«مرتیکه دکتر بی سواد!»
مجتبی لشکربلوکی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «مرتیکه دکتر بی سواد!» نوشت:
«رییسجمهور آمریکا مُرد. روپرت مرداک، صاحب امپراطوری رسانه ای (صدها رسانه اعم از شبکه تلویزیونی و روزنامه و …) گفته بود «اگر من اعلام کنم که رییس جمهور آمریکا مرد. برای او خیلی زمان میبرد تا ثابت کند زنده است». این نشانه قدرت رسانه است.
همه ما در برابر اینکه فحش و ناسزا بشنویم حساسیم. خیلی چیزها را حاضریم تحمل کنیم اما فحش را نه. به خصوص اینکه درس هم خوانده باشیم و یک نفر پیدا شود و به ما بگوید مرتیکه بی سواد! اما واقعیت آن است که ما بی سوادیم. حوزه های بسیار مهمی وجود دارد که ما باید سواد داشته باشیم اما نظام رسمی و غیررسمی آموزش و پرورش در کشور ما در غفلت غیرعمدی یا در سکوت عمدی به سر می برد: سه مورد از مهم ترین حوزه های سواد یا بهتر بگویم حوزه های بی سوادی ما عبارتند از: سواد رسانه، سواد جنسی، سواد مالی.
بگذارید هفت سوال از شما بپرسم:
۱.آیا می دانید تفاوت یک رخداد واقعی و یک رخداد رسانه ای چیست؟
۲. آیا می توانید توضیح بدهید که رسانه ها چگونه اطلاعات را به صورت نامحسوس دستکاری می کنند؟
۳.آیا مغالطات رایجی که رسانه ها به کار می برند را می شناسید؟
۴. آیا می توانید قسمتی از داستان که کتمان میشود را کشف کنيد؟
۵. آیا می توانید توضیح دهید چگونه رسانه ها، با تکنیک هایی مانند زاویه دوربین، ترفندهای نورپردازی، موسیقی و … می توانند تصویر ما را از یک شخصیت/رخداد دستکاری کنند و عواطف ما را از تنفر به عشق و یا برعکس تغییر دهند؟
۶.آیا می توانید توضیح دهید که چرا آدم ها، برداشت های کاملا متفاوت از یک پیام رسانه ای می کنند؟
۷.برای انتشار/بازنشر/فوروارد کردن مطلبی که خودم تهیه نکرده ام، چه نکاتی را باید برای رعایت مالکیت معنوی و اخلاق حرفه ای رعایت کنم؟
اگر جواب تان به بیشتر هفت سوال بالا منفی است، باید به سواد رسانه ای خود شک کنید! و نیاز دارید که در این مورد بیشتر بخوانید و بدانید. لطفا به سطح تحصیلات و هوش و زیرکی خود اتکا نکنید.
تعریف سواد رسانه به زبان ساده چنین است:
• توانایی دستیابی به اطلاعات از رسانه های مختلف
• درک و تحلیل منتقدانه اطلاعات دریافتی از رسانه ها
• و خلق پیام موثر برای ارسال در رسانه ها با هدف تاثیرگذاری بر مخاطبین
یک اصل کلیدی در فهم پشت پرده رسانه ها: برخلاف آنچه ما فکر می کنیم رسانه ها آیینه ای نیستند که دنیا را بازتاب دهند. رسانه ها، اخبار را منتقل نمی کنند بلکه اخبار را شکل می دهند و می سازند. اطلاعات را دستمالی/دستکاری می کنند. و فقط بخشی از واقعیت را منعکس می کنند. چرا؟ چون رسانه ها دنبال حقیقت نیستند بلکه دنبال قدرت هستند. آن ها ذاتا با قدرت گره خورده اند. محتوای رسانه ها عموما در خدمت یک جریان فکری یا گروه سیاسی یا طبقه اجتماعی است. و سواد رسانهای یک نوع مهارت ادراکی است که می تواند با نگاه انتقادی (موشکافانه) از بین رسانه های مختلف که هر کدام منافع و جهت گیری های خودشان را دنبال می کنند به حقیقت برسد. در اصل سواد رسانه ای، شناخت یک حقیقت از بین هزاران دروغ و تحریف است.
تجویز راهبردی:
همه ما باید سواد رسانه ای را در خود ایجاد و تقویت کنیم که نیازمند مطالعه و تمرین است. برای شروع به این دو اصل کلیدی پایبند باشیم:
طراحی رژیم مصرف رسانه ای: به اینکه چه میزان اطلاعات مان را از کدام رسانه می گیریم حساس باشیم. کسانی که سواد رسانه ای دارند، رژیم مصرف متعادلی دارند و از منابع و رسانه های مختلف به میزان مشخصی اطلاعات می گیرند. آن ها رنگین کمان رسانه ای دارند. اگر رژیم مصرف رسانه ای به درستی طراحی نشود، در فضای اشباع رسانه ای و بمباران اطلاعاتی خفه خواهیم شد.
از مخاطب منفعل به مخاطب منتقد: اگر باور کنیم که هیچ کدام از رسانه ها، هدف شان حقیقت نیست بلکه خدمت به گروه/اندیشه/طبقه خاصی است، از این به بعد، استراتژی مطالعه و تماشای انتقادی را در پیش خواهیم گرفت. برای تبدیل شدن به خواننده/تماشاگر منتقد همیشه این سه سوال را از خود بپرسید:
۱.چه کسی این پیام را خلق کرده است و چرا این پیام ارسال شده است؟ (هدف او چه بوده است؟)
۲.چه ارزشها و دیدگاههایی را در این پیام به صورت پنهان جاسازی و تبلیغ کرده اند؟
۳.احتمالا چه بخش هایی از واقعیت حذف شده و چه بخش هایی از واقعیت برجسته سازی شده است؟
فراموش نکنیم: سواد رسانه ای یکی از مهم ترین تفاوت های یک فرد فرهیخته و یک فرد تحصیل کرده است. شما می توانید فوق دکترا از هاروارد داشته باشید اما مرتیکه بی سواد باشید!»
انتهای پیام