گرتا تونبرگ؛ مبارز یا ستاره؟!
بی بی سی نوشت: «گرتا تونبرگ»، دختر نوجوان شانزده سالهای است که مدت کوتاهی است مورد توجه رسانههای جهان قرار گرفته، از زمانی که برای اعتراض به بیتوجهی دولتها به مسئله گرمشدن زمین مدرسه را ترک کرد تا امروز که میلیونها نفر در جهان در همراهی با او به سیاستهای ضد محیط زیستی دولتها اعتراض میکنند.
جنبشی که گرتا به راه انداخته دقیقا همان راهی است که باید برای حفظ حیات انسانی روی زمین پیش گرفت، چرخش تمرکز از مسئولیت صرفا شخصی به مسئولیت اجتماعی و سیاسی. سالهای زیادی است که مسئولیت حفاظت از حیات بر روی زمین بر گرده مردم گذاشته شده است. مردم باید پلاستیک کمتری مصرف کنند، از منابع انرژی با احتیاط استفاده کنند، زباله کمتری تولید کنند و آنچه را تولید میکنند تفکیک کنند و از این گونه راهکارها که بسیار تبلیغ میشوند.
با اینکه تمام این کنشهای فردی برای کاهش صدمه به محیط زیست لازم است اما آنچه در واقعیت تهدیدکننده حیات انسانی بر روی زمین است، چرخهای سنگین و بزرگ اقتصاد جهانی است. آنچه غول شرکتهای عظیم تجاری برای سود بیشتر انجام میدهند، آنچه صاحبان سرمایه با کمک دولتها برای کسب سود بیشتر با زمین میکنند و آن را با “رشد اقتصادی ابدی” توجیه میکنند.
گرتا تونبرگ هم با مطرحکردن “رشد اقتصادی ابدی” بر دروغینبودن این یوتوپیای ساختهشده به وسیله نظام اقتصادی جهانی دست میگذارد. آنچه نظام سرمایهداری از آن به عنوان سرریز ثروت از طبقه ثروتمند به طبقات پایینتر جامعه یاد میکند در واقعیت چیزی جز نابودی هرچه بیشتر منابع زمین دربر نداشته است.
همه اینها هم در حالی است که رهبران قدرتمندترین و ثروتمندترین کشورهای جهان یا در حال انکار تبعات این نوع فعالیت انسانها هستند یا از اساس چشم خود را بر آن بستهاند. در ایالات متحده حالا رئیسجمهوری بر سرکار است که گرمشدن زمین را دروغ می داند. چینیها که دومین اقتصاد بزرگ جهاناند از بزرگترین آلودهکنندگان جهان به شمار میروند. رئیس جمهور برزیل آتش سوزی آمازون را کار نهادهای طرفدار محیط زیست این کشور برای مخالفت با او می داند.
جنبش گرتا به درستی توجهها را به سمت تصویر بزرگتر از مشکل محیط زیست یعنی همین دولتها و نظام سود محور حاکم بر جهان معطوف میکند. اما در یک سال این جنبش در شخص او متمرکز شده به طوریکه هر حرکت کوچک او مورد توجه رسانهها است، انگار یکی از بازیگران معروف هالیوود که جزئیات زندگیش مورد توجه پاپاراتزی ها قرار گرفته باشد.
این همان کاری است که نظام اقتصادی و سیاسی دنیای امروز با معترضان به خودش انجام میدهد. سرمایهداری معترضانش را به کالا تبدیل و برای این کالا هم مشتری پیدا میکند. رسانهها دائم از او میگویند، از سفر نمادین او به وسیله قایق به آمریکا برای کاهش تولید گازهای گلخانهای، از پسزده شدن به وسیله محافظان رئیسجمهوری آمریکا در یک نشست (که احتمالا برای هر فرد دیگری هم میتواند اتفاق بیافتد) و در نهایت بزرگکردن سخنرانی احساسی او نه از نظر آنچه مطرح کرد بلکه با تمرکز بر روی شیوه نمایش و میمیک صورتش.
هیچچیزی برای رسانه جذابتر از ستارهها نیست و هیچ ستارهای جذابتر از آنهایی نیست که مناقشه برانگیزند. رسانهّهای جریان اصلی سلبریتی را به مبارز، جنجال را به اعتراض و نمایش واقعیت را به ارائه واقعی آنچه روی میدهد ترجیح میدهند.
بر همین منوال احتمالا اگر گرتا همچنان به این شکل از مبارزه ادامه دهد هدف او در شخص خودش تحلیل میرود و این همان کاری است که دستگاه عظیم قدرت و ثروت جهانی بدون برنامهریزی و توطئهچینی به صورت خودکار با مخالفانش میکند.
در نهایت این روزها “گرتا” ترند اصلی شبکههای اجتماعی است و صحبت از اهداف این جنبش و خطرات گرمشدن زمین و راههای جلوگیری از آن به موضوع فرعی تبدیل شده است. این یک پیروزی بزرگ برای کسانی است که منافعشان در حفظ روند فعلی است، دقیقا همانها که قرار بود این جنبش بازخواستشان کند.
با همه اینها آیا جنبشی که این روزها به راه افتاده میتواند نقشی در جلوگیری از فاجعه زیستمحیطی پیشروی بشریت داشته باشد؟ پاسخ به این پرسش دشوار است اما در عین حال نیازمندیهای پیروزی این جنبش هم مشخص است.
دانشمندان سالهاست درباره تبعات شیوه زندگی انسانها بر روی زمین هشدار دادهاند و حالا به یکی از سختترین روزهای زندگی بشر رسیدهایم. زمانیکه اگر یک تصمیم جمعی و بزرگ گرفته نشود جامعه انسانی با روزهای بسیار دشواری در آینده روبرو خواهد شد.
تلاشها برای قانعکردن دولتها به کاهش تولید گازهای گلخانهای در تفاهم پاریس هم با کارشکنیهای آمریکا ناموفق شد. روی کار آمدن دولتهای راست افراطی در آمریکا و برزیل و برخی کشورهای اروپایی که بر ملیگرایی افراطی تاکید میکنند و شعار “اول خودمان” را مطرح میکنند هم اوضاع را پیچیدهتر کرده است.
به نظر نمیرسد که رهبران کشورهای ثروتمند از صدای لرزان گرتا که به آنها میگوید “چطور جرات میکنید” هم ترسی به دل راه داده باشند. آنچه در نهایت میماند یک اتحاد جهانی بین مردم برای فشار بر دولتها و غولهای تجاری برای کاهش آثار مخرب زیست محیطی فعالیتهایشان است.
این همان کاری است که گرتا تلاش میکند انجام دهد اما در این راه نیازمند همراهی احزاب سیاسی است یا یک دگرگونی ساختاری در نظام اقتصادی سیاسی. شاید به همین دلیل باشد که این جنبش راستگرایان را بیش از دیگران آشفته کرده است. واکنشهای تند آنها به این جنبش نگرانیشان از آینده سیاسی پیشرفت آن را نشان میدهد. آنها به طورکلی این جنبش را به صورت پیشفرض یک جنبش چپگرایانه تصور میکنند.
احزاب سبز شاید نزدیکترین احزاب سیاسی به اهداف این جنبش باشند اما آنها با اینکه در سالهای گذشته مورد اقبال بیشتری قرار گرفتهاند اما همچنان در موضع قدرتمندی قرار ندارند و مشخص نیست آیا در صورت قدرت داشتن هم توان پاسخگویی سریع به نیازهای امروز را داشته باشند.
حامیان این جنبش هم به شدت تلاش دارند نشان دهند که این جنبش غیرسیاسی است و اهداف بسیار بزرگتری را دنبال میکند. این هدف بزرگتر حفظ حیات بشر روی زمین است اما با وجود یک نظام اقتصادی که حریصانه منابع زمین را میبلعد و سیاره را آلوده میکند و سیاستمدارانی که از این وضعیت دفاع میکنند، هرگونه تلاش برای تغییر این شرایط خواسته یا ناخواسته یک کنش سیاسی است. تغییرات مورد نظر این جنبش نیازمند تغییر سیاستهای کلانند و تغییر این سیاستها هم بدون تغییر سیاستمداران یا چارچوبهای سیاسی موجود امکانپذیر نیست.
این تصور که با فشار اجتماعی ناگهان سیاستمداران به خود خواهند آمد و برای گرمشدن زمین کاری خواهند کرد تصوری سادهانگارانه است. قدرت جهانی الان بیش از آنکه در دست سیاستمداران باشد در دست شرکت هایی چند ملیتی است که قدرتشان ورای مرزها و جهانی است. تغییر شرایط نیازمند تغییر ساختارهای تصمیمگیری و البته تصمیمگیران و جایگزینی آنها با افرادی است که به اهداف این جنبش ایمان دارند.
حتی در کشورهایی مانند ایران با فضای سیاسی به شدت بسته هم فعالیت محیط زیستی به قدری اهمیت پیدا کرده که دولتها را حداقل به تکرار شعارهای زیست محیطی وادار کرده است. هرچند همزمان هراس از گسترش فعالیتهای محیط زیستی به بازداشت فعالان این حوزه هم رسیده است.
در مجموع ممکن است این تصویر بسیار ناامیدکننده به نظر برسد. اما تجربههای موفق اعتراضهای مردمی به سیاستهای ضد محیطی زیستی در کشورهای مختلف نشان میدهد اتفاقا جنبشهای کوچک محیط زیستی توانستهاند تاثیر بزرگی بر سیاستها داشته باشند.
انتهای پیام