شعار چینیها: سیاست ما عین تجارت ماست
/ بررسی پیشرفت تولید داخلی چین/
در سالهای اخیر محصولات چینی همهی بازارهای جهانی را گرفتهاند. این کشور دومین اقتصاد بزرگ جهان را دارا است و این جایگاه را با تکیه بر تولید داخلی به دست آورده است، بعضی معتقدند که ایران نیز با پیروی از راه چین و حمایت از تولید ملی میتواند در اقتصاد پیشروی کند، رضی میری، عضو سابق اتاق بازرگانی ایران و چین و عبدالحسین ساسان، کارشناس روابط بین الملل و عضو دورهی اول شورای شهر اصفهان در گفت وگو با انصاف نیوز این فرضیه را بررسی کردند.
چین، دومین اقتصاد بزرگ جهان را دارد و یکی از کشورهایی است که در چندین سال گذشت پیشرفت چشمگیری را تجربه کرده است. این کشور در سال 1978، اصلاحات اقتصادی خود را در حالی شروع کرد که با تولید ناخالص داخلی 214 میلیارد دلار، در رتبهی نهم اقتصاد جهان قرار داشت و با روند صعودی که در سی و پنج ساله گذشته تجربه کرده است در حال حاضر با تولید ناخالص داخلی 13 تریلیون دلار در جایگاه دوم قرار دارد.(خبر آنلاین)
این در حالی است که ایران با شاخص تولید ناخالص داخلی 454 میلیارد در رتبه 27 بزرگترین اقتصادهای جهان قرار گرفته است. ایران یک از کشورهایی است که قابلیت افزایش توانایی اقتصادی را دارد اما آیا میتوان از چین برای الگو برداری استفاده کرد؟
چین سیاست درونگرا را برگزید
عبدالحسین ساسان، کارشناس روابط بین الملل، در رابطه با پیشرفت چین میگوید: «مهمترین سیاستی که چین را به موفقیت رساند، این بود که بر خلاف شوروی سابق چینیها به درون گرایی روی آوردند. یعنی شوروی سابق به مرکزیت روسیه کنونی شروع کرد به سیاستهای تهاجمی و سعی کرد در کشورهای مختلف جهان احزاب سوسیالیسم را تقویت کند یا اگر وجود ندارد، اجزاب کمونیستی ایجاد کند. حتی جمعی به اسم انترناسیونال درست کردند. چندین جلسهی انترناسیونال برگزارکردند که در بسیاری از این انتر ناسیونالها، احزاب کمونیست ایران هم نماینده داشتند. سیاست آنها این بود که ایدئولوژی و قدرت و نفوذ خود را توسعه دهند.
چینی ها هم کمونیست بودند ولی ایدئوولوژی کمونیستی چین از آغاز شروع به درون گرایی کرد یعنی گفت اگر ما از درون پوسیده باشیم، هر چقدر هم کشورهای دیگر در اطراف ما سوسیالیسم باشند، نفعی برای ما ندارد بلکه کاملا باعث ضرر و زیان و گرفتاری میشود. بنابراین ما اگر قوی شویم و اقتصاد و زیرساختهای کشور را قوی کنیم به طور طبیعی و اتوماتیک پشتوانهای برای کشورهای سوسیالیست و کمونیست و حتی کشورهای آزاد و مستقل میشویم.
بنابراین چینیها برخلاف روسها سیاستهای نگاه به درون و توسعه و تقویت درون را در پیش گرفت و برای این منظور مهمترین خط مشی سیاسی آنها این بود که از هر گونه دخالت در امور هر کشوری اجتناب کنند ولی سعی کنند با همهی کشورها روابط تجاری آزاد و برد-برد ایجاد کنند.»
ساسان درباره چگونگی این روابط گفت: «این سیاست آنقدر ادامه پیدا کرد تا زمانی که دیپلماسی معروف به دیپلماسی پینگ پونگ را در عرصهی جهانی به ظهور رساند. یعنی چین از درون خود را تقویت کرد برای مثال در همهی کوچهها و محلهها میز پینگ پونگ سیمانی یا بتنی درست کرد و برای تمام کودکان هر چه توانستند محیط ورزشی ایجاد کردند، به طوری که چین به یکی از مدعیان قهرمانی در المپیک و میادین ورزشی تبدیل شد و تیمهای پینگ پونگ خود را برای مسابقه به کشورهای دیگر میفرستاد، ولی در واقع این تیم ها حکم دیپلمات داشتند و پیام صلح و پیشرفت را از چین به کشورهای دیگر میبردند، حتی به آمریکا رفتند و طرف آمریکایی خود را دعوت کردند که برای مسابقه به چین بیایند که این مساله سرآغازی برای برقراری دوباره روابط چین و آمریکا شد. چینیها از طریق دیپلماسی پینگ پونگ روابط را دوباره برقرارکردند.»
ساسان همچنین میگوید: «چینیها شعاری داشتند که این شعار باعث پیشرفتشان شد و آن این بود که سیاست ما عین تجارت ما است و هر چیزی که به نفع مردم ما باشد به نفع سوسیالیسم و کمونیسم هم است. بنابراین نفع مردم ما مقدم بر هر ایدئولوژی و هرچیزی در دنیا است.
این گرایش و سیاست باعث شد که افرادی از دیگر کشورها که میخواهند پیشرفت کنند، تاجر باشند، اقتصاد خود را به ایدئولوژی اولویت میدهند و شهرت پیدا کنند در چین سرمایه گذاری کنند، علاوه بر این تمام کشورهای بزرگ دنیا هم در این کشور سرمایه گذاری کردند. چراکه چین همه را دعوت کرد و امتیازهای زیادی به سرمایهگذاران خارجی میداد. چین اعتقاد داشت که مساله تجارت و تولید است و ایدئولوژی یک مساله داخلی مربوط به هر کشوری است و هیچ دخالتی در این موضوع نمیکردند.
به همین ترتیب توانست هزینه های برون مرزی خود را تقریبا به صفر برساند و هیچ هزینهای برای دفاع از هیچ کشوری به مردمش تحمیل نکند و با این سیاست آنچه درآمد از مردم به دست آورده بود، خرج خود آن مردم کرد. درآمد مردمی را که از طریق مالیات به دست میآورد را در جاهای مختلف دنیا هدر ندهد و نابود نکند. این کار را نکرد بلکه هر یک یوآن پولی که گرفت خرج خود مردم و خرج پیشرفت وترقی آنها کرد. آنها حتی مدتی تکنولوژی را اقتباس کردند و بعد خودشان به مرز تکنولوژی رسیدند و نیروی زیادی پیدا کردند که بتوانند در حال حاضر به اقتصاد دوم جهان و به تعبیری اقتصاد اول جهان از طریق شاخص هزینهها تبدیل شود.
به هر حال آنچه که اقتصاد چین را به اینجا کشاند و به این قله های رفیع اقتصادی و اجتماعی و تکنولوژی و علمی نایل کرد، سیاست درون گرایی بود. درون گرایی روشی بود که چین را به این موفقیت رساند.»
در ایران راه موفقیت را در بیرون از کشور میدانند
ساسان دربارهی توانایی ایران در الگو برداری از این کشور میگوید: «دولتمردان ما این تفکر را ندارند و اعتقاد دارند که برای تقویت درون باید به بیرون مرزها رفت. برخلاف چین که این ایدئولوژی را داشت که برای تقویت حتی کشورهای دوست ما در خارج، ما باید خودمان را در داخل تقویت کنیم. بنابراین اعتقاد مسوولان ما با اعتقادات آنها کاملا متفاوت است و فکر نمیکنم که مسوولان و دولت کنونی ما بتواند از چین اقتباس کند ولی مردم اگر روزی به این نتیجه برسند ممکن است به دولتهایی رای بدهند که درونگرایی را شعار خود قرار بدهند، ممکن است باعث پیشرفت ما شوند.
ما ابتدا مسوول فقرای خود هستیم و در درجهی بعد مسوول فقرای دیگر کشوران هستیم. ممکن است بقیهی مسوولان در دورههای دیگر به نگاه به درون برسند و آن را ملاک کار خود قرار دهند. امید است که اگر سیاستمداری این طرز فکر را داشته باشد و مردم هم به آن رای دهند، اقتصاد کشور نجات پیدا کند.»
میری: چین سرمایهگذاری خارجی جذب کرد
رضی میری، عضو سابق اتاق بازرگانی ایران و چین دربارهی پیشرفت اقتصاد این کشور و الگو برداری از آن میگوید: «جمهوری خلق چین در مورد اقتصاد خود سیاستی را اتخاذ کرد که سرمایه گذاری خارجی درآن ممکن شد و توانست توسعه پیدا کند. نظر به اینکه ما به دلایل مختلف نتوانستیم سرمایه گذاری خارجی را جذب کنیم نمیتوانیم در این عرصه به پیشرفت برسیم.»
انتهای پیام