خرید تور نوروزی

پاسخی به «آقازاده» طهماسب مظاهری

«مصطفی آرانی» در یادداشتی تلگرامی به نقد گفته‌های «مهدی مظاهری» پرداخته است. در این نوشته می‌خوانیم:

«بسم الله!
.
یک| کاری ندارم به ماشین 300 – 400 میلیونی‌ات. کاری ندارم به این همه تبختر که به پشتوانه آقازادگی می‌توانی به دعوا در برج سفید و شکستن شیشه مغازه و بازداشتگاه رفتن هم افتخار کنی. کاری ندارم به اینکه می‌گویند میلیاردی پول داری و می‌گویی ندارم. اصلا این‌ها به من ربطی ندارد. من با شعری که خواندی کار دارم.

دو| حرف از جان گذاشتن عده‌ای شده و افاضه کردی که جان را هر «بی سر و پایی» دارد. کمی بعد البته فهمیده‌ای که غلط زیادی کردی و گفتی خودت هم از خانواده شهدا هستی و جمله نقل قول از کسی دیگر بوده و قرآن خواندی که با اموالکم هم می‌شود جهاد کرد نه فقط با انفسکم. ولی صبر کن. ماجرا تمام نشده. کارت دارم آقای مهدی مظاهری!

سه| یک جورهایی راست گفتی البته. آن‌ها بی سر و پا بودند خب. مثلا ترکش خمپاره خورد توی گردن محمد ابراهیم و سرش را داد و شد همت. بی پا هم داریم. حاج محمدحسین عباس زاده. جانباز لرستانی. 38 سال است دیگر دوپایش را ندارد. این‌ها بی سر و پایند دیگر.

چهار| یک جورهایی راست گفتی. بی سر و پا اگر نبودند، لابد گردن کلفت می‌شدند و با شکمی که نشان می‌دهد «بطائن» از چه پر شده است؛ این چنین مست می‌شدند و به این افتخار می‌کردند که با اموال جهاد کردند و طلبکار هم بودند. بی سر و پا اگر بودند حالا به جای اینکه سهمشان از این کشور دو وجب خاک باشد؛ لابد چند هزار متر ملک داشتند و ماشین‌های 300 – 400 میلیونی در پارکینگ آن خانه‌ها بود. بی سر و پا اگر نبودند، نمی‌رفتند جلوی گلوله تا ببینیم امثال من و تو می‌توانیم از شلوار خودمان دفاع کنیم یا نه؛ دفاع از ناموس و ملت و البته اموالمان پیش کش.

پنج| من با شما موافقم. بی سر و پا بودند. پابرهنه بودند. با هزار امید انقلاب کردند ولی نمی‌دانستند چهل سال بعد، کسی که هیچ افتخاری ندارد جز اینکه پسر پدرش است؛ یادش خواهد رفت که حیات و مماتش را مدیون بی سر و پا هاست. نمی‌دانستند کار دنیا به جایی خواهد رسید که برای اینکه پول ندارند بروند دنیا را ببینند، تحقیرشان خواهی کرد. نمی‌دانستند به خاطر اینکه حجره‌شان 2 در 2 است، محکوم خواهند شد و هیچ کس از تو نخواهد پرسید برای در خانه‌ها و دفاتر چندده‌متری چه گلی به سر این ممکلت زدی که حالا فاکتورش را برای ما فرستادی؟

شش| اینطور نمی‌ماند البته. از کران تا کران هم که لشگر ظلم باشد، از ازل تا به ابد فرصت مظلومان است. نه حجره 2 در 2 ما دایمی است و نه خانه‌ها و دفاتر چندده‌متری تو. آخر همه ما قبری است که خیلی لطف کنند بشود همان 2 در 2. آن وقت ولی نوبت بی سر و پاها است که سراغت بیایند و بپرسند؛ چه شد که اینطور بی‌همه‌چیز شدی؟»

انتهای پبام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا