مجید تفرشی پاسخ میدهد: ایران کجای اعتراضات عراق و لبنان بایستد؟
/ تحلیلی بر اعتراضات عراق و لبنان/
زهرا منصوری، انصاف نیوز: اعتراضها در عراق و لبنان علیرغم فرم و زمینههای متفاوتشان اما اشتراکاتی هم با هم دارند. این اعتراضها در هردو کشور با دلایل اقتصادی و به نوعی اعلام اعتراض مردمی به فسادی است که در میان حکمرانان و دولتمردان دو کشور وجود دارد؛ مردم عراق از سرنوشت پول نفتشان میپرسند و به حقوقهای نجومی و دولتمردان و وضعیت بد اقتصادی خود اعتراض دارند.
از سوی دیگر شروع اعتراضات لبنان به مالیاتی برمیگردد که دولت قرار بود برای تماس اینترنتی رایگان واتساپ قرار دهد، اگرچه دولت لبنان از این کار منصرف شد اما آتش اعتراضات در لبنان خاموش نشد. علاوه بر این لبنان با وضعیت اقتصادی دشواری روبرو است و آنها را بیش از پیش ناراضی کرده است.
اما در این اعتراضها در لبنان و عراق گاهی از سمت تعدادی از تظاهرکنندگان شعارهایی علیه ایران شنیده شده و از سوی برخی رسانهها به این شعارها پرداخته میشد.
مجید تفرشی، نیز مانند بسیاری از تحلیلگران دیگر معتقد است که این اعتراضات که ریشه در مطالبات اقتصادی بهحق مردم دارد، اما به عنوان بستری برای سوءاستفادهی بازیگران دیگر نیز قرار میگیرد.
او میگوید «ایران هم باید با معترضان ابراز همدردی کند و هم از دولت عراق حمایت کند؛ از سوی دیگر در عراق، امارات و سعودی قصد دارند اعتراضها را به سمتی که میخواهند ببرند و در لبنان نیز تلاش میشود تا حزب الله تضعیف شود؛ اما ایران در شرایطی نیست که بتواند به طور مستقیم در یک طرف دعوا بایستد».
بازیگرانی که تفرشی از آنها نام میبرد میتوانند اهدافی مشترک را در هردو کشور دنبال کنند: از تلاش برای بردن اعتراض بسوی منفی نشان دادن نقش ایران در این کشورها تا تضعیف حزب الله و… . موضوعی که میتواند در هر دوکشور با برانداختن دولت –چه دولت عبدالمهدی در عراق و چه با استعفای حریری در لبنان- این کشورها را به سمت خلا قدرت برده و معضلی جدید بیافرینند.
اما اکنون باتوجه به اینکه هردوکشور از متحدان ایران هستند و در گیرودار تحریمهای همهجانبه حکم ریهای تنفسی برای ایران را دارند، موضع گیری جمهوری اسلامی در مقابل این اعتراضها باید چگونه باشد تا در مقابل معترضان قرار نگیرد؟
مجید تفرشی، تاریخ نگار و تحلیلگر سیاسی در این مورد به گفتوگو با انصاف نیوز پرداخته است که در ادامه میخوانید:
از اعتراضات مردمی و بحق عراق و لبنان تا هدف موج سواران از آتشافکنی
تفرشی با بیان اینکه شورشهای عراق بحث جدیدی نیست و در گذشته نیز در مقاطع مختلف وجود داشته است، به انصاف نیوز گفت: تفاوت اعتراضات این روزهای عراق با اعتراضات قبلی این است که اکنون شدیدترین نوع بروز خودش را نشان داده، باید توجه داشت که مردم و کسانی که در این اعتراضات شرکت دارند دلایل و انگیزههای منطقی و مشروعی دارند، یعنی از وضع موجود ناراضی هستند. ولی این به معنای آن نیست که تحریکات بدخواهان خارجی در شعلهور کردن و رادیکالتر کردن شرایط دخیل نیست.
مسالهی فساد و ناکارآمدی در بین حکمرانان و دولتمردان عراق به حد غیرقابل قبولی رسیده است. البته در گذشته نیز بوده اما اکنون افزایش یافته است؛ رشوهخواری، فساد و دزدیهایی در دولت وجود دارد. امروز این دوگانه وجود دارد که کسانی که سرکار هستند دزد و یا ناکارآمد و یا ترکیبی از هر دو هستند. بنا به گزارشهای مستقل مختلف، معیار و مقیاس دزدی در عراق بیشتر از همهی کشورهای منطقه و چندین برابر آنچه در ایران تصور میکنیم، وجود دارد.
مسالهی دیگر این است که در حال حاضر در عراق با دولتی مواجهیم که اتفاقاً به طور نسبی، بر خلاف این فساد و ناکارآمدی عمل میکند؛ اگرچه شاید سیر و سرعت آن قوی و زیاد نباشد اما نسبت به دولتهای گذشته در زمینهی پاکدستی و شفافیت به طور نسبی بهتر عمل میکند. ضمنا باید بدانیم دولت عادل عبدالمهدی در مقایسه با همهی دولتهای بعد از سقوط صدام، حتی دولت نوری المالکی که بیشترین وفاق را با ایران داشت، دولت عبدالمهدی بیشترین همراهی عملی را با ایران داشته است. مثلا در سفری که آقای روحانی به عراق داشت توافقات اساسی صورت گرفت؛ دربارهی احقاق حق ایران در شط العرب/ اروند رود و لایروبی شط العرب و همچنین اجرایی کردن واقعی قرارداد ۱۹۷۵ دولت عادل عبدالمهدی بیشترین همراهی را با ایران داشت. طبیعتاً در زمان تحریمها و اعمال فشار از سوی سه جناح آمریکا، اسرائیل و اتحاد سعودی که شامل بحرین و امارات هم میشود، در این میانه عراق با ایران بیشترین همراهی را داشته است که هم برای عراق سود داشته و هم برای ایران؛ در واقع بازی دو سر برد بوده است.
در این شرایط آن انگیزههای اولیهی معترضان که کاملاً مشروع و قانونی است، مردم و جوانهای عراق -که بیشتر هم شیعه هستند- معتقدند که دولت به اندازهی کافی به آنها خدمت نکرده، آنها این جریان را به راه انداختند اما موجی که به راه افتاده است، بتدریج دارد به سمتی هدایت میشود که امارات و سعودی میخواهند. یعنی پادشاهی سعودی و امارات هزینه میکنند که این اعتراضات مشروع را به شورشهای کور یک جنگ داخلی، جنگ قومی و قبیلهای و یا حتی به یک کارزار نفرت پراکنی علیه ایران تبدیل کنند. این دو مساله را باید از هم جدا کرد؛ یعنی موضوع اصلی فساد و ناکارآمدی در عراق را نباید نادیده بگیریم. اما این مساله ممکن است تبدیل به ابزاری شود برای سوء استفادهی آمریکا، سعودی و امارات علیه ایران برای محدود کردن و بستن یکی از معدود گلوگاههایی که برای اقتصاد ایران در مقابله با تحریمهای ظالمانه آمریکا باقی مانده است؛ این اعتراضات را به سمت شورشی کور میبرند و میخواهند دولت شیعهی عراق را ناکارآمد جلوه دهند و وضعیت اکثریت شیعههای عراق را به زمان صدام بازگردانند. یعنی وقتی که شیعهها از همهی حقوق خود محروم بودند. در این شرایط متاسفانه گروههای تندروی فاقد درک راهبردی و یا گروههای فرصت طلب موج سوار به رهبری مقتدی صدر نیز به تندتر شدن شرایط کمک میکنند. در شرایطی که خود جناح مقتدی صدر و متحدانش از مسببان ناکارآمدی و فساد کنونی در عراق هستند، اکنون با فرصت طلبی خود را متولی و نماینده شورشیان جا زدهاند. در این شرایط عجیب نیست که مراکز همه جریانهای سیاسی، به جز حامیان مقتدی صدر مورد حمله قرار گرفته و اصرار او به برکناری عادل المهدی نیز ریشه در بلندپروازیها و فرصت طلبیهای او دارد.
ایران چه کند؟
این تحلیلگر دربارهی مواجههی ایران با این اعتراضات گفت: به نظر میرسد که در این شرایط حکومت ایران باید با معترضان عراق ابراز همدردی و نگرانی کند و همچنین باید حمایت کاملش را از دولت عراق هم اعلام کرده و پافشاری کند که تغییر دولت با شورش کور، آدم سوزی و قتل و غارت که خواست برخی از همسایگان بدخواه ایران و عراق است، به هیچ وجه پذیرفتنی و قابل دوام نیست.
تفرشی با اشاره به اعتراضات دیماه 96 در ایران گفت: دقیقا در اعتراضهای دیماه ۹۶ در ایران هم مسایلی که در ابتدا مطرح میشد، حرفهای نادرستی نبود. در ابتدا کسانی بودند که به وضع موجود اعتراضهایی اجتماعی و بیشتر اقتصادی داشتند؛ اما آنها به سرعت توسط کسانی که نمیخواستند یک مراوده و تعامل سازنده و سالم منطقی میان تظاهرکنندگان و حکومت وجود داشته باشد، هدایت و کانالیزه شدند و جریان عادی اعتراضی به شورشی کور و بیفرجام تغییر شکل یافت.
در عراق نیز همان اتفاق میافتد. اصل قضیه مشروع است و نگرانیها قابل درک است اما اکنون به سمتی میرود که از کنترل خارج میشود. و این از کنترل خارج شدن نه به سود تظاهرکنندگان و نه حکومت عراق و نه حکومت ایران است؛ حتی به سود منطقه هم نیست.
یعنی نتیجهی اشتعال وضعیت اجتماعی و مدنی در عراق به یک جنگ داخلی منجر میشود. کسانی که برنمیتابند یک حکومت مردمی در عراق سرکار باشد و اکثریت دو سوم جمعیت عراق که شیعه هستند بتوانند قدرت خود را به عنوان یک قدرت مشروع حفظ کنند. یعنی پول سعودی وهابی و متحدانش که به نوعی در جنگ نیابتی با تندروهای آمریکایی هم میتواند باشد در واقع دوست دارد شورش را به سمتی که خودش میخواهد ببرد؛ در نهایت اینکه اصل موضوع قابل درک است اما ادامه آن به این شیوه قابل قبول نیست.
این تحلیلگر مسایل سیاست خارجه دربارهی اعتراضات لبنان نیز گفت: تقریبا اعتراضهای لبنان و عراق در مجموع در یک ردیف است. لبنان دارای یک حکومت کاملا طبقاتی و قبیلهای است؛ درواقع سعد الحریری نخست وزیر فعلی، نخست وزیری است که خود ثروتمندترین فرد لبنان و شاید منطقه است و طبیعتا با دردمندی مردم نمیتواند همذات پنداری کند؛ دوم اینکه ارتباطات تنگاتنگی که خاندان حریری از دیرباز با امارات و سعودی داشته که قطع نشدنی است، باعث شده که سیاست لبنان نیز به طور سیستماتیک تحتالشعاع سیاست سعودیها قرار گیرد. در این چارچوب باید استعفای حریری را نیز نوعی فرار از معرکهای که عملکرد دولت خود او آغازگر آن بوده، ولی قصد آن را دارد که در مشکلات سهیم نبوده و با کنار کشیدن و عافیت طلبی، در سود احتمالی آن شریک شود.
بنابراین به دلیل مشکلات بازسازی لبنان و فساد و نوع مدیریتی که در آن وجود دارد تظاهرات لبنان هم تا حدی به این دلایل بوده است ولی توقعشان این بود و پیش بینی میکردند که تظاهرات را طوری هدایت کنند که به مقابلهی حزب الله و به تبع آن با ایران تبدیل شود. همچنان که در عراق نیز این تلاش شد که به مقابله با شبه نظامیان شیعه با تظاهرکنندگان منجر شود.
به نظر من در لبنان موضع حزبالله بسیار منطقی بود؛ به این خاطر که نه خودش را درگیر مشارکت در اغتشاشات کرد و نه خود را در مواجهه با تظاهر کنندگان قرار داد. بسیار دوراندیشانه و تا حدی نیز کارساز بود؛ توانست شرایط را کنترل کند و دولت نیز از اجرای سیاستهای نادرست کوتاه آمده. ضمن اینکه به هرحال حزب الله بخشی از بدنهی حاکمیتی لبنان است، چه آمریکا و اسرائیل و سعودی خوششان بیاید و چه نیاید.
او در مورد موضع گیری ایران درمورد شرایط لبنان نیز گفت: هم در مسالهی لبنان و هم عراق موضع ایران تا به حال بسیار منطقی و دوراندیشانه بوده؛ ضمن اینکه انگیزههای تظاهرکنندگان را محکوم نکرده و با آن ابراز همدردی هم کرده اما به هیچ وجه با اغتشاشگران و کسانی که تظاهرات را شعلهور میکنند و به خشونت میکشند ابراز همدردی نکرده است؛ به نظر من ایران در شرایطی نیست که بخواهد بطور مستقیم وارد این درگیریها شود و به عنوان یک طرف دعوا عمل کند. اما بنظرم در این شرایط ایران میتواند به عنوان یک نیروی میانجی و دلسوز حکومتهای عراق و لبنان وارد عمل شود؛ به شکلی عمل کند که ضمن اینکه به عنوان طرف مقابل تظاهرکنندگان قرار نگیرد ایران باید برای تثبیت اوضاع هر دو کشور کمک کند؛ زیرا در عراق و لبنان شعارهای ضد ایرانی هم داده میشود، اما در عمل نشان داده میشود که این مساله در جای دیگری ریشه دارد.
در این میان در روزهای اخیر، رسانه های وابسته به اسراییل و نومحافظه کاران آمریکایی، ضمن پخش شایعات هماهنگی در مورد مشارکت نیروهای ایرانی، یا تحت امر ایران در کشتار مردم در عراق و لبنان، به دروغ ادعا کردند که نوع سرکوب این شورشها، مشابه برخورد با شورشهای دی ماه 1396 در ایران بوده است.
مجید تفرشی در پایان گفت: ادامهی اغتشاش کور در عراق و لبنان به هیچ وجه به سود ایران نیست؛ باید توجه داشته باشیم که به همان دلیل که در عراق یک ایران ستیزی و ایران هراسی کور و غیرمنطقی وجود دارد، مثل همان نیز گاهی در ایران قابل مشاهده است؛ در حال حاضر، بخش مهمی از صنعت گردشگری در ایران توسط عراقیها انجام می شود. اما به طور مداوم شایعهها و گزارشهای غلطی در شهرهای مذهبی، شمالی و جنوبی ایران علیه عراقیها راه میاندازند تا این حداقل گردشگری ایران نیز قطع شود؛ این مسایل کاملا هوشمند و هدفمند است. با سیاستهای مخرب، تعابیر نژادپرستانه، خارجی ستیزی و عرب ستیزی با گردشگران عرب مواجه میشوند و با اغراق و دروغ درباره عملکرد آنان در ایران، فضایی را ایحاد می کنند که علیه منافع ملی ایران و به ضرر روابط منطقهای و برون رفت ایران از تحریمهای ضدایرانی است؛ این موضوع همانطور که اشاره کردم در عراق هم علیه ایرانیها وجود دارد و هردوی آنها از یک جنس است و منشاء آن عمدتا ریشه غیربومی دارد. ایجاد تنفر از عراقیان در ایران و از ایرانیان در عراق، موضوعی خطرناک در راستای تداوم و گسترش سیاست تاکنون نافرجام ایران ستیزی و ایران هراسی است.
انتهای پیام