آیا گروههای خودسر در حوزه علمیه چه جایگاهی دارند؟
«حوزه جای حرکات تند، خشن و غیرقانونی نیست»
حجت الاسلام مجتبی لطفی از شاگردان مرحوم آیت الله منتظری گفتگویی منتشر نشده با خود دربارهی «جایگاه گروههای خودسر در حوزه علمیه» را در تلگرام منتشر کرده است که متن آن در پی میآید:
آیا گروههای خودسر جایگاهی در بدنه حوزه دارند؟
اینان در بخشهای مختلف جامعه رشد و نمو دارند. یکی از جاهایی که اینها رشد و نمو پیدا میکنند در مجامع علمی است. اگر مراد شما از حوزه علمیه، حوزه علمیه مستقلی است که در طول تاریخ خودش را مدیون حکومتها و حاکمیتها نمیداند، باید بگویم در این چنین حوزهای جایگاه ندارند. به مناسبت حکم و موضوع، حوزه جای این حرکات تند و خشن و حرکات غیرقانونی نیست. حوزه یک مجمع علمی است که به دنبال پرداخت به امور علمی، تحقیقی و اجتهاد است.
آیا حوزه علمیه از این حرکات دفاع میکند؟
مستقیما نمیتوانیم بگوییم حوزه و سیستم حوزه «به ما انَّه حوزه» از گروههای فشار و اقدامات آنها دفاع میکند. چرا که حرکت این گروهها غیر از اینکه قانونی نیست، شرعی هم نیست. اینها حقوق مردم و حقوق آن کسی را که مورد تعرض قرار میدهند، پایمال میکنند. به طور فیزیکی و فرافیزیکی، شخصیت طرف مقابلشان را منکوب میکنند. مهمترین چیزی که در دین اسلام و همه ادیان آسمانی مورد تاکید قرار دارد، شخصیت و عرض و آبروی افراد است. ما از تهمت زنی، غیبت و دروغ نهی شدهایم. البته اینان و مدافعان آنها در بدو امر شخص را مهدور العرض فرض کرده و سپس وارد میدان عمل میشوند!
برخی از این افراد به عنوان حمایت از حاکمیت، ارزشهای دینی و انقلاب و حوزه انقلابی دست به کارهایی میزنند و متاسفانه برخی از بزرگان حوزه در برابر اقدام این افراد سکوت کردند.
سکوت و عدم نهی آنها باعث شده که این افراد جری بشوند و فرض را بر این میگذارند که بنابراین، سیستم و بزرگان حوزه با آنها موافقند در حالی که این شتر درب خانه بقیه هم خواهد خوابید!
متأسفانه گروهی ملبس به لباس روحانیت در حوزههای شیعی با برخی از اقدامات خود با آبروی حوزه و آبروی روحانیت بازی کردند. خوشبختانه اخیرا با بعضی از این حرکات و سکنات مخالفتهایی دارد صورت میگیرد. امیدواریم که دیگر این حرکات و کارها تکرار نشود.
باز هم تاکید میکنم، این گونه حرکات برای یک مجمع علمی مضر است. مجامع علمی باید یک محیط آرام و همراه با رفاقت داشته باشد که در آن مباحث علمی جرح و تعدیل شود تا به اندیشههای نو برسیم.
امروزه مشکلات عدیدهای در حوزه اندیشه دینی داریم. شبهات زیادی به جامعه پمپاژ میشود که طبیعی هم هست چرا که دهکده جهانی جنین اقتضایی دارد. مسائل مستحدثهای در قبال رابطه ما با دیگر ادیان و دیگر کشورها، رابطه ما با نحلههای مختلف، در روابط خارجی و در روابط داخلیمان، در خانواده و و گروههای دیگر جامعه وجود دارد که باید حوزهها اگر خود را دارای جایگاه میدانند، پاسخگو باشند.
اگر در حوزه علمیه تفکرات مختلف نتوانند آزادانه و بدون تنش با هم به گفتگو بپردازند نه میتوانیم در برابر این حجم شبهات موفق باشیم و نه دیگر مثل علمای معاصر چون بروجردیها، منتظریها، صدرها، مطهریها، و دیگران را خواهیم داشت.
راهکاری را برای جلوگیری از این افراد پیشنهاد میکنید؟
برای جلوگیری از اقدامات این گروهها به دو چیز نیاز است؛ اول اراده قوی از سوی حاکمیت برای حل این مشکل. اینها خودشان را به حاکمیت منتسب میکنند و میگویند ما از حکومت و انقلاب دفاع میکنیم و خود را منحصرا دلسوز جامعه و ارزشمدار میدانند. در حالی که این چنین نیست.
باید همین صحبتی را که رهبری درباره روز 22 بهمن مطرح کرد، تعمیم دهیم. گفته شد که این راهپیمایی یک همگرایی ملی است و اگر با کسی مخالف هستید در راهپیمایی علیهاش شعار ندهید. ما بیاییم همین سخن را بسط و گسترش بدهیم و سخنان و حرکاتی که این اصل را تحت الشعاع قرار میدهد یا با آن در تضاد است مانند نظریه آتش به اختیار را دیگر مطرح نکنیم.
در اولین اقدام حاکمیت باید بگوید اینها از ما نیستند و اگر کارهایی انجام دادند که خلاف قانون بود با آنها برخورد قانونی بشود.
دومین اقدام به رسمیت شناختن این گروه به عنوان بخشی از جامعه ایران است. یعنی باید شناسنامهدار شوند و از این طریق آنها را به رسمیت بشناسیم و با آنها به گفتگو بنشینیم و مناظره کنیم.
ما نباید مثل آنها باشیم و با آنها برخورد حذفی داشته باشیم و آنها را ذبح کنیم. منتهی آنها هم باید از بزن و بهادر بازی و بزن در رو! دست بردارند و در چارچوب قانون فعالیت کنند. نشریه و تریبون داشته باشند، شفاف باشند و با شناسنامه مشخص وارد کنش سیاسی شوند.
البته تربیون دادن و آزادی دادن به این افراد نباید یکسویه باشد. به منتقدان آنها هم اجازه اظهارنظر بدهیم. من موافق این هستم که این افراد یک جا تجمع داشته باشند و اعتراض خودشان را در جامعه مطرح بکنند. چه اشکالی دارد که افراد پلاکارد داشته باشند و نظراتشان را مطرح بکنند اما همه در چارچوب قانون اقدام کنند و البته باید شرایط به نحوی باشد که مخالفان همین پلاکارد به دستها، هم بتوانند تجمع داشته باشند.
پس از چهل سال هنوز مخالفان تفکر اینها در حوزه هنوز نتوانستهاند یک تجمع داشته باشند اما آنها به راحتی میآیند بحث استخر را مطرح میکنند یا میآیند دولتی که موافقش نیستند را نقد میکنند. بسیار خوب! در قانون، تجمع بدون حمل سلاح و مخل مبانی دینی مجاز است اما شما آزاد منش باشید و اجازه دهید دیگران هم حرف خود را بزنند. با آرامش میتوان حرفها را شنید و بهترین را انتخاب کرد نه با هوچی گری و تهدید!
در همین راستا، چرا نباید در رسانه ملی ما شرایط به سمتی پیش برود که روحانیون با اندیشههای متفاوت سیاسی بتوانند تئوریهای خود و مطالب خود را مطرح کنند؟ در صدا و سیما فقط چند نفر روحانی خاص برنامه اجرا میکنند. اما آیا خروجی حوزه ما فقط همین چند نفر هستند که میتوانند برای مردم حدیث و آیه بخوانند و از مسائل اجتماعی و اخلاق بگویند و آیه تفسیر کنند؟
فضا را آزاد و باز بگذاریم! همان گونه که وقتی شما در فقه وارد میشوید نظرات مخالفان و موافقان را مطرح میکنید و با جرح و تعدیل، نظراتی بیرون میآید و تولید اندیشه میشود.
در دست گرفتن پلاکاردهایی با مضامین تند و بعضا خشونت آمیز توسط افراد ملبس چه آسیبی به روحانیت میرساند؟
وقتی یک سری افراد پلاکاردی را در دست میگیرند و طرف مقابلشان را به استخر فلان تهدید میکنند در حقیقت نظام سیاسی را متهم میکنند! اینها فکر میکنند نظام سیاسی را تقویت میکنند اما هزینههای سنگینی را روی دوش نظام میگذارند. در داخل و خارج میگویند پس پیداست که در درون نظام به جان هم افتادهاند و درواقع نظام دارد هزینه این برخوردها را میپردازد. این اولا و ثانیا حوزه به عنوان یک گروه مرجع برای زیست اخلاقی جامعه زیر سوال رفته و دیگر نمیتواند الگوی مناسبی برای جامعه محسوب شود. حوزهای که از آن بوی خشونت به مشام برسد، رسالت خود را از دست خواهد داد.
انتهای پیام
فعلا که این نیروهای عزیز خود سر حلال بسیاری از مشکلات هستند و تاج سر همه !