اعتراض روزنامه اطلاعات به انتشار عکس خصوصی کاوه مدنی

سیدمسعود رضوی، در یادداشتی در روزنامه‌ی «اطلاعات» با عنوان «تجسس» درباره‌ی «کاوه مدنی» نوشت:

در مجموعه یادداشتهایی با عنوان «حقیقی و مَجازی» به تفصیل درباره اهمیت و وسعت جهان مجازی و امکانات سایبری سخن گفته شد و سپس در باب شرایط و سرمایه‌گذاری و آینده این نوع دانش و داده‌ها و قدرت بی‌حد و حصری که در سایه آن متولد شده و نیز امنیت مرتبط با آن و خطرات مترتب بر آن گمانه زنی کردیم. اینک لازم است در طلیعه تغییراتی که جهان و فضای مجازی در زیست بومِ فرهنگی و سامانه‌های ارتباطی ایجاد کرده و دایم در شکل و محتوای آن تحولاتی رخ می‌دهد؛ برخی ابهامات و مخاطرات را گوشزد کنیم.

ارتباطات در شبکه‌های مجازی، وسعت زیادی یافته و حقیقت آن است که به بخشی از تعامل و کنش روزمرّه مردم بدل شده است. کیست که به واسطه ابزارهای ارتباطی نوین، هر روز و بلکه هر لحظه مشغول تعامل ذهنی و نوشتاری و تصویری و صوتی نباشد و با کلمات و تصاویر و استعاره‌ها و نشانه‌های پرتعداد با گروه و افرادی آشنا یا ناشناس مراوده نداشته باشد؟! دیگر مرزهای اقلیمی و سیاسی، و ابعاد و فواصل جغرافیایی، تأثیری در این عرصه نمی‌گذارد و اعتماد به این عرصه، از مجاز به حقیقت بدل شده است. به همین دلیل، گاه در صفحه‌ای و یا در لحظه‌ای، چندتن در چند قاره مختلف به گفت و شنود و مناظره یا داد و ستد و تجارت می‌پردازند و کار خود را پیش می‌برند و روشن است که همه دانسته‌اند که امورات جهان ازین پس بر چنین مدارهایی خواهد چرخید.

معمولاً هر پدیدهای که با مشارکت و حضور جمع و مجموعه‌ای از انسانها شکل می‌گیرد نیازمند مقدّرات و مقرّرات یا اصول و آدابی است که جمع بدان پایبند باشد و نسبت بدان تعهد و وفایی نشان دهد. همچون قواعد اخلاقی که شرط لازم و عهد ضروری برای زیست اجتماعی و مراودات عمومی در سطوح مختلف است. حُسن و قُبحی که موجب پایبندی انسانها به نیکی و فضایل اخلاقی می‌شود، به پایِش و دوام جامعه و ارتقای مراودات جمعی می‌انجامد. بنابراین قواعد اخلاقی و عهدهای جمعی از ضروری‌ترین لوازم حیات و ارتباطات اجتماعی بوده و هست.

زندگی جمعی و الزامات آن اگرچه دیرین و کهن است، اما ارتباطات در شبکه‌های مَجازی و سایبری امری تازه و بدیع، و محصول فناوری‌های نوین است. ازین نظر شایسته توجه و آموزش مجدد و فهمی متناسب به کاربران و خیل مردمی است که مشتاقانه از آن بهره می‌برند و با استفاده از ارتباطات سهل و سریع در شبکه‌ها و کانال‌های مَجازی اطلاعاتشان را داد و ستد می‌کنند. با این همه نباید از یاد ببریم که اصول اولیه و اساسی اخلاقی، همواره بُن مایه و مبنای دیگر اخلاقیات و ارزش‌های انسانی است. فضیلت‌هایی که از طریق نسل‌ها و نیاکانمان در میان ما رواج یافته و موجب رونق نیکی وخیر و نجابت شده و رفتارهای مذموم و شریرانه را به اموری قبیح و بسیار زننده واپس رانده است.

اما تمام قواعد و کنش‌های اخلاقی، چنان آشکار و قابل شناخت نیستند که به فطرت جمعی و روح اجتماعی واگذار شود و مردم بدون نیاز به گفت‌و‌شنید و آموزش و بحث و فحص، راه صواب را بیابند و خود دست به انتخاب درست بزنند.‌ای بسا درکی ظریف نیاز باشد تا گاه یک امر نادرست یا اثرات یک گفتار مذموم فهمیده شود و به مبانی غیر اخلاقیش وقوف حاصل گردد. اینجاست که جوانان و نسل‌های تازه نیازمند آموزشند. باید عرصه‌های اخلاقی و حدود هر کار و رفتار مشخص شود و مردم از امکانات نوین و فضای آزاد و وسیع در روابط جمعی بهترین بهره‌ها را نصیب خود سازند. جامعه نمی‌تواند بدون این آموزش‌ها از هرج و مرج و شرارت دور بماند و فرزندان خود را به درستی تربیت کند.

یکی از این مسائل و از مهمترین آنها، حریم خصوصی و حرمت آبرو و حیثیت شخصی شهروندان است. باید همه مردم مراقبت کنند و بر این خصیصه اصرار داشته باشند که حیثیت یک هموطن و شهروند و بلکه یک انسان، و راز و حریم شخصی وی، به مثابه ناموس و آبروی کل جامعه است؛ همچنان که ریختن خون یک انسان با کشتن تمام مردم برابر دانسته شده است. اگر امروز در برابر ریختن حیثیت و شکافتن پرده‌های حریم خصوصی این و آن سکوت کنیم، فردایی که نوبت ما شود ـ و این فردا حتماً خواهد آمد ـ حق اعتراض نخواهیم یافت و کسی به تظلم و حمایتمان برنخواهد خاست!

پس انذار و آموزش در حفظ حرمت و حریم‌ها مهمترین وظیفه در میان کاربران شبکه‌های مَجازی و ارتباطات جمعی نوین است. به اشتراک نهادن تصاویر و نامه‌ها و مسائل شخصی مردم، بدون اطلاع یا با اطلاع ناقص و تدلیس، امری زشت و قبیح و جُرمی قابل تعقیب کیفری و نابخشودنی است. متأسفانه گاه و بیگاه پای اخلاقیات در میان قلیلی از کاربران و شهروندان در این شبکه‌ها می‌لغزد و شاهد چنین مسائلی هستیم که به بهای سنگینی حل و فصل یا جبران می‌شود یا نمی‌شود.

اما انصافا با ارتقای سطح اندیشه و تجارب و آموزش عمومی در همین شبکه‌های مجازی، طی سنوات اخیر شاهد کاهش این نوع جرایم و ذمایم هستیم و این نشان از ظرفیت والا و تمایلات اخلاقی ایرانیان دارد. زیرا فرهنگ ایران همواره پاس راستی و نجابت و اخلاق را داشته و گاهواره جوانمردی و رازداری و حفظ حرمت انسانی بوده است. نه از آن جهت که مردمانی هستند که بدین باور یا این تبار و آن جرگه و ریشه وابسته یا پیوسته‌اند؛ بلکه از آن جهت که انسان‌اند و مقام انسانی، قائم به ذات، شایسته حرمت است و بایسته احترام. سخن شیخ خرقان را همگان شنفته و خوانده‌ایم که بر سردر خانقاهش نبشته بود و همین گواهی باستانی بر این حقیقت دانسته می‌شود.

اما این مقدمات از آن رو نوشته شد تا شکایت و نقدی مطرح شود از کسانی که بدون درنگ و تأمل، و با استفاده از مقام و قدرتی که مردم به ودیعت در اختیارشان نهاده‌اند، پرده‌های حریم خصوصی افراد را دریده و مقام و حیثیت شخصی را بی‌اعتبار کرده‌اند. زمانی مرحوم امام خمینی(ره) به برخی اعضای کمیته‌ها خطاب کرده بودند (قریب به این مضمون) که اگر برای تعقیب ضدانقلاب و منافقین، به ناچار وارد منزلی شدند و در آنجا مشاهده کردند که در محیط خصوصی مشغول لهو و لعب و استعمال و شرب حرام هستند، نباید پیگیری و افشا کنند و حق تعقیب ندارند. زیرا حریم خصوصی باید از هر نظر امنیت داشته باشد و بالاترین سطح امنیت اجتماعی برای ایجاد همین احساس امنیت در نظر گرفته می‌شود. روایات و اقوال از گفتار و سیره ائمه اطهار(س) نیز بر همین امر گواهی می‌کند. به همین دلیل آزادی و امنیت افراد در حریم خصوصی بسیار مورد تأکید در شرع و عرف و قوانین موضوعه بوده و هست.

با این اوصاف چگونه کسانی به خود اجازه میدهند اسباب و تصاویر و اسرار زندگی مردم را به اسم امنیت و مسوولیت در این حیطه بکاوند و سپس گزیده‌ای از این اسناد و برخی از این اسرار یا تصاویر شخصی را در شبکه‌های عمومی در معرض عموم و مرآی همگان قرار دهند؟ دستگاه‌هایی که اجازه و امکان و مهمتر از همه مجوزهای قانونی و مشخص برای تجسّس دارند باید کارآزموده‌ترین و وثیق‌ترین و بهترین کادرها را برای این امر در نظر گیرند و همانها را نیز تحت نظارتی سخت‌گیرانه و پاسخگو قرار دهند. نمی‌توان به کسی قدرتی فوق‌العاده در این عرصه داد که فاقد باور و شرایط و تعهدات سنگین باشد. این امر نیازمند فرهنگ و ظرفیت اخلاقی و آموزش ویژه است.

صریح و واضح بر اساس یک مصداق مشخص سخن می‌گویم. تصویرهای خصوصی از معاون سازمان محیط زیست کشور چه دلالتی دارد جز انحطاط و سقوط اخلاقی در برخی از حساس‌ترین مدارج و دستگاه‌هایی که باید حرمت نگه دار و پاسدار حیثیت و حریم و آبروی تک‌تک مردمان این وطن باشد؟! وقتی اخبار کوچ و هجرت برخی از جوانان بااستعداد، نخبگان، متخصصان و سرمایه‌داران و کارآفرینانمان را می‌شنوم و می‌خوانم بی‌اختیار این بیت خواجه به خاطر حزین خطور می‌کند، که ای کاش به ذهن مدیران جامعه نیز خطور می‌کرد:‏

چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

۲ Comments

  1. اگر مردم امنیت جانی داشتند عکسهایی از فرزندان و نواده های اقایان و مسئولین و مقدس نماهای حکومتی تو کشور های خارجی و همین ایران منتشر میشدمنتشر میشد که رقص یه نفر تو خارج پیشش هیچ بود.

پاسخ دادن به یه نفر از مردم لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا