غرضی: احمدی نژاد گند زد به پول نفت
/گفتوگوی انصاف نیوز با سیدمحمد غرضی/
زهرا منصوری، خبرنگار انصاف نیوز: محمد غرضی معتقد است بیشتر مشکلات کشور به دلیل وجود احزاب و تمرکز آنها است. او بخشینگری دولتها در ایران را از مشکلات اصلی آنها میداند و میگوید که هیچ فرقی نمیکند روحانی در راس دولت باشد یا احمدینژاد و دولتی در ایران نتوانسته است مردم را راضی کند. همچنین معتقد است اگر رهبری از حسن روحانی حمایت نمیکرد، دولت او از بین رفته بود.
سیدمحمد غرضی، سیاستمدار و نمایندهی دورهی اول مجلس شورای اسلامی، وزیر نفت در دولت موسوی و همچنین وزیر پست و تلگراف و تلفن در دولت موسوی و هاشمی رفسنجانی بود.
غرضی پیش از انقلاب به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد؛ آموزش چریکی دید و مدتی هم آموزش چریکی داد. همچنین او بعد از انقلاب از بنیانگذاران سپاه پاسداران بود.
اینبار انصاف نیوز در گعدهی خود میزبان او بود. در این دورهمی او به مسایلی چون شرایط فعلی کشور و راهکارهای پیشنهادیاش پرداخت و به سوالی مبنی بر اینکه آیا برنامهای برای انتخابات دارد یا نه پاسخ داد که: «ما همیشه برنامه داریم»
متن کامل گفتوگو با سیدمحمد غرضی را در ادامه بخوانید:
خبرنگار انصاف نیوز: شما آموزش چریکی دیدهاید؟ و حتی آموزش چریکی هم دادهاید؟
سیدمحمد غرضی: نمیدانم اسم ما چه میشود، همهی اینکارها را نسل ما انجام داده است، تحرکات زیاد بود و انواع و اقسام کار نظامی کردهایم از جمله چریکی. خود ما برای خودمان اسمی را نگذاشتهایم بلکه جامعه این اسم را گذاشته است.
چه شد که به سمت کار نظامی رفتهاید؟
_: اصفهانی هستیم، اصفهان هزار سال پایتخت ایران بوده است و هنوز هم است. خانهی ما نزدیک مدرسهی خواجه نظام الملک است. به طورکلی خانوادهی بسیار پرتحرکی داشتهام، در زمان مشروطه هم بودهاند. خانوادهی من ملاک، تاجر و صنعتگر بودند. خلاصه در تحولات کشور دستی داشتند. در سی تیر، 28 مرداد و در تشویق نهضتهای مختلف نقش داشتند. ما محصول این دورهها هستیم.
مردم آن زمان به شرایط کشور اعتراضهایی داشتهاند، چه شد که به براندازی فکر کردند؟
تحولات در ایران ادامه دارد، ایران اینگونه نبوده است که یک گروههایی بر آن حکومت کرده باشند. مثل هند نبوده است که همیشه گروههای دیگری بر آن حکومت کنند، مثل ترکیه نبوده است که قومی بیایند و آن را تصرف کنند، ایران، عراق و سوریه و مصر نیست. ایران کشور اول بوده است و 200 سال پیش شکست خورده است. از وقتی شکست خورده است، تحرکش برای اینکه به کشور اول برسد ادامه دارد. در حالی که تنها چهار کشور در دنیا بیشتر انتخابات نداشتند یعنی انگلیس، فرانسه، آمریکا و بلژیک، ملت ایران نهضت مشروطه را به پا کرد و امضای مردم را پای حاکمیت کشور نوشت.
علت اینکه در قرن 19 استعمارگران نتوانستند در ایران حضور داشته باشند این بود که دیدند هزینهی تصرف ایران زیاد است و با مردم روبرو هستند. استقلال کشور سر جای خود ماند. کشور با کودتا روبرو شد و دوباره اشغال شد. روسها از شمال آمدند و متفقین از جنوب آمدند. در همین وقت نفت ملی شد. آمریکاییها و اسراییلیها مسلط شدند و 22 بهمن شد.
الان هم تغییرات از بیرون خیلی زیاد است و نمایندگان آنها در داخل خیلی فعال هستند. 22 بهمن سال 57 از ریشه کندن قدرت سیاسی شاهنشاهی بود. در مشروطه سلطنت را مشروطه کردیم اما فهمیدیم به درد نمیخورد، پس جمهوری کردیم. در 22 بهمن 97 اقتدار استقرار سیاسی جمهوری اسلامی ایران به تایید خلق الله حاضر در کف خیابان رسید. یعنی ضمن اینکه کشور سر جای خود است، اما مطالبات مردم ادامه دارد.
انقدر لگد خوردهایم که رد صلاحیت را لگد نمیدانم
اما شما در این جمهوری رد صلاحیت شدهاید؟ البته نه فقط شما بلکه خیلیهای دیگر در این کشور رد صلاحیت میشوند…
حرف بسیار خوبی زدهاید، آقای بزرگی از من پرسید برای انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت شدهاید؟ گفتم نه رد صلاحیت نشدم اما من را تایید هم نکردند. حتی آنها هم خجالت کشیدند که بگویند تایید صلاحیت نشدهای. وقتی از ساختمان بیرون آمدم یک بزرگی که قبلا از کارمندهای من در وزارت نفت بود و من را هم دوست داشت، گفت «غرضی رد صلاحیت شدهای؟» گفتم: «ببینم من شورای نگهبان را رد صلاحیت کردهام یا آنها من را؟» گفت «آنها رد صلاحیت شدند.»( میخندد).
بلاخره یک روز مبارزه میکنی، یک روز چریک میشوی، اقتضای زمان است. انقدر لگد خوردهایم که این رد صلاحیت را لگد نمیدانم. چون بلاخره آن زمان شماها -یعنی انصاف نیوز و…- وقتی من گفتم دست در جیب فقرا نکنید نپذیرفتید، شماها عکس العمل منفی نشان دادید. مفهوم نبود من چه میگویم؛ اما حالا مفهوم شده است.
جریان اجتماعی در ایران بسیار بسیار پر قدرت است. عقول اجتماعی ایران بسیار قویتر از عقول سیاسی است. توانایی فهم سیاسی مردم از سیاستمداران بیشتر است. مردم همیشه در صحنه بودند و هستند و خواهند بود.
11 دقیقه در تلویزیون صحبت کردم، همان باعث قتل من شد
برای رد صلاحیتشدن شما در انتخابات ریاست جمهوری دلیل مشخصی را بیان نکردند؟
نه، البته میدانستم این اتفاق میافتد! بنده 11 دقیقه در تلویزیون صحبت کردم و همان باعث قتل من شد. آنها انتظار نداشتند که من آن حرفها را بزنم.
این را بگویم سال 54 از سه ناحیه حکم تیر داشتم. یکی ساواک، منافقین و پیکاریون. حالا اینها گذشت ما همین که میتوانیم نفس بکشیم، خدا را شکر میکنیم.
برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 برنامهای دارید؟
بله؛ ما همیشه برنامه داریم. من حاضر هستم کشور را با وضع موجود و آقای ترامپ، تحویل بگیرم.
سه تا کار میکنم:
یک: فقر را ریشه کن میکنم. دوم: اشتغال را در حد اینکه میلیونها خارجی در ایران کار کنند، درست میکنم و سوم اینکه با رانت مبارزه میکنم. من اینکارها را کردهام. هیچوقت اعتقاد نداشتم که برای کارها فقط باید از مجلس خواهش کنم، بلکه از ظرفیتهای مردمی استفاده میکردم.
وزیر نفت شدیم. در سال 60، صد هزار تا مشترک گاز داشتیم. ظرف چهار سال 274 شهر کشور از جمله تهران گازدار شدند و یک ریال هم از دولت نه برای عمرانی و نه برای جاری نگرفتم.
به مخابرات رفتم. یک خط تلفن در بازار یک میلیون و ششصد هزار تومان بود. در صورتی که پیکان 8 هزار تومان بود. آن زمان ما با دولت دعوا داشتیم. دو سال بعد بودجهای که برای وزارت تلگراف به مجلس داده شد از بودجهی نفت بیشتر بود و در دولت دعوا شد. دولت هم تصویب نکرد و ما به مجلس رفتیم و تصویب کردیم.
مثل همین حالا که کشور هیچ بودجهای ندارد و همه دست به یقه هستند و این میکشد و او میکشد. این وسط دولت یغما میشود، در آن زمان هم همینطور بود، یعنی هیچکس پول نداشت. من با همین وضعیت شبکههای مخابراتی کشور را عمقی، طولی، عرضی و ارتفاعی ارتقا دادم و افتخار میکنم. الان هم کشور خیلی ازاین لحاظ ثروتمند است.
چقدر دست دولت را باز میدانید؟
دولت خیلی قدرتمند است. دولت از زمانی که صدر اعظمی شد، یعنی از اواسط زمان ناصرالدین شاه دچار گرفتاری شد؛ هنوز هم اینطوری ادامه دارد. دولت سرجای خودش است و روسای آن هم که عوض میشوند هیچ فرقی نمیکند.
همهی دولتها با یک سازی آمدند و با یک پس گردنی رفتند
از اول انقلاب استعفاهایی داشتهایم که در بیشتر آنها دلیل استعفایشان را به یک دولت در سایه و یک سیاست دوگانه و موازی ارجاع میدهند؟ مثل نمونهی اخیر آن، یعنی استعفای آقای ظریف. شما چقدر این موضوع را قبول دارید؟
از زمان صدر اعظمی در ایران 92 تا رییس عوض شده و کلی نخست وزیر آمدند و رفتند، تا به حال هیچ تغییری نکرده است. مثلا یک دولتی میبیند وضعیت آموزش و پرورش بد است و بیشتر به این موضوع میپردازد؛ یا مثلا حسن آقا [روحانی] وضعیت بهداشت را میخواهد درست کند.
اما باید توجه کرد که به دولت بخشی نگاه کردن همان و از بین بردن آن همان. همین دولت حسن آقا توسط توسعهی بهداشت و درمان از بین رفت. زیرا در گذشته بودجهی بهداشت و درمان 16 هزار میلیارد بود و الان به 100 هزار میلیارد رسیده. همهی اتفاقات هم به همین دلیل است.
در دولت احمدی نژاد هم همین اتفاقها افتاد. او آمد تا وضعیت مسکن را بهبود ببخشد و همهی پولها را به آنجا داد و بالاخره پول مسکن مثل پولهای بهداشت و درمان نفله شد. اطلاعات کاملی از همهی دولتها در ایران دارم. همهی دولتها با یک سازی آمدند و با یک پس گردنی رفتهاند. لذا مردم به هیچ وجه از دولتهای گذشته رضایتی ندارند.
این پنج تا بزرگی که رییس جمهور شدند خیلی از آنها مثل حسن آقا بودند و دولت و ملت را نمیشناختند و فکر میکردند دولت یک مفهوم انتزاعی ساده است؛ با مفهوم انتزاعی درگیر میشدند. بعد میگفتند ای داد و بیداد و گرفتار میشدند. بین همهی اینها مصدق، امینی و هاشمی استعدادهای رشد یافتهای بودند.
حقوق عامه در مقابل حقوق خاصه باید حفظ شود
به طور کلی در وضعیت کنونی کشور پیشنهاد شما برای دولت فعلی چیست؟
به جای اینکه دولت را تعریف کنیم این کلمه را بپذیریم که حقوق عامه در مقابل حقوق خاصه باید حفظ شود. حقوق عامه یعنی حقوق مردم، بایستی به حقوق خاصه ترجیح داده شود؛ اگر دولت نتواند حقوق مردم را بر حقوق خاصه ترجیح دهد ادامه پیدا نمیکند. حقوق خاصه کسانی هستند که از ارزش افزودهی عمومی استفاده میکنند.
در واقع دولتها دست در جیب فقرا کردند. دلار سه تومان بود و ده هزار تومان شده. پیدا است که میخواهند دلار ده هزارتومانی را بیست هزار تومان کنند، این دست در جیب فقرا کردن است. بیست-سی درصد به حقوقبگیران بیمه، بهداشت و درمان اضافه شده، اینها رانت حکومتی است. کسی که کارمند و بازنشته است میتواند استفاده کند اما پنجاه میلیون نفر سرشان بیکلاه میماند. وقتی مردم برای حفظ کشور از چیزی فروگذاری نمیکنند و شما حقوق عامه را حفظ نمیکنید در چشم مردم بیارزش میشوید؛ احتیاجی به روزنامه و تلویزیون هم نیست، به محض اینکه این اتفاق بیفتد از چشم مردم میافتید.
نظالم الملک حتی با تفسیرهایی که از ایران شهری میشود؛ شخصیت برجستهای در تاریخ ایرانشهری است. شما که سرگذشت خود را به آرامگاه نظام الملک گره زدید؟ ایران در اندیشهی شما چه جایگاهی داشت؟ در کارهای شما چه نمودی دارد؟ شما از ابتدای انقلاب در راس امور بودید و از ابتدای انقلاب اسلامیت در مقابل ایرانیت و امت را در برابر ملت قرار داده شد.
سیاست این کار را کرد ولی جامعه این کار را نکرد.
با نقشی که شما داشتید، اگر نتوانید از خودتان دفاع کنید؛ شما هم متهم هستید.
من که از خودم دفاع نمیکنم، شما من را اعدام کن، یک آخ نمیگویم. اصلا من کسی نیستم که دفاع کنم. در سال 92 گفتم که ایران همیشه موحد بوده است، خیلیها تایید کردند و کسی هم جرات نکرد مخالفت کند. همان موقع گفتم بتخانه فقط در هند و مکه بوده و در ایران نبوده و از وقتی حضرت ابراهیم بتخانه را شکست، دیگر بتخانه در ایران نبود. میدانید که حضرت ابراهیم ایرانی بود!
برای اینکه توحید را ریشهیابی کنیم به وقایع تکیه کنیم خلیفه ی دوم نشسته بود، همه غل و زنجیر داشتند. در حضور خلیفه حضرت علی دستور داد زنجیر را از اینها باز کنند، خلیفه دوم ساکت ماند و زنجیرها را باز کردند و خلیفه پرسید چرا زنجیرها را باز کردی؟ حضرت علی گفت اینها موحد هستند.
توحید ایران توحید ابراهیمی است و در اسلام تبلور پیدا کرده. یعنی مردم موحد هستند و حکومتها میآیند و میروند. به طور خلاصه در ایران حکومتی که پایگاه مردمی نداشته است اصلا به وجود نیامده است، مثل رضا شاه که رفت. وقتی انرژی عمومی مردم متعلق به دولت میشد. در نتیجه دولت تشکیل شد، مثل صفویه. اما وقتی دولت به شمشیر تبدیل شد، مثل زمان قاجار، از بین رفت. آنچه که عامهی مردم چه قبل از اسلام و چه بعد از آن استقبال کردند به تمدن تبدیل شده است. آن حکومتی که مردم استقبال نکردند، دوران زندگی آن کوتاه بود.
از ابتدا ما تک صدایی بوده ایم، بحث اسلامیت در برابر ایرانیت مطرح بوده است.
نه ببینید گروههای سیاسی اینکار را کردهاند. چپ و راست کجا درست شد؟ منشعب از حزب است. حزب جمهوری اسلامی که درست شد، یک گروه چپ و یک گروه راست شدند. یک عده طرفدار آقای مهندس موسوی شدند و یک عده هم طرفدار آقای عسگر اولادی شدند. وگرنه مردم که نقشی نداشتند. الان چهل سال است دائم مردم را تحریک میکنند که بیایند خیابان و باهم درگیر شوند و یا این ببرد و یا آن ببرد.
این گروههای سیاسی امتیازها را به نفع خودشان مصادره میکنند. این همه دزدی در این کشور میشود به جریانهای سیاسی ربط دارد؛ یا در دولت است یا در حزب و یا مجلس.
کسی را میشناسم که انقلابی بود و بعد چپ شده است و الان هم تمام مدیرانی که در دولت روحانی سرکار هستند را ایشان تقسیم میکند. 600 تا کارخانه در دستش است و 10 هزار نفر هم اختیارش در دست او است.
این دولت نمیتواند کاری کند زیرا اختیارش در دست گروهها است. در مجلس هم وزرای بدبحت و بیچاره تحت تاثیر عناصر مجلس هستند زیرا هرکدام میگویند پسر خاله و یا فامیل من را سرکار بگذار!
عقل اجتماعی مردم از عقل سیاستمدارها بیشتر است
اگر اوضاع این است پس چرا بسیاری ازمردم در راهپیمایی 22 بهمن شرکت میکنند؟
عقل اجتماعی مردم از عقل سیاستمدارها بیشتر است. مردم میدانند که اگر ذرهای در ادارهی کشور کوتاهی کنند. آمریکایی، اروپاییها و روسیه و چین کشور را شخم میزنند. زیرا در گذشته اینکار را کردهاند. زیرا مردم هستند که کشور ار اداره میکنند، مردم از انقلاب و اسلام دفاع میکنند و به دولتها پشت میکنند.
اگر دولتها کاری نمیکنند و مردم همهکاره هستندپس نمیتوان دولت را مقصر دانست. آیا باید مردم را مقصر بدانیم؟
گروهها از این موقعیت استفاده میکنند و میآیند در باغ سبز نشان میدهند.
بعد میآیند و همان کار خودشان را میکنند. اصل ادارهی کشور در دست مردم است؛ امنیت کشورها را چه کسی حفظ کرده است؟ ببیند از سال گذشته چند تا جمله به مردم گفته شد: یک اینکه کشور تجزیه نشود، دوم اینکه جنگ داخلی نشود و سوم آمریکا حمله میکند و چهارم قطحی میشود.
خیلیها میخواهند مثل 96_ 88 شود. علت اصلی اینکه منافقین نتوانستند جنگ داخلی راه بیندازند یک موضوع بیشتر نبود: بعد از اینکه مردم آنها را شناختند به آنها سرباز ندادند. مردم امنیت مردم را حفظ کردهاند، به کسی که امنیت کشور را به خطر بیندازد سرباز نمیدهند، سرباز به داعشی نمیدهند. شما خودتان بررسی اجتماعی انجام دهید؛ میبینید که مردم حقوق مردم را حفظ میکنند. مردم دزدی نمیکنند، دروغ نمیگویند. تو در خانهات دروغ میگویی؟
خبرنگار انصاف نیوز: بله! و مردمی که من میشناسم دزدی میکنند، دروغ میگویند، به حرف هیچکس گوش نمیدهند. الان 78 میلیون نفر یارانه میگیرند.
شما فاعل را نشان نمیدهی و میگویی مردم. اگر این مردم انقدر بد هستند پس چرا در کرمانشاه زلزله میآید، همه کمک میکنند. اینها ناشی از انسانیت است. در ایران وقتی فاجعهای رخ میدهد، مردم کمک میکنند؛ از فاجعهی جنگ که بدتر نیست. اما در ایتالیا وقتی زلزله بیاید فقط صلیب سرخ کمک میکند.
شاید مردم کوتاهیهای دولت را در این زمینه میبینند و در این مواقع کمک میکنند؟
پس میبرمت به ایتالیا و میگویم در آنجا هم دولت وظیفهی خود را انجام نداده است. حالا یا از احساس و یا عقل باشد، اما مردم با این مشکلات درگیر میشوند.
حالا فرض کنید میخواهیم دولت تشکیل بدهیم، مردم هم از طیف راست دلخور هستند و یکی مثل حسن آقا میآید و مردم به او رای میدهند. بعد میگوید هرکسی احتیاج ندارد یارانه نگیرد و یک نفر هم جواب نمیدهد.
خبرنگار انصاف نیوز: یک نفر چرا، من انصراف دادهام.
درست است اما عامهی مردم جواب نداده است؛ چرا؟! چون دولتی که دائم دستش در جیب مردم است و امتیازات مردم را به نفع خودش مصادره میکند و هزینهها را بالا میبرد. مردم هم اعتماد نمیکنند.
خدا میگوید جریانهای گذشته دیگر تکرار نمیشوند، تاریخ نویسهای کم عقل میگویند تاریخ تکرار میشود اما تکرار نشد بلکه رشد کرد. اول سلطنت و بعد مشروطه و بعد جمهوری اسلامی شد.
ظرفیت جمهوری خیلی زیاد است. اما ظرفیت اسلامی دست نیافتنی است. جمهوری اسلامی میماند و چون ظرفیت این دو کلمه بالا است چیزی جانشین آن نمیشود.
بعضی از کارشناسها میگویند که دولت بعدی یا شبیه به جریان احمدی نژاد است و یا گفتمان خود احمدی نژاد روی کار میآید؟ فکر میکنید مردم با این جریانها همراه میشوند؟
هر اتفاقی بیفتد از این دو تا جدا نیست. چهل سال است که کشور دست چپ و راست است و این میرود و آن میآید؛ آن دولت حالا هرکسی که میخواهد باشد اما مردم به آن رضایت نخواهند داد. مگر اینکه دولتی را تشکیل بدهید که حقوق عامه را بر حقوق خاصه ترجیح دهد. چه اهمیتی دارد چه کسی بیاید و برود؟ مگر تا حالا چه خیری به مردم رساندهاند و اصلا چه خیری به خودشان رساندند؟ دولت احمدینژاد چه فرقی با بقیه داشت؟ فقط خوش شانس بود و پول نفت 150 دلاری داشت و همه را رید…ببخشید ریخت توی آب. دولت هویدا هم همین بود.
مثلا توجه کنید قیمت دلار طی صد سال گذشته از کجا به کجا رسید و روی قیمتها هم تاثیر گذاشت؛ بوِیژه زمین هم گران شد. در کل خدا لعنت کند آنهایی که به جای اینکه تولید را سامان بدهند قیمت زمین و امثالهم را بالا میبرند.
از زمان زاهدی در دورهی شاه قیمت زمین همینطوری بالا رفت؛ دلار 2 تومان بود به 35 تومان رسید، منصور که آمد میگفتند دولت آمریکایی و بسیار رشد یافتهای است، تبلیغات آن زمان را یادم است و دلار در آن موقع 68 تومان شد. و همینطوری ماند دقیقا مثل همین دولت حسن آقا که دلار را سه هزار تومان نگاه داشت تا انتخابات دوم هم برگزار شود این 68 هم ریال پنهان ماند تا اینکه انقلاب شد و فنر ترکید؛ در زمان آقای بنی صدر که وزیر دارایی و رییس جمهور بود سیصد ریال شد. در زمان آقای هاشمی 1500 ریال بود که چهل هزار و پانصد ریال شد.
پیدا کن گمشدهات را، چرا فکر اشخاصی؟ این برود او بیاید. که چه بشود؟ به آقای هاشمی گفتیم با تورم نمیتوان کشور را اداره کرد. بخدا باید به ملت ایران تبریک گفت که توانایی تحمل این همه ظلم در حق خودشان را دارند و به گرفتاری اجتماعی نمینجامند. حاکمان تعجب میکنند که چگونه 22 بهمن 97 این همه جمعیت آمد؟
اما بخشی از همین مردم یک سری حرکتهایی داشتند، مثل دی ماه 96 و یا در توییتر هشتگ میزنند ترامپ ما گروگانیم. این جریانها وجود دارد…
درست است. هر دهه یک سری اعتراض وجود دارد. دههی بیست جریان ملی شدن صنعت نفت را داشتیم. دهه سی 28 مرداد بود. دهه چهل 15 خرداد را داشتیم و دهه 50 هم انقلاب شد. دهه شصت هم که درگیر جنگ بودیم. دههی 70 هم سال 78 را داشتیم. و در دههی هشتاد هم 88 اتفاق افتاد. من یک نامه به آقای جنتی نوشتم و گفتم که مطمئن باشید در دههی 90 یک اتفاقی میافتد. من گفته بودم که 97 اتفاقی میافتد اما 96 اتفاق افتاد. عکس العملهای اجتماعی مربوط به گروهها و اشخاص اثرات آن کم است اما مربوط به جامعه اثرات آن زیاد است. جامعه زیر بار اینکه کشور تحویل غیر شخصیت سیاسی خودمان بشود، نمیرود. ملت سرباز به کسی میدهد که استقلال و هویت کشور را حفظ کند. اگر کسی بخواهد آن را بفروشد به آن سرباز نمیدهد، مثل منافقین و یا سلطنت طلبها.
یعنی اولویت اول مردم استقلال کشور است؟
اولویت اول نسلهای متوالی است و کشور ایران باید به جهان اول تبدیل شود.
آیا الان جهان اول هستیم؟
مانعش را حاکمیتهای غبر مردمی میدانم.
الان به نظر شما حکومت غیر مردمی است؟
بخشی از مردم با آن مخالف و بخشی موافق هستند. برای مردم که فرقی نمیکند چه کسی رییس جمهور شود. میخواهند کشور ارتقا پیدا کند.
این جمله را بنویسید: هر فعل و هر ترک فعلی که به ارتقای اجتماعی نینجامد، هیچ ثوابی در آن نیست. اینکه توانایی جامعه در مجموعههای سیاسی خلاصه شود، زیر بار آن نمیروم. نباید استعدادهای اجتماعی مردم را در گروههای سیاسی خلاصه کرد.
جامعهای که در آن فساد و دروغ نباشد، مردم طالب آن جامعه هستند. اما مردم به این دولتها مالیات نمیدهند.
مالیات گرفتن هزینهاش بسیار بالا است اینکه دولت نمیتواند بر کرسی بنشیند به این دلیل است که مردم مالیات نمیدهند و هزینههای دولت از درآمد آن بیشتر است. قربان دولت امام زمان بروم که هزینه ندارد.
شما چقدر صبر و حوصله مردم را از این میدانید که شعور سیاسی آنها بالا است و چقدر مدیون حکمهای قضایی بعد از هر اعتراضی میدانید؟
ببینید شورش اجتماعی نداریم، بلکه انقلاب اجتماعی داریم. شما یادتان نمیآید 104 هزار نیروی آمریکایی در ایران بود و انقلاب پیروز شد. اصلا مردم علیه هم و دیگری اقدام نمیکنند. جریان اجتماعی به قاعدهی جامعه مربوط است، شورشها متوسط به بالا است. اما تا قاعدهی جامعه تکان نخورد اتفاقی نمیفتاد.
اما در دی 96 این شکلی نبود، یعنی معترضان از طبقهی متوسط به بالا نبودند..
سلطنت طلبها، منافقین و یک سری از گروههای چپ پای اعتراضات 96 ایستادند.
دی 96 که بخشی از مردم بودند…
اینها مصدرش بودند و یک عدهای هم کنار آنها قرار گرفتند. حکومت هم مقابله کرد و قضیه هم ختم شد و کار به قاعدهی جامعه نرسید.
تعریف شما از جامعه چه چیزی است که کسانی که اعتراض میکنند جزو آن نیستند؟
جامعه با هویت رفتار مردم تعریف میشود، مردم به هم ظلم نمیکنند. به من گفتند جنگ داخلی میشود و اسلحه آوردند. من هم گفتم نه جنگ داخلی نمیشود.
گفتم در تاریخ ده هزار سالهی ایران که 4 هزار سال آن مکتوب است و متکی به شواهد است. هرگز مردم یک شهر مردم شهر دیگر را قلع و قمع نکردند. هویت مردم در روابط اجتماعی آنها تعریف شده. این را هیچکس نمیتواند عوض کند. الان هم به شما عرض میکنم که هیچ اتفاقی نمیافتد الا اینکه کسانی که نسبت به حقوق عامه بی اعتنا هستند، بیاعتبار میشوند.
فکر میکنید دولت روحانی به آخر میرسد؟
حتما به آخر میرسد. آقای خامنهای از او حمایت میکند وگرنه رفته بود. آقای خامنهای تشخیصشان این است دولت باید بماند. آن زمان نزد امام رفتند و از میرحسین ایراد کردند و امام فرموند حضرت امیر زین اسب خود را عوض نکردند شما به من میگویید هر روز دولت عوض کنم.
شما مشکلها را به گردن دولتها میاندازید…
تقصیر اشخاص که نیست، حرف این است که در جامعه بایستی قبول کنیم حقوق خاصه بر حقوق عامه ترجیح ندارد. حقوق سیاسی اعضا بابت آن هزینه داده میشود اما حقوق سیاسی مردم نه. من یک پیشنهاد دارم: تهران سی تانماینده میخواهد، چهل سال است که یک لیستی میآید و مردم پنج اسم مینویسند و یک آدمی از 6 میلیون رای با 200 هزار تا رای بالا میآید. نه کسی او را میشناسد نه مسوولیت میپذیرد. به نظر من باید تهران را 30 قسمت کرد و در هر قسمتی بیست-سی تا کاندید شوند. هرکسی به یک نفر رای دهد. مردم بدانند بدهکارشان کیست، او بداند برای چه کسی کار میکند. آن وقت مجلسی پیدا میکنید که به قاعدهی جامعه نزدیکتر است.
شما در گذشته وزیر ارتباطات [پست و تلگراف سابق] بودید، بالاخره با تکنولوژی سر و کار داشتهاید و به همین خاطر چند برابر برنامههایتان پیشرفت داشتید. در حوزهی سیاسی هم تکنوژی، در واقع احزاب هستند. الان یکی از طرحهایی که در مجلس پیگیری میکنند این است که به جای اینکه شهرهای کوچک نماینده داشته باشند، نمایندهی استانی داشته باشیم. اینکه توسعه یافتهتر است…
شما با تئوری من موافق نیستید. تئوری من این است که حقوق عامه بر حقوق خاصه ترجیح داده شود. شما حقوق خاصه را در گروهها و احزاب میدانید. مثلا زنجان، 15 نفر از شهر زنجان انتخاب شوند چون صاحبان پول و تکنولوژی هستند. این بدتر از وضع موجود است.
الان نمایندههای تهران بیشتر در مجلس فعال هستند یا نمایندهی فلان شهرستان که فقط به دنبال این است که یک پولی در آورد؟
حقوق نمایندگان شهرهای کوچک را نمایندگان شهرهای بزرگ تضعیف میکنند. چرا تهران بزرگ میشود؟ چون امتیازاتی میدهند. من چهل سال پیش وقتی وزیر نفت بودم به یک شهر کوچکی در جنوب رفتم، شهر خوبی بود و دو سال پیش بازهم آنجا رفتم و مخروبه شده بود. همهی استعدادهای آنجا به تهران آمدند. چون اینجا رانت میخورند.
به حرف من گوش کنید. تکنولوژِی یعنی چه؟ تکنولوژی عبارت از مغز انسان است که تکنیکی را عرضه میکند و هزینهی زندگی را پایین میآورد و رفاه را در جامعه گسترش میدهد. تکنولوژی ماشین نیست. من وقتی وزیر پست و تلگراف بودم به من گفتند 200 هزار ایرانی کامپیوتر و ارتباطات خواندهاند و من آنها را به کار گرفتم تکنولوژی به مفهوم اینکه فیزیک کار را تعریف کنید نیست. مثل کاری که رضا شاه و محمدرضا شاه انجام دادند.
تکنولوژی به مفهوم اینکه راه آهن بکشید، ذوب آهن درست کنید و پلاسکو درست کنید، نیست. تکنولوژی به این مفهوم است که استعداد خود را در جهت جذب علمی که زندگی را کم زحمت کند و رفاه را بالا ببرد بگذارید. لذا در گذشته قنات تکنولوژی بود و امروز هم تصفیهی آب شور تکنولوژی است اما نه به کمک دولت.
چهل سال پیش مهندس ریاضی کارشناس شهرداری میگفت 40 درصد آب تهران از درز لولهها در میرود. تکنولوژی مدرک و ساخت دانشگاه نیست.
ارزشمند کردن مغز انسان در نزد خدا بالاتر از کمک انسان به مادیات است. پرستش تکنولوژی رشد یافته است. پذیرش عدالت تکنولوژی رشد یافته است. حقوق عامه تکنولوژی رشد یافته است. اختیار 80 میلیون نفر را به دست 200 تا آدم رانتخوار بسپاری که همهی آنها …
الان در مجلساز تدبیری، جمهوری، چپ ، راست تا رانتخوارها و دلالها همهی آنها سهمشان از بودجه روشن است. اما مردم به ظالمین کمک نمیکنند.
به پیشنهاد شما بازگردیم؛ اگر حزبها را تضعیف کنیم و حوزههای انتخاباتی را کوچک کنیم به نظر شما این سیستم را کدخدایی نمیکند؟ مثلا مردم منطقهی کوچکی به نمایندهای رای دادند چون فقط پدرش دعانویس معروفی در آن منطقه بود.
این آدم با دعا نویسی یک اعتبار اجتماعی کسب کرده است. بعد کارش را وقتی که رای آورد یا به عدالت انجام میدهد یا خیر. اگر عدالت داشته باشد، خوب است وگرنه حذف میشود و اعتبار اجتماعی خود را از دست میدهد. مثلا حزب جمهوری اسلامی وقتی آمد دو میلیون نفر در آنجا ثبت نام کردند، الان ببینید چه وضعی دارند. مردم که پایدار هستند و با پدیدهها به صورت ملموس برخورد میکنند.
یک بار آقای مهدوی کنی گفت این چه وضع مجلس است و من هم گفتم شما نتوانستهاید وظایف خود را انجام دهید؛ بدش آمد. قاعدهی جامعه چون گسترده است و کم عمق است پس تشخیص راحتتر است؛ نهایتا 4 سال میماند. اما احزاب و گروهها ببینید کشور را در 40 به چه صورتی درآوردند؟! اگر این تمرکز نبود دلار ده هزار تومان نبود و همین دلار ده هزار تومانی، 9 هزار تومان آن در جیب احزاب و گروهها است.
شما اگر رییس حمهور شوید دلار را به چند میرسانید؟
حرف این است که نرخ را دولت نباید تعیین کند. اشکال کار قیمتگذاری است؛ ادارهی کشور بسیار راحت است. اگر چیزی هست همه باهم استفاده کنیم و اگر چیزی نیست هم همه باهم. اگر دولت کسری هم بیاورد به مردم میگویم به اندازهی درآمدی که دارم میدهم. بدهکاری را هروقت داشتم پرداخت میکنم و اگر نمیخواهید وضعیت همین است و پول بیپشتوانه چاپ میکنم. کشور داری در ایران بسیار ساده است. میشناسم آدمهایی که ارز 7 تومانی گرفتند و شکر وارد کردند، اما سقط شدند چون این پولها به جایی نمیرسد.
روضهی آخر را بخوانم از ائمه هر سوالی بپرسی جواب میدهند اما دولتها جواب نمیدهند، حتما ریگی به کفش دارند. حاکمی که ریگ به کفشش نباشد امام میشود. ببینید 15 خرداد امام مردم را دعوت کرد اما 22 بهمن مردم امام را دعوت کردند. هیچوقت هم پشتش را خالی نکردند.
انتهای پیام
خوب است ایشان راجع به نپذیرفتن سیستم سلول موبایل ساخته شده، توسط پروفسور حسابی هم توضیح دهند. بجای پذیرش اختراع دکتر حسابی رفتند با نوکیا و اریکسون برای موبایل قرارداد بستند و میلیاردها دلار تا کنون خسارت به کشور زده اند. یا در قضیه حمله عراق به ایران پاسخگوی بی تفاوتی به لشکر کشی عراق و هشدار فرماندهان ارتش باشند…
موبایل مسئله ایی نبود که ایشان بخواهد از آقای غرضی مجوز بگیرد ، باید از وزارت صمایع وقت آقای نعت زاده مجوز می گرفت ، که آقای نعمت زاده مجوز نداد.
ایشان بی تفاوت نبود ،با بنی صدر حمایت با انصاف
ایشان اگه میتونست کاری کنه بعد این همه سال کاری کرده بود! نظرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادیش نه تنها به روز نیست، بلکه بسیار خطرناک هم می باشد.