آیا وقت عبرت گرفتن نیست؟
مرتضی زارعی، مدرس دانشگاه در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
اتفاقات تلخی که در آبان ۹۸ رخ داد باعث جریحه دار شدن عواطف جامعه و تشدید تفرقها و گسترش بی اعتمادیها در رابطه مردم و حاکمیت گشت اما کمتر از دو ماه بعد در تشییع با شکوه سردار سلیمانی و حضور کم نظیر مردم از همه اقشار و تیپهای سیاسی اجتماعی نوعی از همبستگی و همدلی ملی از جانب مردم به نمایش گذاشته شد و این حرکت مرهمی بر زخمهای اجتماعی – سیاسی نهاد و بهترین فرصت و امکان برای حاکمیت به وجود آمد که این فضای همبستگی ملی را با اتخاذ تصمیمات درست و در جهت منافع ملی حفظ و تقویت نماید اما مع الاسف از این عمل ارزشمند مردمی قدرشناسی نشد و این حرکت ملی با تکیه بر تحلیلهای خام و انحصار طلبانه به تأیید و طرفداری از فکر و منش بخشی از حاکمیت تعبیر شد و کاملاً خلاف انتظار عقلانی عمل و بعد از چند هفته انتخابات مجلس در اسفند ۹۸ به بدترین شکل ممکن برگزار و انتخاباتی بهشدت انحصار گرانه و مهندسی شده و غیر مشارکتی در کشور پیاده شد.
مشابه این موضوع در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ رخ داد و با تبدیل شدن انتخابات به شبه انتصابات انسداد سیاسی – اجتماعی سرعت بیشتری گرفت و اگر امروز بخواهیم به دلایل سیاسی و اجتماعی پدید آمدن اعتراضات روزهای گذشته پی ببریم باید آن بی تدبیریها و انحصار طلبیهای اعمال شده در دو انتخاب مهم را دید. وقتی مردم به خصوص جوانانی که تازه به سن رأی دادن رسیدهاند و مشتاقتد که نماینده خود را به حاکمیت بفرستند از حق انتخاب به دلیل حذفهای بی منطق و غیر قانونی محروم میشوند و در حکمرانی حرف و نظرشان از ناحیه صاحبان قدرت به هیچ گرفته میشود و هیچ حس مشارکتی در حکومت و تعیین سرنوشت خود و زندگی و آیندهشان ندارند چه وضع وحالی پیدا میکنند؟ در این اوضاع اگر اعتراضی نباشد باید تعجب کرد.
اصل خلافت انسانی قرآن و سیره و سخن امام علی (ع) در تاکید بر حق دخالت و نظارت مردم بر قدرت که از جمله در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه بیان شده است و اصول متعدد قانون اساسی جمهوری اسلامی، همگی مشارکت در حاکمیت و نقش آفرینی در حکومت را حق افراد جامعه میدانند واین امر در فضای عرف زمان هم البته امری مسلم و شناخته شده است بنابراین وقتی مردم و جوانان از حق انسانی و شرعی و قانونی و عرفی خود در سیاست و اجتماع محروم میشوند چه انتظاری از آنان باید داشت؟
چرا کسانی در تحلیل اتفاقات اخیر دو باره و صدباره به کلماتی مثل فتنه که از بس بی مورد تکرار شدهاند معنای خودرا از دست دادهاند، دست مییازند و نمیخواهند بپذیرند که مرگ مظلومانه یک دختر جوان اعتراضات را آشکار و علنی نمود و الا این اعتراضات مدتهاست در درون جامعه محروم شده از انتخاب و نظارت بر تصمیم گیریهای سیاسی اجتماعی وجود دارد.
اگر نظر مردم در جای خود مورد توجه قرار میگرفت و کرامتها با بها دادن به نقش سیاسی – اجتماعی مردم پاس داشته میشد امروز شاهد اعتراضات به این شکل درخیابان نبودیم و اگر نمایندگان واقعی مردم در مسند بودند زمینه اتفاق تلخ جان باختن دختری جوان که جوانان و دانشجویان را به خشم و خروش آورد، پدید نمیآمد و به فرض وقوع نیز مردم به گفته و عمل نمایندگان خود در رسیدگیهای قانونی اعتماد میکردند و تظاهرات تند خیابانی به پا نمیشد.
لذا باید توجه نمود که فراتر از مساله حجاب آنچه مردم را در این سالها آزرده است، تحقیر آنها در کنار گذاشته شدنشان از تصمیمگیریهاست. طبق تحلیل قرآنی اعمال یک طرفه و انحصاری قدرت علیه مردم در فضای تحقیر و استخفاف آنان از جانب قدرتمندان رخ میدهد (زخرف/۵۴). و اما جامعه و مردم برخوردار از عزت نفس، طبیعی است که زیر بار این استخفاف و تحقیر نمیرود و این میشود که تضادها واعتراضات و درگیریها رخ میدهد. بنابراین عقل سلیم حکمرانی اقتضا دارد که به جای بر چسب زدن و همه چیز را به بیرون و بیگانه نسبت دادن کمی در تقصیرات حاکمان تأمل شود و راه مشارکت دادن مردم در تصمیمگیریها باز شود و الّا به تعبیر درست یکی از اساتید جامعه شناسی، جامعه دائم در حال جنبش خواهد بود و آیا زمان عبرتگیری فرا نرسیده است؟ آیا نباید برای ترمیم بی اعتمادیها و توجه به حقوق مردم فکری نمود و به سمت آشتی ملی پیش رفت؟
قرآن عبرت گیری را ویژگی اهل بصیرت میداند (حشر/۲) و توجه کنیم که انشقاقها و چند پارگیها خطرات ویرانگری را در پی دارد و طبق بیان امام علی علیه السلام به تباهی جمعی منجر میشود که فرمود: از حال فرزندان اسماعیل و اسحاق و فرزندان اسرائیل پند گیرید حالاتشان چه به هم شبیه و شباهتشان نزدیک است در کار آنها بیندیشید به پراکندگی و تفرقه آنها در روزگاری که کسریها و قیصرها سرورانشان شدند آنها را از آبادیهای آفاق و دریای عراق و اراضی سبز و خرم می راندند و به جایهایی که «درمنه» میروید و بادهای سخت میوزد، میفرستادند و آنان گرفتار زندگی سخت و ناگواری گشتند. (نهج البلاغه خطبه ۱۹۲)
انتهای پیام
نگارنده اساسا مشکل را درست نفهمیده مشکل مردم این گروه سیاسی یا آن یکی نیست مشکل مردم ناکارآمدی مجموعه نظام و سیاستهای ضد منافع ملیست مشکل مردم ملی و مردمی نبودن حکومت است مشکل مردم فساد و نفاق گسترده همه جناحهای سیاسی موجود است مشکل مردم تامین نشدن منافعشان و نادیده گرفتن سرنوشتشان توسط حاکمیت است
نه بابا!!!!