نتایج دستور وزیر فرهنگ برای انتشار آمار محرمانه سینمای ایران
محمدرضا اسدزاده در خبرآنلاین نوشت: آمار حمایت های مالی بنیاد فارابی از 329 فیلم سینمایی (از سال 1390 تا 1396) که تاکنون در وزارت فرهنگ و ارشاد، محرمانه تلقی می شد، برای نخستین بار با دستور وزیر فرهنگ منتشر شد.
کدام فیلم های سینمای ایران با کدام تهیه کنندگان و کدام کارگردانان از حمایت های مالی دولتی شامل: شامل تسهیلات، مشارکت، ساخت و خرید حقوق برخوردار بوده اند؟ این افراد متعلق به کدام جریان های فرهنگی، سینمایی و سیاسی هستند؟ انتشار فهرست حمایتهای هفت ساله بنیاد سینمایی فارابی پاسخی برای این پرسش است.
این اقدام مهم در ساختار مدیریت جدید وزارتخانه بر محور دسترسی آزاد به اطلاعات شکل گرفته است. اقدامی که نقطه های آغازتحول بنیادی در مدیریت فرهنگی در وزارت فرهنگ را رقم خواهد زد.
دکتر سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ معتقد است: انتشار این آمار محرمانه در مسیر شفافیت است و دسترسی آزاد به اطلاعات، حق مردم است. بی تردید این دستور تحسین برانگیز وزیر و اقدام مبارک سازمان سینمایی را باید نقطه عطفی در شفاف سازی مدیریت فرهنگی و اقتصاد سینمای ایران دانست.
با آغاز دولت یازدهم که دکتر حسین انتظامی در کسوت معاون سابق مطبوعاتی وزیر برای نخستین بار آمار محرمانه توزیع یارانه های مطبوعات را منتشر کرد، مدیریت رسانه و مطبوعات در کشور دچار شوکی جدی شد. این شوک بزرگ، نقطه آغاز درخشانی در کارنامه مدیریت فرهنگی دولت برای پیشگیری از چرخه های فساد در نهاد مطبوعات شد.
اینک در روز پایانی سال 1396، یک بار دیگر این اتفاق در عرصه دیگری به نام سینما رخ داده است. اقدام به انتشار آمار حمایت های بنیاد فارابی از 329 فیلم سینمایی، نقطه عطفی تازه برای مدیریت فرهنگی در دولت دوازدهم و رهیافتی نو برای شفاف سازی اقتصاد در تولیدات فرهنگی و هنری در ایران است.
جدول محرمانه میزان حمایت بنیاد فارابی نیاز به آنالیز جدی پژوهشگران، منتقدان و روزنامه نگاران تیزبین دارد. تحلیل و بررسی این آمار می تواند گزاره های فراوانی را مورد کاوش جدی قرار بدهد:
اول: انتشار این جدول، پایانی بر بسیاری از شایعه ها و آغازی بر تحلیل و بررسی سینمایی به نام «سینمای مستقل و بخش خصوصی» است.
دوم: بر اساس این جدول می توان به گونهشناسی کمک های وزارت فرهنگ به تهیه کنندگان و کارگردانان سینما پرداخت. باید تحلیل کرد که چه کسانی با چه مقدار دریافتی از دولت، چه فیلم هایی ساخته اند و فیلم های آنان چقدر فروخته است؟
سوم: در چرخه این کمک ها باید مشخص شود که چه مقدار از این مبالغ به سینما با موضوعات دینی، انقلابی و ارزشگرا اختصاص داده شده است؟ کدام نهادها و کدام چهره ها به نام فیلم های ارزشگرا و انقلابی از حمایت های دولتی برخوردار بوده اند؟
چهارم: انتشار این فهرست، می تواند مقدمه شناخت تهیه کنندگان و کارگردانان ورشکسته سینمای ایران باشد تا از این پس بودجه های دولتی، بیهوده و مکرر به افراد ورشکسته در اقتصاد سینمای ایران اختصاص نیابد.
گزاره های فراوان دیگری در حوزه مدیریت فرهنگی می تواند مورد توجه قرار بگیرد که در این یادداشت تنها به طرح این چهار مورد بسنده شده است.
امید است مدیریت فرهنگی در وزارت فرهنگ، با چنین نقطه های عطفی، رونقی تازه به خود بگیرد و از رکود، رانت و پنهان کاری های مدیریتی خارج شود.
مدیریت فرهنگی و اقتصادی سینمای ایران چشم انتظار انتشار فهرست حمایت ها در تمامی حوزه ها در چهل سال گذشته و خصوصا در سال های 84 تا 92 است تا وضعیت مدیریت در گذشته نیز پیش روی پژوهشگران مدیریت فرهنگی روشن شود.
انتهای پیام