خرید تور نوروزی

«خطر فرقه حدادیه برای حوزه‌های علمیه»

مهدی نصیری در یادداشتی با عنوان «غلو عرفانی؛ خطری برای شریعت و عقلانیت در حوزه‌های علمیه» به بهانه بزرگداشت سیدهاشم حداد در مشهد مقدس در خبرگزاری مهر – روز جمعه – نوشت:

دیروز پنج شنبه مجلس گرامیداشتی برای سید هاشم حداد موسوم به روح مجرد در مشهد مقدس با سخنرانی چند تن از روحانیون از جمله امام جمعه موقت تهران جناب آقای صدیقی برگزار شد. این مجلس از سلسله نشست‌های معرفی عرفان ناب شیعی اعلام شده و از حداد به عنوان عارف کامل نام برده شده است.

سید هاشم حداد که در اطلاعیه مراسم از او با عنوان عارف کامل شیعی یاد شده کیست و شاخصه‌ها و اندیشه‌های عرفانی او کدام است؟

حداد برای اولین بار توسط آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتابی با عنوان «روح مجرد» به عنوان عارف کامل معرفی شد و در فضائل و مناقب او به عنوان عارفی که تا مرحله ذات الهی ارتقاء یافته و به مقام انسان کامل که در عرفان ابن عربی عین خدا و خود خداست، قلمزنی شد.

سید محمد حسین حسینی طهرانی

سید هاشم حداد کیست؟
سید هاشم حداد سال ۱۲۷۷ شمسی (۱۳۱۸ ق) در کربلا زاده شد و پس از سپری کردن دوران کودکی و نوجوانی در کربلا به دروس طلبگی مشغول شد و تا کتاب سیوطی (سال دوم حوزه) را خواند. شغل وی نعل‌بندی بود و از این جهت به «حدّاد» معروف شد. حداد پس از اتمام سیوطی، تحصیل را رها کرد و برای کسب مقامات عرفانی به سراغ آیت الله سید علی قاضی به نجف رفت و آمد می‌کرد و آقای قاضی هر گاه به کربلا می‌رفت، در منزل حداد سکنی می گزید. حداد پس از فوت مرحوم قاضی برای خود شاگردانی یافت و از جمله شاگردان او سید محمد حسین حسینی طهرانی بود که علی رغم آن که سطوح عالی فقه و اصول و فلسفه را در حوزه قم و نجف طی کرده بود، سرسپرده حداد شد و پس از فوت حداد، کتاب روح مجرد را در تجلیل از وی نگاشت.

بنا بر این برای شناخت افکار و روحیات حداد مهمترین منبعی که در اختیار داریم کتاب روح مجرد است. پس از آن باید به سراغ کتاب «نور مجرد» نوشته سید محمد محسن حسینی طهرانی فرزند سید محمد حسین طهرانی رفت که در توصیف مقامات عرفانی پدر نگاشته است.

عرفان یونانی در برابر عرفان قرآنی
در عرفان یونانی و وحدت وجودی افلوطینی که در عالم اسلامی از طریق ابن عربی بازتاب گسترده‌ای یافت، بر خلاف مبانی عقل و وحی، توحید نه به معنای اعتقاد و باور به خدایی است که خالق جهان و متعالی از هر گونه شباهت و مماثلت و مجانست است بلکه توحید به معنای باور به خدایی است که عین هستی است و جهان را پر کرده است و همه موجودات مندک و محاط در ذات و صمیم او هستند.

در توحید عقلانی قرانی هیچ چیز حتی ذوات انبیای عظام الهی و اهل بیت علیهم السلام کمترین شباهت و وحدت و اتحاد وجودی با ذات قدوسی خداوند ندارند و کمترین نسبت الوهیت و یا مظهر اسماء و صفات خدا بودن (به معنای اتحاد و اشتراک وجودی با ذات خداوند) و یا نسبت فرزند خدا دادن به آنها کفری عظیم محسوب می‌شود اما در عرفان وحدت وجودی یونانی هر چیز و موجودی حتی اعیان پست و نجس، حصه و مرتبه و مجلا و مظهری از ذات خداوند محسوب می‌شوند و لذا عارفان وحدت وجودی با پذیرش چنین توحیدی، اغلب ادعای فنای در ذات خداوند و رسیدن به مقام الوهیت می‌کنند. حلاج «انا الحق» و بایزید «سبحانی سبحانی ما اعظم شانی» و جنید «لیس فی جبتی الا الله» می‌گوید.

حداد مظهر لا هو الا هو بود
با این مقدمه اکنون به سراغ توصیفات و تعریفات کتاب روح مجرد از سید هاشم حداد (از ص ۱۳۴ تا ۱۳۹) می‌رویم:

«حاج سیّد هاشم، ظهور و مَظْهَر کلمه مبارکه لا هُوَ إلّا هُو بود، او مَظْهر توحید است.»

«از تعیّن برون‌ جسته‌، و از اسم‌ و صفت‌ گذشته‌، و جامع‌ جمیع‌ اسماء و صفات‌ حضرت‌ حقّ متعال‌ به‌ نحو اتمّ و اکمل‌ و مورد تجلّیات‌ ذاتیّۀ وَحدانیّۀ قهّاریّه‌، أسفار أربعه‌ را تماماً طیّ نموده و به‌ مقام‌ «انسان‌ کامل» ‌ رسیده‌ بود.»

«هیچ یک‌ از قوا و استعدادات‌ در جمیع‌ منازل‌ و مراحل‌ سلوکی‌ از ملکوت‌ أسفل‌ و ملکوت‌ أعلی‌، و پیمودن‌ و گردش‌ کردن‌ در أدوار عالم‌ لاهوت‌ نبود، مگر آنکه‌ در وجود گرانقدرش‌ به‌ فعلیّت‌ رسیده‌ بود»

«معلوم است‌ که‌ این‌ عبودیّت‌، لازمۀ لاینفصلش‌ تجلّیات‌ ربوبی‌ و مظهریّت‌ تامّۀ اسماءِ جمالیّه‌ و جلالیّة‌ حقّ است‌»

«دیگر نظری به‌ کثرات‌ نداشت‌، بلکه‌ محیط‌ و مُهَیمِن‌ و مسیطر بر کثرات‌ بود.»

«{حداد} خود در مقامی ارجمندتر، و افقی وسیع‌تر، و قلّه‌ای‌ بالاتر قرار دارد؛ و بر تمام‌ کائنات‌ و مخلوقات‌ حضرت‌ حقّ متعال‌ از آن‌ نظر می‌نگرد. او برخود و بر غیر خود از آن‌ مقام‌ منیع‌ شاهد و ناظر است‌»

«حقیقت من که‌ به‌ آن‌ من‌ گفته‌ می‌شود جای‌ دگر است‌. آنجا کجاست‌؟! آنجا کلّیّتی‌ است‌ ما فوق‌ همۀ کلّیّت‌ها، و تجرّدی‌ است‌ بالای‌ تجرّدها، و بساطتی‌ است‌ برتر از بساطت‌ها، و جائی‌ است‌ لایتناهی‌ مُدَّةً و شِدَّةً و عِدَّةً بما لایتناهی‌. آنجا عالم‌ فَنای‌ مطلق‌ و اندکاک‌ در ذات‌ حقّ متعال‌ جلّتْ عظمتُه‌ می‌باشد.»

«آنجا محیط بر جمیع‌ نشآت‌ و عوالم‌ ملک‌ و ملکوت‌ است‌. نه‌ آنکه‌ بنده‌ در آنجا مثل‌ خدا می‌شود؛ این‌ تعبیر غلط‌ است‌. با وجود ذات‌ قهّار حضرت‌ أحد در آنجا مِثل‌ و شِبه‌ و نظیر معنی‌ ندارد؛ در آنجا غیر از خدا چیزی‌ نیست‌؛ این‌ تعبیر صحیح‌ است‌. در آنجا خدا «هست‌» و بس‌؛ و بنده‌ «نیست‌» است‌ و بس‌.»

«{حداد} از افق وحدانیّت‌ ارشاد و دستگیری‌ می‌نمود، نه‌ از پوستۀ وجودی‌ خویشتن‌»

قصه فنای در توحیدِ حداد در مینی بوس
آقای طهرانی حکایتی را نیز در باره حال و مقام «فنای در ذات و انصراف از کثرات» سید هاشم حداد به این نحو نقل می‌کند: «رفقای کاظمین می‌گفتند: یک روز با مینی بوس از کربلا با آقای حداد به کاظمین آمدیم. در میان راه، شاگرد شوفر خواست کرایه‌ها را اخذ کند، گفت: شما چند نفرید؟ آقای حداد گفتند: پنج نفر. گفت: نه، شما شش نفرید! ایشان باز شمردند و گفتند: پنج نفریم! ما هم می‌دانستیم که مجموعاً شش نفریم ولی مخصوصاً نمی‌گفتیم تا قضیه آقای حداد مکشوف گردد. باز شاگرد گفت: شش نفرید! ایشان گفتند: برادر مگر نمی‌بینی؟ و در این حال اشاره نموده و یک یک افراد را شمردند، این یک، و این دو، و این سه، و این چهار، و این هم پنج، پس تو چه می‌گویی؟ او گفت: ای سید! آخر تو خودت را حساب نمی‌کنی؟ رفقا می‌گفتند: عجب اینجاست که در این حال باز هم آقای حداد خود را گم کرده بود و با اینکه شاگرد راننده گفت: تو خودت را حساب نمی‌کنی و نمی‌شماری، باز ایشان چنان غرق عالم توحید و انصراف از کثرت بودند که نمی‌توانستند در این حال هم توجه به لباس بدن نموده و آن را جزو آنها شمرده و یکی از آنها به حساب درآورند. حضرت آقای حداد خودشان برای حقیر گفتند: در آن حال به هیچ وجه من الوجوه خودم را نمی‌توانستم به شمارش درآورم و بالاخره رفقا گفتند: آقا شما خودتان را هم حساب کنید و این بنده خدا راست می‌گوید و از ما اجرت شش نفر را می‌خواهد. من هم نه یقیناً، بلکه تعبداً به قول رفقا، کرایه شش نفر به او دادم.» (روح مجرد ص ۶۹)

حسینی طهرانی در کتاب روح مجرد به انتشار نامه‌ای از حداد خطاب به خودش می‌پردازد که حداد در این نامه {با ذکر فرازی از کلام حلاج} ادعای الوهیت و خدایی کرده و گفته است که تفاوت من با خدا در حدوث و قدم بود که این تفاوت اکنون برداشته شده است. متن نامه چنین است: «بسم الله الرّحمن الرّحیم السَّلامُ عَلَی سَیِّدی وَ مَوْلایَ السَّیِّدِ السَّنَد السَّیِّد مُحَمّد حُسَیْن. اللَهُمَّ أنْتَ السَّلامُ وَ مِنْکَ السَّلامُ وَ إلَیْکَ السَّلامُ! قالَ …: یا مَنْ هُوَ أنا، وَ أنا هُوَ؛ لا فَرْقَ بَیْنَ إنّیَّتی وَ هُویَّتِکَ إلّا الْحُدوثُ وَ الْقِدَمُ. وَ قالَ: أما تَرَی أنَّ رَبّی وَ ضَرَبَ قَدَمَهُ فی حَدَثی أیْ حُدوثی حَتَّی اسْتَهْلَکَ حُدوثی فَلَمْ یَبْقَ إلّا صِفَةُ الْقِدَمِ، فَلَمْ یَبْقَ لی إلّا صِفَةُ الْقَدیمِ، وَ نَطَقَنی فی تِلْکَ الصِّفَةِ وَ الْخَلْقُ کُلُّهُمْ أحْداثٌ یَنْطِقونَ عَنِ الْحُدوثِ. (روح مجرد ص ۵۳۶)

نویسنده روح مجرد در ادامه توضیح کرامات سید هاشم حداد نقل می‌کند که حداد در برابر عالمی چنین احتجاج می‌نمود: «مریدی از استادش حضور بزرگی رفت آن مرد بزرگ به او گفت: ما علّمکم استاذکم؟ استاد شما به شما چه چیزی تعلیم کرده است؟ مرید گفت: علّمنا استاذنا بالتزام الطاعات و ترک الذنوب (استاد ما به ما التزام به طاعت‌های خداوند و ترک نمودن گناهان را تعلیم نموده است). آن بزرگ گفت: تلک مجوسیة محضة هلّا امرکم بالتبتّل الی الله و التوجّه الیه برفض ما سواه!؟ (این کارها صرفاً آداب دین مجوس است {زردشتی‌ها که قائل به دو مبدأ خیر و شرّ و نور و ظلمت هستند} چرا شما را امر نکرد تا یکسره به سوی خدا بروید و توجهتان به وی باشد با فراموش کردن و دور ریختن ماسوای خدا!؟» (روح مجرّد، ص ۱۴۳)

حداد عاشورا را روز شادی و مسرت اهل بیت می‌دانست
از دیگر مقامات و کرامات سید هاشم حداد به نوشته حسینی طهرانی این بود که: «درتمام دهه عزاداری، حال حضرت [سیدهاشم] حداد بسیار منقلب بود. چهره سرخ می‌شد وچشمان درخشان ونورانی؛ حال حزن واندوه درایشان دیده نمی‌شد؛ سراسر ابتهاج ومسرت بود. می‌فرمود: چقدر مردم غافلند که برای این شهید جانباخته غصه می‌خورند و ماتم و اندوه به پا می دارند… تحقیقاً روز شادی و مسرّت اهل بیت (علیهم السلام) است». (همان ص ۷۸)

حداد وجود متجسد خدا بود

سید محمد محسن حسینی طهرانی

سید محمد محسن حسینی طهرانی نویسنده کتاب «نور مجرد» که در احوالات عرفانی پدرش (نویسنده روح مجرد) نگاشته، در باره مقامات حداد به نقل از پدر، افزون بر آن چه در روح مجرد آمده، در کتاب «اسرار ملکوت» می‌نویسد: «آنچه را که ایشان {حداد} می‌گفتند حق بود که از زبان ایشان جاری می‌شد. و اگر ایشان می‌گفتند محمد حسین این لیوان خون است بخور، می خوردم… من وجود متجسد اله را مشاهده می‌کردم… نه اینکه کلام ایشان بعد انطباق بر واقع کند و مؤید با واقع باشد بلکه کلام ایشان مولد حق است، حق همان است که از کلام ایشان بیرون می‌آید… من با آقای حداد ور رفتم تا به اینجا رسیدم.»

محسن طهرانی در ادامه داستان لیوان خون می‌گوید: «پدر در حضور ما و اخوی آقا محمد صادق گفتند و لیوان را بالا بردند. آیا سر ما را شیره مالیدند؟ خیر، و الله و بالله قسم این کار را می‌کردند. چرا؟ چون نجاست دم تشریعی و اعتباری است که از وحی آمده و اگر کسی متصل به وحی است او اعلم به تشریع است. آیا کلام ولی که مقام وحی رسیده ارزش اضطرار را ندارد؟ این دو دو تا چهارتاست.» (اسرار ملکوت، ج ۲، ص ۴۳)

این حرف آقای حسینی طهرانی در باره لیوان خون، مبتنی بر این اصل عرفانی است که حرف و حکم عارف کامل و قطب مانند و بلکه عین حکم خداوند است و هیچ مدرک و سند دیگری نمی‌خواهد.

سخن و دستور قطب، سخن و دستور خداست
محمد محسن طهرانی در تبیین حجیت اقوال و افعال قطب، ماجرای یکی از سخنرانی‌های خود در مجلس پدرش را چنین شرح می‌دهد: «بنده در کمال جرأت و صراحت و بی پروایی به ادامه سخن پرداختم و نتیجه کلام به این نکته ختم گردید که: فعل و گفتار ولی خدا برای انسان حجت است، و در صورت امر و دستور ولی خدا بر انجام یک فعل، اتیان آن عمل واجب، و در صورت نهی و تحذیر ولیّ خدا از انجام یک عمل، اتیان آن فعل و کار، حرام و مبغوض حضرت احدیت خواهد بود؛ گرچه انسان نسبت به {درستی} کار خویش {در برابر قطب} قطع و یقین داشته باشد، و نباید با وجود قطع به خلاف دستور ولی خدا لحظه‌ای در انجام و یا ترک فعل درنگ ورزد، و هیچ تصور خلافی نباید به ذهن و نفس او خطور نماید، و اگر نمود با استعاذه و استغفار آن را برطرف نماید … این سخن و کلام از حقیر آن چنان قاطع و کوبنده بود که همگی افراد و شنوندگان را در بهت و حیرت و تعجب ژرف قرار داد. و مرحوم والد سر را به زیر انداخته بودند و به عرائض حقیر توجه می‌کردند. پس از اتمام منبر و آمدن به منزل، مرحوم والد در حالی که هنوز لباس خود را تغییر نداده بودند، در ایوان منزل ایستادند؛ و فرمودند: آقا سیّد محمّد محسن، درویش! نفست گرم» (اسرار ملکوت، ج ۳، ص ۲۲۶)

حسینی طهرانی باب حداد بود
محسن طهرانی در کتاب نور مجرد پدرش را باب حداد معرفی می‌کند: «باری حضرت علاّمه والد، فانی در مرحوم حدّاد بودند و به همین جهت ایشان حقیقةً باب مرحوم حدّاد بودند. هر کس می‌خواست خدمت آقای حدّاد برسد اگر علاّمه والد قلبا و باطناً، نه ظاهراً، اجازه می‌دادند، بدان فرات توحید راه یافته و از زلال گوارای آن بهره‌مند می‌شد، و اگر اجازه نمی‌دادند هر چه تلاش می‌کرد راه به جائی نمی‌برد.» (نور مجرّد / ۲۷۴)

محسن طهرانی در کتب دیگرش با عنوان حریم قدس می‌نویسد: «مرحوم آقا سیّد هاشم حدّاد می‌فرمود: ما جائی هستیم که جبرئیل را قدرت نزدیک شدن به آن نیست، و از ادراک مرتبه وجودی ما عاجز است.» (حریم قدس، ص ۷۷)

و بعد در ادامه می‌نویسد پدر به همه مقامات حداد رسیده بود: «حضرت علاّمه والد و حضرت آقای حدّاد فرقدان آسمان توحید و معرفت بودند، فلذا هر حالی مرحوم حدّاد داشتند ایشان نیز آن حال و درجه را گرفته و همان برایشان منطبق می‌شد و همان سیر و حرکتی که مرحوم حدّاد داشتند ایشان نیز به طور موازی و مساوی همراه ایشان داشتند و قدم‌به‌قدم با ایشان جلو می‌رفتند.» (همان)

محسن طهرانی در سخنرانی ای در باره مقامات عرفانی پدر می‌گوید: «پدرم به مقام لوح محفوظ رسیده بود؛ و از ثانیه ثانیه حوادث خبر داشت و بدا در علم او راه نداشت… این مطالبی که می‌شنوید؛ بداء و… همه را بریزید دور، اینها در آن مرتبه اولیاء تامّة هیچ گونه ربطی ندارد؛ اینها به مقام لوح محفوظ رسیده اند»

محسن طهرانی همچنین درباره پدرش می‌گوید: «در یکی از سفرهایی که ایشان از مشهد به طهران تشریف آورده بودند، یک زیارت حضرت معصومه هم نصیب ایشان شد، در خدمت ایشان بودیم به اتّفاق بعضی دیگر از بستگان. ایشان – در ماشین داشتیم حرکت می‌کردیم، نشسته بودیم- فرمودند که: من- پریشب یا دیشب- در خواب دیدم که به من فرمودند که فلانی! این عبارتی که شما در این کتاب نوشته‌اید «حضرت علّامه آیة الله» این اختصاص به شخص شما دارد و کس دیگری حقّ نوشتن حضرت علّامه آیة الله را ندارد، امّا بعضی از بستگان- که البته اسم آوردند، حالا من نمی‌آورم- درصدد جلوگیری از انتشار این اسم هستند، شما این را تذکّر بدهید.» (متن سخنرانی‌های شرح حدیث عنوان بصری؛ محمد محسن طهرانی مجلس ۳۶ ص ۸۹۷)

{البته محسن حسینی طهرانی بعد از نزاعی که با برادر بر سر وصایت پدر از سر گذرانده بود، جانشین پدر و مدعی مقامات وی شده بود اما اجل مهلت نداد و اخیراً به دیار باقی شتافت}

عدم توجه باطنی و ولایی حسینی طهرانی، موجب ترور استاد مطهری شد
محسن طهرانی همچنین در کتاب اسرار ملکوت ج ۲ نوشته که حداد پدرش را برتر از همه می‌شمرد و این که مانند او در همه کره زمین یافت نخواهد شد.

محسن حتی به استاد مطهری نیز نسبت می‌دهد که «حداد را شخصیتی ماورای شخصیت‌های دیگر و حقیقتی سوای مظاهر دیگر – ولو بلغ ما بلغ- می‌دانست.»

بعد شرح می‌دهد که اما کم کم آقای مطهری در اطاعت از آقای طهرانی کوتاهی می‌کند. و لذا آقای طهرانی چنین گلایه می‌کند که مطهری «فقط یک دهم وجود خود را تسلیم ما کرده!» و دیگر «مانند سابق نیست؛ و حتّی سفری را که به خارج کرده بودند و برای مذاکره با رهبر انقلاب به فرانسه رفته بودند نیز بدون مشورت با من انجام شده است.» (ص ۴۶) و در نهایت آقای مطهری در اثر فاصله گرفتن از آقای طهرانی دچار «تغییرات و اضطرابات» شد؛ و لذا این «عدم توجه باطنی و ولائی اشراف بر اعمال و کردار علامه طهرانی بود که دست ایادی شیطان را جهت اعمال عمل خائنانه و اهریمنی بر محو و نابودی مرحوم شهید مطهری باز گذارد!» (ص ۴۷)

موضع سیاسی فرقه حدادیه: پرچم انقلاب باید از امام خمینی به دست طهرانی می‌رسید
لازم است چند سطر هم در باره موضع سیاسی سید محمد حسین حسینی طهرانی بیاورم تا اگر برخی از دوستان انقلابی به اعتبار این که پیروان حوزوی امروز طهرانی و سید هاشم حداد و سخنرانان مراسم گرامیداشت حداد در مشهد صبغه انقلابی دارند، حساسیتشان بر انگیخته نمی‌شود و از کنار این مراسم به سادگی می‌گذرند، به ماهیت جریان صوفی منش حوزوی به خصوص در حوزه علمیه مشهد توجه پیدا کرده و خطر آینده آن را برای انقلاب درک کنند.

محسن طهرانی در جلسه چهاردهم از سلسله جلسات مبانی سیر و سلوک برای بانوان در قم می‌گوید: «کار کار نفس است. بارها عرض کردم این نفس در هر زمینه‌ای که پا بگذارد غیر از تخریب و غیر از فساد و غیر از از بین بردن استعدادات هیچ نتیجه‌ای بار نخواهد آورد. یکی از رفقا نقل می‌کرد؛ همین جناب آقای آشیخ صدرالدین حائری -که الآن هم بحمدالله از فیوضات حیات ایشان ما بهره مند هستیم و خداوند ایشان را حفظ کند. بسیار مرد منظم، منزّه و اهل خیر و با نیّت پاک و بسیار شجاع در مسائل و مطالبی که خب تا به حال بوده و فردی که امتحانش را در این قضایا دادند و خیلی هم مرحوم آقا به ایشان علاقه مند بودند- ایشان رفته بودند، در پیش مرحوم آقای خمینی گفته بودند که: «آقا اگر می‌خواهید این کار به سامان برسد باید این پرچم را بدهید به دست آقای آسید محمد حسین.» دقت می‌کنید؟ این حرف حرف کیست؟ این حرف یک نفر عادی که نیست. اولاً یک فرد عالم است. بعد هم یک فردی است که دستش تو کار است. به همه مسائل هم اشراف دارد. به قضایای مملکت هم اشراف دارد. یعنی چی؟ یعنی آقا با این که پرچم تو دست شما باشد کار به سامان نمی‌رسد. این را همه می‌دانند. کسی نمی‌تواند از آن چه که بر نفسش می‌گذرد بی‌خبر باشد. هم من می دانم؛ هم شما می‌دانید. هر کسی؛ بل الانسان علی نفسه بصیرة و لو القی معاذیره؛ هر کسی به نفس خودش بصیرت دارد…»

محسن طهرانی در جلسه‌ای دیگر در حالی که پدرش هیچ نقشی در پیروزی انقلاب اسلامی نداشته، می‌گوید: «الآن راجع به تاریخ انقلاب دارند کتاب می‌نویسند، اسمی از پدر ما در این کتاب‌ها نیست در حالی که همه می‌دانند، اگر نگوییم که نقش اوّل، نقش دوّم را پدر ما در این انقلاب ایفاء کرده؛ یک اسم نیست…» (متن سخنرانی‌های شرح حدیث عنوان بصری، مجلس سی و چهارم)

خطر فرقه حدادیه برای حوزه‌های علمیه
با نگاهی به آنچه در باره سید هاشم حداد و حسینی طهرانی در سطور فوق گذشت باید برای هر انسان منصف و بصیری روشن شود که با چه جریان غالی عرفانی خطرناکی در حوزه‌های علمیه مواجه هستیم. جریانی که همه مرزهای عقلانیت و شریعت را در نوردیده و سخن از الوهیت آهنگر و نعل بندی عوام و متوهم می‌گوید و طلاب جوان حوزه‌ها را به همراهی با جریانی صوفی که کمترین ارزشی برای علم و فقاهت و تفکر و عقلانیت قائل نیست، دعوت می‌کند.

فرقه حدادیه با محوریت آثار سید محمد حسین حسینی طهرانی و نسل جدید آن در حوزه علمیه مشهد در حالی از الوهیت سید هاشم حداد و حسینی طهرانی دفاع می‌کنند که خداوند در قران هر گونه تشبیه را در مورد ذات خداوند در زمره شرک و کفر دانسته است. خداوند در باره عظمت زشتی قول کسانی که مسیح را پسر خدا دانستند، می‌فرماید: تَکَادُ السَّمَاوَاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا، أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا، وَمَا یَنْبَغِی لِلرَّحْمَنِ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا (مریم / ۹۰ تا ۹۲)

(چیزی نمانده است که آسمان‌ها از این [سخن] بشکافند و زمین چاک خورد و کوه‌ها به شدت فرو ریزند از اینکه برای [خدای] رحمان فرزندی قایل شدند [خدای] رحمان را نسزد که فرزندی اختیار کند)

بدون شک قول به وحدت وجود و همه موجودات و حتی اعیان نجسه و شیطان و … را حصه ای و مرتبه‌ای و مجلای ذات خداوند دانستن و حداد آهنگر را در مرتبه لا هو الا هو دیدن که بدترین و نازل‌ترین نوع شرک و کفر تشبیهی است، بدتر از قول مسیحیان به ولدیت و یا الوهیت حضرت مسیح است.

همیشه یکی از خطرناک‌ترین دشمنان همه ادیان الهی جریان‌های متدین و جاهل و گاه شیاد غالی بوده اند که در برابر برخی مسائل دینی غلو می کرده اند و از جمله این جریان خطرناک نیز در میان اسلام و تشیع با قول به الوهیت و خدایی امیرالمؤمنین علیه السلام شکل گرفت که بر اساس پاره‌ای روایات بعد از تذکر حضرت به غالیان و عدم تمکین آنان، حضرت دستور قتل آنان را صادر کرد. (کافی ج ۷/ ۲۵۷)

«سدیر صحابی امام صادق علیه السلام می‌گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردمی عقیده دارند که شما خدا و معبودید … امام فرمود: ای سدیر! شنوائی و بینائیم، پوست و گوشتم، خون و مویم از اینان بیزار است و خدا از ایشان بیزار باشد، اینان دین من و دین پدران مرا ندارند. خدا در روز قیامت، مرا با آنها گرد هم نیاورد، جز آنکه بر آنها خشمگین باشد.

سدیر می‌گوید: عرض کردم: مردمی نزد ما هستند که عقیده دارند شما پیغمبرید! …امام فرمود: ای سدیر! شنوائی و بینائیم، مو و پوستم، گوشت و خونم از اینها بیزار است و خدا و رسولش از اینان بیزار باشد، اینها بدین من و دین پدرانم نیستند، خدا در قیامت مرا با ایشان گرد هم نیاورد جز اینکه بر آنها خشمگین باشد.

عرض کردم: پس شما چه موقعیتی دارید؟ فرمود: ما خزانه دار علم خدائیم، ما مترجم امر خدائیم، ما مردمی معصوم هستیم، خدای تبارک و تعالی مردم را به فرمانبری ما امر فرموده و از نافرمانی ما نهی نموده است، ما حجت رسائیم بر هر که زیر آسمان و روی زمین است.»

«مالک بن عطیة روایت می‌کند که: امام صادق علیه السلام خشمناک از خانه بیرون آمده، فرمود: (ساعتی) پیش برای کاری از خانه بیرون آمدم، به برخی از سیاهان مدینه برخوردم و او خطاب به من گفت: «لبیک یا جعفر بن محمد لبیک» من از همان جا به خانه بازگشتم و از این سخنی که او گفته بود (و مرا به جای خداوند گرفته بود) ترسیده بر خود لرزیدم تا اینکه در سجده‌گاه خود برای پروردگارم سجده کردم و رویم را بر خاک مالیدم و خود را به درگاهش به خواری انداختم و از آنچه آن مرد به من گفته بود به پیشگاهش بیزاری جستم، و اگر عیسی بن مریم از آنچه خدا در باره‌اش فرموده بود تجاوز می‌کرد (و پا را فراتر می‌نهاد) بلادرنگ چنان کر می‌شد که دیگر نشنود، و چنان کور می‌شد که دیگر هرگز نبیند، و چنان لال می‌شد که دیگر هرگز سخن نگوید. سپس فرمود: خدا لعنت کند ابا الخطاب را (بنیاد گذار فرقه غالی خطابیه) و او را به وسیله آهن بکشد.» (کافی ج‌۸ ص ۲۲۵)

در توقیعی که از ناحیه حضرت حجت سلام الله علیه علیه غالیان شیعه صادر شده است، حضرت در پایان می‌فرمایند: «جاهلان و احمقان شیعه ما را آزار دادند و آن کس که به اندازه بال مگسی دین داشته باشد، از اینان برتر است.» (إحتجاج طبرسی ج‌۲ ص ۴۷۴)

این موضع قران و اهل بیت علیهم السلام در برابر جریان غالی صدر اسلام است که قائل به الوهیت اهل بیت علیهم السلام و یا پیامبری آنان و یا قائل به تفویض امر خلق و رزق به آنان از جانب خدا و یا حتی قائل به علم غیبی فراتر از آنچه خود تبیین کرده، بودند و اکنون ما در حوزه‌های عملیه تشیع و در جوار مضجع شریف علی بن موسی الرضا علیه السلام شاهد رشد و گسترش جریان غالی عرفانی ای هستیم که برای چند انسان معمولی مقامات خدایی و فوق مقامات انبیاء و اهل بیت علیهم السلام قائل هستند و عن قریب است که کارگاه تولید انبوه خدا (العیاذ بالله) و یا حد اقل کارگاه معصوم سازی دایر کنند و همه مقدسات را به بازی بگیرند. این که می گویم کارگاه خدا سازی و معصوم سازی از این جهت است که بعد از حسینی طهرانی نویسنده کتاب روح مجرد، فرزندش محسن طهرانی به نقل از پدر در باره علامه طباطبایی می‌نویسد: «مرحوم علّامه طهرانی بارها می‌فرمود: علّامه طباطبائی فردی است که ملائکه بدون طهارت و وضوء نام او را بر زبان نمی‌برند، و او شخصیّتی است که قدر و منزلتش حتّی بر علماء و فقهای عالی‌قدر مجهول و مخفی می‌باشد.

به یاد دارم روزی در خدمت مرحوم علّامه طهرانی به منزل یکی از برجسته‌ترین تلامذه ایشان و حکمای معروف و مشهور رفته بودیم. صحبت از علّامه طباطبائی به میان آمد؛ آن شخص حکیم در توصیف ایشان گفت: ایشان شخصیّتی است که یک تَرک اولی، نه در خلوت و نه در جلوت از ایشان متمشّی نیست. پس از خروج از منزل، علّامه طهرانی رو به من کردند و فرمودند: این چه تعبیری است که برای تمجید از علّامه طباطبائی آورده می‌شود. علّامه طباطبائی کجا و امثال این تعابیر کجا؟! او در افقی است که از وصف و نعت بیرون است، و از تعریف و تمجید خارج؛ فعل او در وصف نمی‌آید تا به این نعوت و اوصاف توصیف گردد!

و باز وقتی کسی درباره ایشان گفته بود که: من ایشان را در مقام تکلیم دیده‌ام، چنان‌چه راجع به حضرت موسی علیه‌السّلام خدای متعال می‌فرماید: «وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسی تَکْلیما» ایشان فرموده بودند: این‌که مقامی برای علّامه طباطبائی نیست.» (حریم قدس، ص ۱۰۲، محمد محسن طهرانی.)

بدون شک باید برای حوزه‌های علمیه‌ای که مهد بزرگانی چون صدوق و مفید و طوسی و حلی و مجلسی و وحید بهبهانی و شیخ انصاری و … بوده است، اکنون در غفلت مسئولان و مدیران آن، بستر رشد چنین غالیانی باشد استرجاع بر زبان جاری کرد.

مهدی نصیری
مهدی نصیری

اگر روزی علامه مجلسی در برابر جریان تصوف ایستاد و وحید بهبهانی در برابر جریان سطحی نگر اخباری که علی رغم سلامت اعتقادی بنیانگذاران آن، رشد و توسعه آن می‌توانست منشا ظهور فرقه‌های انحرافی باشد ایستاد و این جریان را به محاق برد، امروز ضرورتی مضاعف برای ایستادگی در برابر جریان عرفانی ای وجود دارد که شریعت و عقلانیت را به مسلخ می‌برد و مردم را مریدان گوسفند صفت خود می‌خواهد.

اگر با این جریان، مقابله روشنگرانه و عالمانه (و البته نه امنیتی و انتظامی) نشود و جوانان متمایل به آن توجیه نشوند، باید منتظر بر آمدن دین و فرقه‌ای جدید بود و نیز انتظار داشت که در حوزه‌های عملیه خانقاهها به جای مدارس و مساجدی که کانون علم و فقاهت بوده اند سر بر آورند.

(البته در پایان متذکر می‌شوم که حضور امام جمعه موقت تهران جناب حجت الاسلام و المسلمین صدیقی در این مراسم را باید حمل بر عدم اطلاع ایشان از مواضع و دیدگاه‌های جریان عرفانی سید هاشم حداد و حسینی طهرانی کرد).

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. برای اعتبار این مقاله همین بس که تفاوت نویسنده نور مجرد (سید محمد صادق) و برادرش( سید محمد محسن) را حتی در اسم نمیداند آنگاه در چند جا اسم نویسنده نور مجرد را سید محمد محسن میگوید.جناب نصیری مقاله را خودت نوشته ای یا برایت نوشته اند؟
    از تعبیرات امام خمینی و علامه طباطبایی و آیت الله بهجت و آیت الله کشمیری و شهید مطهری و آیت الله کمیلی و وو هم میتوان به راحتی عبور کرد؟؟؟اگر آری پس تکلیف ما روشن است

    120
    19
    1. بادیدگاه شماکاملا موافقم کسی که درموضوع عرفان هیچ شناختی نداردنبایداظهارنظربیخودبکندودنیاوآخرت خودش رابه نابودی بکشدوخسردنیاوالاخره بشوداول مطالعه جامع پیرامون بحث خودداشته باشیدبعداظهارنظربفرمایید.شماکه درمسایل کوچکی مثل اسمهاتحقیقی نکردیدچطوربه خوداجازه میدیدواردبحث به این مهمی وحیاتی بشوید.

      83
      15
    2. در بی سوادی شما همین بس که کل مقاله را رها کردی و ایراد بنی اسرائیلی میگیری ضمنا حجت کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام است اگر هنرمندی بسم الله

      20
      10
    3. بنده مدت یکسال هست زانوی شاگردی پیش این سلسله زده ام هیچکدام ادعای خدایی ندارند
      اولین و آخرین شرطشان انجام کامل شریعت پیامبر ص با کیفیت تمام و یادگیری آن بصورت کامل هستن
      به شاگردان توصیه با یادگیری
      کلام اسلامی احکام اخلاق منطق فلسفه و حکمت و عرفان میکنند
      همچنین توصیه آنها عدم توجه به اثرات اذکار و اوراد
      بلکه اینها را بهانه گدایی از خداوند قرار دادن هست
      اساتید خودشان را بنده خدا و اهل بیت ع میدانند و شاگردان به گدایی از اهل بیت ع توصیه میکنند
      بنده هیچ رفتار ضد دینی در رفتارشان مشاهده نکرده‌ام

      35
      4
    4. سلام
      شما نمیدانید که کتاب روح مجرد نوشته آیت الله سید محمد صادق طهرانی است و اینگونه چرندیات میبافید که تصوف و امثالهم. سراسر کثافت از بیانات این مقاله میباره که دروغ پشت دروغ انصاف نیوز اسمتان را بذارید شیطان نیوز چرا اسم انصاف را خراب میکنید؟

      21
      1
      1. منظور کتاب نورمجرد است که نوشته آیت الله سید محمدصادق حسینی طهرانی دام ظله است که حتی نام نویسندگان را بررسی نمی کنند

        14
    5. سلام علیکم چه بسا قاضی ها و سید احمد کربلایی ها را متهم به تصوف کنند بهتر است به جای نام نشریه تان بگذارید:
      #تهمت_نیوز
      یا
      نشریه تهمتیه
      یا
      #فرقه_تهمتیه
      والله العالم

      21
    6. خورشید درخشان امام خمینی ره ، حجت بالغه ای است که بطلان امثال حرفهای آقای نصیری در پرتو آن آشکار میشود.ایشان درک و فهم از این مسائل ندارد و در وادی وارد شده که صلاحیت اظهار نظر ندارد.

      3
      2
  2. اينان چقدر براي خودشان نوشابه باز کرده اند!!؟ وقتي ائمه گرامي آنهمه در عبادات خود خاضع و خاشع بوده اند، چگونه فردي عادي که جزو معصومين نبوده است، بخود اجازه ميدهد بگويد (ما جائی هستیم که جبرئیل را قدرت نزدیک شدن به آن نیست، و از ادراک مرتبه وجودی ما عاجز است.). البته اين خطر امروزه هم بسيار شديد وجود دارد و با کمال تاسف بايد گفت که همين جناب … صديقي ، خود از مصاديق رواج اين تفکر خطرناک است. تعاريف وي و موافقان وي را از برخي ببينيد!!

    17
    107
    1. برادر جان مگر شما سجده ملائک به آدم را در قرآن نخوانده ای ؟ به قول حافظ: فرشته عشق ندانست چیست، قصه مخوان / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

      63
      10
      1. شما توبیخ حضرت عیسی ع توسط خدای تعالی را در قران کریم ندیده‌اید ؟
        سجده ملائکه بر حضرت آدم ع، بدلیل الوهیت حضرت آدم ع نبوده عزیز من

        2
        1
    2. دوست عزیز پس حدیث حضرت علی که فرموده اند اگه پرده های عالم کنار رود ذره ای به یقین من افزون نخواهند شد چیست!!!
      آنجا که امام صادق می فرماید ما از گناه مبری هستیم آیا تعریف از خود نیست؟ چه کسی گفته که نباید این حرف ها را بزنند!! شاید منظور سید هاشم حداد قدرت اختیار ما بوده که اگر انسان قرب به خدا پیدا کند از جبرئیل هم بالاتر می رود زیرا جبرئیل به اختیار خودش کاری انجام نمی دهد.

      49
      7
    3. هموطن عزیز، خواهشمندم، بعنوان یک برادر کوچک دینی از شما خواهش میکنم تا در مورد این سادات جلیل القدر این چنین نفرمایید.
      یک درصد فقط احتمال دهید که آن دنیا یکی از حضرات معصومین علیهم السلام، جلوی ما را بگیرد و بفرماید که “چرا به فرزندم تهمت زدی؟” ما بیچاره ها چه جوابی داریم؟

      52
      10
      1. مطمئن باشید حضرات اهل بیت جلوی دزدان توحید را میگیرند هزاران پیامبر برای کلمه لا اله الا الله جان داده اند آنوقت یک عده شیاد بیایند و ایستادگی کنند در برابر کلام اهل بیت

        4
        8
  3. خدا آيت الله محمد حسين طهراني و پدر بزرگوارش علامه طهراني و حاج سيد هاشم حداد را با امام حسين محشور فرمايند
    نويسنده نوشتار بالا فاقد صلاحيت و اظهار نظردر اينگونه موارد است
    لطفا به حريم افراد الهي وارد نشويد

    100
    15
  4. آیتالله بهجت ره میفرمودند که حداد دریا بود…
    امام خمینی ره بهوسیله شهید مصطفی خمینی انگشتری عقیق برای ایشان هدیه میفرستند..
    اللهم عجل عواقب امورنا خیرا

    71
    10
    1. تمام انسان هایی که نام بردین به جز اقای بهجت( چون ایشان را دقیقا نمیشناسم تا بخواهم قضاوت کنم ) خودشان در این راه و سبک عرفانی و تصوف بودند ،

      12
      22
  5. ادم این مقاله را می خواند نمی داند بخندد یا بگرید.خنده برای افکار نویسنده و گریه برای انتشار این مقاله

    60
    12
  6. واقعن جای تاسف داره
    شما که حتی اسم نویسنده کتاب نور مجرد رو نمیدونید چطور به خودتون اجازه میدین چنین مطالب کذبی رو بنویسید
    نویسنده کتاب نور مجرد حضرت ایت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی میباشند
    انشاءالله خداوند حفظشون کنه
    و خداوند والد گرامی ایشان حضرت ایت الله علامه طهرانی و جناب اقای حداد را که مقاماتشان عالیست متعالی بفرماید

    56
    7
    1. خب آی کیو! اینها که مدعی خدایی هستند دیگه بالاتر رفتن درجه براشون به چه معناست؟! اینکه میگی مقامشون عالیست …. نکنه توقع دارید از خدا هم بالاتر برن !

      10
      29
      1. با سلام غیر از معصومین حتی اولیا نیز ممکنه دچار اشتباه بشوند شکی نیست چون امام علی بعد از وفات سلمان فرمود خدا بیامرزد سلمان را با دامنی پاک و کمی اشتباه از دنیا رفت و در جواب شما که میگی توقع داری از خدا مقامش بالاتر بره هر چقدر مقام بالا بره به پیامبر نمی رسه

  7. باسلام خدمت اقای نصیری عزیز بفرمایید شما از کدام فرقه هستید خدمت برسیم.تو رو چه به عرفان قبلش ی خورده مطالعه کن .دو روز دیگه میگی فرقه طهرانیه .

    47
    8
  8. اقای جزایری عزیز اقای صدیقی در محضر اقای بهجت بودند وشاگردی کردند شما که عقلتون اندازه قرآن به نیزه هست لطفا نظر ندید

    26
    10
  9. عاقل را به میزان توجه اش به احتمالات بشناسید
    حال از شما میخواهم احتمال یک در صد بدهی که اشتباه کرده ایی… آیا میدانی با چه محتمل وحشتناکی روبرو شده ایی…در افتادن با خاصان و مقربان درگاه حق…
    /هان و هان ترک حسد کن با شهان * ورنه ابلیسی شوی در دوجهان/
    بزودی خداوند از رسوایی این کوراندیش پرده برخواهد داشت

    27
    8
  10. نویسنده از صلاحیت اظهار نظر برخوردار نیست.حدیث های قدسی داریم که مقامی که انسان می تونه به اون برسه رو عجیب توصیف کردند.و ایشون کلام خداوند هم نادیده میگیره.خداوند از سر تقصیرات همه ما بگذره.

    33
    11
  11. این نوسنده مشخصه قدرت الهی انسان رو نمیشناسه که خداوند فرموده اگر کسی عبد باشد قدرت کن فیکون را به او میدهم

    24
    12
    1. خب برادر عزیز چه ربطی به هم داره و چرا خلط مبحث میکنید؟ ما که نگفتیم انسان نمیتونه به قدرت کن فیکون برسه، اما این غیر ادعای آقاییونه اینها ادعای خدایی دارند! اصلا شما میفهمی اینها چی میگن؟

      12
      22
  12. اقای نصیری شما که اطلاع چندانی نداری و کل شعاع دید شما فقط 10سانتیمتر می باشد لطف بفرمایید نظر دهید

    17
    7
  13. مقام عبودیت که در تشهد نماز ،مقدم بر رسالت شده است و حقیقت آن جز برای اهل طهارت که {لا یمسه الا المطهرون} مکشوف نیست ،اگر قرار بود با درک سطحی امثال آقای نصیری نصیب بنده ای شود که حالا جهان پر بود از انسان کامل…همین شرط طهارت که به ظاهرِطهارت حمل میشود ، تحصیل باطن آن تحملِ علی مرتضی(علیه السلام میخواهدبالاخره :نهفته معنی نازک بسی است در خط یار….توفهم آن نکنی ای نصیر من دانم..والحمدلله..

    12
    5
  14. سلام و عرض ادب خدمت همه مردم شریف ایران ؛ دوستان اینکه همه به دنبال خود سازی و تزکیه نفس باشیم عالی هست و حتما وظیفه، اما نباید خود را در مدار قطب و قطب بازی بیاندازیم اکنون دوره کار و سازندگی کشور و مهیا ساختن دنیا برای ظهور امام زمان هست باید بین مردم بود و کار کرد نه تو پستو و غرق در لابلای کتابها،برای من عوام، بزرگان دین بهترین عرفان را مشخص کرده اند(انجام واجبات و ترک محرمات) : عرفان واقعی همان است که امام خمینی به ان رفتار کردند :انشاالله همه در دستگاه امام زمان رو سفید باشیم

    8
    15
    1. یعنی انجام واجبات و ترک محرماته؟ اینها مقدمات برای رسیدن به هدفند. امام صادق میفرمایند:
      (بعد از شناخت خدا، نماز برترین کارهاست)

      4
      2
  15. آقای نصیری، شما اصلا میدونی وحدت وجود يعني چی؟ مرد لطف کن در مورد چیزی که تخصص نداری نظر نده.
    یه جمله بگم و تمام. وحدت وجدي که عرفا میگن يعني همه چیز جلوه خداست نه خود خدا. حالا برو خوب درس بخون و فکر کن تا بفهمی فرق جلوه با خود چیه.
    بعدشم نویسنده کتاب نویسنده نور مجرد محمد صادق هستش نه محمد محسن. واقعا چجوری به خودت حق میدی اظهار نظر کنی.

    30
    5
  16. با سلام خدمت دوستان ،حضرت آیت الله سید علی قاضی هم در زمان حیات پر برکتشان مورد عناد ،حسادت و قضاوت اینطور کج فهمان قرار میگرفت ، در افتادن با مردان خدا عین جنگ با خداست..

    28
    6
  17. برادر من تو این همه اتهاماتی که زدی تنها بی سوادی خودت را به رخ مخاطبینت گذاشتی چون هرکسی اگر با کتب واندیشه علامه طهرانی ومرحوم حداد آشنایی داشته باشد میفهمد که تمام اتهامات شما چرندیاتی بیش نبود که تماما زائیده کج فهمی ودرک ناقص شما نه تنها از مبانی عرفان فکری عرفای نجف بلکه حتی از مفاهیم ابتدایی اعتقادی وکلامی شیعه ومتون فلسفی بود. ساده تر بگم اشخاص کم سوادی مثل شما شایسته هیچ نقدی دررابطه با بزرگ مررد عرصه فقاهت وعرفان شیعه مثل علامه طهرانی نیستند.

    31
    6
  18. متاسفانه همه مطالبتون سطحی و نابجا و باالعکس بود…اینجا ماجرا به مویی بنده…معرفت لازم داره…همه این بزرگان از خدا سخن گفتند نه از خودشان…این شمایی که درگیر خودت هستی…از مقاله مشخصه…امام صادق ع قصدشون این بود که اول جلوی حرف مردم رو و شرک به خدا رو بگیرن…اول بگن ما کجا و خدا کجا…بعد که ذهنها آماده شد میگن ما نیستیم هرچه هست اوست…توحید محضه کجاش شرکه…اینها رو اهل بیت به عوام الناس بگن معلومه مشرک میشن و میگن خدایی…اینها رو در جلسات خصوصی مطرح میکردن…چون عقل اکثر مردم قد نمیده و کم میارن…تقوا لازم داره…خدا ترسی لازم داره…در مورد امام حسین علیه السلام مگه نداریم یا دلیل الی ذات الله…کجاش شرکه؟حداد در مورد امام حسین گفت اگه ذره ای از جذبات روز عاشورا بین خدا و امام در بین تمام عرفا تقسیم بشه همه هلاک میشن…و گفت موقع اشکتون برای امام حسین علیه السلام و سینه زدنتون و توی سر زدنتون باید تمام حواستون به خدا باشه…و گفت هر جا رسیدم با زیارت عاشورای امام حسین رسیدم…کجا حداد در مورد امام حسین علیه السلام کم گذاشت…حداد همه رو به سمت خدا دلالت میکرد…کجاش شرکه…حداد نگفت من خدا هستم بلکه گفت به جایی رسیدم که نیستم و هرچه هست خداست…کجاش شرکه؟توحید محضه…میگه آهای مردم خدا خدا خدا….کی گفت آهای مردم من من من….آیت الله صدیقی اطلاع داره و تو اطلاع نداری…

    25
    4
  19. ضمنا حداد همیشه میگفت امام زمان دریاست و من قطره ام…ذکر یا صاحب الزمان از زبانش نمی افتاد…میگفت نیستم هرچه هست خداست…میگفت مردم به سمت خدا برید خدا خدا خدا…نه اینکه بگه مردم به سمت من بیایید من من من…لا انا الا الله معنیش این نیست که لا الله الا انا…چه ایرادی داره خداوند انسان رو به جایی برسونه که چیزی جز خود خدا براش باقی نمونه…آیا به وجود خود خداوند اعتقاد نداری؟حداد که نگفت من خدا هستم خدا گفت من خدا هستم…حداد این وسط وجود نداره…نیست شد…جسدیست متحرک به امر خدا در میان مردم برای دستگیری از مردم و هدایت مردم به سوی خدا…اینها چیزهایی هست که نگارنده مقاله گمان میکند خداوند تا بحال انجام نداده و از انجام آن عاجز است…نه بلکه خداوند وقتی که بخواهد کسی را مانند اهل بیت نیست کند و خودش بماند و بس این کار را میکند …ان الله بالغ امره….

    25
    6
  20. و کلام آخر اینکه چه ایراد دارد که بگوییم این افراد خود خدای یکتا شدند و بس…یعنی نیست شدند و خدا باقی ماند…همان خدا که شریکی برای او نیست…نمی توانستند بشوند خود خدا با قدرت خود کرد……او یکیست و شریکی برای او نیست…هیچ نبی و امامی پیدا نخواهید کرد که در این شرک ببیند…توحید محض است…عقلها را روشن کنید…خدایا خدای قوی ما را هم برسان…باید به قول حداد راه خدا را برویم…هرچه گفته حلال و حرام واجب و…رعایت کنیم و از خدا خودش را طلب کنیم…دائما طلب کنیم و در این طلب اگر طولانی هم شد صبور باشیم…حداد گفت بعضی با یک چله میرسند بعضی یکساله بعضی ده ساله بعضی هم اواخر عمرشان میرسند …هر کسی بنا به ظرف وجودی اش…پس شد انجام اوامر و انجام ندادن نهی خدا….حس طلب دائمی…ذکر قلبی و لسانی دائمی خدا که ذکر قلبی مهمتر از ذکر لسانی است…ذکر لسانی باید باعث ذکر قلبی شود…و صبوری…حتی اگر طولانی شد…

    17
    5
  21. باسلام.نويسنده اي كه حتي در سواد حديثي هم اطلاعي نداري،خواهشا قبل از نوشتار چيزي علم خود را بالا ببر.مگر در حديث نيامده است كه امام هادي عليه السلام فرمودند: يا فتح ! كما لايوصف الجليل جلّ جلاله ، والرسول [و] الخليل ، وولد البتول ؛ فكذلك لايوصف المؤمن المسلّم لأمرنا !
    وديگر جاهايي ديگري كه در اين مقاله اشتباه كردي كه ديگران متذكر شده اند.لطفا برو دوتا كتاب بخون بعد اظهار نظر كن كه اينطور مفتضح نشويد.ياحق

    13
    4
  22. نویسنده هیچ چیز از عرفان و توحید نمیدونه و به عبادالله توهین میکنه و اگر مقدار ناچیزی احتمال به نادرستی مقالاتش میداشت، هرگز اونارو نمینوشت. در ضمن نویسنده خودشو بالاتر از بسیاری از علما از جمله آیت الله صدیقی میدونه و حکم به بی اطلاعی ایشون میده در حالی که خودش یه روزنامه نگار سادست.

    13
    6
  23. هر خواننده با انصافی از ادبیات کوته فکرانه و گستاخانه ی نویسنده این مقاله متاثر میشه، یعنی علامه طهرانی، علامه طباطبایی، امام خمینی، مقام معظم رهبری که می فرمایند هفت مرتبه روح مجرد را مطالعه کرده ام و تحفه ایست از علامه طهرانی برای ما، آیت الله بهجت که فرمودند حداد سرّالله بود، همه این بزرگان که فقیه و مجتهد و علامه بوده اند و آوازه شان در دنیا پیچیده، همه اشتباه می کنند، این آقای نویسنده خودش رو از همه بهتر می دونه و حتی یک درصد هم پیش خودش فکر نکرده که شاید اشتباه از من باشد. واقعا به دور از عقل است. تاسف.

    20
    5
  24. لطفا خطر فرقه‌های دیگر را هم بفرمایید… فرقه‌ی خوارج و فرقه داعش و فرقه اهل تکفیر و فرقه تعصب و فرقه جهل و فرقه‌ای که زمانی که از نظر علمی چیزی رو نمی‌فهمند اون رو قضاوت می‌کنند درحالی که به ایشان توصیه شده این کار رو نکنن. فرقه‌هایی که ائمه رو تکفیر می‌کردن و پیامبران رو ساحر می‌خوندن و بعد بدترین دشمن ایشان می‌شدن و در سر از دوستی با دشمنان و در نهایت سر از پیامبر کشی در می‌آوردن! فقط به خاطر یه تعصب اشتباه و قضاوت کردن چیزی که نفهمیده بودن.

    16
    2
  25. با سلام

    نویسنده این مطلب مطمین باشند که حضرت آیت الله حسینی طهرانی که این همه کتاب در زمینه خداشناسی و امام شناسی و معاد و زمینه های دیگر نوشتند با این آیات و روایات بدیهی آشنا هستند. مشکل از ماست که در سطح پایینی هستیم و درست نمی توانیم در مورد افراد متعالی قضاوت کنیم.

    خدانگهدار

    18
    3
  26. در تایید نظر آقای نصیری و در رد تمام نظرات بالا که وحدت وجود را بخاطر اینکه امام خمینی ابن عربی را تایید کرده است توحید می دانند باید عرض شود که معروفترین شعر امام خمینی در تایید منصور حلاج است که به حلول و اتحاد معتقد بود و فتوای قتلش را حسین بن روح نوبختی نایب مستقیم امام زمان صادر کرد و شیخ مفید برای او ردیه نوشت و پدر شیخ صدوق او را از قم بیرون انداخت و مقدس اردبیلی و محمد طاهر قمی و محمدعلی بهبهانی و علامه امینی و مرعشی نجفی و میرزاجواد آقا ترخانی و آیت الله گلپایگانی و نوری همدانی و صافی و مکارم شیرازی همه با دلیل منصور حلاج را رد می کنند. حال امام خمینی که علم رجال خوانده چطور نظر رجال اصلی شیعه یعنی حسین بن روح نوبختی و شیخ مفید و ابن بابویه را نقض می کند در صورتیکه امام رضا فرمود هر کس صوفیه را انکار نکند از ما نیست.
    پس ای خود با سواد پنداران دلیل قرآنی سید هاشم حداد برای وحدت وجود و تایید افکار ابن عربی در کتاب روح مجرد این است
    هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن خوب پس چون فاحشه هم ظاهر است و ابن عربی می گوید خالق عین مخلوق است و چون فاحشه هم مخلوق خداست آیا خدا معاذ الله فاحشه است که مشخصا نیست اما صوفیان مشرک از فاحشه هم کمترند چون فاحشه نجس نیست اما مشرک نجس است.
    ریشه شرک هم همان اسما الله است که اگر بجای جفنگیات سید هاشم حداد اصول کافی را بخوانید می فهمید که نه تنها خالق عین مخلوق نیست بلکه اسما الله هم عین الله نیست و ذات خدا پرستیده می شود و اسما برای شناخت اوست قرآن اسما الله است و نماز پرستش ذات یگانه او.
    پس علی اللهی ها باید ثقل اکبر را می پرستیدند که قرآن بود و فتنه خلق قرآن در واقع وحدت وجود را ثابت می کرد چون اگر قرآن را قدیم بدانی تمام موجوداتی که در آن ذکر شده اند قدیمند از آدم گرفته تا خاتم و از فرعون گرفته تا شداد از فیل گرفته تا مورچه از زمین تا آسمانی که تسبیح خدا را می کنند همه می توانند ادعای خدایی کنند.
    درود بر مکارم شیرازی و نوری همدانی و صافی گلپایگانی که در خط مقدم مبارزه با تصوف هستند هرچند امام خمینی اشتباه بزرگی مرتکب شد و هم ابن عربی را تایید کرد و هم منصور حلاج را. حسین بن روح نوبختی نایب مستقیم امام زمان در دوران غیبت صغری بود و فتوای قتل منصور حلاج را در واقع با حکم امام زمان صادر کرده است و رای امام خمینی در این زمینه کاملا باطل است. والسلام علی من التبع الهدی

    6
    38
    1. ملاک پایین و بالاتر بودن نجس بودن یا نبودنه؟
      والا خونی که تو بدنتونه هم نجسه ولی اگر نباشه زنده نیستید.

    2. بدبختی آدما یه عیب دارند .مغزش به اندازه مغز گردوه ولی در حد مغز انیشتین ادعا داره میفهمم …تو عارفانی همچون امام خمینی و آیت الله بهجت که کمتر حداد نبود و فقط کدوم محض بود و بقیه عارفان گرانقدر را نشناختی…چطور مانند نویسنده این مقاله به خود جرات نظر دادن دادی…وای بر شما از عذاب در این دنیا و ان شاءالله در آخرت

      2
      1
    3. امام خمینی ره اسلام را در عصر حاضر زنده کرد. این بی انصافی است که شخصیت و خدمات عظیم ایشان فقط با یک شعر زیر سوال برود. شعری که بنا به اسلوب ادبی پر از اشاره و کنایه و تمثیل و سایر صنایع ادبی است.

    4. آقای مهدی نصیری بهتره پیشینه و عقبهٔ فکری و علمی خودشون را مورد مداقه قرار دهند تا اینکه گستاخانه و برای شادکردن دل مریدان تهی از معرفت و حقیقت و بدون تحقیق، بر مرحوم امام خمینی خرذه بگیرد.

  27. حضرت آیت الله العظمی کمیلی خراسانی
    طبق اطلاعات موجود ضمن اینکه سالها قبل به درجه اطلاق در فقه رسیده اند ودارای مدرک دکتری الهیات وحقوق قضا می باشندو جوازات ایشان موجود است وبا داشتن شرایط مرجعیت به جهت مسولیت خطیر این مقام موضوع علمیت وجامعیت خود را کتمان می کنند.اما شایسته نیست به جهت تواضع وزهد ایشان احدی علمیت این مجتهد ومجتهد زاده بزرگ را زیر سوال ببرد.اهل قلم ونشر کتاب می دانند که تا وزارت ارشاد مدرک اجتهاد را نبیند اجازه ذکر لفظ آیت الله را بر روی کتاب نمی دهد.اما در جواب افرادی که به جای فهم مطالب این عارفان بزرگ انگ تصوف به ایشان می زنند.خوب است بدانند،این ناشی از سوظن این عزیزان است و باید از این سوظن غلطی که برایشان پیش آمده استغفار کنند،در کتاب القطره علامه سید احمد مستنبط در بخش کرامات امام موسی بن جعفر(ع)می خوانیم که فردی به صرف نفهمیدن حالات امام موسی کاظم(ع)در حج به ایشان سوظن داشت و گفت حتما او از صوفیه و دراویش است پس به قصد اعتراض به امام نزد امام آمد و امام از دور به او فرمودند اجتنبوا کثیرا من الظن یعنی از این همه گمانه زنی بپرهیز وقتی مقام امام را فهمید از سوظن خود خجالت کشید،بله حتی بعضی از افراد حتی اگر حالات و مقامات معصومین(ع)که از خطا مبری هستند را هم نتوانند بفهمند و هضم کنند به آن بزرگواران هم انگ تصوف می زنند!بعد ما توقع داریم برخی از عزیزان ما که بسیار بد مقصود و مقصد وسیر عارفان را فهمیده اند،درباره آن اولیا الهی نظر صحیح بدهند،غرض اینکه منکر این نیستیم که غیر معصوم ممکن است مرتکب خطا بشود اما به شدت با جریاناتی که طلب علم ومعرفت وحکمت را ولو از دهان منافق به تعبیر روایات باشد.رد می کنند با این جریان وحامیان آن مخالفیم وعقیده ما این است که شریعت طریقت وحقیقت به هم پیوسته است،وآخرین سوال شنیده ایم که پیامبر(ص)در مسجد النبی گروه هایی از مسلمانان تشکیل داده بودند که یا دنبال کشف حقایق دینی بوده اند ومباحثات معرفتی وعرفانی داشته اند وگروهی هم به عبادات وریاضات شرعی مشغول بودند اما پیامبر وامام علی(ع)به جمع طالبان معرفت و حقیقت رفتند و جمع آنان را انتخاب کردند.پس ریشه عرفان اسلامی در مسجد النبی وگروه های آن موقع شکل گرفت وتاکنون ادامه دارد چطور است که برخی این حقایق تاریخی را کتمان می کنند؟! عارف به دنبال خرق عادات طبیعت وکشف حقیقت است.

    6
    2
  28. هوالحق
    تمام توصیفاتی راکه علامه ازمرحوم حدادنموده اند دریکی ازشاگردان علامه که خوشبختانه درقیدحیات هستند مشاهده کرده ام ایشان باکل هستی آشناویگانه هستندوباصاحب هستی همسایه وهمخانه. دوست عزیز! انکارحقایق عرفانی نتیجه ای جزباقی ماندن دراسارت نفس نداردوزندگی چندروزه این دنیافرصتی برای پشیمانی نیست. لحن گفتارشمانشان ازروح مضطرب وقلب ناآرام دارد.نیمه شبهابااشک وتضرع هدایت خودراازحضرت حق طلب کنیدبه آرامش خواهیدرسید. جهت حسن ختام یک جمله ازهزاران نکته عرفانی این عارف عظیم الشأن رابیان میکنم: آدمی هرآن گاه که ازفرازوفروددنیاکنده شود از خدا آکنده می شود.

    16
    4
  29. سلام
    از بیانات دقیق و عالمانه استاد نصیری استفاده کردم. هرچند حرف حق طرفدار کمی داشته باشد باید گفت و از آن دفاع کرد. الهی که همیشه سلامت باشید

    8
    33
    1. عشقی چی زدی این حرفارو زدی
      ساقیت کیه
      ای مگس عرصه سیمرغ نه جولان گه توست
      عِرض خود می بری و زحمت ما میداری
      بی خیال تو رو چ ب عرفان

      9
      7
  30. عشقی چی زدی این حرفارو زدی
    ساقیت کیه
    ای مگس عرصه سیمرغ نه جولان گه توست
    عِرض خود می بری و زحمت ما میداری
    بی خیال تو رو چ ب عرفان

    8
    4
  31. عشقی چی زدی این حرفارو زدی
    ساقیت کیه
    ای مگس عرصه سیمرغ نه جولان گه توست
    عِرض خود می بری و زحمت ما میداری
    بی خیال تو رو چ ب عرفان

    7
    3
  32. درود و سلام خدا بر روح مجرد، حضرت سید هاشم حداد (رضوان الله تعالی)، امیدوارم خدای سبحان ما را با این سید جلیل القدر که از سلاله پاک حضرت زهرا ( سلام الله علیها) است، مشهور بدارد .

    28
    4
  33. من جناب حداد را نمی‌شناسم ولی رد کردن او بوسیله مذموم دانستن مهمترین مباحث عرفانی از جمله وحدت وجود نشان جهل بسیار نویسنده این مطلب دارد. شکر خدا پاسخ‌ها و نظرات مردم ذیل این نوشته آگاهی و عمل آنها را در مبارزه با این‌چنین نظرات مقروضانه نشان می‌دهد. انشاءالله اسلام و مذهب تشیع از گزند اخباریون ومتحجرین حفظ گردد.

    19
    5
  34. اگر این علوم که جناب اقای نصیری یاد گرفته بودند برای ایشان منفعتی داشت
    لا اقل ادب تخاطب در مقالات را یاد میگرفت و در رد نظریه دیگران از اسم کوچک استفاده نمیکرد
    همین ما را بس و از تمام مطالب در میگذریم

    18
    4
  35. با سلام…
    حضرت آقای خامنه ای رهبر بزرگمون این کتاب رو حداقل ۷ مرتبه مطالعه کردند اقای نصیری …. گیریم شما تمام سخنرانی های اقای محسن طهرانی رو دقزقا و مو به مو درست و صحیح بازگو کرده باشید این نشان از انحراف خود اقای محسن دارد نه پدر و نه اقای حداد بلند مرتبه…

    11
    5
  36. واقعا متاسفم جناب نصیری.اشتباهات فاحش در توضیحات.
    شما حتی اشخاص این خانواده را درست نمیشناسید چطور میتونید چنین تهمتهای وحشتناکی رو به اون بزرگان بزنید.
    دوستانی که فقط متن رو خوندن و شناختی از آ سید هاشم حداد ندارند لطفا حتماااا کتاب ارزشمند روح مجرد رو مطالعه کنن.اونموقع خودشون حق رو از باطل تشخیص میدن ان شاءالله.چون متاسفانه جناب نصیری با حذف خیلی از توضیحات مهم کتاب خواستن برخی رو با افکار پوسیده خودشون همراه کنن.

    13
    2
  37. واقعا متاسفم جناب نصیری.اشتباهات فاحش در توضیحات.
    شما حتی اشخاص این خانواده را درست نمیشناسید چطور میتونید چنین تهمتهای وحشتناکی رو به اون بزرگان بزنید.
    دوستانی که فقط متن رو خوندن و شناختی از آ سید هاشم حداد ندارند لطفا حتماااا کتاب ارزشمند روح مجرد رو مطالعه کنن.اونموقع خودشون حق رو از باطل تشخیص میدن ان شاءالله.چون متاسفانه جناب نصیری با حذف خیلی از توضیحات مهم کتاب خواستن برخی رو با افکار پوسیده خودشون همراه کنن.

    7
    1
  38. به نظرم در فضای دینی ادب گفتگو حتما باید از هر طرفی رعایت شود…
    اگر هم نقدی نسبت به هر شخصیتی هست باید محترمانه و منصفانه و با اطلاع باشد

  39. آن یکی یک شیخ را تهمت نهاد
    کو بدست و نیست بر راه رشاد
    شارب خمرست و سالوس و خبیث
    مر مریدان را کجا باشد مغیث
    آن یکی گفتش ادب را هوش دار
    خرد نبود این چنین ظن بر کبار
    دور ازو و دور از آن اوصاف او
    که ز سیلی تیره گردد صاف او
    این چنین بهتان منه بر اهل حق
    کین خیال تست برگردان ورق
    این نباشد ور بود ای مرغ خاک
    بحر قلزم را ز مرداری چه باک
    نیست دون القلتین و حوض خرد
    که تواند قطره‌ایش از کار برد
    آتش ابراهیم را نبود زیان
    هر که نمرودیست گو می‌ترس از آن
    نفس نمرودست و عقل و جان خلیل
    روح در عینست و نفس اندر دلیل
    این دلیل راه ره‌رو را بود
    کو بهر دم در بیابان گم شود
    واصلان را نیست جز چشم و چراغ
    از دلیل و راهشان باشد فراغ
    گر دلیلی گفت آن مرد وصال
    گفت بهر فهم اصحاب جدال
    بهر طفل نو پدر تی‌تی کند
    گرچه عقلش هندسهٔ گیتی کند
    کم نگردد فضل استاد از علو
    گر الف چیزی ندارد گوید او
    از پی تعلیم آن بسته‌دهن
    از زبان خود برون باید شدن
    در زبان او بباید آمدن
    تا بیاموزد ز تو او علم و فن
    پس همه خلقان چو طفلان ویند
    لازمست این پیر را در وقت پند
    آن مرید شیخ بد گوینده را
    آن به کفر و گمرهی آکنده را
    گفت خود را تو مزن بر تیغ تیز
    هین مکن با شاه و با سلطان ستیز
    حوض با دریا اگر پهلو زند
    خویش را از بیخ هستی بر کند
    نیست بحری کو کران دارد که تا
    تیره گردد او ز مردار شما
    کفر را حدست و اندازه بدان
    شیخ و نور شیخ را نبود کران
    پیش بی حد هرچه محدودست لاست
    کل شیء غیر وجه الله فناست
    کفر و ایمان نیست آنجایی که اوست
    زانک او مغزست و این دو رنگ و پوست
    این فناها پردهٔ آن وجه گشت
    چون چراغ خفیه اندر زیر طشت
    پس سر این تن حجاب آن سرست
    پیش آن سر این سر تن کافرست
    کیست کافر غافل از ایمان شیخ
    کیست مرده بی خبر از جان شیخ
    جان نباشد جز خبر در آزمون
    هر که را افزون خبر جانش فزون
    جان ما از جان حیوان بیشتر
    از چه زان رو که فزون دارد خبر
    پس فزون از جان ما جان ملک
    کو منزه شد ز حس مشترک
    وز ملک جان خداوندان دل
    باشد افزون تو تحیر را بهل
    زان سبب آدم بود مسجودشان
    جان او افزونترست از بودشان
    ورنه بهتر را سجود دون‌تری
    امر کردن هیچ نبود در خوری
    کی پسندد عدل و لطف کردگار
    که گلی سجده کند در پیش خار
    جان چو افزون شد گذشت از انتها
    شد مطیعش جان جمله چیزها
    مرغ و ماهی و پری و آدمی
    زانک او بیشست و ایشان در کمی
    ماهیان سوزن‌گر دلقش شوند
    سوزنان را رشته‌ها تابع بوند

    8
    3
  40. اقای نصیری بالفرض مثال که تمام تحلیلات ابکی شما درست ،شما خودت مگه توچه حدی از عرفان یا اخلاق هستی یا چقدمسیرطی کردی که میای ی اینطورمزخرفاتی علیه سیدهاشم حداد‌وحضرات طهرانی مینویسی؟؟یعنی شما درمرحله ای ازتفکروعقلانیت واشراف برنفسی هستی که از خودحضرت اقا،مرحوم‌بهجت،مرحوم سیدعلی قاضی،سیدعبدالکریم کشمیری،آیت اله محمدعلی ناصری ،بیشترمیفهمی؟؟ن ولله یک هزارم این بزرگانم‌نمیفهمی،عزیزم تو برو اول یکم روی نظرات این بزرگان راجب سیدهاشم حداد وطهرانیها مطالعه کن،بعدبیافرمایش بکن،آخه راجب همه چیزنظردادن که نشد زندگی،بخدا تو اگه ی خط ازکتابای علامه‌طهرانی یا حضرات عرفانی خونده باشی ،معلومه که درکی نداری ازعرفان،اتفاقا بایداز مکاتبی مث شما ترسید که مثل اب خوردن رو همه‌چیزپا میزارید،مردحسابی برونظرات رهبر راجب علامه طهرانی بخون بعد بده برات مقاله چاپ کنن

    11
    4
  41. جناب آقای نصیری مشرک واقعی شما هستید که مانند جهال عرفا و اولیای خدا را نفی می کنید . باعث انحراف در دین و معرف از دین شده اید .

    11
    4
  42. درود و سلام خدا بر روح پاک و ملکوتی حضرت آیت الحق حاج سید هاشم حداد که ایشان به حقّ از اولیاءالله میباشند و به حق از خاصّان شیعیان حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) و از کسانی هستند که یقیناً حضرت بقیه الله الاعظم اباصالح المهدی (عج الله تعالی فرجه) ایشان را تایید کرده اند .
    متشکرم بابت درج پیام این کمترین.

    13
    5
  43. سلام ودرود به ارواح پاک حضرت سیدهاشم حداد وشاگردبزرگوارشان حضرت علامه طهرانی .
    الحمدلله الذی جعلنا اعدائنا من الحمقاء.
    در مسیر الهی این عزیزان این کافیست که افرادی برای خدشه دار کردن این عزیزان دست به دامن اکاذیب وقطعه قطعه متتشر کردن مطالب میشوند .یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم والله متهم نوره ولو کره المشرکون.
    همواره عارفان الهی مورد خشم وغصب دنیا دوستان وحاسدان بوده اند وخواهندبود

    9
    4
  44. رحمت خدا بر عارف کامل، حضرت سید هاشم حداد (رضوان الله تعالی علیه).
    خواهشمندم این خبر را حذف بفرمائید .

    13
    4
  45. رحمت خدا بر عارف کامل، حضرت سید هاشم حداد (رضوان الله تعالی علیه).
    خواهشمندم این خبر را حذف بفرمائید .
    با تشکر از توجهتان.

    9
    5
    1. بسم الله الرحمن الرحیم
      با استعانت از درگاه باریتعالی طلاب عزیز و دانشجویان گرامی
      هرگز فریب مرید و مراد بازی را نخورید اسوه ما پیامبر اکرم است و بس
      و قطب ما حضرت حجة بن الحسن امام زماننا ارواحنا له الفدا.است.
      خدا ما را به بکار گیری عقل راهنمای می نماید
      ان شر الدواب عندالله الصم البکم الذین لا یعقلون
      ویجعل الرجس علی الذین لا یعقلون
      و نقل از پیامبر : العقل اساس دینی.
      هرگز تن به بردگی و شخصیت پرستی ندهید:
      اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أربابا من دون الله
      ((و الله ما صاموا لهم و لا صلوا لهم و لکن أحلوا لهم حراما و حرموا علیهم حلالا فاتبعوهم.
      قسم به خدا برای آنان نماز نخواندند و روزه نگرفتند،بلکه حرامی را برای آنان حلال و حلالی را حرام دانستند و از آنان پیروی کردند،منقول از باقر العلوم علیه السلام))
      دوستدار شما جوانان
      پرفسور فاطمی

  46. بنده خواهشمندم که این خبر را حذف بفرمائید.
    رحمت‌الله تعالی علی عرفائنا که الحق انّهم من الخواصّ‌الشیعه…

    11
    4
  47. لازم است که این خبر را حذف بفرمائید.
    رحمت‌الله تعالی علی عرفائنا که الحق انّهم من الخواصّ‌الشیعه…

    10
    3
  48. حضرت امام خمینی (س) طی نامه‌ای وصیت گونه با مضمون اخلاقی- عرفانی و تأکید اهمیت نماز در ترقیات روحانی، با عنوان فرزند برومند خویش حاج سید احمد خمینی (س) موضوعاتی ارزنده، ماندگار و تأثیرگذار را مطرح کردند و کتاب شریف سرالصلوة (معراج السالکین و صلاة العارفین) را به ایشان اهدا کردند.

    قسمتی که مربوط به صاحب مقاله می شود:
    پسرم! آنچه در درجه اول به تو وصیت می کنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنی، که این شیوه جُهّال است؛ و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزی، که اینان قُطّاع طریق حق هستند.

    باقی باشد برای زمانی که با مطالعه بی غرض، از روی هوای نفس مخلوقی را قضاوت نکنیم

    2
    2
  49. مغز این جانب بعد از مطالعه این مطلب ،نیاز به تعمیرات اساسی و آچار کشی داره.خیلی سنگین بود

    1
    1
  50. به قول حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه

    لاف کم زن که نبیند رخ خورشید جهان
    چشم خفاش که از دیدن نوری کور است

    یا آنجا که می‌فرماید

    فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بودم
    همچو منصور خریدار سر دار شدم

    ما حداد و ما ادراک ما حداد

    جناب نویسنده بی ادب و بیسواد مقاله!
    خدای سبحان در حدیثی قدسی میفرماید:

    عبد من با نوافل به من نزدیک میشود تا جایی که چشم و گوش و دست او میشوم و اورا میکشم و خودم دیه او خواهم بود …الی آخر الحدیث

    عین حدیث را نیاوردم برای اخافه از اطاله کلام…تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل البته به شرط سواد

    بیشتر تو را بسان کرمی میبینم که در افاضات خود میلولی و در ذم ماه و خورشید و آهو و عنقا زبان میگشایی

    ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست …

    اگر چه با اولیاء الله در اوفتادی ولی برو استغفار کن از آن حضرات مقدس شاید که تو را ببخشند

    4
    3
  51. سلام .
    الگوی ما اهل‌بیت باید باشد و بس . چرا که مظهر کامل انسان کامل ، اهل‌بیت هستند . هر جمله ای ، هر حرکتی و هر قدمی که خارج از محور عبودیت باشد ، به همان میزان از صراط مستقیم دور است . اهل‌بیت، در صراط مستقیم هستند ، بلکه خود صراط مستقیم اند.

    اگر عارفی ، حرفی بزند که با میزان عقل و شرع و اهل‌بیت مطابقت نداشته باشد، حاکی از ضعف آن عارف است زیرا اهل‌بیت که عارفان کامل بودند هیچ گاه چنان کلماتی را نگفته اند و این نشان دهنده قوت عبودیت و تقوا و یقین آنهاست ،

    این را بدانید ، غیر از معصومین ، همه ناقص اند و همه در عبودیت نقص دارند و به همان اندازه ممکن است دچار خطا شوند. ‌

    لذا از هیچ غیر معصومی ، بت نسازید
    متاسفانه اکثر مردم ، در بت سازی تبحر دارند.
    والله تالله بالله غیر از معصوم علیهم السلام ، همه خطا و لغزش دارند چرا فکر می‌کنید مثلا امام راحل بی خطا بود ، یا علامه طباطبایی بی خطا بود یا مرحوم آقای بهجت بی خطا بودند؟!

    خواهش میکنم بت نسازید . اینها اشخاص بسیار ممتازی بودند
    پاک بودند ، نازنین بودند ، خیلی خیلی در عبودیت ترقی داشتند
    ولی ناقص بودند زیرا هیچ گاه در ایمان و تقوا در مرتبه رسول الله نبودند و به همین اندازه دچار خطا و نسيان بودند.

    4
    3
  52. رهبر معظم انقلاب اسلامی:
    من جلد یک و دو کتاب نور مجرد را مطالعه کردم، بسیار کتاب خوبی است. هم قلم خوبی دارد هم اسلوب خوبی. جای این کتاب خالی بود و من از شما تشکر می‌کنم. وقتی کتاب را در دست گرفتم بقدری قلم روان بود -مثل کتاب روح مجرد- که دیگر زمین نگذاشتم و همه را مطالعه کردم. حقیقتاً جای این کتاب «نور مجرد» (درباره مرحوم علامه طهرانی) خالی بود.

    جلسه غیرعمومی معظم‌له با حضرت آیت‌الله حاج سیدمحمدصادق حسینی طهرانی و تنی چند از بیت علامه طهرانی؛ مشهد ۹فروردین۹۷

    6
    2
  53. فقط میتونم بگم در همین حوزه ای علمیه طلابی هستند که امام خمینی ، امام خامنه ای ، علامه طباطبایی ، علامه طهرانی ، ملاصدرا ، و … رو کافر میدانند و لعن میکنند. چون اطلاعات اونا در مورد فلسفه و عرفان و فقه در حد نویسنده این مقاله هست ، نزدیک به صفر مطلق.
    متاسفم بر قلمی که این چنین نفسانیات و بی سوادی صاحبش را افشا می‌کند.

    7
    2
  54. …عزیزم! کلام در سفر از خلق به حق، و از کثرت به وحدت، و از ناسوت به ما فوق جبروت است، تا حدّ فنای مطلق که در سجده اول حاصل شود، و فنای از فنای که پس از صحو، در سجده دوم حاصل گردد. و این تمام قوس وجود است مِن الله و الی الله . و در این حال، ساجد و مسجودی و عابد و معبودی در کار نیست: هُوَ الأَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ.

    انکار مقامات اهل معرفت نکنی !

    پسرم! آنچه در درجه اول به تو وصیت می کنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنی، که این شیوه جُهّال است؛ و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزی، که اینان قُطّاع طریق حق هستند.

    ( بخشی از نامه اخلاقی-عرفانی امام خمینی (ره) به فرزندشون سید احمد ؛ صحیفه امام، ج 20، ص:154 – 158 )

    2
    2
  55. …عزیزم! کلام در سفر از خلق به حق، و از کثرت به وحدت، و از ناسوت به ما فوق جبروت است، تا حدّ فنای مطلق که در سجده اول حاصل شود، و فنای از فنای که پس از صحو، در سجده دوم حاصل گردد. و این تمام قوس وجود است مِن الله و الی الله . و در این حال، ساجد و مسجودی و عابد و معبودی در کار نیست: هُوَ الأَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ.

    پسرم! آنچه در درجه اول به تو وصیت می کنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنی، که این شیوه جُهّال است؛ و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزی، که اینان قُطّاع طریق حق هستند.

    ( بخشی از نامه اخلاقی-عرفانی امام خمینی (ره) به فرزندشان سید احمد ؛ صحیفه امام، ج 20، ص:154 – 158 )

    3
    2
  56. عرفان مصطلح همان فرقه ضاله صوفیه است

    صوفی ها به دلیل انکار اصول و ضروریات دین مبین اسلام کافر هستند

    مثلا صوفی ها به جای توحید قائل به وحدت وجود هستند و حتی برای حیوانات نیز مقام خدایی قائلند

    و یا اعتقاد دارند طبق زعم باطل خودشان اگر کسی به حقیقت رسید پس شریعت از او برداشته میشود و بر همین اساس نماز و روزه را که از ضروریات اسلام است انکار میکنند و انکار ضروریات کفر است پس صوفی ها از کفار هستند و ربطی به دین مقدس اسلام ندارند

    1
    8
    1. چه بسا خطر این جماعت مخصوصا فرقه حدادیه و تهرانیه بمراتب از صوفیه ووهابیت خطرناکتر باشه متاسفانه بخاطر تبلیغات رسانه ای علی الخصوص رسانه های حکومتی بانفوذ روز افزون این فرق ضاله در حوزه های علمیه ودر میان متدینین مواجهیم وجوب روشن گری ومبارزه با اینها بر اهل علم وطلاب خوش عقیده حوزه های مقدسه علمیه بر کسی پوشیده نیست انشاءالله وبا عنایت اهل بیت علیهم السلام بتونیم قدمی در این زمینه برداریم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم والعن اعدائهم

      1
      5
  57. وای خدا پناه بر خودت بیسوادی صاحب مقاله و افرادی که اظهارنظرهای جاهلانه بدون تخصص در این حوزه دارند چه در حوزه تصوف و عرفان شیعی و عدم تفکیک این دو حوزه و البته جریان تفکیکی که غرض و جهالتش بسی اشکار است جای دفاع و حرفی نیست…بی حرمتی به ولی الله تبعات و خسران دنیوی و اخروی دارد ….انقدر که عرفان اسلامی در شناخت دقیق و به حق باطن شریعت شیعی کمک کرده است نه شریعت فقهی و نه سایر منابع ظاهری نه تنها کمکی نکرده است بلکه سبب دور شدن و دافعه افراد نسبت به اصل شریعت شده است….ای کاش افرادی که سطری از عرفان ناب اسلامی و شیعی نخوانده اند و با اثار بزرگان شیعی مانوس نیستند به جای اظهارنظرهای باطل که از نفس بت پرستشان نشات می گیرد سکوت اختیار کرده یا در این اثار نورانی به دنبال حقیقت باشند ..در خاتمه التزام که بزرگانی چون ایت الله قاضی و سید هاشم حداد و …………به شریعت داشتند نه در تخصص عوام است نه در تخصص مغرضان و جاهلان و بت پرستان زمانه …ابن ملجم مرادی و شمر هم جای مهر بر پیشانی شان بود و مدعی شریعت و دین اما چه بسا که این مهر بر پیشانی مهری بوده است که شیطان بر پیشانی شان زده باشد…..یاعلی ع مددی

    4
    1
  58. حقیقتا که نقد نامنصفانه ای بود. پر از مغلطه و ناشی از کج فهمی و فهم ناقص. مقام معظم رهبری مگر خودشون تایید نداشتند در پیامشون به بزرگداشت علامه سعادت پرور؟!
    شما بگو با فلان آقا مشکل دارید چرا اس و مخ اسلام رو میکوبید؟

    3
    0
  59. این واگرایی ها و سنجش ها که از یکدیگر میکنیم ما را از خودمان غافل کرده
    بهتر است سوره اخلاص را نخوانیم چون فعل ما در ایجاد شرک است و زبان در توحید
    چرا چیزی را می‌گویید که به آن عمل نمیکنید
    استغفرالله از تفرق که دلیل غایی غیبت ولی الله اعظم است

  60. \فقط کاش یکنفر را به ما معرفی میکردید که با خواندن و شنیدن آثار این بزرگان از راه خدا و اهل بیت جدا شدند!!
    بعد به ایشان نسبت منحرف میدادید

  61. سلام عليکم آقای نصیری
    اولا شما برو اصطلاحات عرفا را یاد بگیر تا بفهمی چه می گویند بعد قضاوت کن . مبادی تصوری شما غلط است مثلا معنای وحدت وجود را برو بفهم از کتب مرحوم استاد مصباح یزدی.
    ثانیا شما که اینقدر اهل فهم از قرآن هستید بگویید معنای این آیه که “هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن”چیست.
    ثالثا:شما که مولف کتاب را اشتباه می گویید پس تکلیف مابقی حرفهاتون هم معلوم میشه…

  62. انجا که عقاب پر بریزد
    از پشّه ی لاغری چه خیزد

    پیام رهبری در رحلت مرحوم علامه طهرانی رو با دقت بخونید و به عمق مقاله پی ببرید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا