وحدت کلمه راهحل است؛ نه استعفای روحانی!
آلان ویسی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «وحدت کلمه راهحل است؛ نه استعفای روحانی!» در پاسخ به یادداشتی در سایت عصرایران – که در پایین همین مطلب آمده است – نوشت:
نوشتاری در سایت عصرایران به قلم مصطفی داننده منتشر شد دربارهی ضرورت استعفای روحانی. ادعای ایشان این بود که روحانی برای سال ۹۲ بهترین گزینه برای ریاستجمهوری بود؛ چون عزم نظام بر حل مسالهی هستهای بود و اگر کس دیگری به جایِ وی میبود شاید حل نمیشد. اما اکنون، چون تمام راههای مذاکره بسته شده است، لذا رییسجمهور روحانی میتواند اولین رییسجمهور مستعفی باشد که با استعفای خود، هم خاطرهای نیک از خود بر جای گذاشته و هم ادارهی امور را به دستان (احتمالاً از نظر ایشان) با کفایت دیگری بسپارد. قصد دارم با سلسله استدلالاتی، این ادعای مطروحه را به چالش کشیده و بگویم که راه برونرفت از مشکلات فعلی، نه از رهگذر استعفایِ روحانی، بلکه از مسیر «وحدت کلمه» میگذرد.
۱. آقای داننده در نوشتار خود ادعا میکند که اگر روحانی استعفا دهد، میتواند نامِ نیکی را از خود برجای گذارد. استعفایِ روحانی حتی اگر در کوتاهمدت موجب خوشنامی وی شود، در درازمدت چیزی جز بدنامی برایش به جا نخواهد گذاشت. تازه این خوشنامی با فرض افشای تمام فشارهایی است که از سوی نهادهای موازی با دولت وی وارد شده است و به عبارتی، با فرض کاربست حداکثری صراحت و صداقت با مردم است. با توجه به سابقهی طولانی امنیتی روحانی و تشخیصِ مصالح کلانِ امنیت ملی، چنین انتظاری از وی از لامحالات است. لذا در کوتاه مدت هم حتی به نظر اینجانب، به صفتِ «بزدل» متهم خواهد شد. بماند که استعفاء در ایران به گواه تاریخ، در افکار عمومی از سیمایِ زیبندهای هم برخوردار نیست.
۲. با فرض لحاظ نکردن تمام مصالح ملی و امنیتی و تنها درنظر گرفتن منافع حزبی و شخصی، استعفای روحانی یعنی خودکشی سیاسی وی، و کُشتن شانس کمی که برای ایفایِ نقشِ حیاتی در دوران گذار جمهوریاسلامی میتواند داشته باشد. اگر شرایط خرداد سال ۶۸ تکرار شود، روحانیِ مستعفی، تنها برگی از تاریخ جمهوریاسلامی خواهد بود و نه چیزی بیشتر.
۳. از دیگر سو، استعفایِ روحانی یعنی به محاق رفتن طولانی مدت تفکر اصلاحات در کشور. استعفای وی، چماقی را به دستِ دلواپسان خواهد داد که ایهاالناس! شما اگر شعور انتخاب میداشتید رییسجمهوری با این کارنامه و این عملکرد که تهش هم استعفا دهد را بر نمیگزیدید. طیفی که به رهبری هم شکایت کرده بودند که چرا مردم را دعوت به مشارکت حداکثری میکنید، چنتهشان از اتهامپراکنی علیه قائلین و باورمندان به اصلاح رویههای جاری کشور پر خواهد شد و از هیچ تلاشی برای بیاثر جلوه دادن اصلاحات دریغ نخواهند کرد.
۴. راهحل نگارنده در کشوری جوابگو است که شرایط مطلقاً دموکراتیک دارد؛ ساختار سیاسی حزبی دارد؛ مطبوعات آزاد و نقاد دارد. نه ایرانی که به موازات دولت، صدها نهاد موازی و بودجهبلعنده بیخاصیت که خود را به احدی پاسخگو نمیدانند حضور دارند و تمام مناسبات قدرت، در هالهای از ابهام و گعدههای سیاسی تعریف میشود.
۵. روحانی در این شرایط کارا نیست؟ سلمنا…عمده دلیلی که روی ناکارامدی تفکر روحانی مانور داده شده است، بسته شدن تمامِ راههای مذاکره و از دست رفتن مهمترین توانایی «شیخ دیپلمات» است. جانشینی که بتواند کفشِ روحانی را پر کند که خواهد بود؟ مردانی که نامشان به عنوان جانشین روحانی به ذهن متبادر میشود عرضه اداره یک روستا را، بدون ارتکاب به فساد ندارند.معاونینشان هم به جاسوسی متهم شدهاند و هم به فساد مالی. الباقی هم که هنوز در پوپولیسمی به سر میبرند که «ساده زیستی» را حجتی بر «ضدفساد بودن»میدانند. از دیگر سو، احمقانه است اگر انتظار داشته باشیم جانشین روحانی، سران مشهور اصلاحات شوند. سوایِ تمام این دلائل، آقای داننده در مدعای خود، دلیلِ ناکارآمدی روحانی را بسته شدن راههای مذاکره ذکر کرده است.به عبارت دیگر، عاملی خارجی مسبب مشکل قلمداد شده است. بنابراین با هزار بار تغییر رئیسجمهور هم مشکلی حل نخواهد شد.
۶. ایران بیش از آنکه از فشار خارجی در رنج باشد، از ناامیدی داخل و کمرنگ شدن آن «وحدت کلمه»ای رنج میبرد که در اواخر دهه پنجاه شمسی و دهه شصت، تبلور آن در جبههها مشهود بود. ناامیدی آفتی است که به جانِ این کشور افتاده است. رئیسجمهور روحانی در دور اول با شعار «امید» و در دوره دوم با شعار «دوباره ایران» رای و مهمتر از رای، اعتماد مردم را جلب کرد. اگر رئیس دولتی که شعارش «تدبیروامید» بوده بخواهد استعفاء دهد، دیگر برای مردم چه میماند؟ این یعنی نفله شدن آخرین بارقههای امید به معنایِ ادق کلمه!
۷. راهحل مشکل فعلی سادهتر از ایجاد چنین آشوب خطرناکی است. میتوان بدون ضربه زدن به منافع ملی و امنیت داخلی ایران، ورق را بازگرداند. با بازگرداندن حقوق مدنی مردم به خودشان، با رواداری و تساهل در امور سیاسی و اجتماعی. با پس زدن حلقههای فاسد اقتصادی. با عزمی همگانی جهت برخورد با فساد ساختاریافته. با امیدوار کردن
مردم به اینکه حاکمیت پشتِ شماست! میفهمد شرایط سخت است؛ همزمان که تلاش میکند برای حل معضلات، فشار مضاعف بر شما وارد نمیکند. با دستفروشها کاری ندارد. حجاب را به عنوان دغدغه اول نظام جلوه نمیدهد،. با فعالین محیط زیستی برخورد قهری نمیکند. با فساد با تمام عزم و توان خود برخورد میکند.. مردمان حاذق و وارد به امور را، فارغ از سنی مذهب بودنشان، به تمشیت امور کلان کشور میگمارد. امنیت اجتماعی را برای مردمش تامین میکند. مردم را به سره و ناسره تقسیم نمیکند. آغوش خود را به روی مخالفینِ قائل به تساهل و تسامح باز میکند و صدایِ آنها را میشنود. زندانیان و محصورین را آزاد میکند.
۸. عزمی هست برای این کارها؟ فعلاً چیزی نمیبینم. حالا که عزمی نیست، آیا استعفای روحانی حلال مشکلات خواهد بود؟ مطلقاً خیر.
پایان ماموریت روحانی؛ وقت خوب استعفا
مصطفی داننده در یادداشتی با عنوان «پایان ماموریت روحانی؛ وقت خوب استعفا» در عصرایران نوشته بود:
📌بگذارید این نوشتار را با یک مثال شروع کنم. وقتی هوا گرم میشود مردم به پشت بامها میروند و کولرهای خود را سرویس میکنند تا در تابستان به آن پناه ببرند.
📌مردم در زمستان هم کولرها را جمع میکنند و به گرمای بخاری و یا شوفاژ پناه میبرند.
📌آنها هیچ وقت اصرار ندارند چون کولر را سرویس کردهاند یا به زحمت بخاری را راه انداختهاند، حتما در زمستان یا تابستان هم از آن استفاده کنند.
📌دنیای سیاست هم همین است. برخی آدمهای برای مقطعی مناسب هستند و بعد از مدت دیگر جواب نمیدهند و باید جای خود را به دیگری بدهند.
📌در سپهر سیاست ایران، حسن روحانی به « شیخ دیپلمات» معروف است. او در مهمترین مذاکرههای تاریخ جمهوری اسلامی با دولتهای خارجی حضور داشته است.
📌نقش موثر در ماجرای مک فارلین، حضور در مذاکرات ایران و عراق بعد از جنگ 8 ساله، ریاست گروه مذاکرهکننده در پرونده هستهای در دولت اصلاحات و بالاخره برجام.
📌 حالا تمام راههای مذاکره بسته شده است و تقریبا حسن روحانی شانسی برای اداره کشور از طریق مذاکره و گفتوگو با طرفهای مقابل ندارد. آمریکا حرف خود را میزند. اروپا منفعل است و دقیقا نمیداند در مقابل ایران و آمریکا چه باید بکند، عربستان و اسرائیل هم تا آنجایی که میتوانند در حال موش دواندن در این فضا هستند.
📌فضای روحانی، فضای مذاکره است و الان دیگر استراتژیهای او جواب نمیدهد و کشور در حالت سکون مانده است. فضای جدید سیاست جهانی شاید احتیاج به آدم تازهای داشته باشد.
📌روحانی میتواند به عنوان اولین رییس جمهور مستعفی ایران شناخته شود. رییس جمهوری که بعد از دیدن به گِل نشستن کشتی برجام، از سمت خود استفعا داد تا فرد دیگری عهده دار سمت ریاست قوه مجریه شود.
📌روحانی انتخاب مناسبی برای سال 92 بود. در آن زمان ایران احتیاج به مذاکره و گفتوگو داشت و طرفهای مقابل نیز برای این کار آماده بودند. شاید هر فردی به غیر از روحانی به قدرت میرسید ما شاهد امضای برجام نبودیم.
📌حالا داستان فرق کرده است و ایران احتیاج به دولتی دارد که بتواند گلیم خود را در شرایط فعلی از آب بیرون بیاورد.
📌در سراسر جهان هم شاهد اینگونه استعفاها هستیم. دولتهایی که میبییند سیاستهای آنها بر خلاف جریان آب است و به همین خاطر کنار میروند تا دولتی جدید کار را به دست بگیرد.
📌در حال حاضر روحانی هرچه دست و پا هم بزند چون خلاف جریان آب شنا میکند و جلو نخواهد رفت تازه اگر آب او را عقبتر نبرد.
📌ماموریت روحانی رسیدن به توافق هستهای بود و حالا به نظر میرسد این ماموریت به پایان رسیده است و بهتر است فرد دیگری با ماموریتی جدید پای به عرصه سیاست ایران بگذارد.
📌او امروز هم در خارج با سدی محکم روبرو است و هم در داخل مشکلات ریز و درشتی دارد.
📌استعفا موجب بدنامی نیست اتفاقا با خوشنامی همراه است. به نظر میرسد ادامه دولت روحانی تنها برای او و حتی جریانهای حامی دولت، بدنامی به همراه خواهد داشت و بهتر است رییس جمهور با یک استعفا و شرح دلایل آن نام نیکی از خود در تاریخ به یاد بگذارد.
انتهای پیام
مدتهاست که به وحدت کلمه رسیده ایم ، کلمه اختلاس !