نقد یک اصولگرا به مستند شجریان: پس گلایههای او چیست؟
امید حسینی، فعال رسانهای اصولگرا در یادداشتی تلگرامی در نقد مستند شجریان در شبکهی افق صداوسیما نوشت:
زمانیکه دوست عزیزم مهدی طوسی مشغول ساخت مستند “از سپیده تا فریاد” بود، مخصوصا در مراحل پایانی و قبل از انتشار رسمی، چندینبار از من برای تماشای آن دعوت کرد. نه از آنجهتکه من آدم مهم و صاحبنظری در این عرصه باشم، این فقط لطف کارگردان بود که از سر دوستی و رفاقت، میخواست نظرم را به عنوان یکی از علاقمندان به موسیقی ایرانی و استاد شجریان، درباره مستند بداند.
با این حال متاسفانه فرصت نشد که فیلم را در کنار صاحب اثر ببینم تا اینکه آقای طوسی، آنرا از طریق تلگرام برایم فرستاد و من نیز، بخاطر لطف و اعتماد او و علاقه به موضوع مستند، آنرا به دقت نگاه کردم و نظراتم را بطور مفصل نوشتم اما پیش از آنکه یادداشتم را برایش ارسال کنم، ناگهان فیلم در نت منتشر شد. البته نه ادعایی داشتم و نه خود را طلبکار میدانستم اما پس از انتشار فیلم، افسوس خوردم که چرا کمی زودتر، اشکالات و ایرادات واضح آنرا با کارگردان درمیان نگذاشتهام. حسرتم وقتی بیشتر شد که میدیدم مهدی طوسی از حضور بزرگانی چون حسین علیزاده و داریوش پیرنیاکان در مستندش استفاده کرده است.
طوسی چندماه قبل از ساخت مستند هم مصاحبههایی را با علیزاده و پیرنیاکان درباره شجریان، در خبرگزاری تسنیم منتشر کرده بود. نکته جالب اینکه تقریبا برای اولینبار در یک رسانه اصولگرا، حقی هم به شجریان داده شده بود! اما وقتی از ساخت مستند مطلع شدم، این سوال ذهنم را مشغول کرد که آیا این فیلم هم میتواند منصفانه باشد؟ متاسفانه بخاطر نگاه سیاسی، پیشفرضهای کاملا اشتباه و عدم اطلاع از برخی واقعیتهای تاریخی، مستند “از سپیده تا فریاد” به یک اثر منصفانه تبدیل نشد. انگار که برخلاف آن مصاحبهها، اینبار حتما باید اثبات میشد که شجریان هنرمندی است که در اثر اشتباه و عدم بصیرت خود، تبدیل به فردی سیاسی شده، چوبش را خورده و سرانجام متوجه اشتباهات خود شده است!
متاسفانه این نگاه و قضاوتهای نادرست، در بخش زیادی از مستند وجود دارد. قضاوتهایی سیاسی، بدون توجه به علت و ریشهی ناراحتیها و گلایههای شجریان. گلایههایی که جنس آنها از ابتدا کاملا فرهنگی و هنری بودند، نه سیاسی. وقتی مستندی که ادعای بررسی مواضع شجریان را دارد، به شکایتهای او (که اتفاقا برای درک مواضع استاد، خیلی خیلی مهم هستند) اصلا اشارهای نکند و فقط مواضع سیاسی سال ۸۸ را علم کند، طبعا قضاوت و نتیجه هم کاملا سیاسی و یکطرفه خواهد بود.
مثلا یکی از قضاوتهای نادرست مستند، درخصوص تغییر نظر شجریان در سال ۸۸ درباره تصنیف معروف سپیده است اما واقعیت این است که نه نظر استاد عوض شده و نه موضع او درباره سپیده نادرست بوده است. برای درک واقعیت، خوب است به اظهارات مهدی شاهنگیان، مسوول وقت موسیقی در اول انقلاب مراجعه کنیم که در مستند بزم رزم به صراحت اعتراف کرده که بر روی آهنگ سپیده، عکس امام خمینی را گذاشته، با این توجیه که کمونیستها، آنرا به نفع خود مصادره نکنند! (تنها به این دلیل که شاعر و آهنگساز آن اثر، سایه و لطفی بودهاند)
پس ادعای تغییرنظر شجریان نمیتواند درست باشد. متاسفانه اتهاماتی از این دست، در مستند مذکور بارها علیه شجریان مطرح میشود اما برای اثبات یا رد آنها دلایل معتبر و موثقی ارایه نمیشود و کارگردان صرفا به ادعاهای ژورنالیستی و سیاسی مخالفان شجریان بسنده کرده است.
نکته مهم و منصفانه در نقد استاد شجریان این است که سیر ناراحتیها و اعتراضات او را از اول انقلاب درنظر بگیریم. نارضایتی از ممنوعیتها، محدودیتها، برخوردها، مسأله آموزش موسیقی، شرایط کنسرتها، مجوز انتشار آلبومها و دستکاری در آثار و تصنیفها. این موارد در گذر زمان روی هم انباشته شدند اما مستند “از سپیده تا فریاد” جز یکی دو مورد خاص به گلایههای شجریان هیچ اشارهای نمیکند که همان دو مورد هم برای استفاده جناحی است. از نگاه مستند، کل مشکلات شجریان در سالهای بعد از انقلاب، در حد حواشی دو آلبوم خلاصه میشود که مقصر همانها هم دولت موسوی و هاشمی بودند! (حتی همین روایت هم کاملا درست نیست) ظاهراً به اعتقاد مستند، غیر از این موارد خاص، شجریان هیچ مشکلی نداشته و همیشه در چارچوب معیارها حرکت میکرده اما ناگهان در سال ۸۸ از چهرهای هنری، به چهرهای سیاسی تبدیل شده است!
این خلاصهی حرف مستند و در حقیقت بزرگترین اتهام شجریان از نگاه مخالفان است. اتفاقا اشتباه آنها هم دقیقا همین قضاوت یکطرفه و نگاه تکبعدی است. مخالفان شجریان هرگز نفهمیدند که قله موسیقی ایران سالهای سال و بارها و بارها همین گلایهها را به صورت ملایمتر مطرح کرده بود اما گوش شنوایی نبود که بشنود و بفهمد. درحقیقت آخرین فریاد او فقط صریحتر بود، هرچند از مسیری قابلتامل و قابل نقد.
انتهای پیام
اقای حسینی سلام : من امیر اهستانی هستم ” همان که اسپم شدم ” در مورد این مستند درست ترین حرفها را تا اینجای کار شما گفته اید ” اشکال اساسی کار را بایستی از لا به لای نوشته شما در اورد و در ضمن مثل شما محافظه کار نبود ” اینکه اگر اقای شجریان را بحال خودش میگذاشتند هیچوقت سراغ اعتراض نمیرفت که حرف درستی نیست ” درست این است که دست اندر کاران این مملکت بایستی برای اعتراض جایگاهی قائل باشند” نمیبایست برای انتقاد اینهمه شرط و شروط بگذارند و در اخر هر کسی که انتقاد کرد و اینها دیدند که به نفعشان نیست سریعا او را دستگیر کنند و به اتهام خارج شدن از شرائط و ضوابط انتقاد درست گوشه حلفدونی بچپانندش !