بهشتی پور: طرفدار صهیونیست آیپک هم به مناظرهی پرستیوی میآمد
معصومه رشیدیان، خبرنگار انصاف نیوز: حسن بهشتی پور مدیر سابق العالم که بخش نخست گفتوگوی تفصیلی او با انصاف نیوز در هفتهی گذشته منتشر شد، در بخش دوم این گفتوگو به معیارهای دوگانهی شبکههای داخلی و شبکههای برون مرزی پرداخته است.
او ضمن تاکید بر اینکه همهجای دنیا شبکههای داخلی استانداردهایی متفاوت با شبکههای بینالمللیشان دارند، برخی تفاوتها میان شبکههای داخلی تلویزیون ایران را با شبکههای بین المللی برشمرد و تحلیل کرد.
یکی از موارد مورد اشارهی او مسالهی اسراییل بود. بهشتیپور در این گفتوگو اشاره میکند که در شبکههای خبری برون مرزی در برنامه های گفتگو محور به منظور جلب اعتماد مخاطب ، این امکان وجود دارد که از کارشناسانی «صهیونیست» شود تا مقابل یک منتقد جدی سیاستهای رژیم اسراییل بنشیند و بحث کنند. او همچنین میگوید که دغدغهی اصلی در این شبکهها ایرانیزه نشدن آنها است و این موضوع را اینگونه تبیین کرد که: «یعنی این شبکهها نباید مروج و مبلغ سیاستهای جمهوری اسلامی به صورت مستقیم باشند، چون مخاطبانش را از دست میدهد. العالم و پرس تیوی و… شبکههایی هستند که باید پشت صحنه سیاستهای جمهوری اسلامی ایران را اعمال کنند، ولی روی صحنه باید شبکههایی بین المللی باشند که به زبان انگلیسی، عربی یا اسپانیولی صحبت میکنند.»
بخش پایانی گفتوگو با حسن بهشتیپور را در ادامه بخوانید:
انصاف نیوز: معیارهای صداوسیما در شبکههای برون مرزی با معیارهای شبکههای داخلی بسیار متفاوت به نظر میرسد؛ اینطور نیست؟
بله متفاوت است.
این یک ایراد نیست؟
خیر، باید هم متفاوت باشد. چرا VOA در داخل ایالات متحده پخش نمیشود؟ چرا این شبکه که به زبانهای مختلف برنامه دارد برای مردم داخل آمریکا پخش نمیشود؟ برای آن جامعهی متکثر و به قول خودشان آزاد است به چه دلیل VOA را پخش نمیکنند؟ منبع درآمدش هم که خودشان میگویند کنگره آمریکاست و نه دولتش، اما پخشش در داخل ایالات متحده آمریکا ممنوع است، به چه دلیل؟ از چه میترسند؟ درواقع از چیزی نمیترسند، میگویند ما مخاطبی که در بیرون برایش برنامه درست میکنیم متفاوت با مخاطبان داخلیمان هستند؛ همچنان که CNN برنامههای داخلیاش کاملا متفاوت با برنامههای بینالمللیاش؛ چرا؟ چون مخاطبشان متفاوت است. بنابراین نه تنها این موضوع اشکال نیست، بلکه یک نقطه ی قوت است.
در مورد پرداختن به موضوع فلسطین و اسرائیل هم سیاستها متفاوت است و در شبکههای برون مرزی بازتر برخورد میشود.
در موضوع اسرائیل هم همین سیاست پیش گرفته شده است. در غزه، در کرانهی باختری العالم گزارشگر دارد؛خب آن گزارشگر را العالم چگونه جذب کرده و با او قرارداد بسته است؟
آن آدم در فلسطین اشغالی آدمی بوده که با فلسطینیها کار میکند، اما اسرائیل آنجا این اجازه را داده است که کار خبری انجام دهد، اگر مجوز کار خبری نداشت به زندان میانداختندش.
بامزهتر گزارشگر دیگری است که در بیت المقدس است. [با خنده] نخست وزیر پشین اسرائیل –اولمرت- تلویزیون را در جلسهای گذاشته بود که «ببینید این دارد اینجا گزارش میکند و میگوید قدس اشغالی، این را ببینید که چقدر پررو است که اینجا چنین میگوید.»
گزارشگر العالم را میگفت؟
بله تصویرش را در هیات دولتش پخش میکرد و میگفت ببینید، این جمهوری اسلامی است، رفته قدس غربی –که مثل قدس شرقی در قطعنامهها اشغالی نیست- و میگوید قدس اشغالی!
به اینها چگونه پول میدادید؟!
پولش هم از طریق شرکتهای رسانهای فعال در عرصهی بین الملی که با خبرنگاران و شرکتهای رسانهای فلسطینی در ارتباط بودند پرداخت میشد. موضوع این است که فرق هست بین آنچه که ما در داخل انجام میدهیم با رویکردها و سیاست و نیاز مخاطبمان با آنچه که در کشورهای دیگر پخش میکنیم. ما در آنجا اگر یک آدم بیحجاب بود هم با او مصاحبه میکردیم اما از خبرنگار طبق قرار داد رسمی میخواستیم مواردی را رعایت کند از جمله در مورد خانمها حجاب داشتن را ذکر می کردیم و میگفتیم که در style book ما خبرنگار باید روسری داشته باشد، میگفت که آقا من بیرون روسری ندارم، میگفتیم اشکالی ندارد، تو خبرنگار العالمی، روسریات را حفظ کن و وقتی تو را بیرون میبینند اشکالی ندارد، اصلا بگو که از من خواستهاند به عنوان اصول حرفهای العالم این موضوع را رعایت کنم. تمام آنها هم میپذیرفتند.
میتوانستند نپذیرند و با ما کار نکنند. خلاصه اینکه اصلا اجازه نمیدهند که یک کارشناس بیحجاب را بیاورید که بنشیند و برای داخل صحبت کند اما مثلا میشد که در استودیوی العالم در بیروت یا لندن بنشیند و نظرش را بگوید. او دیگر کارشناس بود و من کلی مشکل داشتم تا کارشناسی پیدا کنم که حرف ما را بزند، حالا بیحجاب هم هست خب باشد، من چکار کنم؟! ولی در داخل کجا میتواند چنین اتفاقی رخ دهد، میگویند که ما کارشناس زیاد داریم.
العالم و پرس تیوی به هیچعنوان به آن ایدهآلهای مدنظر نرسیدند…
چرا نرسیدند؟! ببینید شما دارید مطلق نگاه میکنید. میتوانید به من بگویید اینجاها ضعف داشته و نقاط قوتش هم اینها بودند. در جنگ 33 روزه العالم یکی از بهترین شبکهها بود؛ در کجا؟ در انعکاس این سوی جنگ، چون تمام شبکهها آن طرف جنگ را انعکاس میدادند و تنها الجزیره و العالم بودند که این طرف را نشان میدادند که چه بلایی دارد برسر فلسطینیها و لبنانیها میآید.
الان در مورد قضایای یمن و سوریه چطور است؟
منظورم همین است، شما باید بگویید که آیا العالم در بحث یمن ضعف دارد یا قوت دارد؟ کلی نگویید، چون زمانیکه کلی سخن میگویید از قاعدهی انصاف خارج میشوید.
من مدعی هستم که پرس تی وی در جنگ 6 روزهای که بین فلسطین و اسرائیل پیش آمد به عنوان یک صدای کاملا متفاوت پوشش میداد و اصلا در لندن کلی تظاهرات علیه اسرائیلیها براه افتاد –بخاطر همین انعکاس دادن خبرها از سوی پرس تیوی- بود چون شبکههای آنها نشان نمیدهند و اگر هم نشان می دهند خیلی جزئی وبیشتر توجیه نقطه نظرات اسرائیلی ها در مورد سرکوب مردم فلسطین است . در حالی که در این جنگ العالم برای عرب زبان ها و پرس تیوی برای انگلیسی زبان ها چیزی را نشان میداد که آنها منعکس نمیکردند، اگر پرس تیوی هم همان را نشان میداد که اسکای نیوز و سی ان ان منعکس میکردند معلوم است که این شبکه تاثیری نمیگذاشت.
قبول است که در یک مقاطعی اینگونه بوده، اما در کل شما وقتی این شبکه را با الجزیره مقایسه کنید، کدام قویتر و تاثیرگذارتر است؟
شبکههای خبری در بحرانها شناخته میشوند و هر بحرانی که بوجود میآید میتوان فهمید که اینها تاچه میزان حرفه ای هستند یا نیستند. مثلا در ماجرای یمن، سوریه، جنگ 33 روزه و… چگونه رفتار کردند.
این خودش را در اینجا نشان میدهد که بعدا مخاطبش بیشتر خواهد شد…
اصلا اینطور نیست، شبکههای خبری مخاطبشان نوسانی است؛ شبکههای تولیدی که فیلم سینمایی و… پخش می کنند ، شبکههایی هستند که مخاطبان خاص خود را دارند که دنبالشان میکنند، اما مخاطبان شبکههای خبری، چه سی ان ان، چه الجزیره انگلیسی و چه حتی الجزیره عربی نوسان دارند؛ یعنی در بحرانها بینندهشان بیشتر است و این یک چیز طبیعی است. اما خط سیرش را باید در نظر گرفت، اگر شبکهای این نوسان جذب مخاطبش قابل پذیرش است، بالا رفتن و پایین رفتن مخاطبش هیچ عیبی ندارد، اما در مجموع باید دید که برآیند تعداد مخاطبان شبکه افزایشی است یا کاهشی؟ اگر کاهشی است این یک زنگ خطر است.
الان در مورد العالم و پرس تیوی چگونه است؟
من نمیدانم. از شهریور 1391 دیگر اطلاعی ندارم.
تا آن زمان اوضاعشان چگونه بود؟
خوب بود، یعنی برای پرس تی وی که خیلی خوب بود، العالم مقداری افت کرده بود اما باز هم در مقاطع حساس حضور داشت. مشکل ما با این شبکهها این بود که همیشه دغدغه داشتیم که ایرانیزه نشوند، یعنی این شبکهها نباید مروج و مبلغ سیاستهای جمهوری اسلامی به صورت مستقیم باشند، چون مخاطبانش را از دست میدهند. شبکههای داخلی ما به اندازهی کافی این کار را دارند میکنند. اگر کسی میخواهد ببیند جمهوری اسلامی چه میگوید میتواند شبکههای داخلی را دنبال کند.
اما العالم و پرس تی وی و… شبکههایی هستند که باید پشت صحنه، سیاستهای جمهوری اسلامی ایران را اعمال کنند، ولی روی صحنه باید شبکههایی بین المللی باشند که به زبان انگلیسی، عربی یا اسپانیولی صحبت میکنند. اشکال کار به نظر من این بود که این شبکهها مستقیما مروج دیدگاه ایران میشدند ، خب در اینصورت معلوم است که ریزش پیدا میکند. زیرا مخاطب انتظار دارد شما بیطرف باشی یا لااقل اینطور نشان بدهی که منصف و بیطرف هستی .
زمانی که شما همه جا را نقد میکنی و وقت نوبت به خودت میرسد دیگر نقد نمیکنی میگویند که «چه شد؟! تو که قرار بود شبکهای بین المللی باشی!» شبکههای غربی ادعاشان این است که «اگر نوبت به آمریکا رسید آن را هم نقد میکنم، اگر نوبت به انگلیس رسید آن را هم نقد میکنم» این ادعاشان است، اما اینکه چطور نقد میکنند خودش کاری حرفهای، سخت و دشوار میطلبد.
مثلا پرس تیوی اجازه میداد یک صهیونیست، کاملا طرفدار پروپاقرص آیپک در آمریکا، در برنامه زنده در آمریکا حضور پیدا کند و از طریق پخش ماهوارهای با دو نفر دیگر که منتقد اسرائیل بودند، مناظره میکردند. ولی مخاطبان حتی اسرائیلی تعجب میکردند که چطور این شبکه اجازه داده کسی بیاید که اینگونه طرفداری از اسرائیل کند؟! دیگر نمیتوانست بگوید که سیاهبازی است، چون میدید که طرف در آیپک است، آدمی شناخته شده است و به شدت هم از سیاست اسرائیل دفاع میکند. اما آن دونفر دیگر هم دارند نقدش میکنند، بیننده هم که هردو را به زبان انگلیسی میدید و میشنید. یعنی هم به اسرائیلی امکان شرکت در برنامه زنده ماهوارهای داده میشد و هم سیاست اسرائیل به شدت نقد میشد و برآیند و نتیجهی برنامه به نفع فلسطینیها بود.
انصاف نیوز: تاثیر مثبتی داشت؟
من معتقدم که بله، تاثیر مثبت دارد. چون طرف گیر میافتاد و نمیتوانست پاسخ دهد؛ برنامه زنده هم بود و نه ضبطی. بی بی سی ظاهرش این است که نگاه طرفدار ایران را هم میگذارد اما پشت داستان دارد تمام ضعفها و مشکلات ما را برجستهسازی میکند و مردمی که اطلاع ندارند فکر میکنند که کلش یعنی این، درحالی که کل ماجرا چیزی نیست که در آن شبکه نمایش داده میشود.
در داخل ما هنوز این فضا را ایجاد نکردیم. ضمن اینکه من همیشه این شعار را دادهام که واقعا مسالهی انحصار در صداوسیما مشکلی اساسی است. مثلا اگر آقایان خیلی نگران هستند بگویند که ما پخش را منحصر میکنیم. صداوسیما مسوول پخش صدا و تصویر در ایران باشد، اما دیگر بخش خصوصی در تولید بیاید کار کند و آدمهای مختلف باهم رقابت کنند، قطعا ما نفع بیشتری میبریم.یعنی به جای اینکه اینقدر لشکر آدمها را زیاد کنیم از بخش خصوصی استفاده شود.
الان که دارند این کار را میکنند، با ستاره مربعها…
نه! اینکه قماربازی است. منظور اینکه مثلا یک برنامهی فرهنگی یا اقتصادی را بخش خصوصی تولید کند، منتها استانداردها رعایت شود.
بخش خصوصی که میگوییم یعنی رقابت آزاد. یک مقرراتی بگذاریم که هرکس فلان ضابطهها را رعایت کرد این ساعتهای پخش را به او میدهیم. مثل آگهیهای تجاری. حتی میتوانند به صداوسیما پول هم بدهند اما اینقدر برنامه را خوب درست کنند که مخاطب داشته باشد. و ضوابط تعیین شده را هم رعایت کنند اگر رعایت نکنند پخش نکنند. به عنوان نمونه من مطمئنم اگر برنامهی ورزشی برای پرسپولیس یا استقلال درست کردن کلی هواخواه دارد.
فکر میکنید صداوسیما با همین وضعیت موجود امکانش هست که اصلاحاتی در آن انجام شود و بتواند در کوتاه مدت یا بلندمدت بی بی سی و امثالهم را تضعیف کند؟
ما میتوانیم را در همهی حوزهها باید اعمال کنیم. ما میتوانیم فقط درمورد هستهای و موشکی نیست! ما در حوزههای فرهنگی و رسانه هم باید ما میتوانیم بگوییم.
یعنی این توان وجود دارد؟ نیروی انسانی داریم که چنین توانی داشته باشد؟
بله! اولین شبکهی کاملا دیجیتال و 24 ساعته در ایران را چطور توانستیم ایجاد کنیم؟! با حداقل امکانات.
آن شکل است…
فقط شکل نیست محتوا هم هست، شبکهی العالم و پرس تی وی 24 ساعته خبر پخش میکنند. العالم در مهمترین بحران منطقه که جنگ آمریکا علیه عراق بود 24 ساعته شد.
همین صداوسیما را اگر بخواهیم میتوانیم به آن ایدهآلها برسانیم؛ هم آدم متخصصاش هست، هم امکانات و تجهیزات فنیاش هست. من همیشه میگویم، ما دربخش فنی و استفاده از تجهیزات دیجیتال چطور اینقدر جلو رفتیم؟ اما فکرمان هنوز آنالوگ است. فکر آنالوگ نمیتواند صنعت دیجیتال را جلو ببرد، باید فکر هم دیجیتالی شود. ما هنوز فکرمان آنالوگ است اما بهترین تجهیزات مدرن را داریم. الان تجهیزاتی در صداوسیما هست که آدم لذت میبرد.
انصاف نیوز: فکر میکنید این اراده اصلا در صداوسیما وجود دارد؟
این را باید رییس صداوسیما پاسخ دهد. من خیلی وقت است که خبری ندارم. ما فقط باید اراده بکنیم و مطمئن باشیم که میتوانیم. امکانات الجزیره به مراتب کمتر از یکی از شبکههای ماست که نمیخواهم اسمش را ببرم! هم از نظر نیروی انسانی و هم توانایی و تجهیزات. فقط بودجهاش چند برابر است.
باید نگاهمان را تغییر دهیم، به این معنا که ما باید از منظرهای مختلف به پدیدههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و… برخورد کنیم، از نقد ناراحت نشویم. اگر کسی انتقادی کرد نگوییم دولت دارد زیر سوال میرود، یا از آنطرف بگوییم قوه قضاییه یا مقننه را یا فلان نهاد را زیر سوال بردند.
البته اگر واقعا غرض ورزانه تهمتی زده شد، حتما باید برخورد شود.
در رسانههایی که نه تنها در مورد ایران بلکه در هر موردی آزادتر عمل میکنند –مثلا الجزیره، بی بی سی و…- آنجا هم اگر کسی حرفی بزند برخورد آنچنانی میشود یا طوری رفتار شده که اینها دیگر معنایی پیدا نمیکند؟
اولا که آن آدمها آموزش کافی میبینند، ثانیا متعهدند به آنچه که قبول کردند. مثلا بی بی سی یک استایل بوکی دارد، به کارمندش میگوید که در مورد ملکه یا نخست وزیر فلان واژه را استفاده میکنید، در مورد خلیج فارس در برنامهی فارسی میگویی خلیج فارس و در برنامهی عربیات میگویی خلیج عربی. اینها را برایشان مشخص کرده.
این درمورد گزارشگر است؛ فرض کنید برنامهی زنده به کسی داده میشود و مصاحبه شونده است که خلاف عرف آن رسانه حرفی میزند…
در برنامههای گفتگو محور موسوم به تاک شو اگر طرف چیزی گفت که به نفع شما نبود، این را میگذارید جزو خطاهای پیشبینی نشده، فقط اگر خیلی حرفهای هستی چند سوال از آن فرد می کنید تا جهت درست به ادامه برنامه بدهد. تا درمورد آن حرف اشتباهی که میزند مجبور به توضیح استدلال خود شود. ضمن اینکه حالا فرض که یک نفر هم آمده و انتقادی هم کرده، فاجعهای رخ نداده، اتفاقا اینکه شما امکان دادید که یک نفر بیاید و حرفش را بزند اعتبار بخشی است.
اما اگر مجری حرفهای باشد با طرح سوال خوب، بدون اینکه جبهه بگیرد و خود را مدافع شبکه بداند، فرد را به این وادی میکشاند که استدلالش را کامل توضیح دهد. فرض بگیریم هم نتوانست، اصلا فاجعهای در آن کشورها رخ نمیدهد.
پس چرا در کشور ما تبدیل به فاجعه میشود؟
به این خاطر که ما ضوابطش را ننوشتیم. یعنی منِ نوعی نمیدانم که دقیقا صبح که میآیم در طول 8 ساعتی که کار میکنم، چه کارهایی را باید انجام دهم، وظیفهی من بهشتی پور به عنوان سردبیر خبر چیست؟ دبیر خبر کارش چیست؟
آنجا آموزش دادهاند و مشخص کردهاند؛ دقیقا گفتهاند که سیاستشان در مورد اسرائیل چیست، یا در مورد افغانستان یا ایران و کشورهای دیگر، آن دبیرخبر میداند که اگر خطا کرد چه خواهد شد و کارگزاران این شبکهها هم میگویند که مگر به تو نگفته بودیم که چارچوبها کدام است.
ولی وقتی اینجا به من نمیگویند باید چه کنم؟ گاهی به صورت کلی در برخی موارد میگویند که سیاستمان اینگونه است اما دقیقا و جزیی آموزش نمیدهند. خبرنگار و سردبیر و دبیر خبر باید بداند که سیاستهای جمهوری اسلامی دربارهی موارد مختلف چگونه است، باید بشناسد. نکتهی دیگر این است که باید آموزش ببینند که طبق اصول حرفهای اگر با موضوعی در برنامهی زنده مواجه شدند باید چکار کنند؛ در آن رسانهها که شما نام بردید قبلا آموزش را دیدهاند و بنابراین میتوانند در صورت بروز اشتباه توضیحی بخواهند.
بی بی سی بین المللی فردی را برای مصاحبه دعوت کرده بوده –این مثالی مشهور است- که شباهت اسمی با یک کارشناس داشته، وقتی تماس میگیرند تعجب میکند که «من را دعوت کردهاید؟!» آنها هم میگویند که «بله»، در نهایت میآورندش به استودیو در برنامهای زنده! وقتی گفتوگو را شروع میکنند میبینند که اصلا پرت و پلا میگوید و بعد متوجه میشوند که این آدم اصلا آن شخص نیست. اما آن فرد هماهنگ کننده را که اعدام نکردند، عذرخواهی کردند و آن پشتیبانی کننده را اخراج کردند.
خلاصه آنکه باید آموزش را اصل قرار دهیم، روابط را بگذاریم کنار و ضوابط را در نظر بگیریم، یعنی آدمی که این دورهها را گذرانده مجری شود نه اینکه چون پسرخالهی فلانی است.
از این چیزها در صداوسیما خیلی زیاد است…
آن دورهای که من خدمت کردم به شدت با این موضوع برخورد کردم و ایستادم، آقای سرافراز هم همینطور. ما زیربار اینکه چون یکی پسرخاله است به عنوان مجری بکارش بگیریم ، نرفتیم.
فشارها در این مورد زیاد بود؟
بله! آدمهای مختلف سفارش میکنند دیگر، از آشنا و فامیل و حتی همسرت؛ میگویند تو رییس شبکهای عرضه نداری فلانی را ببری فلان جا استخدام کنی؟! میگویم «نه که عرضه ندارم، من چنین عرضهای نه دارم و نه میخواهم که داشته باشم.» ممکن است برخورنده باشد اما چیزی که مهم است این است که بهشتی پور نوعی این پاسخ را میدهد یا میگوید «بگو بیاید یک کاریش میکنیم». یعنی چه؟ یعنی کسی که نه صلاحیت دارد و نه آموزش دیده است را بیاورم تا دوای زخم کچلی را اصطلاحا یاد بگیرد و بعد هم مثلا میشود رییس یک شبکهای.
دربارهی آن واحدی که خیلی دخالت میکند در صداوسیما، خود کارکنان و برنامه سازان هم از این موضوع خیلی شاکی هستند؛ موضوع از چه قرار است؟
انتظارات است دیگر…
انتظارات است یا دخالت رسمی است؟
من دخالتش را درست نمیدانم، شاید آقای سرافرازمعاون برون مرزی ضربه گیر بود و به ما منتقل نمیشد. حُسن برون مرزی این است که در این قضیه خیلی گرفتاریاش کمتر است. چون برون مرزی را طرف تلقیاش این است که «اینها را ملائک میبینند و معلوم نیست چقدر تاثیر داشته باشد.»
اینگونه فشارها نشان از این دارد که آنکه این کارها را میکند کار حرفهای بلد نیست و نمیخواهد کارش را هم به عنوان یک حرفهای به رسمیت بشناسد. مثل اینکه یک نفر معمار خانه یا مهندس پل را مدام ایراد بگیرند که چرا فلان جا را این شکل ساختی! در رسانه خودشان را کارشناس میدانند و تلقیشان این است که میتوانند بگویند که فلان کار را بکن، مثل این است که همه مادرزاد سیاستمدارند.
شما سالها در صداوسیما بودید، آیا در مقاطع مختلف از سوی مخاطبان فارسی زبان مورد فشار قرار نگرفتید که آقای بهشتی پوری که سمتی در صداوسیما داری، چرا -مثلا در سال 88- صداوسیما اینگونه عمل میکند؟ آیا تحت فشارها و انتقادات اینگونه بودهید؟
بله! منتها نکته اینجاست که پخش العالم و پرس تیوی در داخل اشتباه محض است، اصلا مخاطبانش داخلی نیستند. یکی از انتقادات به همین استانداردهای دوگانه بود؛ میگفتند که مثلا در پرستیوی فلان شکل برنامه را پخش میکنید، چرا در داخل پخش نمیکنید؟
نکتهی بعد در شکل و محتواست، یعنی در محتوا او انتظار دارد که به موضوعات مختلفی توجه شود و انتقادش این است که چرا توجه نمیکنید. این انتقاد به این خاطر است که دستش زیر سنگ نیست و وقتی وارد عمل شوند خواهند دید که میزان مشکلات چقدر است. همانقدر که شما در انصاف نیوز مشکل دارید صد برابرش در صدا و سیما وجود دارد. به این دلیل که نمایندگی تام الاختیار در تمام خانهها است؛ شاید برخی دلشان نخواهد اما بالاخره در تمام خانهها تلویزیون هست. خیلیها به ماهواره وصلش کردهاند اما هنوز هم جمعیت قابل توجهی در ایران برخی برنامهها را میبیند.
چون در تمام خانهها هست رویش حساسیت هم وجود دارد. باید دقت کرد که وزن و تاثیرگذاری اخبار و تحلیلها یکی نیست، بستگی دارد که موضعش انتقادی است یا ترویجی، اگر انتقادی است وزن تاثیرگذاریاش خیلی بیشتر است. تعداد در این موضوع مهم نیست، گاهی صداوسیما میگوید ما 200 ساعت در اختیار مسوولین گذاشتهایم و آمدهاند اینجا صحبت کردهاند، درست است، اما آن 200 ساعت که تاثیری ندارد، آن 2 دقیقهی 20:30 که میزند و برجک طرف رامیفرستد هوا خیلی دیده میشود؛ بنابراین موضع انتقادی و اینکه این نقد را درست انجام دهد و منصف باشد مهم است. یعنی مثلا اگر میخواهد به علی دایی نقد کند بگوید آقای دایی این را گفته و در فلان جا هم نقدش را اینگونه گفتهاند؛ اما وقتی فقط نقد صحبتهای دایی را بیاوری یکطرفه میشود؛ اینکه هرچه دلت میخواهد را میگویی و یک کلمه هم از صحبتهای دایی نمیآوری و حتی اگر هم بیاوری آن بخشهایی را میآوری که در جهت صحبتها و اهداف گزارش خودت است معلوم است که این کار و این گزارش حرفهای نیست و کاملا جهتدار است.
دهها مثال از این دست میتوان در حوزههای مختلف زد. صداوسیما دلیلی نمیبیند که خودش را در برابر کسی پاسخگو ببیند، در حالی که دلیلش این است که مخاطبش از او انتظار دارد که منصفانه برخورد کند؛ این کاری مشکل و زحمتدار است، آموزش و انگیزه میخواهد، باید فراجناحی فکر کنی. همهی اینها گفتنش راحت است اما حتی همین منی که دارم به صورت تئوریک این حرفها را میزنم اگر بگویند که از فردا مسوول 20:30 شو حتما کاری مشکل خواهد بود، حرف زدن آسانتر است.
باتوجه به سیری که داریم طی میکنیم، به نظرم در نهایت صداوسیما به این جمعبندی میرسد که باید به مخاطب بیش از این حدی که الان هست ارزش قائل باشد، مخاطب را فکور و هوشمند ببیند. چون رقابت وجود دارد، قبلا صداوسیما اصلا رقیبی نداشت؛ الان هم این شبکههای اجتماعی رقیبش هستند هم ماهوارهها رقیبش هستند و هم در اینترنت انواع و اقسام شبکههای اینترنتی رقیبش هستند، بنابراین دورانی که صداوسیما صدایی واحد داشت گذشت. انشاالله صدا و سیما آرام آرام برود به این سمت اوضاعش را بهتر کند.
بهنظر میرسد که سمت ابتذال میرود اما در خبر و جلب اعتماد نتوانسته این کار را بکند.
من امیدارم بکند چون به هرحال خدمت بزرگی به منافع و امنیت ملی است. چون صداوسیما روی این مسایل بسیار تاثیرگذار است.
الان که بیشتر تاثیر منفی دارد…
من نمیخواهم قضاوت کنم چون باید اینها را علمی و دقیق بررسی کرد… اینکه بگوییم برداشتمان این است که برآیند فعالیتهایش منفی است را حق دارم به عنوان یک فرد بگویم اما علمی نیست.
دقیق این است که در بازهای زمانی پنج شبکه را رصد کنیم و بعد نتیجه بگیریم. به نظرم صریح نگوییم که منفی است چون دقیق نیست. باید برسی ما در باره عملکرد صدا و سیما دقیق و همه جانبه باشد .
انتهای پیام