مادر ریحانه جبارى خطاب به نجفی: به شما حسودیم می‌شود

شعله پاکروان مادر ریحانه جباری متنی را در اینستاگرام خطاب به محمدعلی نجفی درباره‌ی قتل همسر دومش میترا استاد نوشته و از حسرت‌های خود درباره‌ی وضعیت پرونده‌ی دخترش در اتهام قتل نسبت به پرونده‌ی نجفی نوشته است.

به گزارش انصاف نیوز، خانم پاکروان در این متن خطاب به نجفی نوشته است: شنیدم کسالت داشتی و از زندان آزاد شدی! خوب کردی رفتی خانه‌ات. آدم توی زندان می‌پوسد. مادرتان هم دلخون می‌شد. چقدر آن سربالایی اوین را بیاید و ساعتها منتظر نوبت باشد تا بلکه هفته‌ای بیست دقیقه شما را ملاقات کند. آقای نجفی! خوش به حال شما. از همان لحظه اول که خبر جنایت شما منتشر شد، حسودی منهم شروع شد. آخر من تمام مراحلی را که باید می‌گذراندید، دیده بودم.

او سپس به تفاوت‌های نحوه‌ی رسیدگی به پرونده‌ی دخترش ریحانه جباری نسبت به ماجرای نجفی نوشته و مواردی را ادعا کرده است.

در بخشی از این نامه آمده است: اقای نجفی! خیلی به شما حسودیم می‌شود. حکم قصاص شما صادر شد، اما کرباسچی و دیگر مقاماتی شروع کردند به افشاگری میترا استاد. تا پیش از آن هرگز لفظ پرستو را نشنیده بودیم، ولی با این تعاریف خیلی از طرفداران پیدا و پنهان حکومت گفتند این پرستو حقش بوده که با گلوله بمیرد.

مادر ریحانه جباری در پایان ادعایی را مطرح می‌کند: اما در مورد دختر من داستان طور دیگری بود. حتی مهدی خزعلی (که امیدوارم در آتش جهنم بسوزد)، حاضر نشد به مردم بگوید در روز حادثه سربندی را دیده که با عجله می‌رود. به او که شریک تجاریش بود و دفتر کارشان در یک ساختمان، می‌گوید کجا میروی؟ سربندی هم جواب می‌دهد یک دختر دکوراتور دیده‌ام که می‌روم […]. (لعنت بر او). می‌دانید چرا چیزی نگفت؟ جواب را از زبان خود خزعلی می‌گویم؛ او در مراسم شهرام فرج زاده … در حضور دیگران و از جمله شهین مهین‌فر … که روی صندلی کنار خزعلی نشسته بود، گفت: اگر این حرف‌ها را علنی کنم هست و نیستم از دست می‌رود! آخر خزعلی با جلال سربندی (دستش قلم بشود که زیر پای دختر مظلومم را خالی کرد) شریک شده و با هم برج می‌ساختند و تجارت می‌کردند!

پاسخ مهدى خزعلى

مهدی خزعلی در این باره در کانال تلگرامی خود نوشت:

۱- اینجانب مرحوم سربندى را قبل از حادثه ندیده‌ام و این روایت شریک او بود که شب اعدام ریحانه از آلمان زنگ زد که این مطالب را رسانه‌اى کنید تا ریحانه اعدام نشود، و کمى بعد هم تماس گرفت که با خانواده جبارى صحبت کرده و فرزند سربندى هم قول داده که تا پاى دار مى‌برد و حکم را اجرا نمى‌کند و خواست که مسائل او رسانه‌اى نشود تا خداى نکرده اولیاى دم سر لج نیافتند و اعدام نکنند! آن کسى که سربندى را قبل از رفتن سر قرار با ریحانه جبارى دیده بود، شریکش بوده است، نه این حقیر! من چرا باید او را مى‌دیدم؟!

۲- در مجلس مذکور هم بنده همین حکایت تماس شریک سربندى از آلمان را عرض کردم و سکوت رسانه‌اى را نیز به درخواست همان فرد و بخاطر نجات جان ریحانه عرض کردم، براى قاتل و مقتول طلب مغفرت دارم، نقاط مبهم آن پرونده هم بسیار است و قضاوت دشوار! من آماده‌ام تا نشستى در سراى قلم با حضور وکلاى طرفین براى تبیین موضوع بگذاریم! ۳- برج مورد ادعاى این خانم را نیز تقدیم مدعى مى‌کنم!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

۲ Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا