خرید تور تابستان

میدان جوانانِ امروز کجاست؟

طناز احمدزاده، روزنامه‌نگار، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «میدان جوانانِ امروز کجاست؟» نوشت:

روز خبرنگار می‌گذرد، اما خبرنگاری، این عرصه‌ی ناهموار و این راه  پر فراز و نشیب کشف و انتشار خبر که همواره آماج تندبادهای سیاست قرار می‌گیرد، همچون بسیاری از مشاغل دیگر عشقی وافر می‌خواهد تا بتوان از تیر باران رخدادها و حوادث جان سالم به در برد. در میانه‌ی همین میدان است که خبرنگارانی که خود سازنده‌ی اخبار هستند گاه رنجشان خبرساز می‌شود. این بار یکی از خبرنگاران دوربین به دست گرفته است و راوی سرنوشت هم صنفان خود شده است.

به همین مناسبت پای مستند میدان جوانان سابق نشستم و روایت مینا اکبری را شنیدم. اگرچه روایت مستند برای من و امثال من بیش از آنکه مرور خاطرات باشد، روايت ملموسِ برگی از تاریخ بود.

حتی برای منی که آن وقایع، روزها، ماه‌ها و سالها را لمس نکرده و نزیسته‌ام بسیار جذاب و قابل فهم بود. 

برای یک دانشجوی جامعه شناسی که سودای اثرگذاری بر جامعه دارد و می‌خواهد سری در بین روزنامه‌نگاران دربیاورد این مستند، که سرنوشت تلخ چندی از بهترین فعالین این حوزه را به تصویر می‌کشد نه تنها دلسرد کننده نبود بلکه انگیزه‌ای برای قدم گذاشتن در راهی است که شمس الواعظین‌ها شروعش کرده‌اند.

نیوشا توکلیان در بخشی از مستند به خوبی به این موضوع اشاره می‌کند که می‌گوید «اگر می‌توانست جای سرهای افراد حاضر در عکس میدان جوانان سابق نقطه می‌گذاشت چون این راه و افراد تمام نشدنی است و شمس الواعظین‌ها و دیگران می‌آیند و می‌روند”.

دوربین این مستند تا آنجا به مخاطب نزدیک است که می‌توان همراه با لیلی فرهادپور غم تعصب نداشتن به مسیر اجباری پیش گرفته شده را لمس کرد، با نیوشا توکلیان بغض کرد و همراه با لیلا نصیری‌ها غم غربت را چشید. مي‌توان با سیما سعیدی گذشته را به فراموشی سپرد و غرق در دنیای دیگری شد. همراه با اکبر غلامی احساس رضایت کرد از دوباره برگشتن به مسیر روشن روزنه‌ای که هر روز تنگ‌تر و بسته‌تر می‌شود و می‌توان همراه با شمس الواعظین دلتنگ روزهای اوج شد و در انتها می‌توان همراه با مینا اکبری کنار همه‌ی این احساسات نشست و اندیشید که ما چیزی جز مجموعه‌ای از همه‌ی این احساسات نیستیم.

در این روزها که برای جوانان پا گذاشتن در هر مسیری سخت و گاها نشدنی است عرصه‌ی خبرنگاری با تمام جذابیت‌ها، خطرها و دشواری‌هایش هنوز علاقه‌مندان به خود را دارد و این جوانان امروز نه تنها قدردان سختی‌هایی که خبرنگاران در مسیر آزادی حرفه‌ی خود متحمل شده‌اند هستند، بلکه بسیاری از آنان در تلاشند که ادامه دهنده‌ی آن مسیر باشند تا روزی که دموکراسی در ایران قاعده‌بردار شود.

اما آیا به جوانان امروز حتی اجازه‌ی ورود به این مسیر دشوار داده می‌شود؟ میدان جوانان امروز کجاست و 20 سال دیگر کجا خواهد بود؟ نمی‌دانیم در 20 سال آینده همچنان جای خالی افراد با مهاجرت، زندان، سرخوردگی، بغض و … پر می‌شود یا با امید، رضایت و …؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا