انتقاد یک جامعهشناس از “فرهنگ کازینویی” در صداوسیما
یک استاد جامعه شناسی و عضو گروه مردمشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران معتقد است اقدامات تبلیغاتی و درآمدزایی صداوسیما دارای تبعاتی اجتماعی است.
خبرآنلاین نوشت: هر برنامه یک اسپانسر. نسخهای از مدیران صداوسیما برای زرق و برق دادن به برنامهسازی در رسانه ملی و همزمان خرج نکردن بودجه. این روزها مخاطبان صداوسیما هر شبکه تلویزیونی را که بالا و پایین میکنند، به یک فرمول واحد در برنامه سازیهای صداوسیما میرسند. یک سلبریتی، یک اسپانسر و یک مسابقه با جوایز میلیونی. اتفاقی که بیشتر در شبکههای سرگرمیساز در دنیا رخ میدهد و همزمان بخش زیادی از شبکههای رسانه ملی را به خود درگیر کرده است.
در آخرین مورد هم صداوسیما با برگزاری جشنواره همه مخاطبان را تشویق به رای دادن به برنامهها و مجریان و… میکند و همزمان وعدههایی برای جوایز میلیونی به مردم داده میشود. از آن طرف عدم شفافیتهای مالی ارتباط اسپانسرها با برنامهسازها و مدیران صداوسیما اتفاقی است که قابل پیگیری است و هنوز مدیران این رسانه ملی و قدمی برای شفافیت برنداشته اند.
اما این حجم بالا از برنامهها، مسابقات تلفنی، پیامکی و حتی با اپلیکشینها میتواند تحلیل و تبعاتی اجتماعی داشته باشد؟
ابراهیم فیاض، استاد جامعه شناسی و عضو گروه مردمشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران معتقد است این اقدامات صداوسیما دارای تبعاتی اجتماعی است و همزمان باعث میشود رسانههای خارجی فارسی زبان برای طبقه تحصیل کرده ایرانی به گروههای مرجع تبدیل شوند و از آن طرف مردم از ساختار اجتماعیشان جدا میکند.
مشروح گفت و گو با ابراهیم فیاض استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران را در ادامه بخوانید
طی یک یا دو سال اخیر، حجم برنامهها با جوایز میلیونی، مسابقات پپامکی و بختآزماییهای حضوری و تلفنی در رسانه ملی به شکل عجیبی افزایش پیدا کرده، این افزایش قابل توجه چه تحلیل اجتماعی میتواند داشته باشد؟
صداوسیما متاسفانه با فرهنگ کازینویی، با مسابقات متعدد، بخت آزماییها و جوایز میلیونی و تشویق به شرکت در جوایز به شکلی عجیبی در مسیر سقوط اخلاقی است. شما تصور کنید همه برنامههای صداوسیما تبدیل شده به برنامههای سرگرمی، آن هم چه سرگرمیهایی چهارتا سلبریتی دور هم جمع میشوند و سبک بازی در می آورند و مردم هم به واسطه همین بها دادن صداوسیما به سلبریتیها در شبکههای اجتماعی از چپ و راست آنها را دنبال میکنند. در واقع این صداوسیما بود که پای سلبریتیها را به زندگی مردم باز کرد و پای مردم را به زندگی سلبریتیها. میگوییم چرا سلبریتی میآورید، میگویند چون اسپانسر دارد، پس بودجهها خرج چه میشوند؟
در واقع دامنه این تبلیغات به بخش زیادی از برنامههای صداوسیما رسیده و در همین روزها شاهد طرحی هستیم که برنامه سازان مخاطبان را تشویق به رای دادن به برنامه میکنند و از آن طرف وعدههای جایزههای میلیونی می دهند.
بله، صدا و سیمای ایران مثل شبکههای آمریکایی، تبدیل به شبکههای تجاری شده است، در واقع تجاری شدن در این مورد بسیار با مفهوم اقتصادی شدن فاصله دارد. صداوسیما در حال تجارت است و آنچه شاهد آن هستیم اینکه در مقابل اسپانسرها وا داده و جزئی از فعالیت تجاری آنها شده است. این روند رسانه ملی را به حدی درگیر کرده که گاهی حتی وارد امور غیراخلاقی در تجارت میشود و چیزی جز عرضه و تقاضا تجاری در آن مشاهده نمیشود. مثلا برنامهها همه اسپانسر دارند، مثل برنامه آقای گلزار که اسپانسر دارد و آنچه که الان مطرح میشود، این است که اسپانسر قصد دارد کالایی را بفروشد و متناسب با آن هر تبلیغی انجام میدهد و ارزش کالا و ارزشگذاری آن که به خورد مخاطب داده میشود اصلا مطرح نمیشود. این اتفاق ساختار جامعه را به شدت به سوی غیراخلاقی شدن و غیراخلاقی بودن سوق میدهد. در این تجارتی که صداوسیما راه انداخته مهم نیست که آن شرکت چه شرکتی است، فردی که در معرض تبلیغ قرار میگیرد چه کسی است و حتی اسپانسر آنقدر دستش باز است که بیشترین هنجار شکنی را با هدف تبلیغ کالای خود انجام میدهد. مثل رسانههای آمریکایی که الان میتوانید ببینید که یک کشیش را در یک برنامه، برای مسخره کردن میآورند، که جلب توجه کنند و صرفا کالا را بفروشند و به سوی غیراخلاقی شدن میروند.
اما آقای دکتر، رسانههای آمریکایی که وارد حوزه سرگرمی شدهاند و این فعالیتهارا انجام میدهند رسانهها خصوصی هستند، در مورد صداوسیما ما با یک رسانه ملی طرف هستیم.
بله متاسفانه این اتفاقات در رسانه ملی در حال رخ دادن است. صداوسیما ظرفیتی دارد که در دنیا کم نظیر است. در تمام جهان 5 الی 6 کانال بیشتر به صورت دولتی و ملی صرف وجود ندارد، اما آنها به مسائلی مانند مسائل اخلاقی، فکری و تحصیلی و دانشگاهی، که مخاطب زیادی هم دارد، میپردازد و حتی در برنامههای سرگرمی به مسائلی که سرنوشت آینده را تحت تأثیر قرار میدهد، میپردازند. از آنطرف شبکههای خصوصی فقط برای تبلیغات و سرگرمی هستند. اتفاقا خیلی هم مخاطب ندارد و در کشوری مانند آمریکا، برای استفاده از شبکههای خصوصی مخاطب باید هزینه پرداخت کند. اما الان مشکل ما اینجاست، رسانه ملی ای که باید حرف از مسائل اخلاقی و فکری بزنند، برای سود عدهای اسپانسر، کار میکنند و بودجه به این شکل مصرف میشود
همین الان در برخی برنامهها مجریان مخاطبان را تشویق میکنند که در مسابقه پیامکی یا در مسابقه فلان اپلیکشین شرکت کنید و جایزه همین الان برای شما کارت به کارت میشود و از قضا شرکتکنندههای زیادی هم مشارکت میکنند، این اتفاق میتواند تبعات اجتماعی برای جامعه مخاطبان داشته باشد؟
صد در صد. این اتفاق در واقع سطحی کردن نیازها و دغدغههای جامعه را در بر دارد و مردم از ساختار اجتماعیشان جدا میکند، و به همین دلیل به هر سویی و با هر هدفی کشیده میشوند. مثلا اگر در آینده یک شبکه خارجی خصوصی با پشتوانههای امنیتی را بشناسند، به سوی آن کشیده میشوند و در نتیجه جامعه دچار بحران امنیتی میشود که هزینههای دیگری خواهد داشت. در واقع رسانههای جدید فاقد ریشههای اخلاقی و اجتماعی هستند و ساختاری را در جامعه بنا میکنند که میتواند برای آینده بسیار مخطرناک باشند.
از آن طرف ما در برخی شبکههای خارجی فارسی زبان میبینیم که برنامهها و حتی مستندهایی را به زبان فارسی پخش میکنند که ممکن است تاثیری بر بخشی از بدنه جامعه ایران داشته باشد، غیبت صداوسیما در ساخت این برنامههای تاثیر گذار چه اتفاقی را در پی دارد؟
مهمترین و خطرناکترین اتفاقی که در پی دارد، این است که این شبکهها برای طبقه تحصیلکرده و نخبه جامعه تبدیل به گروههای مرجع میشوند و در این اتفاق مقصر اصلی صداوسیماست. همین الان شبکه یورو نیوز هم جز همین شبکههاست و مانند یک دانشگاه به مردم آموزش میدهد. من که خودم استاد دانشگاه هستم و ماهواره ندارم از طریق سایت این شبکه را میبینم و بسیاری مطالب و برنامههای قابل مشاهده دارد که به راحتی از شبکههای اینترنتی هم قابل دسترسی است اما میدانیم که چه اهداف و سیری را دنبال میکند. این شبکهها مردم فرهیختهی ایران را نشانه گرفتهاند، اما از آن طرف صداوسیما سلبریتیها را آزاد میکند و نخبگان را نابود میکند و ساختار اشتباهی به وجود میآورد که تبعات بالایی برای ما دارد. صدا و سیمای ایران به شدت متزلزل شده است و حتی در شبکههای علمی مانند شبکه چهار، یا مستند، همه برنامهها درمورد سرگرمی است و نیاز رسانهای مردم دارد به منابع خارج از کشور وابسته میشود و حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی به سمتی مبتذلتر از رسانههای خارجی میرود.
انتهای پیام
با سلام
مگر کنترل و نظارت صدا و سیما با مقام رهبری نیست .