«مسخرهباز یک توهم سینمایی است»
/«چه فیلمی ببینیم» هفته با پویان عسگری/
بعضی منتقدان معتقدند فیلمهای جدید در حال اکران چنگی به دل نمیزنند، اهالی سینما و برخی از خبرنگاران این حوزه، خانهی پدری را حتی در مدت زمان توقیف بهترین پیشنهاد برای مخاطبان میدانستند و همگی امیدوار به رفع توقیف این فیلم بودند. رفع توقیف و بازگشت دوباره فیلم خانهپدری به سینماها شاید بهترین گزینه برای مخاطبان باشد. پویان عسگری منتقد سینما، در «چه فیلمی ببینیم» این هفته، از فیلمهای در حال اکران سینمای بدنه، هیچکدام را شایستهی پیشنهاد نمیداند و تنها فیلم «کتاب آشپزی» در گروه هنروتجربه را به مخاطبان پرده نقرهای پیشنهاد میدهد.
عسگری پیش از رفع توقیف خانهی پدری دربارهی این فیلم به انصاف نیوز گفت: «اگر خانهپدری توقیف نمیشد، بهترین انتخاب برای مخاطب بود تا با فیلمی به معنای تمام سینمایی روبرو شود. این فیلم به وسیلهی سینما مسائل انضمامی، سیاسی و اجتماعی را تحلیل میکند و میتوانست بهترین انتخاب باشد. مسائل پیرامونی این فیلم ارتباطی به من ندارد، چون منتقد فیلم هستم و منتقد حواشی فیلم نیستم. باعث تاسف است که این اتفاق تلخ برای یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران و شاید بهترین فیلم ده سال اخیر افتاده است. غمانگیزتر این است که فرهنگ و هنر مسالهی هیچکس نیست.»
این منتقد ادامه داد: « فیلمهای در حال اکران همگی بد و غیرقابل پیشنهاد هستند. «مسخرهباز» بیشتر یک توهم سینمایی است تا تجربهای سینمایی و حاصل سینمانشناسی و ندانستن پیچیدگی فرم و محتوا است. وقتی از تئاتر وارد سینما میشوند، با توجه به اغراق در بیانگری، افراط در استفاده از عناصر زیباییشناسانهی هنری که به وجود میآید نمیتوانند به یک فرم سینمایی برسند. محتوا و فرم باید در یک تناسب و رفتوبرگشتی دیالکتیک دائمی شکل بگیرد. مسخرهباز چیزی جدی برای عرضه ندارد و مثل بسیاری از فیلمهای نسل جوان این سالها، نداشتن نگاه جامعهشناسی خود را از جامعهی ایران پشت زرق و برق جعلی پنهان میکنند.»
او ادامه داد: «این روزها، «مطرب» پرفروش است و در بین مخاطبان سینما صحبت از آن است تا این فیلم را انتخاب کنند و ببینند. مصطفی کیایی با فیلم «بعدظهر سگی سگی» وارد سینمای ایران شد و در همان فیلم اول استعدادی از خودش بروز داد. کیایی هرچه به جلو آمد، تلاش کرد تا در دو موضوع ذوقورزی کند. یکی از این موارد هدایت، کنترل و بازیگیری از بازیگران است و به نظرم در دو فیلم «خط ویژه» و «بارکد» اتفاقی جالب در سینمای کیایی افتاد. دومین مورد، بازی با لحن شوخیجدی در کل فیلم و موقعیتها است. در کلیت فیلم، غیر از شعارهای سیاسی فیلم خط ویژه، شاید جدیترین تجربهی کار با لحن شوخی جدی در بین فیلمهای کیایی همان خط ویژه است. به نظرم در فیلم بارکد در کار لحن شوخی جدی پیشرفت نیز کرده است. پلات داستانی در این دو فیلم و به خصوص در بارکد خیلی ابتدایی و دم دستی است. کیایی هرچقدر به جلو آمده از مسیر اصلی خودش دور شده است. «چهارراه استانبول» شبیه به فیلمهای ملودرام اجتماعی معمول این سالها بود و مقداری عربده و اشک، اخلاقگرایی «ما چه آدمهای بدی هستیم و باید خوب بشویم» و انواع و اقسام کلیشههای آزاددهندهی مرسوم سینمای ایران را دارد.
«مطرب» نسبت به دو فیلم «مکس» و «نهنگ عنبر» سامان مقدم که از آنها تاثیرگرفته، پایینتر است. همچنین نسبت به فیلمهایی که به مقولهی مهاجرت میپردازند و شهر استانبول را مبنای برزخ و شهر میانی خود قرار میدهند تا آدمها به جاهای دیگر مهاجرت کنند، در جایگاه پایینتری قرار دارد. مطرب فیلمی است که داستانش را خیلی بد شروع میکند و نمیتواند داستانش را بسط و گسترش دهد. پرویز پرستویی شخصیت مطرب که قرار است شخصیت اصلی فیلم باشد، در نیمهی دوم فیلم در حاشیهی و سایهی داستانکهای بیمزهی فرعی قرار میگیرد و تحمل آن کار سختی است.»
عسگری دربارهی فیلم پیشنهادی خودش از گروه هنروتجربه گفت: «فیلم «کتاب آشپزی» سیاوش افشار فیلمی ارزان است و راهی که رفته راه طبیعی فیلمسازی برای جوانان در سینمای ایران است تا حذف نشده و در جریان انحطاط بی محابای جریان اصلی سینمای ایران غرق نشوند تا بتوانند ویژگیهای خودشان را حفظ کنند و فیلم شخصی کم هزینه یا با هزینهی خیلی خیلی کم بسازند. «روبر برسون» کارگردان مشهور فرانسوی میگوید آیندهی سینما به فیلمسازانی تعلق دارد که با آخرین اندوختهی جیب خودشان و خارج از فضای صنعتی میخواهند فیلم بسازند.
سینما در یک ورشکستگی بزرگ، چه از لحاظ مالی و چه زیباییشناسی قرار دارد و به طور طبیعی فیلمساز نمیتواند در این فضا فیلم شخصی بسازد. همهی راهها نشان میدهد، اگر فیلمساز بخواهد فیلم شخصی و سینمایی بسازد که روی تمامی اجزای هنری آن کنترل داشته باشد، باید فیلمی ارزان بسازد. کتاب آشپزی فیلمی ارزان است و سعی میکند تا خارج از فضاهای محتوایی و گفتمانی سینمای ایران، به سینمای مستقل آمریکا در این سالها مثل فیلم “Kill List” (لیست کشتار) ساختهی «بن ویتلی» برسد. فیلم افشار خیلی جذاب و با هزینهی خیلی پایین ساخته شده اما خیلی بهتر از فیلمهای جریان اصلی سینمای ایران است. این فیلم میتواند هم تماشاگر عادی و هم تماشاگر فیلمبین که سلیقهی جدی دارد را سرگرم کند و از لحاظ ارزشهای سینمایی تحت تاثیر قرار دهد
انتهای پیام