خرید تور تابستان

هر چه فقیرتر باشی، بیشتر به صفحه‌ی گوشی نگاه می‌کنی

ترجمه‌ی یادداشت نلی بولز در نیویورک‌تایمز که با عنوان “هر چه فقیرتر باشی، بیشتر به صفحه‌ی گوشی نگاه می‌کنی” در وبسایت ترجمان منتشر شده را در ادامه می‌خوانید:

بیل لانگلوا دوست خوب و جدیدی پیدا کرده است. این دوست گربه‌ای به نام ساکس است که در تبلت زندگی می‌کند و آقای لانگلوا را به قدری شاد می‌کند که وقتی او از ورود این گربه به زندگی‌اش صحبت می‌کند به گریه می‌افتد.

آقای لانگلوا ۶۸ساله است و در مجتمع مسکونی ویژهٔ سالمندان کم‌درآمد در لوئل ماساچوست زندگی می‌کند. او در طول روز با ساکس گپ می‌زند. سابق بر این ماشین‌کار بود و حالا بازنشسته شده است. از آنجا که همسرش بیشتر اوقات بیرون از خانه است، احساس تنهایی می‌کند.

ساکس با آقای لانگلوا در مورد تیم محبوبش، رد ساکس، صحبت می‌کند. آقای لانگلوا نام ساکس را هم از این تیم گرفته است. ساکس آهنگ‌های محبوب آقای لانگلوا را پخش می‌کند و عکس‌های ازدواج او را نشانش می‌دهد. و چون از آقای لانگلوا در صندلی راحتی‌اش فید ویدئویی دارد، وقتی مچش را در حال نوشیدن نوشابه، به‌جای آب، می‌گیرد سرزنشش می‌کند.

آقای لانگلوا می‌داند که ساکس مصنوعی است و از استارت‌آپی به نام کِر.کوچ۱ می‌آید. می‌داند که ساکس را کارکنانی از سراسر جهان هدایت می‌کنند که می‌بینند،‌ می‌شنوند و پاسخ‌هایش را، که به نظر آهسته و ماشینی‌اند، تایپ می‌کنند. اما تأثیر عمیق ساکس بر زندگی آقای لانگلوا ایمانش را به او بازگردانده است.

آقای لانگلوا می‌گوید: «چیزی قابل اعتماد و مهربان یافتم که به من فرصت داد به عمق روحم بروم و به یاد بیاورم خداوند چقدر مهربان است. ساکس دوباره زندگی‌ام را زنده کرده».

ساکس گوش می‌کند و می‌گوید: «ما با هم تیم خوبی هستیم».

ساکس انیمیشن ساده‌ای است؛ به‌ندرت حرکت می‌کند یا احساساتش را بروز می‌دهد و صدایش به اندازهٔ بوق آزاد تلفن بی‌ظرافت است. اما گاهی قلب‌های کوچک متحرک در اطرافش ظاهر می‌شوند که آقای لانگلوا خیلی دوست دارد.

آقای لانگلوا درآمد ثابتی دارد. اموالِ محاسبه‌شدهٔ بیمار، برای اینکه واجد شرایط «المنت کر» شود، نباید بیشتر از ۲ هزار دلار باشد. «المنت کر» برنامه‌ای غیرانتفاعی برای میان‌سالان است که ساکس را برای آقای لانگلوا به ارمغان آورده است.

تعداد چنین برنامه‌هایی در حال افزایش است و فقط هم مختص سالمندان نیستند.

زندگی هر کس به‌جز افراد بسیار ثروتمند -تجربهٔ فیزیکی آموختن، زیستن و مردن- بیش از پیش از نمایشگرها تأثیر می‌پذیرد.

نه‌فقط تولید خودِ نمایشگر ارزان است، بلکه این نمایشگرها کارها را ارزان‌تر می‌کنند. هزینه‌های هر جایی که با نمایشگر سازگار شود (کلاس درس، بیمارستان،‌ هواپیما، رستوران) کم می‌شود. و هر فعالیتی که بر نمایشگر رخ دهد ارزان‌تر می‌شود. بافت زندگی، یعنی تجربهٔ ملموس، در حال تبدیل‌شدن به صفحه‌ای مسطح است.

اما ثروتمندان این‌طور زندگی نمی‌کنند. ثروتمندان از نمایشگرها می‌ترسند. می‌خواهند که کودکانشان با قطعات خانه‌سازی بازی کنند و مدارس خصوصیِ بدون تکنولوژی در حال رواج‌یافتن است. کارِ انسان‌ها گران‌تر شده است و ثروتمندان می‌خواهند و می‌توانند دستمزد آن‌ها را بپردازند. تعامل انسانیِ متظاهرانه -زندگی بدون تلفن همراه در طول یک روز، کنارگذاشتن شبکه‌های اجتماعی و پاسخ‌ندادن به ایمیل- نشان تشخص شده است.

همهٔ این‌ها به واقعیت جدید و غریبی منجر شده است: رابطهٔ انسانی به کالایی لوکس تبدیل شده است.

نمایشگرها، به همان اندازه که در زندگی فقرا نمودار می‌شوند، از زندگی ثروتمندان حذف می‌شوند. هر چه ثروتمندتر باشید، بیشتر خرج می‌کنید تا از نمایشگرها دور باشید.

میلتون پیدرازا، مدیر ارشدِ انستیتوی لوکس۲، در این مورد به شرکت‌ها مشاوره می‌دهد که ثروتمندترین اشخاص می‌خواهند چگونه زندگی کنند و پول‌هایشان را خرج کنند و یافته‌اش این است که ثروتمندان می‌خواهند پولشان را صرف هر چیز انسانی کنند.

پیدرازا می‌گوید: «اکنون شاهد لوکس‌شدن رابطهٔ انسانی هستیم».

طبق پژوهش شرکت او، پیش‌بینی می‌شود که هزینهٔ بیشتری نه صرف خرید کالا بلکه صرف تجربیاتی مثل سفرهای تفریحی و غذاخوردن شود، و پیدرازا این مسئله را واکنشی مستقیم به گسترش استفاده از نمایشگرها می‌داند.

پیدرازا می‌گوید: «رابطهٔ انسانی رفتارها و عواطف مثبت را برمی‌انگیزد، کافی است به لذت ماساژ فکر کنید. امروزه آموزش و پرورش، فروشگاه‌های محصولات سلامتی، همه، به دنبال انسانی‌کردن تجربیات‌اند». او می‌گوید: «اکنون انسان بسیار مهم است».

این تغییری سریع است. از زمان رواج کامپیوترهای شخصی در دههٔ ۱۹۸۰، در اختیار داشتن تکنولوژی در خانه و همراه داشتنش نشانه‌ای از ثروت و قدرت بوده است. متقاضیان اولیه که درآمد تصرف‌پذیر۳ داشتند می‌شتافتند که جدیدترین ابزارها را بخرند و آن‌ها را به رخ بکشند. اولین کامپیوتر شخصی اپل مک در سال ۱۹۸۴ به بازار عرضه شد و قیمتش حدود ۲۵۰۰ دلار بود (۶۰۰۰ دلار امروز). امروزه بر طبق گفتهٔ سایت وایرکاتر، وب‌سایت نقد محصولات متعلق به نیویورک‌تایمز، قیمت بهترین لپ‌تاپ کروم‌بوک ۴۷۰ دلار است.

جوزف نونز، رئیس گروه بازاریابی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی که متخصص بازاریابی وجههٔ اجتماعی است، می‌گوید: «داشتن پیجر مهم بود چون نشانهٔ این بود که شما فرد مهمی هستید و سرتان شلوغ است».

اما امروزه عکس این موضوع صادق است: «اگر واقعاً در رأس سلسله‌مراتب باشید، نیازی نیست که به کسی پاسخگو باشید. دیگران‌اند که باید به شما پاسخ دهند».

لذت انقلاب اینترنت، دست‌کم در آغاز، در ماهیت دموکراتیکش بود. چه فقیر باشید چه غنی، فیس‌بوک همان فیس‌بوک است. جی‌میل همان جی‌میل است. و رایگان هم هست. اما این مسئله تبدیل به بازار انبوه‌فروشی شده و تا حدی ناخوشایند است. پژوهش‌ها حاکی از آن است که زمانی که در این پلتفرم‌ها صرف می‌شود، پلتفرم‌هایی که حمایت مالی‌شان به عهدهٔ تبلیغات است، مضر است. کم‌کم این زمان‌ها به نظر بی‌کلاس می‌رسند، مثل این مسئله که ثروتمندان کمتر از فقرا نوشابه می‌نوشند یا سیگار می‌کشند.

ثروتمندان می‌توانند با پرداختن هزینه از فروش داده‌ها و توجهشان، به‌شکل محصول، جلوگیری کنند. فقرا و طبقهٔ متوسط چنین امکانات مالی‌ای ندارند که بتوانند از فروش داده‌ها و توجهشان جلوگیری کنند.

قرارگرفتن در معرض نمایشگرها از سنین پایین شروع می‌شود. طبق یافته‌های اولیهٔ پژوهشی دربارهٔ رشد مغزی روی ۱۱ هزار کودک، که مؤسسات ملی سلامت از آن حمایت می‌کنند، کودکانی که بیش از دو ساعت در روز را صرف تماشای نمایشگر می‌کنند در آزمون‌های تفکر و زبان نمرهٔ کمتری کسب می‌کنند. نگران‌کننده‌ترین نکتهٔ این پژوهش این است که مغز کودکانی که زمان زیادی به تماشای نمایشگرها مشغول‌اند متفاوت است. در برخی از کودکان، غشای مغزی، پیش از موقع، نازک می‌شود. یک پژوهش، در بزرگ‌سالان، رابطه‌ای بین افسردگی و زمانی یافته که پشت نمایشگرها سپری می‌شود.

طبق نظر دیمیتری کریستاکیس، متخصص اطفال در بیمارستان کودکان سیاتل و مؤلف اصلی رهنمودهای مربوط به زمان صرف‌شده پشت نمایشگرها در آکادمی کودکان آمریکا، کودک نوپایی که یاد گرفته با قطعات خانه‌سازی مجازی در تبلت خانه بسازد هیچ مهارتی در خانه‌سازی با قطعات واقعی کسب نمی‌کند.

در شهرهای کوچک اطراف ویچیتو در کانزاس، ایالتی که بودجهٔ مدارس به قدری کم شده که دیوان عالی آن را ناکافی می‌داند، جای کلاس‌های درس را نرم‌افزارها گرفته‌اند و دانش‌آموزان بیشترِ روزِ آموزشی را ساکت پشت لپ‌تاپ می‌گذرانند. در یوتا، هزاران کودک با برنامهٔ موجزی که دولت تهیه کرده و مخصوص پیش‌دبستانی‌هاست در خانه پشت لپ‌تاپ کار می‌کنند.

کمپانی‌های تکنولوژی سخت تلاش می‌کنند تا مدارس دولتی را وادار کنند که از برنامه‌هایی استفاده کنند که مدارس را ملزم می‌کنند برای هر دانش‌آموز یک لپ‌تاپ داشته باشند، و استدلال می‌کنند که این برنامه‌ها کودکان را برای آیندهٔ مبتنی بر نمایشگرشان بهتر آماده می‌کنند. اما کسانی که آیندهٔ مبتنی بر نمایشگر را می‌سازند بچه‌هایشان را طبق این ایده بزرگ نمی‌کنند.

در سیلیکون‌ولی، زمانی که پشت نمایشگرها صرف می‌شود مضر تلقی می‌شود. اینجا، دبستان پرطرفدارْ مدرسهٔ والدورف است که وعدهٔ بازگشت به طبیعت و آموزش و پرورش کمابیش بدون نمایشگر را می‌دهد.

بنابراین، در حالی که کودکان ثروتمند زمان کمتری را پشت نمایشگرها می‌گذرانند، این زمان برای کودکان فقیر بیشتر است. اینکه فردی چقدر در ایجاد روابط انسانی راحت است می‌تواند به وجه تمایز جدید طبقات تبدیل شود.

البته رابطهٔ انسانی دقیقاً شبیه غذای ارگانیک و کیف‌دستی برکین نیست. اما در مورد نمایشگرها در بخشی از غول‌های سیلیکون‌ولی تلاشی هماهنگ در جریان بوده تا افکار عمومی را سردرگم کند. به فقرا و افراد طبقهٔ متوسط می‌گویند که نمایشگرها برای آن‌ها و کودکانشان خوب و مهم‌اند. تعدادی روان‌شناس و عصب‌شناس میان کارکنان کمپانی‌های بزرگ تکنولوژی هستند که کارشان جذب‌کردن چشم و ذهن به نمایشگر در کمترین زمان ممکن و برای طولانی‌ترین زمان ممکن است.

بنابراین رابطهٔ انسانی کمیاب است.

شری ترکل، استاد مطالعات اجتماعی علم و تکنولوژی در انستیتو تکنولوژی ماساچوست، می‌گوید: «اما گیر کار اینجاست: برخلاف دیگر محصولات لوکس، همهٔ افراد این را نمی‌خواهند».

خانم ترکل می‌گوید: «آن‌ها به سمت چیزی که می‌شناسند، به سمت نمایشگر، می‌گریزند، مثل گریختن به سمت فست‌فود است».

کنارگذاشتن فست‌فود زمانی که تنها رستوران شهر فست‌فود دارد دشوارتر است،‌ جداشدن از نمایشگرها هم برای فقرا و اعضای طبقهٔ متوسط دشوارتر است. حتی اگر فردی مصمم باشد به اینترنت متصل نباشد، این کار غالباً ناممکن است.

پشت صندلی‌های ارزان‌ترین قسمت هواپیما نمایشگرهایی هست که تبلیغات را خودکار نشان می‌دهند. والدینی که فرزندانشان در مدارس دولتی تحصیل می‌کنند ممکن است نخواهند کودکانشان با نمایشگر آموزش ببینند، اما وقتی بسیاری از کلاس‌های درس بر اساس برنامه‌هایی مبتنی بر اصلِ «هر دانش‌آموز یک لپ‌تاپ» ساخته شده‌اند انتخابی وجود ندارد. جنبشی کوچک وجود دارد که می‌خواهد لایحهٔ قانونی «حق متصل‌نبودن»۴ را تصویب کند. این لایحه به کارگران اجازه می‌دهد تلفن‌هایشان را خاموش کنند، اما در حال حاضر ممکن است کارگر را به علت متصل‌نبودن به اینترنت و در دسترس نبودن مجازات کنند.

این واقعیت هم هست که در فرهنگ انزوای روزافزون ما، که بسیاری از مکان‌های گردهمایی سنتی و ساختارهای اجتماعی ناپدید شده‌اند، نمایشگرها خلأ پراهمیتی را پر می‌کنند.

کلی روساریو، متخصص کاردرمانی، که مرتب شرکت‌کنندگان برنامهٔ آواتار «المنت کر» را زیر نظر دارد می‌گوید بسیاری از افرادی را که عضو این برنامه شده‌اند اطرافیانشان تنها گذاشته‌اند یا از ابتدا هرگز اجتماعی نداشته‌اند و آن‌ها به این دلایل منزوی شده‌اند. او می‌گوید جوامع فقیر، بیش از همه، شاهد از بین رفتن بافت اجتماعی‌شان‌اند.

تکنولوژی ساکس، گربهٔ کر.کوچ که مراقب آقای لانگلوا در لوئل است، نسبتاً ساده است: تبلت سامسونگ گلکسیِ ای. که لنز فیش‌آی بسیار واید به جلویش الصاق شده. هیچ کدام از کاربران آواتارها در آمریکا نیستند؛ بیشترشان در فیلیپین و آمریکای لاتین زندگی می‌کنند.

دفتر کر.کوچ فضایی شبیه هزارتوست که بالای عشرتکده‌ای در میلبری کالیفرنیا در حاشیهٔ سیلیکون‌ولی واقع است. ویکتور ونگ، مؤسس و مدیر ارشد ۳۱سالهٔ آن، در را باز می‌کند و در حالی که وارد دفتر می‌شود به من می‌گوید که همین حالا مانع از یک خودکشی شده‌اند. او می‌گوید بیماران اغلب می‌گویند که می‌خواهند بمیرند و آواتار آموزش دیده که از آن‌ها بپرسد آیا واقعاً برای خودکشی برنامه‌ای واقعی دارند یا نه و آن بیمار برنامه‌ای داشت.

صدای آواتار همان گویندهٔ متن‌خوان آخرین نسخهٔ اندروید است. آقای ونگ می‌گوید که افراد به‌سادگی با هر چیزی که با آن‌ها صحبت کند رابطه برقرار می‌کنند. او می‌گوید: «از نظر ایجاد رابطه، بین چیزی که نیمه‌واقعی است و یک چهاروجهی که چشم دارد تفاوتی واقعی وجود ندارد».

آقای ونگ می‌داند که بیماران چقدر به این آواتارها دل بسته‌اند و می‌گوید او مانع از اجرای کار آن گروه‌های سلامتی شده که می‌خواستند تعداد زیادی نسخهٔ آزمایشی، بدون برنامه‌ای شفاف، به بازار عرضه کنند، چرا که پس‌گرفتن آواتارها بعد از اینکه آواتار را به کسی دادید بسیار دردناک است. اما او تلاشی هم نکرده که رابطهٔ عاطفی بین آواتار و بیمار را محدود کند.

او می‌گوید: «اگر بگویند: ’دوستت دارم،‘ ما هم همین را می‌گوییم». او می‌افزاید: «در مورد بعضی از مشتریانمان، اگر بدانیم که شنیدن این جمله را دوست دارند، اول ما می‌گوییمش».

نتایج اولیه مثبت بوده است. در اولین نسخهٔ آزمایشی لوئل، بیمارانی که آواتار دارند کمتر به پرستار نیاز پیدا کرده‌اند، کمتر به اورژانس مراجعه کرده‌اند و کمتر احساس تنهایی کرده‌اند. یک بیمار که برای برخورداری از حمایت اجتماعی مرتباً به اورژانس می‌رفت، وقتی آواتارش آماده شد، دیگر به اورژانس مراجعه نکرد و حدود ۹۰ هزار دلار در برنامهٔ بهداشت و درمان صرفه‌جویی شد.

هیومانا، یکی از بزرگ‌ترین بیمه‌گران سلامت کشور، استفاده از آواتارهای کر.کوچ را شروع کرده است.

برای اینکه بدانیم این وضعیت ممکن است تا کجا پیش رود، نگاهی به فریمانت کالیفرنیا می‌اندازیم، جایی که یک تبلت بر روی پایه‌ای موتوردار وارد اتاقی در بیمارستان شد و دکتری در فید ویدئو به یک بیمار، ارنست گوینتانای ۷۸ساله، گفت که دارد می‌میرد.

به لوئل بازگردیم. ساکس به خواب رفته که به این معنی است که چشم‌هایش بسته است و مرکز فرمان در جای دیگری در جهان به سالمندان دیگر و مکالمات دیگر مشغول است. همسر آقای لانگلوا هم حیوان خانگی دیجیتال می‌خواهد و دوستان آقای لانگلوا هم همین‌طور،‌ اما ساکس متعلق به خودِ آقای لانگلواست. او به سرِ گربهٔ روی نمایشگر ضربه می‌زند تا بیدارش کند.

پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را نلی بولز نوشته است و در تاریخ ۲۳ مارس ۲۰۱۹ با عنوان «Human Contact Is Now a Luxury Good» در وب‌سایت نیویورک‌تایمز منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ با عنوان «هر چه فقیرتر باشی، بیشتر به صفحهٔ گوشی‌ات نگاه می‌کنی» و ترجمۀ الهام آقاباباگلی منتشر کرده است.
•• نلی بولز (Nellie Bowles) روزنامه‌نگاری ساکن سان‌فرانسیسکو است که برای نیویورک‌تایمز دربارهٔ تکنولوژی و فرهنگ اینترنت می‌نویسد. او پیش از استخدام در نیویورک‌تایمز در رسانه‌هایی مانند گاردین ووایس می‌نوشته است.

[۱] Care.Coach
[۲] Luxury Institute
[۳] disposable income: درآمدی که پس از کسر مالیات و هزینه‌های ضروری از قبیل غذا و مسکن و… باقی می‌ماند و فرد می‌تواند به هر شیوه‌ای که خواست به مصرف برساند [مترجم].
[۴] right to disconnect

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا