مونتاژکاری و بحران خودرو
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی به بهانهی اعتراض خریداران خودرو به تاخیر در تحویل آن، دربارهی مونتاژ در شرکتهای خودروسازی ایران، نوشت:
اعتراض خریداران و ثبتنام کنندگان خودرو به بدقولی و بدرفتاری مسوولان ارشد دو شرکت مونتاژکارِ خودروساز در کشور بیش از آنکه نمایان کنندهی بحران در صنعت به معنای واقعی آن باشد، حکایت وابسته بودن صنایع و صاحبان فنآوری در دنیای امروز است.
خودروسازی و تحویل خودرو به شهروندان ایران از روز نخست راهاندازی شرکت ایرانناسیونال با فنآوری مونتاژ همراه بود. بستههای قطعات خودرو از گمرکات وارد کشور و بعد از سرهمبندی کردن قطعات به عنوان «خودرو ملی» به مردم تحویل داده میشد (سابقهی تاریخی جعل عنوان را در همین بخشها میتوان دید)، وضعیتی که تا به امروز نیز ادامه داشته و دارد. تولید پیکان دو کاربراتور، چراغ بنزی و این آخریها با گریبکس آرژانتینی و… نشانهی روشن بستهبندی ماشین است و نه تولید آن به معنای صنعت خودروسازی! تعطیل شدن خطوط مونتاژ برخی از برندها در کشورمان دقیقا بازگو کنندهی همین مساله است.
طی سالهای گذشته و حتی امروز برخی با آگاهی کامل دست یازیدن به مونتاژکاری و مونتاژ را به صنعت مرتبط دانستند، چنین تفکری دقیقا از دل چاه نفت و پول بیکران آن بیرون میآید، چاهی که ناخواسته انسانهای مرتبط با آن را آسانخور و سادهیاب میکند و به آنها یاد میدهد چگونه در ساز برعکس بدمند و توقع صوت اصلی را داشته باشند! در واقع به جای آنکه احساس نیاز زمینه شکلگیری صنعت جدید را در میان مسوولان ایجاد کند، سادهترین و دم دستترین روش را که همان وارد کردن قطعات و به هم چسباندن آن بود را وارد کشور کردند. اما به جای آنکه از این شرایط حرف بزنند با تبلیغات از اساس نادرست خبر از صنعت خودرو دادند و این همه به غیر از گزافهگویی چیزی نبود-نیست (چاپ ریپورتاژ-آگهی شرکتهای خودروسازی در صفحات نخست برخی از نشریات بسیار معتبر نشانهی روشن چنین مدعایی است).
زمانی میتوان از صنعت خودرو سخن گفت که صاحب فنآوری آن باشیم و نه چشمان ما خیره به دربهای گمرک و ثبت سفارش و یا خروج یک شرکت اروپایی از کشور باشد، که این آخری مساوی است با گریه، عزاداری و شیون مسوولان و مردمی که همان خودرو را خریداری کرده بودند. نکتهی اصلی آنکه، شاید در پاسخ به چنین حرفی مسالهی پراکندگی صنایع خودروسازی در جهان مطرح شود، اینکه صندلیهای خودرو هوندا در تایوان ساخته میشود، بخش مکانیکی در ژاپن و قسمتهای الکتریکال آن در آمریکا و… چنین حرفی درست است، اما این نکته را نمیبایست فراموش کرد که تمام تکنولوژی مربوط به ساخت خودرو با برند هوندا متعلق به همان شرکت است و اگر روزی و روزگاری آمریکا موفق به ساخت قطعات الکتریکی نشد و یا صاحب کارخانه به هر دلیل با سازنده مشکل پیدا کرد، بیتردید همین قطعات در مکانی، شرکتی و کشوری دیگر به دلیل در دست داشتن تکنولوژی اصلی تولید خواهد شد، بدون ذرهای تاخیر و بدقولی در تحویل خودرو.
صنعتی که با یک تحریم و مسدود شدن راههای ارتباطی به سادگی با بحران روبرو میشود، صنعت نیست، فروشگاه اجناس لوکس خارجی است. چنین صنعتی بیشتر با فروشگاهی همخوانی دارد که تمام اجناس خود را از کشورهای خارجی وارد میکند، مغازهای که حیات و ممات آن با واردات کالا و اجناس کشورهای دیگر ارتباط مستقیم دارد. بحث ارتباط با کشورهای دیگر و پذیریش نظم بینالملل و بهرهجویی و دوشیدن شیرهی جان کشورهایی که در زمینه خودرو و سایر صنایع صاحب فنآوری به شمار میآیند، در جای خود بسیار مهم است. ولی مسالهی اصلی اینجاست که حتی اگر تمام درهای ارتباطی ما با دنیای خارج باز شود و هیچ محدودیتی در کسب دانش مهندسی و به دست آوردن تکنولوژیهای جدید نداشته باشیم به نظر نمیرسد با مدیرانی که همیشه اشتباههای خود را با پول نفت مخفی کرده-میکنند و عادت به آسانخوری و حفظ ظاهر و تبلیغ برنامهها و کارهای نکردهی خود و تیم همراه را دارند اتفاقی رخ دهد!
مدیران خودروسازی، مدیران حافظ منافع مونتاژکاران، کپیکاران قطعات بیکیفیت در چین، حافظان نظم موجود، اداره کنندگان سیستم واردات قطعات خارج از کشور و… هستند و از چنین مدیرانی نه تنها توقع فهم مساله اصلی مرتبط با فنآوری حاصل نخواهد شد بلکه در نهایت به دست اینان مونتاژکاری با کیفیت و یا بیکیفیت خواهیم داشت.
انتهای پیام