تبعیض ناروای کنکور | عباس عبدی
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «تبعیض ناروای کنکور» در روزنامهی شهروند ۷ مرداد ۹۸ نوشت:
🔘مساله سهمیههای موجود در کنکور چون هر سال و مقارن با کنکور دانشگاهها دوباره و چندباره مطرح میشود. در همین زمینه قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت گفته است که، بیش از ۶۰ درصد دانشجویان رشتههای علوم پزشکی بر اساس سهمیه وارد دانشگاهها میشوند و ما نگران کیفیت آموزش در بین این دانشجویان هستیم. متاسفانه پیگیریهای وزارت بهداشت برای اصلاح و تجدید نظر در اعمال سهمیه دانشجویان برای ورود به رشتههای پزشکی از مجلس شورای اسلامی تا کنون نتیجهای نداده است.
🔘از سوی دیگر رييس سازمان سنجش وزارت علوم نیز درباره سهميههاي كنكور به نكته مهمي اشاره كرد و گفت: “خوشحال میشویم که مجلس سهمیههای کنکور را بردارد چرا که سازمان سنجش با هر گونه اعمال سهمیه مخالف است. معتقدیم چون آزمون علمی برگزار میکنیم باید شرایط برای همگان یکسان باشد. اگر مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی قانونی برای حذف سهمیهها به سازمان سنجش بدهند ما همه این سهمیهها را حذف میکنیم.”
🔘 به نظر ميرسد كه اين نوع اظهارات درست ولي ناكافي و نارسا است. ابتدا بايد توضيح داد كه چرا سهميهبنديهاي موجود بجز سهميههاي مناطق، غير قابل قبول است. ميان علم و ثروت يك تفاوت مهم وجود دارد. ثروت يك امر مادي است. ميتوان آن را بخشيد، ميتوان آن را دزديد و ميتوان آن را معامله كرد و ميتوان آن را به ارث گذاشت. و در هر حال قابل انتقال آني به ديگران است. در حالي كه علم چنين نيست. علم را نميتوان از افراد گرفت، نميتوان منتقل كرد (ميتوان ياد داد) علم با ارث تقسيم نميشود!
🔘با همين منطق ميتوان گفت كه هرگونه سهميهبندي در ثروت ممكن است و حتي در مواردي مطلوب هم هست ولی در علم نه. براي مثال پرداخت يارانه يا فروش کالا با قيمت ترجيحي و به گروههاي خاص از اين جمله است، ولي بهرهمندي يكسان از علم غير ممكن است. فقط میتوان و باید فرصتهاي يكسان فراهم كرد. براي مثال بايد كوشيد كه سطوح و امكانات آموزشي را به صورت مساوي توزيع كرد تا يك جوان روستايي هم كه علاقهمند به درس و تحصيل علم است از امكانات يك جوان شهري بهرهمند باشد. يا اگر نياز است براي آنان كلاسهاي آموزشي رايگان برگزار كرد كه بتوانند خود را به ديگران برسانند.
🔘در ورزش قهرماني هم همين طور است. بايد امكانات ورزشي مناسب را در اختيار همگان قرار داد تا استعدادهاي ورزشي پرورش پيدا كنند. ولي نميتوان در مسابقه نهايي مثلاً در دوي صد متر، عدهاي از صد متري به دویدن و مسابقه دادن آغاز كنند و عدهاي ديگر از 50 متري و 70 متري!! چنين تبعيضي مُخِّل ماهيت رقابت ورزشي است.
🔘در علم هم نميتوانيم چنين كنيم. اگر بخواهيم به عدهاي كمك كنيم، ميتوانيم براي آنان آموزشهاي فوق برنامه رايگان در نظر بگيريم. يا امكانات آموزشي آنان را بهبود بخشيم. يا حتي كمك هزينه تحصيلي به آنان داده شود تا وقت بيشتري را صرف كسب علم كنند. ولي در هر حال بايد در رقابت برابر و آزاد با ديگران شركت نمايند و براساس اين رقابت جايگاه آنان تعريف شود.
🔘 بنابراين مخالفت با سهميهبنديهاي كنكور دارای منطق روشنی است. ضمن اينكه اين سهميهبنديها اعصاب دانشآموزان را خرد ميكند و هركدام كه رد شوند گمان ميكنند كه حق آنان به دليل اين تبعيضها ضايع شده است كه طبعاً عده زيادي از آنان چنين حسي را به درستی خواهند داشت.
🔘ولي اظهارات قائم مقام وزارت بهداشت و درمان و نیز رييس سازمان سنجش از دو جهت محل ايراد است. اول اينكه وظيفه آنان ارايه اطلاعات و دادههاي پژوهشي در اين اثبات این ادعا است كه چرا سياست سهميهبندي به ضرر كشور است؟ آنان وظيفه دارند كه مستندات لازم را براي تایید و رد اين سياست تهيه و توليد و عرضه كنند. همچنين در صورت نادرست بودن این سیاست، بايد لايحهاي را در اصلاح اين سياست تهيه و ارايه دهند و مستندات لازم را براي دفاع از اين لايحه تهيه نمايند.
🔘اگرچه اين مهمترين كار سازمان سنجش است، ولي لغو سهميه به ناحق فرزندان اعضاي هيأتهاي علمي دانشگاهها كه نيازي به این فرایند ندارد. بايد به صورت مستقل در اولين فرصت اين اقدام نادرست را لغو كرد و اجازه نداد كه دانشگاهيان بدترين نوع رانت را براي خودشان تخصيص دهند. اميدواريم در اولين فرصت شاهد اين اقدام باشيم.
انتهای پیام
ابتدا بايد توضيح داد كه چرا سهميهبنديهاي موجود بجز سهميههاي مناطق، غير قابل قبول است (عباس عبدی)
چه تفاوتی بین سهمیه مناطق با سایر سهمیه ها هست ؟
همه استدلالات غلط بودن دومی برای اولیه وجود دارد.