خرید تور تابستان

تحلیل بازداشت حسن عباسی و چند شبهه

معصومه رشیدیان، انصاف نیوز: 23 مردادماه خبر بازداشت حسن عباسی موجی از واکنش‌ها را در هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا به خود اختصاص داد. بعضی انتقاد کردند که مسوولان باید سعه صدر بیشتری می‌داشتند و تحمل می‌کردند، عده‌ای دیگر چون رائفی پور طعنه زدند که «بنفش ها تا انتخابات اسفندماه خیالشان از فریادهای او راحت شد، اما عباسی هفتاد سال هم که در زندان باشد آن سوال هنوز هم به قوت خودش باقی است» و برخی دیگر از اصولگرایان به روزنامه‌های خودشان تاختند که چرا به این موضوع نپرداخته‌اند و متفق‌القول بازداشت عباسی را در صفحه یک خود بایکوت کردند.

اما منتقدان حسن عباسی هم واکنش‌هایی متفاوت را در پیش گرفتند؛ عده‌ای پرسیدند که «آیا روزنامه‌های اصلی اصولگرا چیزی از پشت پرده‌ی ماجرای حسن عباسی می‌دانند که به بازداشت او بها ندادند؟» یا برخی دیگر گفتند که «حسن عباسی به جرم انتقاد دستگیر نشده است، جرم او تهمت زدن به مسوول دستگاه امنیتی کشور است. هتاکی و بردن آبروی افراد بدون سند و مدرک اسمش انتقاد نیست، دوستان دلواپس آدرس غلط ندهند.»

حسن عباسی چه گفته بود؟

یکی از دلایل بازداشت حسن عباسی که چه در اطلاعیه‌ی وزارت اطلاعات و چه در خبرهای پس از بازداشت برآن تاکید می‌شد، ادعاها و طرح سوال او مبنی بر ارتباط وزارت اطلاعات با آمدنیوز بود. این درحالی است که برخی کاربران مخالف بازداشت عباسی به صحبت‌های افراد دیگر اشاره کرده‌اند و این سوال را طرح کرده‌اند که چرا با آنها برخورد نشده است؟ یکی از کاربران اصولگرای توییتر درباره‌ی این موضوع نوشته است: «پس چرا با اکبر خوشکوشک در سال 96 برخورد نشد؟»

اشاره‌ی این کاربر به موضوعی است که اکبر خوشکوشک، از نیروهای امنیتی سابق در گفت‌وگو با انصاف نیوز به آن پرداخته است. اما آیا آنچه خوشکوشک به آن اشاره کرد با آنچه عباسی گفت، یکی بود؟

خوشکوشک سال 96 در گفت‌وگو با انصاف نیوز درباره‌ی آمدنیوز می‌گوید: « آمدنیوز داخلی است، اما فکر می‌کند که مستقل است؛ روی آمدنیوز سوار شدند، این‌جا با هم دعوا دارند الان، دعوای جناحی دارند. می‌خواهند از هم امتیاز بگیرند، خبر را به آن می‌دهند و آن پخش می‌کند. یعنی سرمنبع اخبارش، داخلی‌ها هستند. یک چیزی به نام آمدنیوز در آن‌طرف درست شده است، خودش نمی‌داند که منبع است، اما هست. خرجشان را هم از داخل می‌گیرند. دروغ و راست را قاطی می‌کنند و به خوردش می‌دهند.»

صحبت‌های خوشکوشک شبیه به آن چیزی است که بعدها در مستندی با نام «ایستگاه پایانی دروغ» نیز درباره‌ی روح الله زم و آمدنیوز به آن پرداخته شد؛ در آن مستند نشان داده می‌شود که یکی از اصلی‌ترین منابع کانال تلگرامی آمدنیوز در داخل کشور توسط دستگاه امنیتی کنترل شده و با هماهنگی آنها برخی از اطلاعات نادرست به روح الله زم داده می‌شود، بی آنکه زم از ارتباط او با وزارت اطلاعات مطلع باشد.

از سوی دیگر حسن عباسی چندماه پیش در سخنرانی که در قرچک ورامین انجام داد گفته بود: «رفته یه چی‌چی نیوز راه انداخته و از بالا تا پایین نظام رو به سخره می‌گیره؛ البته میرسه به وزیر محترم اطلاعات با تقدیرات ویژه [یاد می‌کند.] هنوز هم وزیر اطلاعات به ما جواب نداده [پیرو پرسش نمایندگان از ایشان] چرا چی‌چی نیوز فلان شده، پسر فلانی در وزات نفت، به وزیر اطلاعات که می‌رسه اینقدر تقدیر می‌کنه؟ خب آیا ما می‌تونیم شک کنیم که وزیر اطلاعات پشت سر چی‌چی نیوزه؟! چون لااقل دو تا فحش هم به وزیر اطلاعات می‌داد، اون مقام معظم رهبری رو، مراجع رو، همه رو به سخره می‌گیره.»

پس از بازداشت عباسی مدیرکل حقوقی وزارت اطلاعات در اطلاعیه‌ای توضیح داد: «متعاقب تعریضات و انتساب موارد خلاف واقع متعدد و مکرر توسط آقای عباسی به وزارت اطلاعات و سربازان گمنام امام زمان (عج) این مرکز عظیم مبارزه و جهاد – علی رغم خویشتن داری این وزارتخانه و کارکنان خدوم آن در بسیاری از موارد با ابتناء به حفظ مصالح امنیت ملی – وزارت اطلاعات با استناد به یکی از تعریضات ایشان که وی در سخنرانی مدعی شده بود: «نیت وزارت اطلاعات ایجاد تغییر و تحول در نظام بوده» و همچنین مدعی شده بود «وزارتخانه متبوع با کانال ضد نظام در ارتباط است و …»، این وزارتخانه نسبت به طرح شکایت نزد مرجع قضایی اقدام و پس از طی تشریفات رسیدگی بر اساس موازین قانونی، نهایتاً رأی محکومیت نامبرده در مرحله‌ی بدوی رسیدگی توسط شعبه‌ی محترم رسیدگی کننده صادر و رأی مزبور با توجه به تجدید نظر خواهی مشارالیه در مرحله‌ی تجدید نظر نیز مجدداً رسیدگی و محکومیت ایشان با حکم شعبه تجدید نظر رسیدگی کننده قطعی شده و قاعدتاً حبس ایشان در راستای شکایت وزارت اطلاعات و اجرای حکم قطعی صادره از مقام محترم صالح قضایی، توسط مراجع ذی صلاح صورت گرفته است.»

بازداشت حسن عباسی و واکنش‌ها

اما واکنش اصولگرایان به بازداشت عباسی نیز خود محل تعجب برخی از دنبال کنندگان اخبار بود؛ علی قلهکی –فعال رسانه‌ای اصولگرا- یکی از کسانی است که به نپرداختن روزنامه‌های اصولگرا به این موضوع انتقاد کرده بود؛ از طرف دیگر پس از طرح دوباره‌ی این صحبت‌های عباسی در فضای مجازی بسیاری از کاربران اصولگرا که به تبیین و تحلیل حرف‌های او پرداخته بودند این موضوع را طرح می‌کردند که بحثی که عباسی مطرح کرده خطاب به «بدنه‌ی وزارت اطلاعات» نبوده است. کلیدواژه‌ی «بدنه‌ی وزارت اطلاعات» این شبهه‌ را ایجاد می‌کند که آیا منظور این طیف این است که وزارت اطلاعات سازمانی دارای دوشق یا بیشتر است که اشاره‌ی عباسی تنها به بخشی از آن سازمان بوده است؟ یادداشت امروز محمد ایمانی، عضو شورای سردبیری کیهان نیز شاید نشانی از همین مدعا باشد.

او که در یادداشت خود به بازداشت عباسی واکنش نشان داد، در این مورد نوشت: «بصیرت و حمیت و هوشیاری بدنه خدوم وزارت اطلاعات و بسیاری از مدیران این وزارت آن قدر بالاست که وصله پیگرد و زندانی کردن دکتر حسن عباسی، به آنها نچسبد.»

او درباره‌ی گروه دومی که مورد اشاره‌ی صحبت‌های عباسی هستند نوشته است: «سوال عباسی و بسیاری دیگر از رصدگران رسانه‌ا‌ی- سیاسی روشن است: چه کسانی در برخی دستگاه های دولتی، با اتاق عملیات روانی ضد انقلاب در ارتباط هستند و اسرار و اطلاعات محرمانه را برای جنگ روانی با مردم و مسئولان، در اختیار دشمن قرار می دهند؟ و چه کسانی در سطوح بالای دولتی، امکان شبیخون و عملیات از طریق فضای مجازی را برای ناتوی اطلاعاتی- فرهنگی و مزدوران رسانه ای آن فراهم می سازند؟ این پرسش معطوف به امنیت ملی و مطالبه برخورد با شبکه بروکراتیک نفوذ، جای قدر شناسی دارد نه پیگرد و شکایت. به نظر می رسد شبکه مدیریتی متهم در این خیانت، سعی دارد وزارت محترم و خدوم و غیور اطلاعات را سپر بلای خود کند و از خطاب و مواخذه بگریزد.»

فواد صادقی و علی قلهکی در گفت‌وگو با انصاف نیوز ضمن تحلیل اتفاق رخ داده از نگاه خود، به واکنش اصولگرایان به بازداشت عباسی پرداخته‌اند.

صادقی، فعال سیاسی اصلاح طلب، عملکرد حسن عباسی و در نهایت بازداشت او را پروژه‌ای در راستای بیشتر شنیده شدن ادعاهای عباسی می‌داند و درباره‌ی بایکوت این خبر در روزنامه‌های اصولگرا می‌گوید: «این رونامه‌ها انتساب رسمی به نظام دارند و بصورت طبیعی در معرض برخی اخبار قرار می‌گیرند و می‌فهمند که این پروژه‌ها اهدافشان چه هست.»

اما علی قلهکی نظری متفاوت دارد؛ او بازداشت عباسی را یک سوء تفاهم می‌داند و می‌گوید که در صحبت‌هایش نگفته است که آقای عباسی نمی‌گویند که کار کارِ وزارت اطلاعات است بلکه می‌گوید شاید صحبت ناپخته باعث شده این شک و شبهه بوجود بیاید؛ او از طرف دیگر درباره‌ی طرد عباسی از سوی طیف‌هایی از جریان اصولگرایی و بایکوت خبری او در روزنامه‌هایشان، می‌گوید: «طبیعتا وقتی شما موج شهرت ایجاد می‌کنید یک موج منفی هم برایتان می‌آید؛ چند سال پیش یکی از خبرگزاری‌های جبهه انقلاب شروع به نقد صحبت‌های حسن عباسی کرد که بنظر من بیش از نقد تخریب بود. از آنجا جریانی راه افتاد که «ما نباید به این تیپ آدم‌ها مثل رائفی پور یا حسن عباسی بها دهیم؛ چرا؟ چون در یک رشته‌ی خاصی تحصیلات آکادمیک جدی و عمیق ندارند». این جریان از چند سال پیش آغاز شد تا رسید به الان.»

متن کامل گفت‌وگو با فواد صادقی و علی قلهکی را در ادامه بخوانید:

فواد صادقی: موضوع پیچیده‌تر از آن است که می‌بینیم

فواد صادقی، فعال سیاسی و مشاور سابق آیت الله هاشمی درباره‌ی اجرای محکومیت حسن عباسی و واکنش‌های منفی و مثبت به آن گفت: ما همه‌ی دنیا را بخاطر استانداردهای دوگانه محکوم می‌کنیم، مثلا می‌گوییم که چرا آمریکا به مساله‌ی حقوق بشر در عربستان سعودی واکنش نشان نمی‌دهد اما در مورد ایران خیلی با سختگیری برخورد می‌کند. یا مثلا چرا کشورهای اروپایی نسبت به دو کشور با شرایط مشابه موضعی متفاوت دارند.

ما در کشور خودمان شرایطی متفاوت را تجربه می‌کنیم، یعنی یک جریانی اگر کذبی آشکار مثل موضوع منا را در تریبون رسانه‌ی ملی مطرح کند یا اظهاراتی مثل اظهارات آقایان عباسی، سعید قاسمی، رسایی یا برخی مداح‌ها و امثالهم –که در کشور ما فراوانند- را طرح کند طبیعتا کسی با آنها کاری ندارد، اما اگر روزنامه نگار یا منتقدی حرفی بزند شدیدترین برخوردها با او نمی‌شود؟

البته طبیعی است که در کشوری که آزادی بیان نهادینه شده است، نباید حتی الامکان از زندان برای جرائم سیاسی و مطبوعاتی استفاده شود، زندانی شدن یک فرد بدون دادگاهی با حضور هیات منصفه و تمام شرایط لازم برای یک دادرسی عادلانه محل ایراد است و پذیرفته نیست. چه در مورد آقای عباسی و چه در مورد هزاران نفر دیگری که طی چندین سال گذشته بخاطر صحبت کردن و نظر دادن جلب شدند و اگر ما بخواهیم نسبت بگیریم شاید تنها یک درصدشان از جریان دلواپس هستند و بیش از 99 درصد باقی، از منتقدان این جریان؛ اما همان یک درصد هم قابل پذیرش نیست.

البته موضوع بنظرم مقداری پیچیده‌تر از لایه‌ی اولی است که ما می‌بینیم؛ اصل موضوع این است که امثال آقای عباسی و پیاده نظام رسانه‌ای و چهره‌هایی که در جریان دلواپس وجود دارند، ادعاهایی را مطرح می‌کنند و بعد روی خود این ادعا جنجال می‌شود و اگر بازداشت هم شوند در واقع کمکی است به بیشتر شنیده شدن و دیده شدن ادعایی که اینها مطرح کرده‌اند؛ بعد با یک دلجویی آزاد شده و حتی از مزایا و امکاناتی که از بیت المال به اینها داده می‌شود کسر نمی‌شود، بیشتر یک پروژه‌ی جلب توجه است برای ادعایی که اینها مطرح می‌کنند؛ اگرنه آقای عباسی را از قدیم می‌شناسیم و سطح ایشان سطحی نیست که دسترسی به اخبار خاصی داشته باشد و یا بتواند مطلب متفاوتی را عرضه کند. با چند اصطلاح و ندانستن بسیاری از مطالب سعی می‌کند که حرف‌های جذابی بزند که در میان مخاطبان خودش که معمولا جوانانی کم سن و سال با تحصیلات غیرمرتبط هستند اثرگذاری کند؛ الان از آقای عباسی بیشتر به عنوان یک تریبون و سوژه استفاده شده که یک پروژه‌ی عملیات روانی را در جامعه مطرح کنند و دستگیری‌اش هم در همین راستاست؛ موجی است که می‌گذرد، مثل ماموریت‌های دیگری که به امثال ایشان، افرادی که اسم بردم و ده‌ها نفری که اسم نمی‌برم واگذار شده است.

او در واکنش به انتقاد به بایکوت خبری بازداشت عباسی توسط روزنامه‌های جریان اصولگرا گفت: بالاخره یک بخش‌هایی از نظام که رسانه‌های نسبتا رسمی هستند -مثلا روزنامه‌ی جوان، کیهان، خبرگزاری‌های فارس و تسنیم- و انتساب رسمی به نظام دارند بصورت طبیعی در معرض برخی اخبار قرار می‌گیرند و می‌فهمند که این پروژه‌ها اهدافشان چه هست.

چند اتفاق مشابه افتاد: مثلا صحبت‌های آقای سعید قاسمی بود راجع به بحث بوسنی و دخالت ایران، یا صحبت‌های آقای الله کرم درباره موشکهای ایران در اختیار حماس که آن همه تنش دیپلماتیک برای ما ایجاد می‌کند و یا صحبت‌های امثال آقای عباسی، اینها بر خلاف مصالح ملی و علیه منافع ملی است ولی جریان دلواپسی که تندرو است منافع ملی برایش در درجه‌ی دوم قرار دارد؛ ما می‌توانیم اسم این را بگذاریم ساده‌اندیشی یا عوام‌گرایی و افراطی‌گری، و یا اینکه می‌توانیم اسمش را به سبک خود آنها بگذاریم پروژه‌ی نفوذ، که درواقع به طریقی به منافع ملی ضربه‌ای بزنند که معلوم است در جهت منافع چه کشورها و دولت‌هایی است.

طبیعی است که بخشی از رسانه‌های اصولگرا که نسبت نزدیکی با نظام دارند در این پروژه کمتر بازی می‌کنند، اما آن بخشی که با بودجه‌‌های غیررسمی اداره می‌شوند و با پروژه‌های حاشیه‌ای تامین مالی و اطلاعاتی می‌شوند، اینها راحت‌تر علیه منافع ملی حرکت می‌کنند.

علی قلهکی: عباسی نگفته کار، کارِ وزیر اطلاعات است

قلهکی درباره‌ی بازداشت حسن عباسی و دلایل آن به انصاف نیوز گفت: برداشت من این است که این بازداشت –در اصول رسانه و امنیت روانی- به نفع وزارت اطلاعات نیست و باعث می‌شود آن مصاحبه و جلسه‌ی سخنرانی آقای عباسی خیلی بیشتر دیده شود؛ نکته‌ی دیگر اینکه چون آقای عباسی یک سلبریتی و تحلیلگر در حوزه‌ی سیاسی و بین نیروهای انقلابی است، شاید بعد از این بازداشت خیلی اتفاق خاصی هم برای‌شان نیفتد؛ نه به‌لحاظ مالی و نه به لحاظ محبوبیت و وجهه، چه بسا محبوب‌تر هم بشود.

پس یک حساب منطقی توسط افرادی که شاید حتی به لحاظ فکری هم آدم‌های قوی نباشند به این نتیجه می‌رسید که این بازداشت، بازداشت اشتباهی بوده است؛ در صورتیکه بنظر من صحبت‌های وزیر محترم اطلاعات هم در این زمینه که «آمدنیوز ضدانقلاب فاحش نیست» و یا «به رابطان آمدنیوز تذکر دهید» هم روشن نبود و شاید مزید بر علت بود.

قلهکی درباره‌ی برداشتش از صحبت‌های عباسی توضیح داد: برداشتی که من از صحبت‌های ایشان دارم این است که آقای عباسی نمی‌گویند که کار کارِ وزارت اطلاعات است، می‌گویند که شاید صحبت ناپخته باعث شده این شک و شبهه بوجود بیاید؛ بنظر من روند صحبت‌های حسن عباسی این است که بدنه‌ی وزارت اطلاعات پاک و مبرا از این اقدامات است، البته شاید مقداری هم ایشان تند این مطلب را جا انداخت ولی بنظر من جا نداشت که کار به شکایت و بازداشت بکشد؛ گره کوری زده شد که بنظرم این وسط تنها به نفع آمدنیوز شد.

برداشت من از روند صحبت‌های ایشان این است که درباره‌ی جریان نفوذ است، نفوذی که  شاید در همه‌ی مجموعه‌های نظام، وزارتخانه‌ها و مجموعه‌های حاکمیتی و غیرحاکمیتی بوده باشد؛ ولی آن صحبت و آن سخنرانی که باعث بازداشت‌شان شد بنظرم یک سوءتفاهم بود. سوءتفاهمی که جرقه‌ی اولش توسط خود وزیر زده شد و ایشان می‌خواست نکته‌ای را باز کند که کار به شکایت رسید. بنظر من اصلا لزومی نداشت که کار به شکایت برسد.

او در پاسخ به این سوال که «چرا اصولگرایان به این موضوع نپرداختند و آیا می‌توان گفت که طیف‌هایی از اصولگرایان حسن عباسی را طرد کرده‌اند؟» گفت: تیپ افرادی مثل آقای رائفی پور یا حسن عباسی بواسطه‌ی نوع محتوایی که می‌دهند و اینکه محتوا را در بستری هیجانی به جامعه‌ی مختاطبان‌شان ارائه می‌کنند خیلی سریع به چشم می‌آیند و دیده می‌شوند. مثالی برایتان می‌زنم: شما وقتی برند رائفی پور را در شبکه‌های اجتماعی داده‌کاوی کنید، می‌بینید ضریبی که دارد می‌گیرد از ضریب ساسی مانکن با آن آهنگ معروفش که 45 میلیون بار از رادیو جوان دانلود شده است بیشتر است.

طبیعتا وقتی شما موج شهرت ایجاد می‌کنید یک موج منفی هم برایتان می‌آید؛ چند سال پیش یکی از خبرگزاری‌های جبهه انقلاب شروع به نقد صحبت‌های حسن عباسی کرد که بنظر من بیش از نقد تخریب بود. از آنجا جریانی راه افتاد که «ما نباید به این تیپ آدم‌ها مثل رائفی پور یا حسن عباسی بها دهیم؛ چرا؟ چون در یک رشته‌ی خاصی تحصیلات آکادمیک جدی و عمیق ندارند». این جریان از چند سال پیش آغاز شد تا رسید به الان. من به سایت‌ها و خبرگزاری‌ها کاری ندارم، اما روزنامه‌های جریان انقلاب بنظرم خیلی جا داشت که به این قضیه بپردازند، اصلا فارغ از اینکه هم طیف ما هستند یا نه؛ بلکه از این باب که بازداشت حسن عباسی یک ارزش خبری دارد که در صفحه یک بیاید؛ روزنامه‌ی آرمان این موضوع را کامل در صفحه‌ی یک خود پوشش می‌دهد، و طبیعتا روایت خودش را هم برای مخاطب می‌کند، اما اینکه روزنامه‌های جریان انقلاب حتی در حد یک تیتر کوچک در صفحه‌ی یک پوشش ندادند خیلی عجیب بود؛ البته اگر وطن امروز بود احتمالا جایگاه خوبی به این خبر می‌داد.

روزنامه‌های جریان انقلاب تقریبا همه‌شان این موضوع را بایکوت کرده‌اند اما طیف مخاطبان کسی مثل حسن عباسی یا بیشتر رائفی پور، اصلا نخبگان جریان حزب الله یا ضدانقلاب نیستند، اینها با توده و بدنه‌ی مردم رابطه‌ی خیلی خوبی دارند و جامعه‌ی مخاطبان‌شان را آنجا قرار داده‌اند؛ هرچه هم کسی در جامعه‌ی نخبگانی –چه اصولگرا و چه اصلاح طلب- به اینها اعتنایی نکند، خیلی برای‌شان مهم نیست چون جامعه مخاطب‌شان توده مردم است.

او درباره‌ی تاثیری که طرد افرادی مانند حسن عباسی می‌تواند بر سرمایه‌ی اجتماعی اصولگرایان بگذارد، گفت: بنظرم کسی مثل رائفی پور یا عباسی اگر رابطه‌شان با احزاب و گعده‌های سیاسی اصولگرا بهتر شود نفع آن برای این احزاب و گعده‌ها بیشتر است.

گفت‌وگوی تفصیلی با اکبر خوشکوشک در سالگرد قتل‌های زنجیره‌ای

واکنش کیهان به بازداشت حسن عباسی

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. چند نفر امثال این آقا در کشور داریم که به اندازه انگشت یک دست هم نمی شوند بسیار گستاخ ورکیک گو هر اراجیف سخیفی را که دلشان بخواهد به دیگران نسبت می دهند یکبار هم نشده قانون ویا مدعی العموم با این افراد ناقض قانون برخورد کنند .مصونیت اینان را چه کسی صادر کرده.باید با اینگونه هنجار شکنی به شدت برخورد کرد.

    2
    7
    1. انصاف نیوز….هرچندپیام مرا منعکس نکردید…ولی هنوز میپرسم این چه اصراریست که درباره چنین عناصربی اهمیتی …جایگاهی قائلید؟؟؟؟؟

  2. متاسفانه منافع ملی برای این اشخاص بسیار بی اهمیت است و مصونیت تندروها مشوق خوبی برای امثال ایشان بوده است.
    امید است قوه قضاییه با جدیت بیشتری به حساب این افراد به ظاهر دوست و در عمل دوستان خاله خرسه ای برسد.

  3. صدای حق رو نمیشه خفه کرد به کوری چشم جیره خورها چه اصلاح طلب چه اصول گرا. یه عده اسم خودشون رو گذاشتن نخبه فک میکنن خیلی شاخن. اقای صادقی اصلا در حدی نیستی که بخای اسم عباسی رو بیاری چه برسه به اینکه بخای نقد اش کنی…

    1
    1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا