دفاع قاضی پروندهی معاون اول احمدینژاد از حکم زندانش
/گفتوگوی انصاف نیوز با قاضی مدیرخراسانی/ بخش پایانی
قاضی مدیرخراسانی که مدتی قاضی دادگاه مطبوعات بود در قسمت دوم گفتگو با انصاف نیوز از ماجرای پروندهی انصاف نیوز به علت انتشار عکس میرحسین موسوی و مهدی کروبی، پروندهی کهریزک و سعید مرتضوی، جو سازیهای اخیر محمود احمدی نژاد و ارزیابی عملکرد دوران ریاست آیت الله آملی لاریجانی پرداخت.
قسمت پایانی این گفتوگو در پی میآید:
بخش نخست گفتوگو: «مدیرخراسانی: فاضل لاریجانی اقدام عملی نکرده بود»
دادستان یا معاونینش یک بار هم مراجعه نکردند که انصاف نیوز محکوم شود
علی اصغر شفیعیان، مدیرمسوول: شما در مقطعی قاضی پروندهی انصاف نیوز بودید. من به عنوان مدیر مسوول امیدی به تبرئه نداشتم. بعد از تبرئه شدن و پایان پرونده، نامهای به ریاست قوه نوشتم و از استقلال رای قاضی در این پرونده که طرف دیگرش مدعیالعموم بود تشکر کردم. در مورد این پرونده چیزی یادتان هست؟
پرونده که یادم هست. میخواهم بگویم باتوجه به نامهای که خودتان بعد از آن به رییس قوه نوشتید این نشان دهندهی استقلال دستگاه قضایی است.
قسمتی از دستگاه قضایی علیه یک سایت خبری اعلام جرم میکند، دادگاه رسیدگی میکند و در نهایت شکایت آقای دادستان را غیر وارد تشخیص میدهد و رأی برائت صادر میکند که بعد هم انصاف نیوز فعالیت خبری خود را شروع کرد.
همین نشان میدهد که دستگاه قضایی استقلال دارد. دادگاه کیفرخواست صادرهی دادستان را رد میکند یعنی اینکه مرحلهی تحقیق از مرحلهی رسیدگی در قوه قضاییه کاملاً جداست و هر کدام استقلال خاص خودشان را دارند.
در همان پرونده هم که مدتها از آن گذشته و رأی هم قطعی شد اما آقای دادستان با آنکه کیفرخواست را صادر کرده بود یا معاونین ایشان، حتی یک بار هم مراجعه نکردند که انصاف نیوز محکوم شود و مجازاتی برایش تعیین شود. بعد از صدور رأی برائت هم هیچ گلهای نبود. نه از ناحیهی آقای دادستان و نه از ناحیهی معاونین ایشان.
مستند ممنوع التصویری کروبی و موسوی را ارایه ندادند
ماجرای اتهام، انتشار عکس از آقایان موسوی و کروبی بود که گفتند مطابق تبصرهی دو ماده پنج قانون مطبوعات نقض مصوبهی شورای عالی امنیت ملی است. یعنی شما در این زمینه به هیچ مستندی نرسیدید.
ما خواستیم دلایلشان را با کیفرخواست بفرستند که پاسخ ندادند و دادگاه هم رد کرد. چون مستند کیفرخواست مصوبه بود که چون ما مصوبه را ندیدیم دادگاه تصمیم گرفت رأی به برائت دهد. نمیگویم مصوبه وجود دارد یا ندارد.
دربارهی هیات منصفه انتقادهایی وجود دارد که ترکیب آن بیشتر از یک جناح است. شما چه تجربهای از هیات منصفه دارید؟
هیات منصفه میتواند هر نظری را بدهد اما این دادگاه است که باید این نظر را بپذیرد یا نپذیرد. موارد متعددی بوده که دادگاه مطبوعات نظر هیات منصفه را نپذیرفته و رد داده یا برائت داده و یا محکوم کرده است. دادگاه باید ببیند آن نظر منطبق بر قانون است یا نه.
هیات منصفه نظر مشورتی می دهد
پس هیات منصفه چه کاره است؟
نطر شخصی من این است که هیات منصفه نظر مشورتی به دادگاه میدهد و دادگاه را در صدور بهتر رأی کمک میکند. باتوجه به اینکه هیات منصفه ترکیب مختلفی از افراد است اعم از پزشک، روحانی، جانباز و … از هر قشری نمایندهای در هیات منصفه هست. در 98 یا 99 درصد موارد هم دادگاه نظر مشورتی هیات منصفه را میپذیرد چون انعکاسی از نظرات اجتماعاند اما در بعضی موارد هم هست که نمیپذیرد.
یکی از پروندههای جنجالی که شما رسیدگی کردید پروندهی سعید مرتضوی بود و رأی 200 هزارتومانی که در پروندهی کهریزک صادر شد. این 200 هزار تومان به سایر احکام صادرهی دیگر غالب شد؛ مانند انفصال از خدمت دولتی. فکر نمیکنید اصلاً لازم نبود این 200 هزار تومان مطرح شود؟ یعنی اگر این مطرح نمیشد بقیهی احکام را تحت شعاع قرار نمیداد؟
وظیفهی دادگاه این است که در چارچوب قانون حرکت کند. به نظر من مهم نیست رایی که من میدهم را اجتماع بپذیرد یا نپذیرد. وظیفهی ما این است که رایی که میدهیم در چارچوب قانون و مستدل و منطبق با قانون باشد.
آقای مرتضوی یک انفصال دائم از خدمات قضایی گرفت که این خیلی بحث مهمی بود چراکه ایشان یک زمانی در این شهر دادستان بوده است. تا آنجاییکه یادم هست 5 سال انفصال از خدمات دولتی هم گرفتند که این آرا تأیید شد. اما در بحث گزارش خلاف واقع حکم قانون است دادگاه چه کار میتواند بکند؟
این را اصلاً صادر نمیکردید.
مگر میشود؟
گفته بودید 20 هزارتومان بوده
چون اشد میدانستیم 200 هزارتومان گرفتیم. مجازات قانونی بین 20 تا 200 هزار تومان بود. اشد را هم از این باب گرفتیم که چون ایشان خودش گزارش را نداده بود. آنچه که در پرونده بود این بود که گزارش را شخص دیگری میدهد و ایشان گفته بود که خودش این گزارش را داده.
چون معاونت است براساس قانون حداقل است. اما چون سبب را اقوی از مباشر میدانستیم براساس قانون 200 هزار تومان حکم دادیم. مثلاً دادگاه چه میگفت؟ اگر 200هزار تومان را نمی دادیم پس چه حکمی میدادیم؟ کیفرخواست را که نمیتوان مسکوت گذاشت.
در این مورد تخفیف میداد.
یعنی 20 هزار تومان میداد؟
نه اصلاً 200 هزار تومان را مطرح نمیکرد و چیزی نمیگفت و فقط همان پنج سال و باقی احکام را ذکر میکرد.
به نظر شما راجع به این بند اتهامی دادگاه باید چه میگفت؟ میگفت در این مورد پرونده مفتوح است؟
در این زمینه سررشته ندارم اما شنیدم جرمها را ادغام میکنند.
ببینید آن بحث دیگری است. شما ده محکومیت به یک شخصی میدهید اما میگویید اشد آن قابل اجرا است. حالا به هر دلیلی اگر اشد قابلیت اجرا شدن نداشته باشد جرم بعدی ملاک است تا اینکه یکی اجرا شود.
من سوالم این است که اگر قرار بود 200 هزار تومان را ندهیم چه میدادیم؟ نمیتوانستیم کیفرخواست را مسکوت بگذاریم.
هیچکس نگفت که مرتضوی از دستگاه قضایی اخراج شد
به هرحال کسی نیامد به این موضوع پاسخگو باشد تا اینکه شما این را مطرح کردید. یعنی آن زمان که این موضوع بولد شد کسی پاسخگو نبود.
من که سخنگوی قوه قضاییه نبوده و نیستم. آنها باید پاسخ میدادند. چون رأی قطعی نبود من هم نمیتوانستم پاسخ دهم. اما صحبت من این است که دادگاه مگر میتواند درمورد اتهامی که در کیفرخواست آمده ساکت بماند؟ چه چیزی بگوید؟ بگوید چون ممکن است این رأی در اجتماع انعکاس خوبی نداشته باشد پس دادگاه آن را مسکوت میگذارد؟ صراحت قانون است که باید در مورد تمام اتهام متهم تصمیم گیری شود. نمیشود بخشی را مسکوت بگذارید.
من مقداری این را شیطنت میدانم. خیلی از مردم فکر میکردند آن پرونده فقط 200 هزار تومان محکومیت داشت. درصورتیکه نگفتند انفصال دائم گرفت. یعنی از دستگاه قضایی اخراج شد. این را هیچکس نگفت. کسانی که این شیطنت را کردند هرگز انفصالش را نگفتند. واقع مطلب این بود که ایشان انفصال گرفت و انفصالش هم اجرایی شد.
رای مرتضوی از جنبهی توجه سایر مقامات رای خوبی بود
مرتضوی میدانست که محکوم میشود
بازتاب حکم در قوه چگونه بود؟
اصلاً یکی از کارکردهای احکام این است که جنبهی تنبیهی برای بقیهی افراد جامعه دارد. وقتی شما متجاوزی را در ملأ عام اعدام میکنید میخواهید به جامعه بگویید که اگر کسی در آینده این کار را انجام دهد چنین چیزی در انتظارش است و عقل حسابگر مجرم حساب و کتاب کند و بگوید ممکن است این در انتظار من هم باشد. فکر میکنم از جنبهی توجه سایر مقامات رأی خوبی بود.
اوضاع آقای مرتضوی در دادگاه چگونه بود؟
میدانست که محکوم میشود و از نحوهی صحبتهایش کاملاً مشخص بود. دلایلی که دادسرا جمع آوری کرده بود دلایل خیلی خوبی بود.
شاید روزی لایه های غیرقابل بیان پرونده ی کهریزک گفته شود
در مصاحبه با تسنیم گفته بودید پروندهی کهریزک لایههای غیرقابل بیان زیادی داشته میتوان زمانی را انتظار داشت که این لایهها قابل بیان باشند و برملا شود؟ امروز همان روز نیست؟
شاید اما امروز آن روز نیست.
فکر نمیکنید بخشی از آن شفافیتی که مورد تاکید همه برای جلب اعتماد مردم است باید در همه جا باشد.
شفافیت وظیفهی دادگاه نیست که بیان کند. وظیفهی دادگاه این است که در چارچوب کیفرخواستی که صادر شده رأی دهد اما وظیفه ندارد تا لایههای پرونده و دلایل را توضیح دهد.
قوهی قضاییه سخنگو دارد و اگر ایشان لازم بداند میگوید و اگر نه نمیگوید. گرچه این امروز دیگر مسالهی جامعه نیست. گفتنش چه فایدهای دارد؟ پروندهای که برای چندین سال پیش بوده است و لزومی ندارد.
احمدی نژاد حرفهایی می زند که دلیلی بر اثباتش ندارد
آقای احمدی نژاد و تیمش در سال اخیر مظلومنمایی میکنند من البته واقعاً نمیدانم مظلوم هستند یا مظلومنمایی میکنند. برداشت شما چگونه است باتوجه به اینکه پروندهی آقای رحیمی و آقای احمدینژاد را هم رسیدگی کردید، برداشت شما از نوع مواجههی آقای احمدی نژاد چیست؟
من خیلی فکر کردم که ایشان چرا این کارها را میکند، اما به تحلیل درستی نرسیدم که واقعاً هدف او چیست. چرا این حرفها را میزند که درواقع برهم زدن جو جامعه و گفتن یک سری مطالبی است که من فکر میکنم ایشان دلیلی بر اثباتش ندارد مخصوصاً راجع به قوه قضاییه.
البته قوه قضاییه باید پاسخ دهد اما در خیلی از موارد پاسخ دادن لازم نیست. به نظر من شیوهی رفتار رییس قوه درست است.
نوع مواجههی آقای احمدی نژاد در دادگاهی که خودتان احضارش کردید چگونه بود؟
به دادگاه نیامد.
چه احساسی به شما دست داد وقتی نیامد؟
به هر حال ما کار قانونی خودمان را کردیم. مجلس را در جریان گذاشتیم و نمایندگانشان را خواستیم و آن چیزی که روال قانونی بود در پروندهی ایشان انجام دادیم.
نمایندگان چه کسی را خواستید؟
براساس قانون وقتی شما بخواهید رییس جمهور را محاکمه کنید باید به مجلس اطلاع دهید. مجلس باید دو نماینده معرفی کند که در جلسات شرکت کنند.
احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری احضار شد
مگر در زمان ریاست جمهوری ایشان احضار کردید؟
بله من زمان ریاست جمهوری احضارشان کردم.
بعد آنها پیگیریهایی در این زمینه کردند؟
آنچه که قانون بود را انجام دادند. اما چیزی که در جامعه پخش شد این بود که مردم فکر میکردند پرونده راجع به نواری است که در مجلس پخش شده است در صورتیکه اصلاً راجع به آن نبود و دربارهی تخلفات ایشان از قانون بود. مجلس براساس آن شکایت کرده بود.
پرونده یادتان هست؟
مقداری از آن انجام ندادن بودجه بود. بحث کمک به شهرداری بود. مجلس مصوبهای داشت که در بحث حمل و نقل عمومی دو میلیارد دلار به مترو کمک شود که ایشان انجام نداده بود. یک مورد هم دربارهی تشکیل ندادن وزارت ورزش بود و تأخیر در انجام آن. البته دقیق به یاد ندارم اما در همین حدود بود.
در پرونده داشتن ایشان حرفی نیست. الان معاون فرهنگی قوه قضاییه در نماز جمعهی قم گفتند که پرونده دارند اما باتوجه به جو جامعه الان وقت رسیدگی به پروندهی او نیست. اما الان جامعه اتفاقاً نیارمند یک شوک اینگونه است با توجه به مشکلات اقتصادی که داریم. فکر نمیکنید اشتباه میکنند؟
این را باید خودشان پاسخ بدهند. آن زمان که دست من بود در حال رسیدگی بودم اما اینکه الان با توجه به جو جامعه نباید انجام شود را باید خودشان پاسخ دهند.
شاکی خصوصی هم داشتند؟
بعضی شاکی خصوصیها محل اعتبار نبودند و شکایتهایشان را رد کردیم. مثلاً یکی از شاکی خصوصیها این بود که گفته بود صحبتهای وی توهین به مردم کاشان است. گفته بودند ما میخواهیم استان شویم که جواب داده بود جمعیتتان کم است. خب ایشان با ادبیات خاص خودش این جمعیتتان کم است را گفته بود و این جرم نیست.
باهنر خارج از وظایفش اظهارنظر کرده
اظهار نظر ایشان محل اعتبار نیست
اخیرا آقای باهنر گفتهاند که آقای رحیمی جرمی را مرتکب نشدند. شما فرموده بودید که آقای رحیمی سردستهی شبکهی کلاهبرداران بودهاند. نظرتان راجع به اظهار نظر آقای باهنر چیست؟
محل تشخیص جرم هر کس قوه قضاییه است. اگر آقای باهنر چنین اظهار نظری کردهاند خارج از وظایفشان اظهارنظر کردند. اظهار نظر ایشان محل اعتبار نیست.
اتهامی برای آقای رحیمی تعیین شده و کیفرخواست آن صادر شده و دادگاه رأی داده. این رأی به کیفیتی در دیوان عالی کشور تأیید شده. این جا است که باید بگوییم جرم هست یا نیست. من اطلاع ندارم و از آقای باهنر چیزی ندیدم ولی محل تشخیص جرم بودن اعمال، دادگستری است نه جای دیگر.
چرا بعضی پروندهها مثل پروندهی سعید مرتضوی زمان میبرد و طول میکشد و تازه برای آن حکم خورد اما رای پروندهای مانند «محمد ثلاث» در چند ماه آمد. با اینکه اعتقاد دارم رسیدگی درستی انجام شده، اما میخواهم ببینم افکار عمومی در کجا قرار میگیرند؟ آیا میشد شرایطی بوجود آید تا پرونده با حوصلهی بیشتری به رسیدگی شود؟
پرونده براساس دلایل آن رسیدگی میشود. در این پرونده آنقدر دلایل کافی بود که نباید زیاد طول میکشید. به هرحال در بعضی چیزها جامعه حساس است. من نمیگویم جامعه حساسیت نداشته اما جمع آوری دلایل در پروندهی مرتضوی مشکل بوده. دلایل باید جمع آوری شود. در پروندهی آقای مرتضوی چندین متهم وجود داشت و شکات متعدد بودند.
پروندهی مرتضوی طبیعی جلو رفت
محمد ثلاث در محل جرم دستگیر شده اقرار اولیه داشته و دلایل آن هم کافی بوده
یعنی پروندهی آقای مرتضوی طبیعی جلو رفته؟
من احساس میکنم طبیعی جلو رفته و روی پرونده کار شده. شما وقتی میخواهید بگویید دادستان شهر بزرگی مانند تهران به … محکوم است باید روی پرونده کار کنید. آقای مرتضوی یک آدم بی سواد نبود. دانشگاه تدریس میکرد. وقتی میخواهی ایشان را تفهیم اتهام کنید باید دلایلتان کافی باشد و تحقیقات کامل صورت گرفته باشد و مدارک، مدارکی قابل دفاع باشد.
شخصی که شما می گویید یک راننده بوده که پشت ماشین نشسته و از روی نیروی انتظامی رد شده و تعدادی را شهید کرده است. خب این دو با هم خیلی فرق میکند. در محل جرم دستگیر شده و دلایلش کافی بوده و اقرار اولیه را هم داشته. خب اگر یک یا دو سال صبر میکردند غیرطبیعی بود.
پروندهی بیمه مشکل ترین پرونده بود و کار زیادی برد
مشکلترین پروندهای که رسیدگی کردید چه بوده؟
هیچ پروندهای برای من مشکل نبود. من مشکلترین پروندهها را هم به راحتی رسیدگی کردم ولی اگر بخواهیم بگوییم مشکلترین پرونده، پروندهی بیمه بود چراکه کار زیادی برد.
مثل اینکه خیلی هم تحت فشار بودید
من نه. تحت فشار نبودم.
گویا پیشنهاد رشوه هم داشتید.
به هرحال ذات اینگونه پروندهها همین است. در پروندهای که پول بسیاری در آن رد و بدل شده پیشنهاد رشوه هم چیز طبیعی است.
چگونه پیشنهاد میدهند؟
یک آدم آشنا پیدا میکنند و میفرستند.
رای پروندهی بیمه 200صفحه شد
مدیر مسوول روزنامهی بهار گفت اشتباه بزرگی کردیم
از مسوولین؟
نه اصلاً کسانی که مراجعه میکردند مسوول نبودند. آنقدر هم کسی که این کار را میکند بچه نیست و مسوول هم چنین خبطی نمیکند.
رأی تایپی این پرونده چیزی حدود 200 صفحه بود و دستی آن 405 صفحه شد. 78 متهم داشت و شوخی نبود. تعدادی برائت گرفتند و تعدادی هم محکوم شدند.
شما روزنامهها را توقیف میکردید دلتان برای روزنامهنگاران نمیسوخت که بیکار میشوند؟ (با شوخی)
ما اصلاً توقیف نمیکنیم. دادسرا توقیف میکند و با توقیف میفرستد. بهغیر از روزنامهی بهار که خودش هم قبول داشت در بحث مقالهای که راجع به غدیر نوشته بود تخلف کرده و بارها به من گفت این اشتباه بزرگی بود که ما کردیم، شما یک روزنامه پیدا کنید که من توقیفش کرده باشم.
دستگاه قضایی جای انتقام گیری نیست
روزنامه ایران چطور؟
نه توقیف نکردیم. اشتهاردی را محکوم کردیم. حکم آن را هم تعلیق کردیم. هیچ مشکلی هم نداریم و هنوز هم با هم دوستیم.
وقتی متهمی را محکوم میکنید اگر در چارچوب قانون حرکت کرده باشید او هم گلهای ندارد. باید به او بفهمانید که عمل او خلاف بوده و الا دستگاه قضایی قصد انتقام گیری از هیچ کسی را ندارد. اصلاً جای انتقام گیری نیست. برای چه انتقام گیری کنیم؟ تخلف کرده و مطابق تخلفی که کرده مجازات میشود.
شما در پروندههای مطبوعاتی در دادگاه بودید اما خیلی از رسانهها قبل از اینکه پرونده پیش شما بیاید حکم توقیف گرفته بودند. به نظرتان آن توقیفها چقدر منطقی بود یا در مورد افراد، بازداشتهایشان؟
این بر میگردد به دیدی که رییس شعبه داشته. چون قانون است و همه قانون را رعایت میکنند و رایی که میدهند در چارچوب قانون است. در دادگاه مطبوعات وقتی حکمی صادر شده مستند به قانون بوده است.
دید رییس شعبه و مستشاران در تصمیم گیری موثر است
یعنی مستمسک قانونی داشته اما الزاماً همهی اینها درست نبود مثلاً شخصی مانند آقای مرتضوی دنیایی از روزنامهها را کاملاً توقیف کرد.
بله؛ من راجع به نحوهی تصمیم گیری ایشان کاری ندارم. اما دیدی که رییس شعبه و مستشاران دارند در تصمیم گیری مؤثر است.
من خودم هیچوقت اعتقاد نداشتم که مطبوعات را تحت فشار بگذاریم. معتقد بودم خطوط قرمز را رعایت کنند اما مقالهی انتقادی بنویسند. چه اشکالی دارد؟ اصلاً وجود مطبوعات برای این است که ما را متوجه اشتباهاتمان کنند و ما هم باید تشکر کنیم.
واترگیت را چه کسی درست کرد؟ دو خبرنگار روزنامه. من یادم هست که در زمان نیکسون بود. در نتیجهی آن افشاگری نیکسون رفت و اگر اشتباه نکنم جرارد فورد معاون او بر سر کار آمد و اگر آن افشاگری نبود نیکسون ادامه میداد.
مطبوعات در جامعه خیلی میتوانند مؤثر باشند و جلوی تخلفات را بگیرند. اعتقاد ندارم که مطبوعات را کنترل کنیم و بگوییم چه بنویس چه ننویس. اما این یک اعتقاد است و قانون چیز دیگری است. باید قانون را رعایت کرد.
دورهی ده سالهی آیت الله آملی مثبت است
باتوجه به پایان دورهی آیت الله آملی لاریجانی اجمالاً دورهی ایشان را چطور میبینید؟
مجموعاً دورهی ده سالهی ایشان را مثبت ارزیابی میکنم. علی رغم تنگناهای شدید مالی که ایشان داشت خیلی خوب توانست مدیریت کند. سیستمی که در دادگستری پیاده کرد و محاکم را به روز کرد و تکنولوژی را آورد خیلی جلوی فساد را گرفت.
یکی از مشکلات این بود که مثلاً شخصی میخواست علیه شما دادخواست دهد و شما نفهمید یک آدرس الکی میداد و شما تا زمانی که رأی صادر میشد اصلاً نمیفهمیدید. امروز میتوانید به هر دادگستری و مجتمع قضایی مراجعه کنید هشت هزار تومان بدهید و اسمتان را به سیستم دادگستری بدهید. هر جای ایران علیه شما شکایتی شود یک پیامک برای شما میآید. حداقل حسنش این است که شما در جریان قرار میگیرید. اینگونه جلوی خیلی از احکام گرفته میشود.
ضمن اینکه ایشان با توجه به امکاناتی که داشت دستگاه قضایی را خوب اداره کرد. مجموعاً دورهی ایشان را خیلی مثبت ارزیابی میکنم.
اما ایشان قبلاً تجربهی مدیریتی نداشتند. اگر کسی با همین ویژگیهایی که شما میگویید تجربهی مدیریتی داشته باشد و ریاست قوه را بگیرد موفقتر نیست؟
«تجربه» جایگزینی ندارد، اما ایشان قبل از این در شورای نگهبان بودند و بی اطلاع از قانون نبودند.
قانون نه، مدیریت یک دستگاه این چنینی.
به هر حال این چیزی است که قانون اساسی میگوید و تا وقتی که قانون هست در همان چارچوب باید اجرا شود.
یک انتقادی که به ایشان وارد میکنند این است که راجع به مسایل مختلفی اظهار نظر میکنند که شاید در تخصصشان نباشد. این را چطور ارزیابی میکنید.
ایشان اظهارنظری راجع به مسایل روز جامعه میکند بعد که دوربین میرود، تماما مسایل دستگاه قضایی مطرح میشود. آن دیگر انعکاس بیرونی ندارد که ایشان به مدیران دستگاه قضایی چه گفتهاند. همان پنج دقیقه صحبتی که ایشان اول جلسه میکنند منعکس میشود اما بقیهاش دیگر منعکس نمیشود.
مثلاً ایشان راجع به برجام نظر میدهند تقریباً قوه قضاییه هیج ربطی به آن ندارد.
بعضی چیزها به دستگاه قضایی بر میگردد. مثلاً وقتی آنجا چیزی را تصمیم گیری میکنند در جلسهی سران سه قوه مطرح میشود. به کیفیتی ایشان با قضیه ارتباط دارد.
یا حتی شورای عالی منیت ملی.
ایشان در شورای عالی امنیت ملی هم هست یا در مجمع تشخیص براساس سمتی که دارد هست.
جذاب کردن دستگاه قضایی برای دانشآموختگان حقوق
اگر قضات پرونده ها را به خانه نبرند دادگستری دچار مشکل بزرگی می شود
بهغیر از انتقادی که اوایل به مسالهی قوه قضاییه داشتید مبنی بر کمبود نیرو و امکانات این چنینی، خود شما اگر بخواهید مسایلی را در داخل قوه قضاییه اصلاح کنید کدام موارد را اصلاح میکنید.
من مهمترین مسالهی دستگاه قضایی را بودجهی آن می دانم. اگر مسالهی بودجه کنار برود من تلاش میکردم دستگاه قضایی آنقدر برای دانش آموختگان رشتهی حقوق جذاب باشد که بهترین نیروها را برای کار قضایی جذب کنم و بهترین آموزش قبل از خدمت را هم به آنها بدهم و در طول خدمت هم این آموزش استمرار پیدا کند.
فشار کار دادگاهها و دادسراها به حدی است که به هیچ عنوان امکان اینکه قاضی خودش را به روز نگه دارد نیست. اگر قضات پروندهها را خانه نبرند عملاً دادگستری با مشکل بزرگی روبرو میشود. چون به هر حال خودمان هم درگیر این قضیهایم مخصوصاً در دادگاه تجدیدنظر.
شما یک روز دم دادگاه تجدیدنظر بایستید و ببینید از هر ده قاضیای که پایین میآید چند نفر زیر بغلشان پرونده است. اینها حتماً در خانه کار میکنند و اصلاً در دادگاه و دادسرا مجال نیست.
انتهای پیام
معنی نظر مشورتی را فهمیدیم ، متهم بیگناه است ، متهم گناهکار است . مختصر و لابد مفید !
از بيانش معلومه آدم منصف و بيطرفي نيست. تبرئة انصاف نيوز هم دليلي بر استقلال قوة قضاييه نيست.
اینطور که من میبینم شما در موسسه تان حداقل 7 نفر هستید اما روزی یک خبر و چندین خبر زرد و … کاش کمی از امثل بازتاب یادمی گرفتید که اگر کم خبر می گذارید حداقل تحلیل های جانداری بکار بگیرید
اهالی انصاف همگی ثابت نیستند، بیشتر پاره وقت هستند
1. فکر می کنم درست نباشد قاضی در مورد محاکمات خود مصاحبه کند.
2. اینکه می فرمایند احمدی نژاد را به دادگاه احضار کردم کار درستس نیست. اگر هر مقام قضایی بخواهد رئیس جمهور را احضار کند توهین به رای مردم است همچنانکه حکم به فیلترینگ تلگرام از طرف یک قاضی در یک شعبه توهین به ملت است.