وقتی «رسانه ملی» به امید ملی حملهور میشود!
«رسانه ملی این روزها برای سوژههای خود که بدون هیچ تحقیقی از دل فضای مجازی مستقیم به آنتن زنده این رسانه راه پیدا کردهاند مورد انتقاد است.»
خبرآنلاین نوشت: سالهاست تلویزیون پر شده از برنامههای گفتوگو محور. دیگر در شبکههای مختلف صداوسیما خبری از فیلم و سریالهای جذاب و خیابان خلوتکن نیست. به جایش در هر ساعتی از روز که کنترل را به دست بگیرید و چرخی در شبکههای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بزنید، حداقل یکی، دو برنامه گفتوگو محور میبینید. برنامههایی که قطعا هم هزینه ساختشان از فیلم و سریال کمتر است، هم نیازی به فکر و قصه ندارد. یک دکور نهچندان عجیب غریب میخواهد و یک مجری خوشبر و رو و اغلب چشم رنگی! حتی برای پیدا کردن سوژه هم نیازی به فکر خاصی نیست. یک گوشی هوشمند نیاز است و چند شبکه اجتماعی. همان شبکههایی که تلویزیون در همان برنامههایش از مضرات آن میگوید و رطب خورد منع رطب میکند!
در روزهایی که وضعیت اقتصادی کشور چندان مطلوب نبود و قیمت دلار روند صعودی را داشت، شاید از تلویزیون به عنوان رسانه ملی انتظار میرفت که اوضاع را طور دیگری مدیریت کند. رسانه ملی اما در این مدت تمام تلاش خودش را کرد تا اوضاع را تا جایی که میتواند وحشتناک جلوه بدهد و تهِ دل مردم را بیشتر خالی کند.
سوژه دقیقا همان چیزی است که در کانالهای تلگرامی و صفحات اینستاگرامی بیشترین لایک را خورده است؛ حالا اگر این سوژه نیمچه لگدی هم به دولت زده باشد که چه بهتر. تحقیق و تفحص هم نمیخواهد. رقابت میان برنامههای گفتوگومحور به خاطر تعداد زیادشان آنقدر بالاست که برای نگهداشتن اسپانسرهایشان هر سوژهای پرلایکتر و پرمخاطبتر باشد را راهی آنتن زنده میکنند. چه فرقی میکند اگر طرف راستیآزمایی نشده باشد و بعدا گندش دربیاید که تمام حرفهایش داستان سازی است؟ مهم مخاطبی است که در آن لحظه آن برنامه خاص میگیرد و پولی که به جیب برنامهساز و اسپانسرش میرود. برای همین است که در ماههای اخیر و بهخصوص با گسترش فضای مجازی تعداد گافهای این برنامهها بیشتر و بیشتر از قبل شده و هر بار یکی از این مهمانهای عجیب و غریب برای این رسانه کمرمق به حاشیه تبدیل میشود.
رسانه ملی البته در برابر اتهامات به خودش بسیار سریع عمل می کند و خیلی سریع آنتن را در اختیار برنامهسازانش برای دفاع از خود می گذارد. مواردی که فرصتش به دیگر منتقدان بهخصوص منتقدان سیاستهای این رسانه داده نمی شود اما مدیری و علیخانی و مجریان دیگر برنامههای این رسانه قطعا با بقیه فرق دارند!
تعدادی از این گافهای عجیب که با کمی تحقیق میشد از آنها جلوگیری کرد اما فدای افزایش مخاطب و البته انتقاد از دولت شدند را مرور میکنیم.
«ماه عسل» و گافهای مداوم!
مستمرترین برنامه مناسبتی تلویزیون، در دو، سه سال اخیر در گاف دادن هم استمرار داشته و گاهی آنها را پذیرفته و عذرخواهی کرده و گاهی هم از کنار آنها گذشته است. البته بیشتر گافهای برنامه «ماه عسل» از نوعی بودند که هجمه رسانههای گروهی خاص را به دنبال داشتند و در نهایت به تذکر رئیس سازمان صداوسیما یا رئیس شبکه به احسان علیخانی برای خواباندن انتقادها منجر شده است.
یکی از این سوتیها حضور یک مدل در برنامه «ماه عسل» بود. در قسمتی از برنامه که قرار بود مشاغل سخت و خاص معرفی شوند، یکی از مهمانان برنامه تحت عنوان شغلی «پُزر عروس» در برنامه حاضر شده بود اما خیلی زود تصاویری از اینستاگرام او در فضای مجازی منتشر شد که نشان میداد او بیشتر یک مدل است تا پُزر عروس!
یاسمن اشکی هم یکی از جدیدترین اتفاقاتی بود که در «ماه عسل» رخ داد و در ماه رمضان سال گذشته بسیار دربارهاش بحث شد و در نهایت به تذکر رئیس سازمان به احسان علیخانی منجر شد. دختری که از بیماری لاعلاجی رنج میبرد و در روزهایی که در بستر بیماری درد بسیاری میکشیده با خود عهد کرده اگر جان سالم به در برد، تمام سعی خود را برای آگاهیبخشی به مردم درباره بیماریهایی مثل ایدز میکند. او بعدها انجمنی تشکیل میدهد و درباره بیماریهای مختلف سیستم ایمنی از جمله ویروس اچ پی وی آگاهی میدهد. یاسمن اشکی در برنامه «ماه عسل» و درخواست او برای جمعآوری کمک برای تولید واکسن این بیماری خاص باعث شد تا بسیاری از رسانههای اصولگرا احسان علیخانی را برای این مهمان و حرفهایش درباره بیماریای که از نظر آنها نام بردن از آن ممنوع بود مورد شماتت قرار دهند و چند روزی بحث درباره این موضوع به سوژه فضای رسانهای و مجازی کشور تبدیل شود تا جایی که دادستان کل کشور به ماجرا ورود کند و از پیگیری ماجرای حضور یاسمن اشکی در «ماه عسل» خبر بدهد.
البته اینها شاید مطرحترین اتفاقاتی بودند که در «ماه عسل» رخ دادهاند و غیر از اینها میتوان به حضور شخصی که خود را کاشف بیماری سرطان میدانست یا پخش تصویر اشتباهی یک سحابی به جای تصویر یک تخمک زیر میکروسکوپ در برنامهای با حضور دکتر صارمی متخصص ناباروری اشاره کرد.
«حالا خورشید» پربحثترین و پرحاشیهترین!
مجله اجتماعی رضا رشیدپور که هر صبح از شبکه سوم روی آنتن میرود شاید یکی از پرحاشیهترین برنامههای سال گذشته باشد. «حالا خورشید» که سوژههایش مستقیم از شبکههای اجتماعی و گاهی با مشارکت مردم انتخاب میشوند، در این زمینه چندین گاف داشته است.
کودک نابغهای که از شرکتهای بزرگ خودروسازی دنیا پیشنهاد کار داشت یکی از این موارد است که خیلی زود در فضای مجازی رو شد. تنها کافی بود تا یکی از مخاطبان برنامه کنجکاوی به خرج بدهد و نامهای به ایمیل یکی از این شرکتها بفرستد تا موضوع فاش شود. کاری که میشد عوامل برنامه انجام دهند اما این اتفاق نیفتاده بود و این کودک نابغه به یکی از سوژههای برنامه و بعد از چند روز به حاشیهای برای این برنامه تبدیل شود تا آنجا که رضا رشیدپور مجبور شود دربارهاش توضیح بدهد و عذر بخواهد.
انتقادهای بسیاری به نوع سوال پرسیدن رضا رشیدپور از وزیر امورخارجه و سوالاتی که از شایعات تلگرامی ناشی شده بود وارد شد و لحن پرسش مجری بسیار مورد انتقاد قرار گرفت زمانی که از دکتر ظریف با لحن پرخاشگرانه پرسید: دریای خزر را چند فروختید!
زن آرایشگری که تصویر آرایشگاهش در یک چادر در روزهای سخت زلزله کرمانشاه در فضای مجازی گل کرد یکی دیگر از اتفاقاتی بود که برای «حالا خورشید» دردسر درست کرد. زنی که از کمکاری مسوولان دولتی میگفت و ادعا میکرد بعد از گذشت چند ماه از زلزله نه وام گرفته و نه خانه! ادعایی که خیلی زود با واکنش رسانهها و مسوولان مربوطه روبهرو شد و مشخص شد کذب بوده و تصاویری از خانه آن زن در کرمانشاه در فضای مجازی منتشر شد.
علاوه بر اینها اتفاق دیگری که در «حالا خورشید» خیلی مورد توجه قرار گرفت حضور دکتر ظریف وزیر امور خارجه در این برنامه بود. اتفاقی که در نوع خود کمنظیر بود اما انتقادهای بسیاری به نوع سوال پرسیدن رضا رشیدپور در آن برنامه و سوالاتی که از شایعات تلگرامی ناشی شده بود وارد شد و لحن پرسش مجری بسیار مورد انتقاد قرار گرفت زمانی که از دکتر ظریف با لحن پرخاشگرانه پرسید: دریای خزر را چند فروختید!
تیر خلاص «فرمول یک» به گافهای پیش از خودش!
آخرین گاف برنامههای تلویزیون به علی ضیا برمیگردد و برنامه عصرانهاش! درست در روزهایی که دلار روند نزولی گرفته بود، ویدئویی از مردی در فضای مجازی دست به دست شد که با ذوق از پایین آمدن قیمت دلار میگفت و خوشحال از این بود که داروهای کودک سرطانیاش را ارزانتر میتواند تهیه کند. آمدن این مرد روی آنتن زنده تلویزیون خیلی سریعتر از انتظار اتفاق افتاد. او و کودکش در «فرمول یک» فضایی تراژیک را رقم زدند و خیلی زود سکانسهایی سینمایی و جذاب از حضور آنها در فضای مجازی دست به دست چرخید و شماره حسابی اعلام شد برای جمعآوری کمک برای پدری که ادعا میکرد به خاطر بیماری فرزندش کلیهاش را فروخته است. شماره حسابی که خیلی زود بیش از یک میلیارد کمک مردمی به آن واریز شد برای ادعاهایی که تماما کذب بودند.
خیلی زود محک بیانیه داد که فرزند این پدر تا سال ۹۵ تحت درمان این موسسه بوده و بهبود یافته و بعدتر اسنادی منتشر شد درباره اینکه او کلیهاش را اصلا پیش از تولد فرزندش اهدا کرده و البته در قبالش وجه مربوطه را دریافت کرده است! مهمانی که آمده بود تا باز هم مشکلات اقتصادی را به رخ بکشد و نامحسوس از سیاستهای اقتصادی انتقاد کند اما به حاشیه برای تلویزیون عجول تبدیل شد که انگار نظارتش بر مهمانهای برنامههایش تنها به خط و ربط سیاسی یا نوع پوشششان منحصر میشود.
از «دورهمی» تا «روایت مردم» منتقد دولت!
یکی از برنامههایی که در یکی دو سال اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفت «دورهمی» مهران مدیری بود. برنامهای که بازگشت مجریاش بعد چند سال ممنوعالتصویری را به دنبال داشت و خیلی زود به بهانه دفاع از مردم به منتقد جدی دولت تبدیل شد و حاشیههای بسیاری را به دنبال داشت.
پس از پایان «دورهمی» اما سیاست انتقادی رسانه ملی نسبت به دولت پایان نیافت. تا جایی که در روزهایی که وضعیت اقتصادی کشور چندان مطلوب نبود و قیمت دلار روند صعودی را داشت، شاید از تلویزیون به عنوان رسانه ملی انتظار میرفت که اوضاع را طور دیگری مدیریت کند. رسانه ملی اما در این مدت تمام تلاش خودش را کرد تا اوضاع را تا جایی که میتواند وحشتناک جلوه بدهد و تهِ دل مردم را بیشتر خالی کند.
در حقیقت رسانه مردم در این مدت به جای اینکه مرهم زخم مردم باشد، بر زخم عمیق مشکلات اقتصادی آنها نمک پاشید. مستند «روایت مردم» شاهکار تلویزیون در این زمینه بود که در شبهای جام جهانی پخش می شد و مستقیما سیاستهای اقتصادی دولت را نشانه رفته بود. دیگر برنامهها اما هر بار بخشی از گفتههای مجری یا مهمانشان در فضای مجازی برجسته میشد که صریحا دولت را مورد انتقاد قرار داده بودند و اینها را شاید به عنوان سندی برای افتخار مدیرانش ثبت میکرد.
انتهای پیام