و باز هم پخش اعترافات تلویزیونی | عماد باقی
عمادالدین باقی فعال حقوق بشر در یادداشتی تلگرامی با عنوان «و باز هم پخش اعترافات تلویزیونی» به بهانهی پخش مستند صداوسیما دربارهی اسماعیل بخشی [لینک] نوشت:
مجبورساختن فرد به مصاحبه تلویزیونی حرام است چون موجب درهم شکستن شخصیت اجتماعی آنان میگردد.
فارغ از اینکه اظهارات افراد در اعترافاتشان درست باشد یا نباشد، از نظر حقوق بشری و شرعی مطلقاً اعتباری ندارد. اگر اظهارات فرد درست باشد نیز، معیار حرام بودن پخش اعترافات، حرمت شخصیت افراد است. اگر هم توجیهشان برای پخش تلویزیونی اعترافات، مقابله با اقدامات افراد در ادعای شکنجه است باید به شیوه خردمندانه و حقوق بشری به دفع آن پرداخت. آیت الله منتظری در دهه 60 حتی نسبت به اعترافات اعضای گروه مجاهدین که دست به اقدامات تروریستی میزد و همراه ارتش صدام علیه ایران میجنگید در کتابی که توسط حکومت، کتاب نمونه معرفی و همان زمان آیت الله خامنهای آن را اثری استثنایی و …. خواند، میگوید: مجبورساختن فرد به مصاحبه تلویزیونی حرام است چون موجب درهم شکستن شخصیت اجتماعی آنان میگردد.
فقیه آزاده و وارسته عصر آیت الله منتظری در صفحه 84 از جلد 4 کتاب مبانی فقهی حکومت میگوید:
«بر پایه مطالبی که مطرح کردیم آشکار گردید که نمیتوان شخص زندانی را مجبور به انجام دادن اموری ساخت که منافی با سلطه بر جان و نفس خویش باشد؛ مانند شرکت در مراسم و بعضی از جشنها یا بر عهده گرفتن برخی از مسئولیتها یا کارها یا کمک به اطلاعات و امثال اینها. این بحث بسیار شایستهی تعمق و دقت است.»
این عبارت را در کتاب ایشان کسی میتواند متوجه شود که بازگردد به دهه 60. کاملاً متوجه میشود که در زمان بیان این حرف، این سخن برای مقابله با روشهای امثال آقای لاجوردی بود. چون ایشان بر اساس همین نظرشان که قائل به سلطهی شخص بر جان و نفس خویش هستند، در جای دیگر در صفحه 81 که اصلاً یک تیتر دارد تحت عنوان: «اجبار زندانی برای مصاحبهی تلویزیونی» بحث میکنند که «مجبور ساختن زندانی برای مصاحبه تلویزیونی به سبکی که در زمان ما رایج میباشد»، (اینها اشاره به آن زمان دارد) از نظر شرع حرام است چون موجب تحقیر و در هم شکستن شخصیت اجتماعی آنان میگردد و شارع مقدس هم به این امر رضایت ندارد”.
این حرف، با توجه به اینکه این درسها، سال 63، 64 و 65 گفته میشد، زمانی که آقای لاجوردی زندانیهای همین گروهها را دسته دسته به نماز جمعه میبردند و در تلویزیون نمایش میدادند. یک سری مراسم و جشنهایی برگزار میکردند و زندانیان را به آنجا میبردند یا فرد را تواب میکردند و میگفتند باید به وزارت اطلاعات کمک کنی، هیچکس اهمیت این جمله را متوجه نمیشود مگر اینکه تصویری از آن شرایط در آن زمان داشته باشد. آیت الله منتظری می گویند که منافی با سلطه بر جان و نفس خویش باشد مانند شرکت در مراسم و بعضی از جشنها یا بر عهده گرفتن برخی از مسئولیتها یا کارها یا کمک به اطلاعات و امثال اینها. می گویند شما حق ندارید زندانی را مجبور کنید به توبه کردن، بعد بگویید باید با ما همکاری کنی، بعد بیاوریدش پشت تلویزیون، مصاحبه کنید (برگرفته از گفتگوی نشریه دانشجویی آزاد راه با عمادالدین باقی، شماره 13 بهار 1394 ص 27-17).
مبنای این حکم، اصالت فرد، اهمیت عِرض و دِماء (آبرو و خون) انسان، سلطه فرد بر نفس خویش و رعایت شخصیت و کرامت انسانی است و دستگاههای اطلاعاتی باید با روشهای حقوقی و علمی به کشف جرم بپردازند. مشکل اصلی «بحران اعتماد» است که هر روز در حادثهای جلوه میکند. اگر «اعتماد» وجود نداشته باشد اعترافات صحیح متهم نیز به سختی پذیرفته میشود و با وجود این بحران، اعترافات هم سودی ندارد. نهادهای حکومتی باید برای حل مشکل اعتماد چاره اندیشی کنند.
انتهای پیام
به قول مرحومی حالا چه اشکالی دارد 2 تا چک هم مثلا بزنیم که طرف اعتراف کند مثلا به اسم همدستانش ؟ (نقل به مضمون، از مذاکرات قانون اساسی)