با اجازه از جناب آیت الله مصباح
به گزارش انصاف نیوز، حجت الاسلام «هادی سروش» مدرس حوزه در یادداشتی با عنوان «با اجازه از جناب آیت الله مصباح» در پاسخ به کنایهی آیت الله مصباح یزدی به حسن روحانی رییس جمهور دربارهی نقش رأی مردم از نظر حضرت علی ع نوشت:
کلامی از حضرت امیرالمؤمنین (ع) طبق نقل سید رضی در نهج البلاغه خطبه ۹۲ آمده و مورد استفاده رییس جمهور محترم قرار گرفت که برای جناب استاد آیت الله مصباح یزدی گران آمد، تا حدی که اشاره فرمودند از کسی که سابقه طلبگی دارد، چرا؟!
گرچه جناب آیت الله مصباح در این ایام رمضان مطالبی را در مورد «نوعی شرک» و نیز در مورد بی اشکال بودنِ «فحش به دشمن» طرح نمودند که سؤال و نقدش، فرصت دیگری میطلبد.
اما سخن مورد نظر فعلی ما:
اصل فرمایش امام (ع) این است که وقتی بعد از قتل عثمان، مردم برای بیعت با امام هجوم آوردند امام به آنان گوشزد فرمود (با تلخیص) مرا رها کنید و سراغ شخص دیگری روید، که قبول این مسوولیت از آن جهت که شاید توان تحمل آن را نداشته باشید، سنگین آید. پس اگر دیگری را برای حاکمیت انتخاب کنید من از شما نسبت به آن شخص فرمان بردارتر خواهم بود؛ «لعلی اسمعکم و اطوعکم لمن ولیتموه امرکم».
سخن با استاد این است:
اولاً:
شما نفرمودید بالاخره این فقره نهج البلاغه را میپذیرید و به عنوان کلام امام معصوم تلقی مینمایید؟
ثانیاً:
روشن است که کلام حضرت امیر (ع) در بحث و مسالهی امامت نیست، آن مقام منیع را امام در گوشه گوشهی خطبههایش فرموده که از آن اهل بیت (ع) و شخص شخیص علی بن ابیطالب است.
بحث این است که اگر مردم به هر دلیل و انگیزهای در جامعه اسلامی امیری یا ولیی انتخاب کردند یعنی رفتند و با شخصی بیعت کردند، آیا هر کسی میتواند (به فرض؛ حتی به خاطر حق مسلم خود دانستن آن مقام)، با آن انتخاب، مخالفت رفتاری کرده و ساختار شکنی کند یا اینکه به بیعت و انتخاب مردم احترام گذاشته و به جهت عدم اختلال در نظام سیاسی، و در مآل؛ عدم آسیب به معاش و نظام زندگی مردم، خود یکی از کسانی باشد که از آن منتخب اکثریت جامعه اطاعت نماید؟
همانطوری آقای مصباح در اصل بحث امامت ادعای وضوح نمودهاند و حق هم همان است، ما هم ادعای وضوح در این عبارت نهج البلاغه داریم که اصلاً بحث، بحث دیگری است.
این که چطور جناب استاد، وضوح امامت امام علی (ع) را متذکر شدهاند ولی وضوح شعاع و جنبهی سخن خود امام (ع) را مورد غفلت قرار دادند برای بنده روشن نیست!
البته گذشته از این بحث محتوایی، جناب استاد عباراتی را به رییس جمهور نسبت میدهند که در این سخنرانی دیده نمیشود!
عبارت آیت الله مصباح:
«گاهی کار به جایی میرسد که مقام بزرگ مسوولی در کشور میگوید: خود علی (ع) اعلام کرد که هرچه مردم بگویند من هم همان را میگویم و اگر مردم با کسی بیعت کردند من هم این کار را میکنم و این کار را انجام داد».
در حالیکه در سخنرانی این چنین گفته شده:
«هر کسی را شما بروید و برگزینید بهعنوان ولی خود و رهبر جامعه، من هم میشنوم و اطاعت میکنم و اجرا میکنم».
تفاوت این دو عبارت واضح است.
انتهای پیام
جدا از بحث این استاد و شاگرد بحث از استعمال و معنای رییس جمهور است که از این قسمت «لعلی اسمعکم و اطوعکم لمن ولیتموه امرکم» کلام امام علیه السلام نموده که اصلا با آمدن کلمه لعل کلام دچار تردید و شک می شود و معنایش کلام تام مورد استفاد ه ایشان نیست بلکه امام فرموده شاید و امید است من با انتخاب شما آن هم با در نظر گرفتن مبانی اسلامی نه از سر هوس پرستی موافقت کنم.
اصلا دعوا سر همین است که امام تابع مطلق نظر مردم است که اگر اینگونه بود چرا امام در جنگ صفین خودشان میخواستند نماینده شان یعنی مالک اشتر یا ابن عباس را بفرستند و مردم مخالفت کردند پس رأی امام ملاک است ولی اگر مردم مخالفت کردند امام برای رفع نزاع آن هم نه با رضایت تن به حکمیت دادند و آخر هم همان شد که امام فرمودن ولی آیا خواص بی بصیرت و مردم عبرت میگیرند و مگر نه اینکه رهبری فرمودن ما خوش بین نیستیم و این آقایان گفتن ما خوش بینیم و حال برای رد گم کنی دست به تحریف دین زده اند ولی غافل از اینکه مردم گوششان دیگر از خوش بینی های شما پر شده و گرچه منتخب مردم هستید ولی آوار انتقادات در انتظارتان هست.
جناب سروش نظر شما را به مطالعه عميق اين مقاله دعوت مي کنم تا آسمان ريسمان نفرماييد http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6353
در ضمن به نظر برخي علماي اهل فن اين خطبه سنديت لازم را ندارد و آن را بي اعتبار مي دانند ولي بخاطر پاره اي مسائل از بيان عمومي آن پرهيز دارند از جمله مرحوم آيت الله خزعلي که حافظ نهج البلاغه بودند و در اين راستا موسسه اي هم داشته و دارند. بنده از لسان خودشان در کلاس درسي با دلايل متقن انتساب اين خطبه به علي ع را رد کردند
آقا رحمان کماکان یک طرفه به قاضی می روید؟ نظر علمای فن و اجتهادشان قطعا برای خود ایشان معتبر و نظر سایر مجتهدان درباره سندیت خطبه هم برای خودشان معتبر است. حافظِ کتابی بودن هم به معنی تفسیر صحیحتر و دقیق تر داشتن از آن نیست و واضح تر از آن موسسه داشتن در مورد آن کتاب. ضمنا آسمان و ریسمان در نقد به جملات رئیس جمهور از سوی مخالفان و حامیانشان دیده می شود وگرنه متن اصلی سخن امام علی بنا به نقل نهج البلاغه توجیهات آنها را نمی پذیرد یا به قول شما همان آسمان ریسمان بافتن ها را
جناب حقيقت با توجه به پاسخ شما معتبر بودن نظر علما براي خودشان , بايد چنين نتيجه گرفت که نظر خودتان و جناب سروش هم براي خودتان معتبر است. اگر از نظر شما ديدگاه علمايي که عمر خود را در جهت تحقيق و تعميق موضوعاتي گذاشته اند ارزش ندارد چطور مطالب (به قول مرحوم جناب هاشمي) تازه بدوران رسيده ها ارزشمند خواهند بود.
آقا رحمان خیلی عجیب است که شما حتی متوجه نظراتی که جواب می دهید، نمی شوید!:
به روشنی گفتم که خطبه ای که شما از حیث سند مخدوش می دانید ممکن است بنا به نظر رجالی مجتهد دیگری از جمله رئیس محترم جمهور از نظر سند معتبر باشد و به اقتضای نقل از آن همینطور هم هست. (و اختلاف فقهی و رجالی هم گناه نیست) لذا صرف طرح ادعای سند نامعتبر برای آن ارزش استناد دیگران و امکان آن برای سایر مجتهدان را از بین نمی برد. ضمناً بدیهی است که ارزش نظر علمی به قدمت عمر صاحبنظر (به قول شما سابقه) ارتباطی ندارد. دقت بفرمایید. همانطور که به مواردی که قبلا گفتید مثل از بر داشتن یک کتاب مرتبط نبود. استفاده ابزاری از آقای هاشمیِ مغضوب جناب مصباح هم اگر ملاک است، خب همگان نظر ایشان بعنوان ستون انقلاب را در مورد جایگاه بی بدیلی که برای رای مردم در انتخاب همه ارکان نظام قائل بودند که مشابه نظر رهبری و بر خلاف نظر جناب مصباح است می دانند. ضمنا خود رهبری هم در پاسخ به انتساب واقعی نبودن اعتقاد امام به رای مردم قبلا پاسخ جناب ایشان را با واقعی دانستن اعتقاد امام به رای مردم، داده اند
جناب رحمان، خوشبختانه حقيقت و ذات شماها بخوبي نزد مردم شناخته شده است، شماها همانهائي هستيد که هرجا موضوعي، نشانه اي و حتي روايتي و بالاتر از آن آيه اي از قرآن شريف را که در نهايت روشني و اتقان و بي نياز از هرگونه تفسير و تحليل است (لااقل در معني تحت اللفظي آن)، بر خلاف عقيده و به ضرر سياست تان بيابيد، سريعا بنفع خود مصادره و در آن ايجاد تشکيک ميکنيد! در اين مورد هم از همين راه وارد شده ايد، لطفا نام و نشاني برخي از علماي اعلام همچون خود سيد رضي يا شيخ مفيد و… (به ويژه از متقدمين) را که ذکر کرده ايد اين خطبه را فاقد اعتبار دانسته اند، با اعلام منبع درج فقدان سنديت اين خطبه بيان بفرمائيد.
انصاف، باز هم بي انصافي کرده ام!؟
از متاخرين علامه محمد تقي شوشتري(م 1415 ه) انتساب اين كلام را به علي (ع)
مورد تشكيك قرار داده است(شوشتري ،ج 9ص 564 ) .انتقاد علامه به اين كلام از دو بعد مطرح شده است : يكي استناد اين كلام به سيف بن عمر (سيف بن عمر تميمي متوفاي سنه 170 هجري داراي دو كتاب به نام هاي: الفتوح الكبير و الرده و الجمل و مسير عائشه وعلي مي باشد كه
طبري و ديگران از اين دو كتاب روايات زيادي نقل كرده است. او كسي است كه مورد طعن و لعن و مذمت تمام رجاليون اهل سنت واقع شده است.يحيي بن معين او را ضعيف الحديث, و نسائي نيز ضعيف, متروك الحديث و غير ثقه معرفي كرده است.ابو داود او كذّاب, ابن ابي حاتم او را
او ضعيف است. برخي از احاديثش مشهور, ولي غالب احاديثش » : متروك الحديث, و ابن السكن او را ضعيف معرفي كرده است.ابن عدي مي گويد منكر است, لذا قابل متابعت نيست.ابن حبان مي گويد: او, احاديث جعلي را نقل كرده و به موثّقين نسبت مي دهد. او متهم به كفر است.حاكم مي
گويد: او متروك و متّهم به كفر است . (سايت مركز مطالعات و پاسخگويي به شبهات)).
و ديگر ، نقد متني كه به استناد برخي شواهد تاريخي، متن گزارش سيف را مدخول و مجعول دانسته است.هر چند كه افرادي در توجيه عدم پذيرش حكومت از سوي امام توجيهاتي را ارائه نموده اند اما در نهايت هدف از اين توجيه ها را انتساب مصلحت انديشي به آن امام دانسته اند كه به جرات مي توان گفت هرگز امام چنين رويه اي در طول عمر خويش نداشته اند .چنان كه در جريان انتخاب خليفه سوم از پذيرش مشروط خلافت پرهيز نمودند.در حاليكه عقل حكم مي نمود در ابتدا شروط را بپذيرد و همانند خليفه سوم ، پس از رسيدن به خلافت راه خويش را ادامه دهد.البته موارد مشابه زيادي در طول زندگي ايشان بوده كه حضرت جز به صراحت و بيان روش صحيح از مصلحت انديشي هاي اين چنيني خودداري نموده اند.
آقای رحمان. اینکه شما بروید سایتی رو باز کنید و نظر موافق خودتون رو اینجا کپی پیست کنی چیزی رو عوض نمی کنه. خب بالاتر از اینکه برخی فقها، ادله روایی ولایت فقیه رو هم سندا کامل نمی دونند و تازه همینها بنا به نص استفتای رهبری معذورند؟ حالا باید امام راحل هم حتما تابع اظهار نظر رجالی اونها می شد؟ شما روایت رو معتبر نمیدونی، فبها. روایات زیادی هستند که برخی معتبر و برخی نامعتبر می دونند از جمله در بحارالانوار که مرحوم علامه طباطبایی روایات زیادی از اون رو معتبر نمی دونستند. کدوم مجتهدی حق تقلید از اجتهاد دیگری رو داره؟ این رو که دیگه شما حداقل باید بدونی که تقلید بر مجتهد جایز نیست (حالا تقلید از میت مثل نامبردگان رجالی منقول از سایت شما که جای خود دارد)
پاسخ شما رو دادم محمد خان و به علل معلوم سایت عزیز انصاف از دست همفکران دلواپس شما نمی تونه منتشر کنه. به همین علت و با درک شرایط بدون گله از سایت محترم، امروز از سایت خداحافظی کردم و این صرفا اطلاع رسانیه. اجبار اهل حقیقت به سکوت، خلاف حقیقت تکرار شونده رو پیروز نمی کنه. موفق باشید
جناب رحمان، لطفا نام کامل کتاب مورد نظر را اعلام بفرمائيد. متشکرم.
جناب رحمان منتظرم!
سوالاتي پيرامون منصوص بودن امامت اميرالمؤمنين(عليه السلام)
1- با توجه به تكليف الهي كه در حادثه غدير خم بر دوش آن حضرت گذاشته شده است آيا اساسا ايشان ميتواند با آوردن بهانه از زير بار اين مسئوليت عظيم شانه خالي كننددرصورتيكه در حادثه غدير به پيامبر(ص)دستور رسيده كه اگر از انجام تكليف معرفي جانشين خودداري كند رسالت خويش را كامل انجام نداده است.2- چرا كسي كه خلافت را حق مسلم خود مي شمرد و پيوسته از غصب آن شكوه مي كرد ،وقتي شرايط مهياشد،از دست گرفتن زمام امور ابا داشت؟ 3- اگر مردم به خواسته ايشان تن مي دادند و به سراغ فرد ديگري ميرفتند آيا آن امام همام مسئول هر گونه حوادث و اتفاقات نادرست حاصل از اين خواسته خودشان نمي شدند.
البته حول اين خطبه سوالات ديگري نيز مطرح شده است از جمله : 4- منافات رد حكومت مشروط با آيه الاحزاب/ 36هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى(در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است. 5-چرا على عليه السلام براى قبول خلافت پيش شرط تعيين مى كند؟ 6- آيا عدم پذيرش خلافت توسط امير المؤمنين عليه السلام نوعى فرار از مسؤليت تکليفي و تعييني از سوي خدا نمى باشد؟ 7-….
آقا رحمان، سئوالاتی پرسیدید اما نتیجه گیری نکردید. حضرت علی خیلی روشن گفتند که حضور مردم برای درخواست از ایشون نهایتا باعث اتمام حجت و پذیرش مسئولیت شده. مطلب طولانی رو کوتاه اما واضح تر بفرمایید لطفا
بررسي چگونگي بيعت علي (ع) بر اساس برخي منابع مهم تاريخ اسلام
بررسيها دو ديدگاه را در باره نحوه به حكومت رسيدن امام علي (ع) ارائه شده: 1- پس از
قتل عثمان مردم اعم از مهاجر و انصار ، چون علي (ع) را شايسته ترين فرد براي خلافت مي دانستند به سراغ حضرت رفته و ايشان را به خلافت برگزيده اند؛ 2- اجبار شورشيان و تاكيد آنان بر تعيين خليفه اي برايسرپرستي جامعه ، عامل اصلي در به قدرت رسيدن امام علي(ع ) بوده است. در پژوهش او ،منقري(م 212 ه) جريان بيعت را با اصرار مردم، ابن سعد(د 230 ه)بيعت عمومي با رضايت و بدون هيچگونه فشار مي داند،از منظر بن قتيبه(د 276 ه)، علي (ع)به مردمي كه براي بيعت نزد آن حضرت رفته بودند، فرمود:اين كار بر عهده شما نيست و بر عهده اهل شورا و بدر است، لذا مردم او را ترك كردند. اما با تدبير عده اي,مردم دوباره برگشتند، اشتر نخعي از نگرانيهاي موجود مطالبي گفت و نيز از شايستگيهاي آن حضرت صحبت كرد، پس علي (ع) دست دراز كرد و اشتر و كساني كه با او بودند بيعت كردند.از ديدگاه دينوري(د 282 ه)مردم پس از كشته شدن عثمان سه روز بدون پيشوا بودند،پس مردم با علي (ع) بيعت كردند و آن حضرت چنين فرمودند:شما با من همانگونه كه با كسان پيش از من بيعت شده است، بيعت كرديد و حق اختيار پيش از بيعت است.به باور ابو اسحاق(د 283 ه)، علي (ع)بعلت فشار مردم به ناچار خلافت را پذيرفت.يعقوبي(د 284 ه)در گزارش خود به هيچگونه فشار و اصراري از سوي مردم و رد درخواست آنها از سوي علي(ع)اشاره اي نكرده است طبري(د 310 ه) اذعان دارد مورخان قبل از او در خصوص چگونگي به حكومت رسيدن علي(ع) اختلاف نظردارند او تلاش كرده تا اجماع ديدگاه آنها را نقل كند. ابن اعثم(د 314 ه)بر اين باور است علي (ع) خواست, مردم با طلحه و زبير بيعت كنند و آنها نپذيرفتندو علي (ع) را به لحاظ سابقه,فضيلت و قرابت با رسول خدا مناسب تر دانستند و با او بيعت كردند. ابن عبدربه ( 328 ه) از اصرار زياد مردم به علي(ع)در پذيرش خلافت
در همان روزي كه عثمان كشته شد ، مردم با »: حكايت دارد. مسعودي(د 345 ه) به ذكر چند كلمه اكتفا مي كند علي(ع) بيعت كردند.به عقيده مقدسي (تاليف 355 ه)مردم در دوران عثمان هم از علي (ع)به عنوان خليفه ياد مي كردندو چون عثمان كشته شد, همگان به صورت علني با علي (ع) بيعت كردندو جز مردم شام و معاويه, همه خلافت او را پذيرفتند.ابن عساكر(د 517 ه) معتقد است بيعت اوليه در خانه عمربن محض انصاري روي داد و، سپس در مسجد بيعت همگاني انجام شد. (كريمي ،ص 31
آقا رحمان زحمت حضرتعالی ماجور ولی سایت انصاف زحمت مهمتری کشیده و متن خطبه های جمعه رهبری درباره موضوع حق انتخاب حاکم توسط مردم رو گذاشته. بخونید لطفا و نظر حاکم کنونی رو اعم از اینکه منتخب می دونیدشون (مثل خودشون) یا نه، با ذکر شواهد تاریخی اگه پاسخی می خواهید بدهید، منتظر ارائه اون از طرف شما در همینجا هستیم
اتفاقا داعش والقاعده هم با همین دلایل میگویند ایه لکم دینکم ولی دین درقران نبوده وبعدا اضافه شده!!
جناب رحمان ، نهج البلاغه به کنار ، مگر مولا علی با خلفای راشدین بیعت نکردند ؟!
نفاق که شاخ و دم نداره.
ما میدانیم نفاق شاخ ودم ندارد من برخلاف شما که احیانا سن چندانی نداشته باشی مواضع بسیاری از اشخاص ومدعیان پس از درگذشت امام سراغ دارم از 45 سال قبل تا الان…….
جناب حجة الاسلام و الملمین هادی سروش
با سلام ، وقتی کسی (مثل مخاطب نامه شما) اصل نظر مورد انتقاد خود رو (نظر رئیس جمهور) با تغییر نقل و بعد نقد میکنه یعنی خودش اعتراف ضمنی میکنه که نظر اصلی بدون تغییر مورد نقد نیست و نمیتونه باشه پس شاید بهتر بود اصلا پاسخی داده نمی شد بعلاوه اصل جمله مذکور از رئیس جمهور، جمله امام علی است و نقد اون از طرف ناقد محترم به فرض وقوع، متاسفانه در واقع متوجه گوینده فرعی نیست یا باز متأسفانه حداقل تنها متوجه او نیست.
خب انصاف عزیز چند تا …. آخر نظر من بگذار اولش رو چاپ کن لا اقل
بنده بعنوان یک شیعه همینقدرمیدانم بازوروتهدیدنبایدحکومت کردوعاقلان هم اعتقاددارندحضورملت وجانبداری آنهااززمامداران ورهبران درهررده ای به کشورنظم واقتداربخشیده است والایک روزملت دست ازحمایت بردارندوحتی انتخابات پررونق برگزارنشودیعنی همین 25میلیونیکه به روحانی رای دادندعقب بکشندودست ازحمایت وحضوربردارندآنگاه جناب مصباح نمیتوانندآزادانه حرف بزنندوملت رابی اختیار!!!
اين اقدام زشت و ناجوانمردانه كه حرف چرندى را كه مطابق ميل خودتان و منافع جناحى تان باشد را بر خلاف انصاف و انسانيت به ديگران منتسب كنيد و سپس بى امان به آن هجوم ببريد رسم ناجوريست كه اصول گرايان افراطى در اين چند سال باب كرده اند .
با اجازه از حجت الاسلام هادی سروش!
سوالی دارم:
چرا هم شما و هم جناب ریییس جمهور کلمه «لعلی = شاید» را از ابتدای عبارت «من از شما شنواتر و مطیعتر باشم» حذف میکنند؟ امیدوارم سهوی باشد.
آیا کلام حضرت امیر(ع) مثل ماست که کلمات بی خود در آن باشد یا اینکه «شاید» منوط به طرز عمل امیر انتخابی مردم است؟
آقای فیاضی
لحاظ یا عدم لحاظ واژه مذکور، به هرحال در مورد اصل ادعای حق مردم در انتخاب تغییری ایجاد نمی کند. امیدواریم این تعریض خارج از موضوع هم سهوی نه جهت مخدوش کردن سخن حقی باشد
متن سخنرانی رئیس جمهمور به نقل پایگاه اطلاع رسانی رئیس جمهور چنین است : «دکتر روحانی با بیان اینکه حضرت علی(ع) به دست فردی به شهادت رسید که بیشترین احسان را از دستان امیرالمؤمنین دیده و عظمت او را حس کرده بود، اظهارداشت:حکومت علی(ع) با خواست و اصرار مردم تشکیل شد و این در حالی بود که ایشان در برابر اصرار مردم به آنها فرمودند که حکومت عدل من برای شما سنگین است و باید به سراغ فرد دیگری بروید، اما در عین حال این را نیز گفتند که اگر شما مردم فرد دیگری را انتخاب کنید، من در اطاعت از او که شما مردم آن را برگزیدید، اولین نفر خواهم بود.
رییس جمهور با اشاره به اینکه اهتمام به خواست مردم، متن اسلام است، گفت: مبنای ولایت و حکومت از دیدگاه علی (ع) نیز انتخاب و نظر مردم بود.
دکتر روحانی افزود: انتخاباتی که ما امروز در کشور انجام می دهیم و همچنین موضوع آراء مردم، پیروی از تفکر غرب نیست و به دنبال رأی مردم به عنوان هدیه دنیای غرب پس از رنسانس نیستیم، بلکه ما دارای مذهب، مرام و دینی هستیم که امیرالمؤمنین علی(ع) مبنای حکومت را در آن، نظر، خواست و آراء مردم میداند.
رییس جمهور با اشاره به اینکه در دنیای دمکراسی امروز کمتر سراغ داریم که مردم یک کشور تمام خواستهها و حرف خود را در دوران انتخابات با صدای بلند و رسا بیان کنند و در اجتماعات بزرگ آن را بگویند، گفت: صدای رسای ملت در انتخابات شکوهمند بهار 96 حائز اهمیت و موجب افتخار بود و در این انتخابات عظمت ملی خود را به جهانیان نشان دادیم.
دکتر روحانی با بیان اینکه امام راحل و مقام معظم رهبری به شنیدن صدای رسای مردم اهتمام داشته و دارند، افزود:این از افتخارات انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است که امام راحل آن را برای ما به ارث گذاشته و امروز مقام معظم رهبری هم ادامه دهنده راه امام(ره) است.
رییس جمهور اظهار داشت: حضور پرشور و شکوهمند مردم در پای صندوقهای رأی بسیار مهم بود و اگر این امکان وجود داشت که صندوقها تا ساعاتی پس از نیمه شب برای رأی گیری باز باشد این حضور بسیار پرشکوهتر میشد».
آقای سروش توجه کنند که ایشان فقط بخشی از سخنان رئیس جمهوری را نقل کرده اند نه همه آن را . اینکه خواست مردم متن اسلام است یا اینکه مبنای ولایت و حکومت نظر مردم است . تعبیر مبنا همانطور که شما می دانید بار معنایی خود را دارد پس لطفا خود را به تغافل نزنید و بپذیرید دست کم عبارات رئیس جمهور محترم نسنجیده بود آن هم در چنین موضوع حیاتی که سالها مورد اختلاف شیعه و اهل سنت بوده است. یاعلی.
امیرعباس محترم، بجای اتهام تغافل به آقای حجت الاسلام سروش و کشاندن جدل کلامی به تعصبات مذهبی پاسخ و توجیه نظر مخالف خودتون با نص نقل شده از طرف دکتر روحانی از خود امام علی ع را بدهید. ضمنا تعابیر مشابه رهبری در سال 66 در مبنا دانستن رای مردم در اسلام رو که در همین سایت هست مطالعه بفرمایید. بنابراین تعبیر «ولایت» به قرینه عطف «حکومت» به آن و بداهت برای شنونده غیر مغرض ، امامت را مد نظر ندارد
برادر حاج آقا سروش مدرس حوزه
چرا کلمه لعلی را حذف نموده اید. به معنی شاید!!! یعنی حضرت صد در صد اطاعت نخواهند نمود کما اینکه در برخورد با خلفای قبل نیز به جد در مخالفت با بدعت هایشان اقدام نمودند. کلام حضرت این است که آنجا که حاکمی که توسط مردم انتخاب شده است به صواب و به حق رفتار کند او هم اطاعت میکند کما اینکه در تعامل با قبلی ها نیز چنین نمودند.
آقا جواد نظرات قبلی رو بخون تا از تکرار مکررات پرهیز کنی . بعلاوه کلمه مطرح شده تغییری در نتیجه بحث ایجاد نمیکنه. ضمنا درباره نظر جناب آقای مصباح در باور قلبی نداشتن امام خمینی به جمهوری اسلامی ! و رای مردم و تنها قبول حکومت اسلامی از سوی ایشون ! (با توجه به خلاف صریح فرمایشات امام بودن) هم همین دقت رو داشته باشید و نقد بفرمایید. با تشکر از انصاف احتمالی شما
انصاف حقا که تو هم مثل سایتهای انتخاب و آفتاب گزینشی و تابع مصلحت خود نظرات را منتشر میکنی و آنجایی که برایت نظرات مخالف حاشیه سازی نمیکند تا بتوانی استفاده کنی نشر نمیدی.
شعار آزادی خوش اس نه آزادی .
تنها رسانه های رقیب را به سانسور متهم میکنید که خودتان با شعار آزادی در مظان اتهام هستید.
انصاف بی نصیب از انصاف.
این طور نیست که قصدی در این باش. صرفا تاخیر است که این را قبول می کنیم و پوزش می خواهیم. این تاخیر هم دلیل دارد، دلیلش این است که نیرویمان برای بررسی کامنت ها کم است و نمی توانیم یک نفر را 24 ساعته برای آن به کار بگیریم
شاگرد استاد سروش
اولا بحث در سند این خطبه باید گفت انتسابش به امیر (ع) ترجیح دارد تا به دیگران . شیخ مفید که در نقل حدیث به حساسیت مشهور است این خطبه را در الجمل نقل کرده و البته تاریخ طبری و النهایه و التذکره هم نقل کرده اند. پس نقل خطبه بوسیله فریقین یعنی شیعه و سنی است.
ثانیا “کلمه *لعلکم * که بمعنای شاید و تردید است در اصل اطاعت حضرت نسبت به فرد انتخابی مردم نیست بلکه* شاید * در مورد آن افعل التفضیلی است که حصرت فرموده .
لعلی اسمعکم … یعنی من چه بسا مطیع تر باشم .یعنی اصل اطاعت مفروغ عنه گرفته شده و بحث روی مطیع تر بودن است . در این مقوله مطیع تر بودن کلمه “لعل” آمده .
ثالثا آن کلامی که از جناب روحانی در مقاله استاد ما نقل نشده آسیبی به اصل مطلب در پاسخ به آیت الله مصباح نمیزند و شاهدش این است که خود آقای مصباح هم کلامش ناظر به آن عبارت نیست .
چرا در قران دائم به پیامبر گفته میشود که صرفاً یک بشارت و اندز دهندای؟ چرا خداوند هدایت را فقط از آن خود میداند ونه حتی پیامبر؟ در کجایی قران به کدام پیامبر گفته شده که باید حکومت تشکیل دهند؟
ج- «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (همان: 104). با توجه به تنوع موضوع امر به معروف و نهی از منکر، برخی مواقع، اجرای آن تنها از جانب حکومت میسر است (فضلالله، 1419ق، ج6: 202).
د- آیات جهاد.خداوند بعد از اجازه جهاد در برابر دشمن، به مسلمین میفرماید: «الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا» (حج(22): 40). در اینجا نیز سخن از نقش حکومت در بعد جهاد است؛ زیرا مسلم است که جهاد بدون وجود یک تشکیلات منظم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امکانپذیر نیست؛ چرا که مجاهدان معمولاً از دو بخش تشکیل میشوند: نیروهای نظامی و نیروهای اجتماعی که در پشت جبهه آنها را پشتیبانی میکنند و در واقع این امر تمام جامعه را دربرمیگیرد (مکارم شیرازی و دیگران، بیتا، ج10: 23).
برخی آیات دیگر جهاد که عملیشدن و اجرای آن مقتضی وجود حکومت است عبارتند از:
– «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ» (توبه(9): 73؛ تحریم(66): 9)؛ اى پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است و چه بد سرنوشتى دارند.
– «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ» (انفال(8): 65)؛ اى پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن! هر گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند بر دویست نفر غلبه مىکنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانى که کافر شدند، پیروز مىگردند؛ چرا که آنها گروهى هستند که نمىفهمند.
– «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتال» (بقره(2): 216)؛ جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد.
بنابراین، چون امکان اجرای جهاد، بدون تشکیلات حکومتی میسر نیست. پس برای انجام تکلیف الهی، وجود حکومت ضروری است.
علامه مصباح ثابت کرده اند که انجام هر عملی که در نظر ایشان به نفع اسلام است ، جایز است !
جناب روشنگر هیچ کدام از مواردی که مطرح کردید مع الاسف ادعای شما رو اثبات نمی کنه چون جهاد قبل از حکومت و بدون حکومت هم ممکنه
یک جواب نقضی به کسانی که حکومت را از مراتب و مختصات نبوت نمی دانند:
اگر حکومت از اهداف و وظایف پیامبران خدا نمی باشد از آن کیست؟
آیا سلاطین جور حق حکومت بر مردمی مانند خود را دارند؟
اگر مورد سوال اصول اسلامی باشد هیچ کس حق حکومت و سرپرستی بر مردم را ندارد غیر از خدا پیامبرش و اولی الامر که آیه معروف «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذٰلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلا» به آن اشاره دارد و از همین آیه حق حکومت و سرپرستی بر مردم برای پیامبر و ائمه به صراحت ثابت می شود.
اینطوری که شما از هر آیه ای هر نتیجه ای می گیری از کلی آیات، خلاف نظر شما رو هم میشه نتیجه گرفت : مثلا به رو شما: انما انت مذکر، لست علیهم بمصیطر (تو تنها تذکردهنده ای نه دارای تسلط بر آنها ( البته گفتم صرفاً با نتیجه گیری (مبتنی بر تمایل پیشینی )، به روش مشابه شما)
آقا محمد به نظر شما کدوم حاکمی میگه ای کسانی که به من ایمان آوردید شمایی که مرا قبول دارید شما از من اطاعت کنید یا در مواقع اختلاف شما اهل ایمان به داوری من رجوع کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اشتباه مثبت به محمد دادم
متاسفم برای انصاف که ادعای آزادی بیان دارد ولی آنچه در عمل دارد تنها آزادی شبهه پراکنی و آنچه خود از معنای آزادی می داند و به رسانه های دیگر لقب سانسور میدهد در حالی که بهترین لقب برای خودشان انصاف بی انصاف است.
اگر به خدا و قیامت اعتقاد دارید جواب شبهات را هم نشر ندهید.
به نظرم آقای روحانی اصولا موضوع مرجعیت دینی، علمی و سیاسی اهل بیت(ع) را انکار نمی کند چون از اصول تشیع، مرجعیت دینی و سیاسی اهل بیت(ع) است، اما به نظر می رسد آنچه که مورد نظر آقای روحانی بوده است موضوع مقبولیت مردمی و وجود شرایط اجتماعی برای تشکیل حکومت و یا پذیرفتن رهبری جامعه بوده است. طبعا همه می دانیم پیامبر اکرم(ص) نیز پس از هجرت به مدینه نخستین حکومت اسلامی را تشکیل دادند و با وجود ۱۳ سال نخست بعثت آن حضرت در مکه به دلیل مخالفت مردم و مشرکان موفق به تشکیل آن نشدند.
البته مقبولیت یا عدم مقبولیت مردم تأثیری در امر واقع ندارد و آسیبی به مرجعیت دینی و جایگاه اهل بیت(ع) وارد نمی کند و در هر صورت اهل بیت حجت های الهی بر مردمند و ولایت و امامت آنان از سوی خداوند مقدر و تعیین شده است.
در خصوص فرمایش حضرت علی(ع) در نهج البلاغه که پس از قتل خلیفه سوم در پاسخ به اصرار مردم برای قبول خلافت ایراد فرمودند، باید عرض کنم که امام علی(ع) از عدم پذیرش فوری خلافت دو هدف را دنبال می کردند: نخست این که به مردم گوشزد کند در خلال ۲۵ سال خلافت خلفای پیشین به ویژه در عهد خلیفه سوم اشکالات فراونی وجود داشته که اکنون به اصلاح نیاز دارد. هدف دوم این بود که بر مردم کاملا اتمام حجت کنند تا در زمان خلافتشان، برای مردم هیچ حجتی در برابر اقدامات اصلاحی آن حضرت وجود نداشته باشد و مردم تصور نکنند که آن حضرت آنان را پیش از خلافت غافل گیر کرد تا به آن حضرت رأی داده و بیعت کنند.
در هر صورت آن حضرت موضوع اطاعت از منتخب مردم را به صورت قطعی در کلامشان مطرح نکرده اند و فرموده اند ولعلّی أسمعکم و أطوعکم لمن ولیتموه أمرکم و کلمه لعلّی بر عدم تأکید و احتمال دلالت دارد یعنی شاید من مطیع ترین شما از فرد منتخب باشم یعنی اگر صالح باشد. چه اینکه آن حضرت در زمان خلافت خلفا و به ویژه پس از سقیفه با تأخیر شش ماهه با خلیفه اول بیعت کردند و در هر صورت مطیع آنان نبودند ولی نظر مشورتی می دادند، در موضوع شورای شش نفره خلیفه دوم هم آن حضرت در پاسخ به تمایل عبدالرحمن بن عوف مبنی بر بیعت وی با آن حضرت به شرط عمل طبق قرآن و سنت پیامبر و روش خلفای سه گانه قبلی فرمودند بر طبق کتاب و سنت پیامبر عمل می کنند نه روش خلفا و لذا عبدالرحمن بن عوف به سمت عثمان چرخید و کفه رأی وی بیشتر شد و به عنوان خلیفه انتخاب شد.
امام علی(ع) بزرگترین مظلوم تاریخ اسلام است و با هیچ شعر و نثری نخواهیم توانست حق آن حضرت و جایگاه وی در اسلام را بیان کنیم. آن حضرت بسیار در سخنانشان از جایگاه خود سخن گفته و از جفایی که بر آن حضرت روا شده سخن گفته اند از جمله که فرموده اند: نزّلنی الدهر ثمّ نزّلنی ثم نزّلنی حتی یقول الناس علی و معاویه!!
یعنی روزگار مرا آن قدر پایین آورده آن قدر پایین آورده و پایین آورده که مردم می گویند علی و معاویه! یعنی مرا با معاویه مقایسه می کنند در حالی که ما باید بگوییم أین الثری و الثریاء
در هر صورت نباید این گونه مسائل را سیاسی و جناحی کنیم
برای توضیح بیشتر و قضاوت منصفانه و به دور از افراط و تفریط:
تا آنجا که فهمیدم آقای روحانی بحث ولایت را منوط به رأی و انتخاب مردم ندانسته است
بلکه حکومت و یا به تعبیر بهتر رهبری و پذیرش آن را منوط دانسته و این یک امر منطقی و معادله واقعی است یعنی مقبولیت مردمی اساس انتخاب شخصی است که در واقع حاکمیت الهی یا ولایت تشریعی از سوی خدا دارد و ولایت تشریعی گاهی با حکومت ظاهری و یا خلافت و ریاست جمع می شود گاهی نیز امام یا معصوم صرفا جانب ولایت تشریعی و منصب الهی را دارد اما مقبولیت مردمی ندارد و یا مقبولیت مردمی هم دارد اما سیاسیون زمان با خدعه مانع تحقق و تبلور این مقبولیت در انتخاب ایشان شده اند مانند آن چه در سقیفه و پس از آن رخ داده و مانند حکمیت دو سپاه معاویه و امام علی در صفین یا مصالحه امام حسن و معاویه در سال ۴۱ هجری و دوران امام حسین که شنیده آیم فرزدق شاعر در بین راه عراق به امام حسین علیه السلام گفت قلوبهم معک و سیوفهم علیک
آقا محمد ظاهرا پس از مواجه شدن با جوابهای مستدل مخاطبان قبلی سایت انصاف ، که انتظارش رو ظاهرا نداشتید، به جای جواب، به اتهام زدن به سایت انصاف (با سعه صدر ترین سایت نسبت به نظر مخالف) لابد به شکرانه درج نظراتتون در سایت غیر همفکر با خودتون یعنی انصاف با وجود درج نظراتتون رو آوردید! , تازه همین نظرتون رو هم منتشر کرده. دست مریزاد.