خرید تور تابستان

«آقای روحانی می‌خواهد همواره در حکومت بماند»

حجت‌الاسلام والمسلمین رسول منتجب‌نیا آنچه حرکت انحصارطلبانه برخی اعضای حزب می‌خواند را دلیل استعفای خود از حزب اعتماد ملی بیان می‌کند و معتقد است: همیشه یک جریان افراطی و تند در اصلاح طلبان وجود دارد که تلاش دارد همه‌ی احزاب و گروه‌ها را زیر سلطه‌ی خود قرار دهد.

او نسبت به رفتار اصلاح‌طلبان در انتخابات ۹۲ و ۹۶ و حمایت چشم بسته و بدون شرط از آقای روحانی انتقاد دارد.

متن گفت و گوی شفقنا با حجت‌الاسلام والمسلمین رسول منتجب نیا را در ادامه بخوانید:

*شما بعد از رد شدن استعفایتان از حرب اعتماد ملی باز هم استعفا دادید؛ چرا اینقدر به استعفا اصرار داشتید؟

منتجب‌نیا: یک حرکت انحصار طلبانه که با روح اصلاح‌طلبی و تحزب مغایرت دارد توسط چند نفر در حزب اعتماد ملی به‌وجود آمده که حزب را به سمت و سویی می‌برد که  از هویت خود خارج شود. ما طی این یکی  دو سال تلاش کردیم با همه‌ی احزاب اصلاح طلب ائتلاف ‌کنیم به این شرط که استقلال حزب حفظ شود. قبل از انتخابات ۹۴ جلسه‌ی شورای مرکزی تشکیل شد و به اتفاق تصویب کردند که حزب  اعتماد ملی باید استقلال خود را حفظ کند؛ به این معنا که تعامل داشته باشد و ائتلاف هم صورت بگیرد اما استقلال خود را حفظ کند. به من گفتند که شما حتماً اعلام کنید. من در نشست خبری رسماً اعلام کردم که حزب اعتماد ملی می‌خواهد در همه‌ی امور مستقل باشد اما در انتخابات ائتلاف می‌کند، اما اینکه بخواهد از یک مجموعه‌ای تبعیت کند این را مغایر با هویت خود می‌داند. ما احساس کردیم که یک مجموعه‌ای از بیرون حزب هدایت می‌شود که استقلال را از اعتماد ملی بگیرند؛ چون اعتماد ملی یک جریان مبتنی بر اندیشه‌ی زلال و خالصی است که هم با دموکراسی و هم با مبانی دینی درآمیخته است و مبنای کار آن خط امام و آرمان‌های امام(ره) با قرائت جدید و قرائت اصلاح طلبانه است اما همیشه یک جریان افراطی و تندی در اصلاح طلبان وجود دارد که تلاش دارد همه‌ی احزاب و گروه‌ها را زیر سلطه‌ی خود قرار دهد. در این میان یک حزب قدرتمند که زیر بار آنها نمی‌رفت حزب اعتماد ملی بود، البته احزاب کوچک‌تر دیگری هم مخالف بودند اما در این حد نبودند که بخواهند با آنها تقابلی داشته باشند. عده‌ای تلاش کردند که حزب اعتماد ملی را متلاشی کنند اما موفق نشدند. من هم تلاش می‌کردم که این مسایل را مدیریت کنم و آقای کروبی هم همیشه از من حمایت می‌کرد و می‌گفت که من شما را قبول دارم و یک ذره هم اختلاف نظری با شما ندارم؛ شما با قدرت پیش بروید تا اینکه حدود دو ماه قبل احساس کردم این افراد از طریق بیت آقای کروبی یک ارتباطاتی با ایشان برقرار کردند و  پیشنهاداتی دادند و حرف‌های دروغی منتقل کردند. من احساس کردم که آقای کروبی تا حدودی در حمایت قاطع خودش دچار تردید شده است؛ بنابراین استعفا دادم و گفتم که اگر شما نمی‌خواهید قاطعانه برخورد کنید من نیستم؛ خودتان مدیریت کنید. آقای کروبی بعد از نامه استعفای من هیأت شورای اجرایی را تشکیل داد اما استعفای من را نپذیرفت و گفت شما همیشه باید قائم مقام من بمانید. من هم گفتم قائم مقامی که  اختیار نداشته باشد و کار اجرایی را دیگران انجام دهند و ما فقط به عنوان قائم مقام و دبیر کل باشیم معنا و محتوایی ندارد اما دوستان هر روز از سراسر کشور می‌آیند و تماس می‌گیرند که اگر شما نباشید ما یک روز هم در حزب نمی‌مانیم، من هم گفتم به هر حال همکاری عملی با شما ندارم؛ در نهایت درخواستی که دوستان از من کردند این بود که شما اجازه دهید ما خودمان کار می‌کنیم و از پس این  چند نفر برمی آییم.

*با همه این اوصاف، فعالیت حزب در انتخابات آتی را چطور می‌بینید؟

منتجب نیا: حزب اگر قوام و وضعیت مطلوبی پیدا کرد می‌تواند در انتخابات حضور پیدا کند و اگر نشد به هر حال ما به عنوان فعال سیاسی مثل گذشته هستیم. ما قبل از حزب بیکار نبودیم، از اول انقلاب و بعد از انقلاب در صحنه حاضر بودیم. بالاخره بیکار نمی‌نشینیم و کار خودمان را انجام می‌دهیم اما امیدواریم که حزب بتواند قوام و سلامت خودش را بدست بیاورد.

*پیش از این دلیل شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات ۸۴ را عدم ائتلاف عنوان کردید؛ در انتخابات ۹۲ و ۹۶ نیز مشخصا ائتلاف اصلاح‌طلبان زمینه پیروزی آقای روحانی را فراهم کرد. به نظر شما در انتخابات بعدی نیز راهکار اصلاح طلبان، ائتلاف خواهد بود؟

 منتجب نیا: تا زمانی که اندیشه‌ی قیم مآبانه توسط یک جمع محدودی در جریان اصلاحات وجود دارد ما همیشه باید شاهد پدیده‌های منفی و حرکت‌های غلطی در روند جریان اصلاحات باشیم. ما در هر دوره‌ی انتخابات اشتباهات فراوانی را مرتکب می‌شویم یا شاهدیم که دیگران این اشتباهات را به ما تحمیل می‌کنند. تا زمانی که این مسأله‌ی انحصارگری و قیم مآبانه وجود دارد و جمعی به خود اجازه می‌دهند همه‌ی اصلاح طلبان را زیر سلطه‌ی خود قرار دهند و همه غلام حلقه به گوش آنها باشند، این مسایل هم وجود دارد و اگر این تفکر از بین برود و واقعاً جریان اصلاحات به هویت خود برگردد و دموکراسی  را در عمل شاهد باشیم نه در شعار و اظهارات ظاهری، آن وقت می‌توانیم برای انتخابات خوب تصمیم بگیریم. اگر کاندیدای اصلاح طلب داشته باشیم که  فرد اصلح را انتخاب می‌کنیم و به هر حال با برنامه و تعهد متقابل می‌توانیم وارد صحنه شویم. اگر ناچار شدیم مثل انتخابات ۹۲ و ۹۶ یک فردی را از جناح دیگر عاریه بگیریم و به حداقل‌ها اکتفا کنیم، حداقل یک طرفه حمایت نکنیم. ما در انتخابات ۹۲،  به خصوص ۹۶  چشم بسته و بدون شرط و تعهد پشت سر آقای روحانی قرار گرفتیم. شما خبرنگاران در جریان هستید که من همان موقع فریاد می‌زدم که نباید چک سفید امضا بدهیم، ما با آقای روحانی حرف داریم، باید حرف‌های خودمان را بزنیم بعداً تصمیم‌گیری کنیم اما دوستان ما نپذیرفتند. همین روحیه‌ی قیم مآبانه که در افراد است موجب شد که در یک سفره‌ی شام به نمایندگی از کل اصلاحات در سطح کشور به توافق برسند که همه‌ی اصلاح‌طلب‌ها بدون چون و چرا از آقای روحانی حمایت کنند. ما به آقای روحانی پیام داده بودیم که باید جلسات متعدد با شما داشته باشیم؛ ما نسبت به عملکرد ایشان در دوره‌های گذشته و برای دولت آینده‌ی او حرف داشتیم؛ در چینش نیروها، در سیاست گذاری و مسایل اقتصادی حرف‌های جدی داشتیم. حتی توسط یکی از وزرای ایشان پیام دادم که شما هفته‌ای یک جلسه بگذارید اجازه دهید بقیه حرف‌های خود را بزنند شما هم پاسخگو باشید و بعد به توافق و جمع بندی برسید. ما داشتیم این زمینه را فراهم می‌کردیم که چند نفر از بزرگان اصلاح طلب در یک نشست و دید و بازدید به نمایندگی از کل اصلاح‌طلبان وعده‌ی یک طرفه دادند و قضیه را بستند. بعد هم گفتند که کل  اصلاح طلبان از آقای روحانی حمایت می‌کنند بدون چون و چرا. دهان همه‌ی ما را بستند و دیگر کسی هم نتوانست انتقاد کند. این مشکلی بود که خود ما برای اصلاحات بوجود آوردیم.

*و نتیجه؟ 

منتجب‌نیا: نتیجه همین است که الان می‌بینید. آقای روحانی حق هم دارد که خودش را مقید نداند، بگوید من خودم ۲۴ میلیون رای آوردم، دلم می‌خواست این کابینه را معرفی کنم دلم می‌خواهد این فرد را به عنوان استاندار بگذارم یا نگذارم، دلم می‌خواهد این سیاست را در زمینه‌ی مسایل اقتصادی، سیاسی و… اعمال کنم!  چون هیچ تعهدی ندارد. در هیچ جای دنیا یک جناح قدرتمند نمی‌آید بدون چون و چرا و بدون شرط و مذاکره از یک کاندیدایی که جزو جناح خودش نیست حمایت کند.  این کار منطقی نبود که بزرگان ما متأسفانه انجام دادند. اگر من نگفته بودم خودم را مقصر می‌دانستم. به آقای دکتر روحانی دو پیام دادم که اول باید با هم صحبت کنیم بعد شما از اصلاح طلبان انتظار حمایت داشته باشید. ما داشتیم از این جریان دفاع می‌کردیم اما متاسفانه نگذاشتند و دوستان ما این چوب را به اصلاحات زدند. آقای روحانی هم اگر خودش نگوید دوستانش می‌گویند که ما وامدار هیچ جریانی نیستیم.

اگر اصلاحات به مسیر خودش برگردد، جریان دموکراسی و بها دادن به افراد و جریان تحزب را تقویت و تثبیت کند و احزاب با کمال قدرت وارد صحنه شوند، می‌تواند در انتخابات ۹۸ تعیین کننده باشد. در ۱۴۰۰ هم می‌توانند برای ریاست جمهوری تصمیم‌گیری و فرد اصلح را با توجه به همه‌ی شرایط معرفی کند؛ مردم هم از آنها  پذیرا خواهند بود. شعار اصلاح طلب‌ها  آگاهی، قدرت انتخاب و حق انتخاب مردم است. وقتی ما این شعار را می‌دهیم نباید اندیشه‌ی ما اندیشه‌ی پوپولیسم باشد. ما باید مردم را آگاه کنیم و به آنها برنامه دهیم. اینکه گاهی شعار علیه اصلاح طلبان می‌دهند به خاطر عملکرد ما بوده است چون دیدند که ما یک جانبه آمدیم افرادی را به مردم معرفی کردیم بعد هم کنار کشیدیم، حالا یا اعتراض می‌کنیم یا سکوت می‌کنیم یا از اشتباهات حمایت می‌کنیم لذا مردم حق دارند اعتراض کنند؛ ما نباید اشتباهات گذشته را تکرار کنیم.

*در جمع دانشجویان گفتید با وجود اینکه دوست و رفیق چهل ساله‌ی آقای روحانی هستید،  باز انتقاداتی باید مطرح شود. انتقاد خود را به خود آقای روحانی منتقل می‌کنید؟

منتجب نیا: من اگر گاهی انتقاد می‌کنم، قبل از آن هم به آنها پیشنهاد دادم. من به جز دولت احمدی‌نژاد که  آن‌ها را شایسته‌ی این نمی‌دیدم که  پیشنهاد بدهم یا انتقاد کنم یا طرحی دهم اما به دولت‌های گذشته از زمان آقای هاشمی، آقای خاتمی و آقای روحانی در دوره‌ی اول و بعد در دوره‌ی دوم همیشه به صورت مکتوب یا شفاهی انتقادات خود را مطرح کرده‌ام.

بعد از انتخابات، نامه‌ی محرمانه فرستادم و پیشنهاد دادم که آقای روحانی شما مسؤول اجرایی هستید و در زمان مدیریت فرصت چندانی برای فکر و اندیشه پیدا نمی‌کنید، شما نیازمند وجود یک مجموعه‌ی اهل فکر و برنامه هستید، نیاز دارید که از طیف‌های مختلف و نه تنها اصلاح‌طلبان در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی استفاده کنید؛ حتی من در این دوره به  ایشان پیشنهاد کردم که برعهده یک مجموعه که وابسته به هیچ فردی نباشند فقط  تولید فکر و تولید برنامه را بگذارند که متأسفانه عمل نشد. ما می‌بینیم تیم اقتصادی دولت اگر از دور گذشته ضعیف‌تر نشده باشد قوی‌تر هم نشده است. دولت هم معلوم نیست قوی‌تر از دولت گذشته شده باشد. تنها یک مقداری میانگین سنی پایین‌تر آمده که آن هم کافی نیست لذا می‌بینید اعتراض مردم بلند شد و حتی اصلاح طلب‌ها انتقاد و اعتراض داشتند. انتقاد اساسی این است که آقای دکتر روحانی و دولت ایشان باید بداند همینطور که نیازمند به حمایت مردم هستند نیازمند به صاحب نظرها هم هستند. صاحب‌نظرها و نخبگان عصاره‌ی فضایل مردم هستند. بالاخره یک فردی که سال‌های سال در دانشگاه‌ها و حوزه‌ها و در کوران مبارزه پرورش پیدا کرده و صاحب فکر و نظر  شده است از سرمایه‌های بزرگ ملی است پس باید این‌ افرد را بازی دهند و به آنها احترام بگذارند و از آنها بخواهند که نظر دهند نه اینکه بگویند این افراد خودشان باید بیایند. خودشان نمی‌توانند که در دفتر ریاست جمهوری یا فلان وزیر بنشینند و بگویند به من اجازه دهید که چند دقیقه برای شما صحبت کنم! ما نباید این تجربه را کنار بگذاریم و خود را عقل کل بدانیم و تنها به مجموعه‌ای که با ما هماهنگ هستند، اکتفا کنیم. ما که به طیف مقابل انتقاد می‌کنیم و می‌گوییم متصلب هستند و به رأی مردم احترام نمی‌گذارند پس خودمان هم در عمل نباید اینگونه باشیم اما متأسفانه دوستان را هم جمع نکردند و فقط به یک مجموعه‌ی اندکی اکتفا کردند.

*یعنی شما معتقدید بعد از روی کارآمدن هر جناحی، فضای بسته ایجاد می‌شود؟

منتجب‌نیا: بله! متاسفانه این یک روال و روند غلطی است که در کشور ما وجود دارد و یک نفر که روی کار می‌آید خودش را منحصر در یک مجموعه‌ای از دوستان و همفکرانش قرار می‎‌دهد و خود را بی نیاز از دیگران می‌داند. تمام تجربه‌های ارزشمند را کنار می‌گذارد، گویا که سر یک خرابه یا ویرانه‌ای وارد شده که هیچ نقطه‌ی قوتی  وجود ندارد.

*در بیانیه حزب اعتماد ملی از بی‌توجهی به مردم سالاری و تحزب گرایی گفته شد. چرا تحزب گرایی رو به افول است؟

منتجب نیا: این یک امر طبیعی است که در کشورهای توسعه نیافته و کشورهایی که سابقه‌ی دموکراسی چندانی ندارند مسوولان و مدیران کشور از نقد و نظارت فرار می‌کنند، از نظارت کردن نسبت به آنها و نقد کردن آنها و از پاسخگویی نسبت به پرسشگرها فرار می‌کنند. به خصوص کشور ما که سابقه‌ی چند هزار ساله نظام شاهنشاهی را  دارد که مردم هیچ راهی به جز اطاعت نداشتند تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید اما این روحیه و این  فرهنگ در کشور ما همچنان وجود دارد؛ حداقل در بین مسؤولان هنوز وجود دارد. فکر می‌کنند وقتی مسؤولیتی بر عهده گرفتند دیگر  فعال ما یشاء هستند؛ هرکاری خواستند می‌توانند انجام دهند؛ عقل کل هستند و هیچ کس حق ندارد به آنها انتقاد کند؛ پاسخگوی هیچ کسی نخواهند بود. خودشان تصمیم می‌گیرند؛ می‌برند و می‌دوزند. بعضی از مسؤولان که خودشان را هم در جایگاه قاضی قرار می‌دهند و هم در جایگاه مجری، هم قضاوت می‌کنند و هم اجرا و خلاصه همه چیز به دست خودشان است. این فرهنگ موجب شده است که تحزب را نپذیرند و این شعار را  سر زبان‌ها رواج دهیم که در کشور ایران حزب جا نمی‌افتد! اما حزب جا می‌افتد و مردم هم این ظرفیت را دارند. مردم به حقیقت تحزب علاقه‌مند هستند. این ما هستیم که اجازه ندادیم مردم حزب را بشناسند. در این کشور به جای اینکه تحزب فرهنگ سازی شود همیشه روحیه و فرهنگ حزب ستیزی و حزب گریزی در بین جامعه رواج پیدا کرده است. حتی برخی از چهره‌های سرشناس که فعالیت سیاسی هم دارند می‌گویند ما افتخار می‌کنیم که در هیچ حزبی نیستیم! این حرف در هر کجای دنیا زده شود قطعا در عقل آنها تردید می‌کنند. می‌گویند مگر می‌شود کسی فعالیت سیاسی انجام دهد اما در هیچ حزبی نباشد! اصلاً فعالیت سیاسی با تحزب گره خورده است. مسؤولان تلاش کردند فرهنگ حزب گریزی یا حزب ستیزی را رواج دهند؛ در حالی که طبق عقل و روش عقلا و قانون مملکت، مسؤولان باید زمینه‌ی رشد، پیدایش و تقویت احزاب را فراهم کنند. چرا مسؤولان  این کار را انجام ندادند و برمی گردد به همان فرهنگ شاهنشاهی که هرکاری خواستند انجام دهند،  هیچ کس از آنها نپرسد، هیچ کس بر آنها نظارت نکند،  هیچ کس نقد و انتقاد نکند،  آنها هم پاسخگوی کسی نباشند. در حالی که ما در جهان هستی یک وجود داریم که این سمت را دارد و آن ذات حق تعالی است « یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ وَ لاَ یسعل ما فعل و هم یسعلوا» او که بی نهایت علم و بی نهایت حکمت است خودش انجام می‌دهد و کسی هم نمی‌تواند از خدا بپرسد چرا انجام ندادی! اما قرآن در مورد بقیه می‌گوید «و هم یسعلون» «همه باید پاسخگو باشند» اما مسؤولین از پاسخگویی و نقدپذیری فراری هستند. عمده‌ی رسالت احزاب نظارت بر قدرت و نقد قدرت است. حزب می‌خواهد نظارت کند می‌گوید من از این دولت انتقاد می‌کنم، اگر گفتم برنامه‌ات غلط است، برنامه‌ی جدیدی ارائه کن، می‌گویم این مسؤول لیاقت ندارد، او را کنار بگذار اما هیچ دولتی نمی‌پذیرد. دولت‌هایی می‌پذیرند که فرهنگ دموکراسی در آنها حاکم باشد و واقعاً مردم را باورکرده باشند یعنی وقتی صحبت از دموکراسی می‌کند به آن عمل هم می‌کنند که متأسفانه ما در کشور خود شاهد این قضیه نیستیم. متأسفانه عجیب‌تر و تلخ‌تر از برخورد مسؤولان، امروزه ما شاهد برخورد بعضی از شخصیت‌های اصلاح طلب با تحزب هستیم! امروز بعضی از چهره‌های محبوب اصلاح طلب که محبوبیت آنها مرهون احزاب است، پرچم مخالفت با احزاب را  بدست گرفته‌اند و می‌گویند احزاب در این کشور جا نمی‌افتند، ضعیف هستند و اثرگذار نیستند. به جای شورای هماهنگی، شورای سیاست‌گذاری تشکیل می‌دهند و به جای احزاب، هیات تشکیل می‌دهند. این انحراف و بلای خطرناک‌تری است که در جریان اصلاحات بوجود آمده است. اصولگرایان همیشه در خصوص تحزب نظر دیگری داشتند اما ما که اصلاح طلب هستیم و فرهنگ تحزب را رواج می‌دهیم،  متأسفانه کارمان به جایی رسیده است که فقط دنبال این هستیم که کاری کنیم که احزاب جان نگیرند و تعیین کننده نباشند. اسم و مهر آنها باشد و وقتی می‌خواهیم تصمیمی اجرا کنیم  یک حزب روی تصمیمات ما مهر بزند اما در تصمیم سازی نقشی نداشته باشند، یا نقش آنها بسیار کمرنگ باشد. این کار بدتر از آن واکنش مسؤولان است بنابراین تا این دو مانع وجود دارد ما نباید انتظار داشته باشیم که در کشور ما تحزب رشد پیدا کند و فرهنگ تحزب و احزاب  قدرتمند بوجود بیاید و  به هیچ وجه نباید در انتظار این باشیم که به سوی توسعه پیش برویم چون توسعه بدون تحزب یک امر خیالی بیش نیست.

*راه تقویت تحزب گرایی را در چه می‌دانید تا بتوانیم به سمت توسعه پیش برویم؟

منتجب نیا: باید تمام مسؤولان بدون استثناء خود را در برابر مردم و احزاب برخاسته از مردم پاسخگو بدانند.

باید نقدپذیر و نظارت‌پذیر باشند. دوم اینکه هیچ کس حتی محبوب‌ترین فرد در جامعه هم نباید خارج از احزاب فعالیت سیاسی انجام دهد. همه‌ی فعالیت‌ها باید در دایره‌ی احزاب خلاصه شوند. هیچ اصلاح طلبی حق ندارد بگوید من فراتر از احزاب تصمیم‌گیری می‌کنم. دولت‌ها  و مسؤولان باید به احزاب اجازه دهند که انتقاد کنند. آیا احزاب جرأت دارند که انتقاد کنند؟ آیا می‌توانند با مقامات برخورد انتقادآمیز داشته باشند؟ نه نمی‌توانند. شخصیت‌هایی  مثل مرحوم آقای هاشمی حداقل در سال‌های آخر به این جمع بندی رسیده بودند اما الان نیستند و ما که هستیم باید در راه توسعه قدم برداریم نه در راه عقب گرد.

* شرایط و زمینه برای تقویت این احزاب چقدر وجود دارد؟ 

منتجب نیا: ما در کشور سه قوه داریم که مسؤولان آن هم مشخص هستند، باید بپذیرند و به احزاب بگویند که ما حرف‌های شما را می‌پذیریم، حرف‌های حسابی دارید بگویید، انتقاد کنید. رسانه‌ها را آزاد بگذارند و احزاب هم برنامه‌های خود را ارایه دهند. مثلا به رسانه‌ها بگویند از قوه‌ی قضاییه انتقاد کنید؛ البته انتقاد مستدل نه تخریب صورت بگیرد اما متاسفانه به روزنامه اجازه انتقاد از قاضی هم داده نمی‌شود چه برسد به رییس قوه قضاییه و دادستان! اجازه نمی‌دهند از نیروهای مسلح، دستگاه‌های امنیتی و دولتی و حتی بعضی از وزرا انتقاد کنند! وقتی می‌گوییم  برآشفته می‌شوند و شروع به اعتراض می‌کنند. این عملی است که خویشتنداری می‌خواهد. همه باید از منیت خارج شوند و تبدیل به ما شوند. مسوولین از آن برج شیشه‌ای خارج شوند و پایین بیایند و در کنار مردم قرار بگیرند. این که می‌می گویند فریاد مردم را شنیدیم یا باید بشنویم یعنی چه؟ احزاب حرف مردم را می‌گویند.

*یکی دیگر از مباحثی که در این بیانیه مطرح شده بود در رابطه با  اجرایی شدن کامل  قانون اساسی بود و این مسأله مطرح شده است که قانون بیشتر باید اجرا شود نه اصلاح. درحالی که برخی منتقدین این نظر را دارند که قانون اساسی  باید به روز رسانی شود…

منتجب نیا: من اول در پرانتز عرض کنم که این بیانیه‌ها در زمانی صادر شده است که من  مسؤولیت و دخالتی در امور حزب  نداشتم بنابراین مدافع این بیانیه‌ها نیستم. اما قطعاً قانون اساسی نیاز به اصلاح دارد و در خود قانون اساسی یک فرمولی در نظر گرفته شده است تا نواقصی که در طول زمان خودنمایی می‌کند برطرف شود اما اینکه در شرایط فعلی که خیلی از اصول قانون اساسی معطل مانده است ما به سراغ اصلاح قانون اساسی برویم آیا ما را به نتیجه می‌رساند! من هم معتقدم که به نتیجه نمی‌رسیم. الان ما باید تمام تلاش خود را روی این بگذاریم تا اصولی که پیاده نشده است پیاده شود، اصولی که بد تفسیر شده را مجدداً تفسیر کنند و اگر مورد اختلاف است به نظرخواهی بگذارند. به نظر من نظارت استصوابی که شورای نگهبان از ابتدا داشته است منشاء بسیاری از اختلاف‌هاست.

شورای نگهبان باید نظرات مختلف را بشنود و اگر لازم هم باشد رفراندوم برگزار کند نه اینکه تصمیمات را در نظر ۶ نفر حقوقدان یا فقهای شورای نگهبان خلاصه کند. ما هنوز از خیلی از ظرفیت‌های  قانون اساسی استفاده نکردیم. اگر قانون اساسی را پیاده کردیم و توانستیم در این مرحله موفق باشیم آن وقت گام بعدی این است ، مواردی که اشکال دارد را اصلاح کنیم.

*اخیرا انتقاد از آقای روحانی افزایش یافته؛ این انتقادها چقدر مبنای حقیقی دارد و چقدر از احساسات یا دمیدن بر مطالبات ناشی می‌شود؟

منتجب نیا: آقای دکتر روحانی می‌خواهد همواره در حکومت بماند، نمی‌خواهد به حاشیه رانده شود و سرنوشت بعضی از سران اصلاحات را داشته باشد و بالاخره برای آینده‌ی خود باید تدبیری بیندیشد و این مانند ترمزی است که موجب می‌شود ایشان قدر مصلحت گرا و ملاحظه کار شود اما یک نکته‌ای که باید مورد توجه ایشان باشد این است که آقای روحانی پیش از آن‌که بخواهد در حکومت بماند می‌خواهد به عنوان یک انسان خدمتگزار هم به وظیفه‌ی ملی و هم وظیفه‌ی دینی خود عمل و رضایت مردم را جلب کند. او مدیون مردم است، ۲۴ میلیون نفری که پای صندوق آمدند با امید به آینده و حل مشکلات رأی دادند پس باید پاسخگوی این مردم باشد. خیلی از ملاحظات با مطالبات مردم تناسبی ندارد. باید پیش از ملاحظات، مطالبات مردم را درنظر بگیرد. ناامیدی از پیامدهای ملاحظه کاری مسوولان است. چه چیزی این مردم را امیدوار کرد و به پای صندوق‌های رأی کشاند؟ حرف‌های خوب، شعارهای خوب، وقتی مردم در عمل ببینند که عمل غیر از این است امیدها تبدیل به یاس می‌شود.

 انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. دست مريزاد انصاف ! مصاحبه خوبى بود از شفقنا هم ممنونيم . كاش خود انصاف نيوز هم يك مصاحبه مفصل با ايشون ترتيب بده . معلومه ناگفته هاى زيادى داره جناب منتجب نيا !

  2. سلام،
    آقای منتجب نیا ! شما یک اسم از حکومتیان بگویید که خودش با اختیار خودش از قدرت و منصب کناره گیری کرده باشد و خواهان ابقا در حکومت نبوده باشد؟ تازه آن کسی را هم که مردم کنار میگذارند – سر از منصب و قدرت در جای دیگر درمی آورد !؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا