طناب دار عصبانیت بر گردن حیات ما
«جوان آنلاین» در یادداشتی با عنوان «طناب دار عصبانیت بر گردن حیات ما» دربارهی «وحید مرادی» نوشت:
تقریبا میتوان گفت چهارشنبه هفته گذشته خبر قتل وحید مرادی، عقاب ایران، در زندان رجایی شهر، صفحه نخست بسیاری از روزنامهها را به خود اختصاص داد. مرادی که پیش از این نیز به جرم قتل راهی زندان شده و با رضایت خانواده مقتول آزاد شده بود این بار به جرم قتل حسین گودرزی در زندان به سر میبرد. حسین گودرزی رفیق وحید مرادی بود و در مهمانی جشن آزادی وحید به خاطر فحشی که به وحید داده بود به قتل رسید.
پیش از قتل مرادی در زندان، گفتوگوها و مصاحبههای بسیاری از او در رسانههای مختلف پخش شد که وی در خصوص زندگی خود و قتل رفیقش حسین توضیحاتی را بیان میکرد. در این مصاحبه وحید بارها و بارها با افسوس اعلام میکند که ای کاش به آن مهمانی نرفته بود و ای کاش دعوا نکرده بود.
وحید در این گفتوگو عصبانیت را عامل اصلی دعواها و نزاعهای متعدد خود از بچگی تا کنون میداند و بیان میدارد پس از آزادی از زندان نیز میخواسته زندگی خودش را کند اما کسانی بودهاند که با دشمنی و شیطنت او را به جنون کشاندهاند و باعث شدهاند او دست به چاقو ببرد.
وحید لحظهای که از خانه به قصد رفتن به محلی که دوستانش برای او جشن آزادی گرفته بودند، بیرون آمد هرگز تصور نمیکرد که نیاز باشد به فرار قاچاقی از کشور فکر کند. او هنگامی که در پاسخ به همسر خود که فرا رسیدن ماه رمضان را به او یادآوری میکرد، گفت شب زودتر از معمول به خانه میآید فکرش را هم نمیکرد که دیگر هیچ گاه به خانه باز نخواهد گشت.
اگر مصاحبههای او را ببینید در نهایت متوجه خواهید شد زندگی وحید و خانواده او قربانی احساسات و دوری از عقلانیت شد چرا اگر وحید مست نبود و به جای احساسات، عقل بر او حاکمیت داشت و به دستور عقل یک لحظه چشم خود را میبست و خشم خود را فرو میخورد هرگز احساسات و عصبانیت، دو خانواده را داغ دار نمیکرد.
اتفاقاتی همچون قتل حسین توسط وحید، رخ دادی بسیار ساده است که فقط چند قدم با ما فاصله دارد. نمونهاش را بارها در زندگی روزمره شاهد بودهایم. دیدهایم که در سکوهای مترو چطور یک هول دادن ساده موجب درگیری لفظی و دعوا میشود و یا شاهد بودهایم در خطوط تاکسی دعوا بر سر مسافری که نهایتا کرایهاش دو هزار تومان است، موجب هتک حرمت رفیقهای چند ساله و گاها دعواهای بزرگتر میشود.
شاید زندگی وحید با زندگی عموم جامعه تفاوتهای بسیاری کند اما این فقط وحید نیست که عصبانیت و به تبع آن خشم جان او را گرفتند. هر کدام از ما انسانهایی که هر روز خانه را به قصد امور روزانه خود ترک میکنیم، اگر از خودمان مراقبت اخلاقی نکنیم، عصبانیت راه بازگشتمان به خانه را مسدود خواهد کرد. اظهارات وحید نشان میدهد فرو خوردن خشم در یک لحظه میتوانست زندگی فرزند شش سالهاش را به کلی تغییر دهد، اما افسوس که زمان به عقب باز نمیگردد و پشیمانی حاصلی ندارد.
اینها همه گوش زد میکند اگر در سبک زندگی روزانه خود اخلاق را رعایت نکرده و به هر وسیله حاکمیت عقل را از خود دور سازیم، سرنوشت هولناک وحید میتواند برای ما هم تکرار شود. به همدیگر هیچ، به خودمان رحم کنیم تصمیم بر سر ثانیههاست، یک ثانیه تامل میتواند همه چیز را تغییر دهد. باید باور کنیم هیچ گاه، هیچ انسان عاقلی نمیگوید چرا تو را هول دادند و تو دعوا نکردی و فحش ندادی!
راه دفاع از خود خشم و عصبانیت نیست! خشم نه تنها ما را به حق نمیرساند بلکه حق حیات را هم از ما میگیرد. این بدین معنا نمیباشد که باید ضعیف بود و به هر خفتی تن داد، بلکه هدف این است که در هر لحظه باید عقل را بر خود حاکم بدانیم نه احساسات را.
انتهای پیام