وقتی ترورهای منافقین از رادیو بغداد خوانده میشد
سید محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاح طلب، در یادداشتی در تلگرام نوشت:
هفت مهر سالروز شهادت دایی عزیزم شهید هاشمی نژاد به دست منافقین است که من بُن مایه فکری و سیاسیام را از او گرفتهام.
وقتی احتمال ترور شهید هاشمی نژاد زیاد شد، من در جلسهای بودم که از تهران آمده بودند تا ماشین ضد گلوله در اختیارش قرار دهند. گفت اگر این پیکانی که دارم را میشود ضد گلوله کنید، میپذیرم. و نشد و نگرفت و شهید شد.
فاصلهاش را با مسابقه تجمل پرستی فعلی ببینید.
گاهی ضروری است تاریخ را مرور کنیم. تاریخ گزینشی کار بدی است. از هر طرف که باشد.
این پست جدای از مشکلات فعلی فقط اشاره به یک برهه تاریخی است.
سالهای شصت به بعد سالهای ترور بود. درست همزمان با جنگ تحمیلی که فرزندان این آب وخاک از مرزها دفاع میکردند. ترور بسیاری از آزاد اندیشانی که اگر بودند، یقین دارم مسیر انقلاب این نمیشد. قربانیان ترور آن سالها اعم از روحانی و غیر روحانی اتفاقا بیشترشان از مجموعههای اهل فکر و اندیشه و مدافعان آزادی مردم بودند.
ترورهای کور هم بود که مغازه داران طرفدار انقلاب با داشتن عکسهای مرحوم بهشتی را ترور می کردند.
یادم هست شبها رادیو بغداد در کنار آمار کشته شدن سربازان ورزمندگان ایرانی، بیانیههای مجاهدین خلق را میخواند و آمار ترورهای آن روزشان را با اسم و رسم نام میبرد.
اصلا یکی از آسیبهای دیگر این سازمان جذب کردن نیروهایی بود که در انقلاب و در زندانها رنجها کشیده بودند و بازوهای توانمندی برای پیشبرد خط اصیل انقلاب میتوانستند باشند که قربانی جاه طلبی رهبر آن سازمان تروریست شدند.
اینها قبل از آن بود که در زمان جنگ پناهنده به عراق شوند. و پس از پایان رسمی جنگ، با پشتیبانی ارتش عراق وارد ایران شدند و تا اسلام آباد غرب پیشروی کردند.
حتی فرزند نستوه مرحوم آیه الله العظمی منتظری، شهید محمد هم یکی از قربانیان ترور منافقین بود.
در مورد اعدام دسته جمعی مجاهدین حرفهای حق و ناحق زیادی زده شده است. اما دانستن این مقطع از تاریخ هم ضروری است.
هنوز هم دیکتاتورترین و بدنامترین و خشنترین گروههای اپوزوسیون سازمان مجاهدین خلق است که علیرغم همه مشکلات و نا کار آمدیهای مدیران و فقر و درد مردمی، باز هم نتوانستهاند در ایران حامیان جدی پیدا کنند.
انتهای پیام