جناب خان در خندوانه برای مهران مدیری خواند!
مهران مدیری را اکثر مردم دوست دارند. این چهره دوستداشتنی اصولا مصاحبه نمیکند اما در شب عید فطر مهمان خندوانه بود و به بسیاری از سوالات پاسخ داد.
به گزارش ایمنا، مهران مدیری در شب عید فطر، مهمان برنامه خندوانه و رامبد جوان بود که به نظر این برنامه جذابترین برنامه خندوانه هم بود. در ادامه بخشهایی از صحبتهای این مرد جذاب تلویزیون را میخوانید:
مهران مدیری گفت: ما کودکی سختی داشتیم. زیاد پولدار نبودیم من حتی پادویی هم کرده ام. چهار تا برادر بودیم که نام آنها محسن، مسعود و مهرداد بود. دوتا اتاق داشتیم که در یکی از آن ها پیانو و کتابخانه بود و من عاشق این اتاق بودم. اهل کوچهگردی نبودم. کتاب و موسیقی دوست داشتم. با این که شیطان نبودم به خاطر ترقه بازی از مدرسه اخراج شدم.
هرچند خیلی شیطان نبودم اما معلم ها را خیلی اذیت میکردم. یکبار یک ترقه هفت ایی در کلاس انداختم و به خاطر همین از مدرسه که نه از کل منطقه اخراج شدم! همین حالا هم آدم گوشه گیری هستم. من از تنهاییام لذت می برم. کتاب می خوانم، فیلم می بینم و فکر می کنم.
اصلا فکر نمیکردم بازیگر شوم
وی ادامه داد: دوم ابتدایی نقشی را در مدرسه بازی کردم اما اصلا فکر نمی کردم روزی بازیگر شوم. ۱۳سالگی تئاتر را به صورت حرفه ای بازی کردم. اما کار جدیام با رادیو شروع شد بهترین خاطراتم در رادیو بود. آن موقع ها تلفن همراه و فضای مجازی نبود. مردم با علاقه داستان شب گوش می دادند. مدتی هم داستان شب می گفتم. حقوق رادیو خیلی کم بود ولی باعشق کار می کردم و هنوز هم رادیو را دوست دارم وحالم را خوب می کند. گویندگی جُنگ هم می کردم.
جالب است بدانید اولین بار برای آ”قای اسکویی” تست بازیگری دادم و من را رد کرد! از در که وارد شدم گفت”گمشو برو بیرون، سال دیگه دوباره بیا!” گفتم “چرا آخر من که هنوز وارد نشدم!” گفت “بازیگری که نداند از در که وارد می شود باید برف کفشش را بتکاند بازیگر نیست!” از آنجا تا دم خانه پیاده رفتم و گریه کردم. در سال ۱۳۶۸ خیلی اتفاقی “مجتبی یاسینی” من را به تلویزیون دعوت کرد. چند سال کارکردم که زیاد دیده نشد. تا نوروز سال ۱۳۷۲ که کار طنز را شروع کردم و کارم دید شد.
جدی ترین کارم را به زودی می سازم
در ادامه برنامه رامبد جوان از مدیری پرسید “چرا جواب منتقدان را نمی دهی و هیچ وقت انتقادها تو را نمی ترساند و واکنشی نشان نمی دهی؟” مدیری در جواب گفت: من از هیچ چیز نمی ترسم. حتی اگر شش نفر بریزند توی خانه هم نمی ترسم. دو تا دلیل دارد، یکی اینکه برعکس ظاهرم که نشان نمی دهد من آدم خیلی معتقدی هستم. احساس می کنم خدا همیشه مراقبم است و خودم را به خدا می سپارم. دوم اینکه به نظرم دنیا آنقدر جدی نیست که خودم را درگیر کنم. کل ۸۰ سال در کسری از ثانیه می گذارد.
مهران مدیری در ادامه درباره برنامه های آیندهاش گفت: درحال ساخت مهمترین کارم هستم که خیلی کار مهمی است. کاری درباره جنگ البته نه به آن مفهومی که تاامروز دیده ایم. اما در بطن جنگ و تجربه خیلی بزرگی است.
وی ادامه داد: در دنیایی زندگی می کنیم که دیگر به درد نمی خورد. جهانی پر از فقر و بدی داریم. خاورمیانه تغییر کرده است. ترامپ به نظر من یک حیوان عجیب است. درگیری و قدرت طلبی دنیا را گرفته است. در واقع در منحطترین زمانه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی هستیم. در این دوره برای مردم آرزوی امنیت و آرامش به همراه حل شدن مشکلات معیشتی و اقتصادیشان دارم.
عاشق فرهاد و شهرزاد هستم
مهران مدیری در پاسخ به سوال رامبد جوان که کدام کارت را بیشتر دوست داری و کدام را نه؟ گفت: کارهایی که دوست نداشتم “توکیو بدون توقف” و “نقطه چین” بودند. اما قهوه تلخ را خیلی دوست دارم. دورهمی هم تجربه عالیای بود که من را فوقالعاده به مردم نزدیک کرد.
رامبد در ادامه خندوانه به مدیری گفت: همیشه از مهمانهایت میپرسی تاحالا عاشق شدی؟ جواب خودت چیه؟ و مهران مدیری گفت: قطعا جواب دادن به این سوال واقعا سخت است. تعریف عشق واقعا سخت است. عشق برای من فرزندانم فرهاد و شهرزاد هستند که میوه زندگیاند. فرزند خالصانهترین عشق دنیا است. خوشبختی همین است. باور کنید پول و موقعیت اجتماعی خوشبختی نمی آورد. خوشبختی حسی درونی است. شما ممکن است در بهترین نقطه دنیا زندگی کنید اما از درون شاد نباشید.
کتاب شعر مهران مدیری در راه است
مهران مدیری در پاسخ به رامبد جوان که پرسید در مقابل چه چیزی حاضری کارت را رها کنی گفت: باور کنید با یک دمپختک خوشمزه که کنارش نیمرو باشد کارم را عوض می کنم! من عاشق دمپختکام. البته غیر از سوسیس و نیمرو و کته چیز دیگری بلد نیستم درست کنم!
در ادامه خندوانه رامبدجوان به مدیری گفت: خواب خنده دار هم میبینی؟ و مدیری پاسخ داد :من فقط کابوس میبینم. کابوس های خیلی بد که حتی به روانشناس معروف دکتر عیسی جلالی که دوست صمیمیام است هم گفتهام. الان شش سال است که کابوس های بد میبینم و درمان هم نشدم!
به بیست نارنجی پوش نفری یک میلیون می دهم
وی در بخش بعدی برنامه گفت: به زودی کتاب شعرم که شامل شعرهای نوجوانی و دوران جنگ و بعد از آن تا امروز است در قالب شعر نو تا یکماه دیگر چاپ می شود. البته من اصلا ادعای شاعر بودن ندارم و این ها صرفا دست نوشته های من هستند.
در ادامه برنامه به رسم همیشگی برنامه رامبد به مهران مدیری گفت: قول می دهی که چه کار خیری به خاطر این برنامه انجام دهی؟ و مهران مدیری در پاسخ با کمی تامل گفت: من عاشق صدای خش خش جاروی نارنجی پوشها هستم و قول می دهم به بیست نارنجی پوش که بعد از برنامه با آنها روبرو شدم نفری یک میلیون بدهم.
در بخش آخر برنامه جناب خان هم به برنامه پیوست و مدیری کار او را عالی توصیف کرد و گفت: به نظر من حتی اگر خندوانه تمام شود جناب خان باید کارش را ادامه دهد. بعد از آن جناب خان ترانه زیبایی برای مدیری خواند که با تشویق حاضران همراه شد:
“ازساعت خوش تاحالا، مهران مدیری/ تو دل ما رفتی، مهران مدیری/ مثه یه چاه نفتی، مهران مدیری و… ”
و در نهایت سلفی گرفتن مدیری و جناب خان و رامبد، پایان برنامه بود.
انتهای پیام
جناب خانو عشق است. من اهواز زندگی می کنم جناب خان شدیدا در اهواز طرفدار داره