسا است که از «حقیقت» آگاه است و دیگران باید برای اظهار نظر درباره حقیقت از کلیسا اجازه بگیرند!
من به آن مقامات دینی سیاسی ایران که مدعی اند تنها آنها هستند که از حقیقت آگاه اند و سخن گفتن صاحب نظران دگراندیش این کشور درباره دین را «القاء شبهه» یا «بدعتگذاری در دین» میشمرند و جواز بیان آن سخنان را به مناظره مشروط میکنند، دوباره میگویم آقایان! اسلام کلیسا ندارد و در این دین هر فرد انسان، خود بالاستقلال مسئول جستجوی حقیقت است و شماها هم تنها آگاهان از حقیقت و یا مقامات کلیسا نیستید تا برای دیگران جواز سخن گفتن صادر کنید. آیا شما میدانید که با این محدود سازیها عملاً یک کلیسای اسلامی! درست کرده اید؟ از این کلیسا سازی که بدعت بزرگ شماست دست بردارید و بگذارید دگر اندیشان هم چه بسا بهتر از خود شما درباره حقیقت اظهار نظر کنند.
من آمادگی خود را برای مناظره با مراجع تقلید اعلام میکنم
قطع نظر از آنچه در بالا گفتم من آمادگی کامل خود را برای یک مناظره علمی و دور از غوغا سالاری درباره چند موضوع بسیار اساسی دینی اعلام میکنم. در طی دو سال گذشته من چند مقاله منتشر کرده ام که در آنها اعتبار علم فقه و اجتهاد فقهی در عصر حاضر را به صورت جدی زیر سئوال بردهام. آن مقالات اینها هستند: 1- «چگونه مبانی کلامی و فقهی فرو ریخته است» 2- «تحریر محل نزاع با فقیهان»، 3- «اگر داعش از فقیهان بپرسد؟»، 4- «مبانی تئوریک داعش»، 5- «چرا دوران علم اصول و اجتهاد فقهی سپری شده است؟» این مقالات در وبسایت شخصی من و به صورت گسترده در فضای مجازی منتشر شده است (به سبب سانسور حاکم بر مطبوعات کشور چاپ این مقالات مقدور نبوده است) اینک من از آقایان صاحب مسند فتوا که در حوزه علمیه قم نشسته اند و مرجع تقلید نامیده میشوند و هیچ گونه پاسخی به آن مقالات نداده اند، صمیمانه درخواست میکنم برای انجام یک مناظره علمی با صاحب این قلم، در دانشگاه تهران یا سیمای جمهوری اسلامی حضور پیدا کنند تا درباره مدعاهای آن مقالات پنجگانه که با اصل و اساس مشغله بسیار مهم آقایان مراجع در ارتباط است با یکدیگر مناظره علمی کنیم. مطمئن هستم چنین گفتگوئی برای توسعه فرهنگ اسلامی ما و حوزههای علمیه بسیار مفید خواهد بود. إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ (قرآن مجید/11/88).
انتهای پیام
آفرين.
واقعیت هم همین است که اگر کسی به درجه ای از علم و آگاهی و به تعبیر ملاصدرا به درجه ای از اجتهاد نرسیده باشد نباید به پیروی و تقلید از دیگران بپردازد وگرنه خروجی آن می شود تفکر سلفی گری و انجام دادن تمامی فرامین دانشمندان فاسد مانند همین کاری که داعش می کند و یا حتی برخی گروه های نا آگاه در ایران.
توپ در میدان مراجع عظام است و وجوب دفاع از علم فقاهت متعین ، این گوی و این میدان ، چشم انتظار مناظره مراجع با مدعی هستیم .
لابد مراجع متوجه تبعات عدم پذیرش این دعوت هستند .
اسلام علوي كليسا ندارد؟ اما اما اما اسلام اموى هم كليسا دارد و هم زندان علنى و مخفى و هم چماق تكفير و هم مقدس سازى و هم شاه و شاهزاده و امير و امير زاده و اقا و اقا زاده
… واقعیت آن است که بسیاری از خدا باوران و دینداران واقعی سال های قبل، فوج فوج به سمت بی دینی و خداشناسی حقیقی می روند. درست مثل مسلمانانی که جانشان را برداشته و … به بلاد کفر پناه می برند تا در امان باشند.
…
خود پیامبر عزیز تمام این نسبت ها رو به خودش از طریق قرآن رد کرده و میگه من علم غیب نمیدانم ولی 1400 سال بعد ما این که نوه های پیغمبر دارای این ویژگی ها بودن رو کشف کردیم ولی زمان خودشون هیچکس نتونست کشف کنه؟ کار به جایی رسید که ما رو مشرک خطاب کردن که رفتار ما با قبرها نشون میده صحت این اتهام رو