خرید تور نوروزی

«تو طلبیده شدی که به راهپیمایی ۲۲ بهمن آمدی!»

«زهرا منصوری»، خبرنگار انصاف نیوز: مدت زمان زیادی است که هر شخص که می‌خواهد در این مملکت سمتی داشته باشد یکی از شعارهایش می‌شود مبارزه با فساد و شفافیت عرصه‌ی مالی کشور. این وعده‌ها و این ترکیب «شفافیت» که این روزها هرطرف را که نگاه کنی آن را می‌بینی حواسم را به این مقوله، نه به عنوان یک کلمه بلکه به عنوان یک روش و یک عملکرد در نهادها و مراسم‌های گوناگون جلب کرد؛ اینکه در هر حوزه‌ای منابع مالی آن حوزه چقدر شفاف هستند. اینکه مخارج برای فلان کار یا فلان موضوع چقدر است.

یکی از مراسم‌هایی که برایم محل سوال شد، مراسم راهپیمایی روز 22 بهمن بود. سالگردی که به حق، هرساله جشن گرفته می‌شود اما تاکنون از منابع مالی که به آن تخصیص داده می‌شود سخنی به میان نیامده.

طی ۲۱ سال گذشته همیشه از صدا و سیما راهپیمایی ۲۲ بهمن را پیگیری می‌کردم اما امسال، یعنی سال ۹۶، تصمیم گرفتم برای اولین بار تجربه‌اش کنم تا ببینم نحوه‌ی برگزاری این راهپیمایی چیست و چه بازخوردی دارد؟

از میدان امام حسین تا میدان آزادی مسیرهایی برای راهپیمایی مشخص شده بود و گروه‌های مردم را از طیف‌های ظاهری و احتمالا فکری گوناگون می‌توانستی ببینی؛ از ریش دار و بی ریش از بسیجی و غیر بسیجی از مانتویی و چادری از کودک تا پیرمرد و پیرزن، همه جور قشری دیده می‌شد.

علاوه بر همه‌ی اینها، چیزی که چشمگیر بود بریز و بپاش‌ها بود؛ همه‌ی شهر پر از بنر، پرچم و تزیینات بود و رنگ دیگری به خودش گرفته بود، به هزینه‌هایی که در این مراسم هرساله در تمام ۳۱ استان کشور صرف می‌شد فکر کردم. به نظر هزینه‌ی گزافی می‌آمد، این هزینه‌ها از کجا تأمین می‌شد؟ آیا بهتر نبود این راهپیمایی بسیار ساده برگزار می‌شد و اینگونه به آرمان‌های انقلاب نزدیک‌تر نبود؟ اصلاً هزینه کرد این مراسم چقدر است؟ آیا نباید اینگونه هزینه‌ها شفاف سازی شود تا مردم آگاه شوند؟

با جستجویی در اینترنت متوجه شدم خیر! هیچ رسانه‌ای تا به حال به بخش مالی این راهپیمایی توجه نکرده است.

به مراسم بازگردیم؛ ماموران نیروی انتظامی نیز برای حفظ امنیت این مراسم حضور چشم گیری داشتند؛ گوشه به گوشه تراکت‌هایی در بین مردم پخش می‌شد سطح خیابان پر از کاغذ شده بود.

دختران و پسران جوانی را می‌دیدم که طرح پرچم کشورشان را روی صورتشان کشیده بودند و یا آدم‌هایی که پلاکارد به دست راه می‌رفتند و برنامه‌های صدا و سیما و غیره هم سر و صدایی ایجاد کرده بودند. در این میان خانواده‌هایی نیز بودند که ظرف میوه به دست در بلوارها به تماشای مردم نشسته بودند.

در مسیر راهپیمایی غرفه‌های بسیاری دیده می‌شد که با اجرای برنامه‌های مختلف سعی در جذب مخاطب داشتند و یا مسوولین غرفه‌ها سعی می‌کردند مسووولین کشور را هرجور که شده است ببرند تا از غرفه‌شان دیدن کنند.

زن‌هایی را در این مسیر می‌دیدی که عکس فرزند شهید خود را در دست داشتند تا به نوعی یادواره‌ی هشت سال جنگ باشند تا یادمان نرود برای انقلابی که به انقلاب مستضعفان شهره بود خون داده‌ایم.

این راهپیمایی فرصتی را نیز برای تبلیغ بعضی از موسسه‌ها و نهادها فراهم کرده بود تا بروشورهای تبلیعاتی خود را هرجور که شده است به مردم بدهند؛ بعضی از غرفه‌ها هم مسابقه و برنامه‌هایی را در نظر گرفته بودند؛ مثلاً صورت کودکان را نقاشی می‌کردند!

در میان این کارناوال رنگارنگ و پرخرج اما هنوز هم ردپایی از مستضعفان می‌دیدی؛ کسانی که حتی در جشن پیروزی انقلاب هم غم نان دارند و آن را فرصتی برای بردن لقمه‌ای بر سر سفره‌شان می‌بینند؛ عده‌ی زیادی در این مسیر و راه‌های منتهی به این مسیر در حال دستفروشی بودند. در بساطشان همه چیز بود، از پرچم ایران و کلاه‌هایی با طرح پرچم کشور بگیر تا خوراکی‌هایی که اسبابی برای سیری بودند.

در طول مسیر گاهی تجمع انبوهی از مردم را در مقابل ایستگاه صلواتی می‌دیدی که جای سوزن انداختن نبود. صندوق‌های جمع‌آوری پول برای کمک به زلزله زدگان هم از .

از نکات جالب توجه دیگر، پیرمرد و پیرزن‌هایی بودند که خیلی توانایی راه رفتن نداشتند اما در این راهپیمایی حضور داشتند و یا معلولانی که پا به پای دیگر مردم عادی راه می‌آمدند.

گاهی هلی کوپتری با پاشیدن گل و کاغذهای رنگی شور و هیجانی در بین مردم ایجاد می‌کرد و مردم برای هلی کوپتر دست تکان می‌دادند.

اما این بریز و بپاش‌ها، این کاغذهای رنگی، این تراکت‌ها، روز را برای رفتگران سخت‌تر می‌کرد. در میدان آزادی پس از اتمام سخنرانی رییس جهمور، رفتگران بلافاصله شروع به جارو کشیدن کاغذهای رنگی، کاغذ ساندویچ‌های مردم، تراکت‌ها، پوست موز و از این قبیل زباله‌ها کردند که شهر را کثیف‌تر و کمر رفتگران را بیشتر خم می‌کرد.

در میان شلوغی، به مردم نگاه می‌کردم، که ناگهان زنی شاید حدوداً چهل ساله با ظاهری محجبه به روی شانه‌ام زد با لحنی نه طلبکارانه و نه مهربان به من گفت: «تو طلبیده شدی که در این مراسم شرکت کردی و خیلی‌ها می‌خواستن که باشن اما نتونستن و به ایام فاطمیه‌ هم که نزدیک هستیم. سعی کن حجاب خودت رو بهتر رعایت کنی» این‌ها را گفت و رفت!

اینگونه راهپیمایی سال ۹۶ پایان یافت، مسیرهای تردد باز شد و مردم به خانه‌هایشان بازگشتند و متروها دوباره پولی شد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا