انتخابات مجلس و بحران سرلیستی!
آرین افخمی در ایسنا نوشت: کمتر از چهار ماه تا انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی مانده اما هر دو جریان اصلی سیاسی کشور در سردرگمی به سر میبرند و نه تنها برای افراد حاضر در لیستهای انتخاباتی خود به توافق نرسیدهاند، بلکه با بحرانی برای انتخاب سرلیستهای خود دست به گریبانند.
دوم اسفند امسال انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار خواهد شد. انتخاباتی که با توجه به شرایط موجود کشور و اینکه دو سال بعد از آن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ رئیسجمهور جدیدی بر سر کار خواهد آمد، میتواند برای هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا حائز اهمیت باشد. اگر اکثریت مجلس آینده در اختیار اصولگرایان قرار گیرد احتمال تکرار تجربه سال ۸۴ و ظهور احمدینژادی دیگر در سال ۱۴۰۰ وجود خواهد داشت و اگر اصلاحطلبان بتوانند صاحب اکثریت کرسیهای پارلمان آینده شوند شاید در دو سال باقی مانده تا انتخابات ۱۴۰۰ بتوانند بیعملی لیست امید مجلس دهم را جبران کنند و دوباره مردم را برای انتخابات رئیسجمهوری که اصلاحطلبان از او حمایت میکنند، ترغیب کنند. البته اینها احتمالاتی است که شاید هرگز اتفاق نیفتند چرا که تجربه نشان داده فضای سیاسی ایران به خصوص در ایام انتخابات چندان قابل پیشبینی نیست و این موجها هستند که در چند روز منتهی به انتخابات نتیجه را مشخص میکنند.
سردرگمی اصلاحطلبان
اما آنچه تاکنون به نظر میرسد این است که بسیاری از مردم با توجه به شرایط سخت اقتصادی و فشارهای مختلف از دولت دوم حسن روحانی، اعضای لیست امید در مجلس دهم و حتی شورای شهر تهران رضایت چندانی ندارند. این موضوع آنجایی برای اصلاحطلبان گران تمام میشود که حامیانشان پای صندوقهای رای نیایند چرا که اصولگرایان به هر حال همیشه پایه رای مشخصی دارند که در هر شرایطی با حضور در انتخابات به کاندیداهای جناح راست رای میدهند اما اصلاحطلبان همیشه با این مشکل مواجه بودهاند که چگونه بخش مردد جامعه را -که اگر پای صندوق رای بیایند معمولا به جناح چپ رای میدهند- متقاعد کنند تا در انتخابات شرکت کنند.
در همین زمینه علیمحمد حاضری عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها در ۱۸ آبان در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به “تاثیر کاهش مشارکت بر رای اصلاحطلبان” میگوید: «جریان اصولگرا رای تثبیتشدهای دارد و کاهش مشارکت در انتخابات بر رای اصلاحطلبان تاثیر منفی دارد، زیرا کسانی که در انتخابات شرکت نمیکنند، اگر تصمیم بگیرند که رای دهند به اصلاح طلبان رای خواهند دارد.»
اینجاست که بحث کاندیداهای حاضر در لیستهای انتخاباتی و به خصوص حضور سرلیستهای جذابی که بتوانند مردم را پای صندوقهای رای بکشانند اهمیت پیدا میکند. موضوعی که فعلا هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا برای آن به جمعبندی مشخصی نرسیدهاند و هر کدام از احزاب و گروههای درون این دو جریان نظرات و پیشنهادات خاص خود را دارند.
تجربه وحدت میان اصلاحطلبان و حمایت رئیس دولت اصلاحات از لیست امید که منجر به پیروزی ۳۰ بر صفر اصلاحطلبان در مقابل اصولگرایان در انتخابات پیشین مجلس در تهران شد پیش چشم اصلاحطلبان است و عدهای از آنها تلاش میکنند همین فرمول را در انتخابات آینده پیاده کنند. اما بیعملی برخی از اعضای لیست امید در مجلس دهم، چرخش عدهای از آنها به سمت اصولگرایان و حتی سکوت بعضا آزاردهنده محمدرضا عارف به عنوان سرلیست اصلاحطلبان در بسیاری موارد، باعث ایجاد سرخوردگی در میان رایدهندگان شده و این تفکر را ایجاد کرده که بود و نبود این افراد در مجلس تفاوتی ایجاد نمیکند.
البته محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان دلیل این امر را رد صلاحیت برخی چهرههای اصلاحطلب دانسته و در ۲۶ تیر در نشست مشترک رابطین استانهای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان با کارگروه استانها و هیات رئیسه شورای عالی اصلاحطلبان با بیان اینکه “مزیت اصلاحطلبان پیروزی در شرایط سخت است”، تصریح میکند: «به دلیل رد صلاحیتهای صورت گرفته در انتخابات مجلس دهم با نگاه سلبی در برخی حوزهها لیست ائتلافی بسته شد و متاسفانه هزینه زیادی هم پرداخت کردیم. باید بدانیم که اقلیت موثر بسیار ارزشمندتر از اکثریت غیرهمراه است.»
رویکرد اصلاحطلبان در انتخابات آینده به چند دسته تقسیم میشود. رویکرد اول شرکت در انتخابات تحت هر شرایطی است چرا که صندوق رای را مهمترین بخش مردمسالاری میدانند. سید محمد خاتمی به عنوان لیدر جریان اصلاحطلبی هم اخیرا از لزوم قهر نکردن با صندوق رای سخن گفته است. علاوه بر وی، محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و برخی احزاب مثل کارگزاران با دبیر کلی غلامحسین کرباسچی، ارداه ملت با دبیر کلی احمد حکیمیپور و مردمسالاری با دبیر کلی مصطفی کواکبیان از این رویکرد حمایت میکنند و معتقدند قهر با صندوق رای منجر به پیروزی جناح مقابل و از دست رفتن سنگرها میشود.
درباره این رویکرد احمد حکیمیپور روز ۳۰ تیر در نشست هیئت اجرایی حزب اراده ملت ایران با اشاره به این سخن که “نباید با صندوق رای قهر کرد”، عنوان میکند: «حزب اراده ملت پیش از این اظهارات نیز معتقد بود هیچگاه نباید با صندوق رای قهر کرد، هیچگاه نباید عرصه را دودستی تقدیم جریان رقیب کرد. همه آحاد ملت حق دارند سلیقه خود را در ایام انتخابات درون صندوق رای بیاندازند. با این سخنان نیز حجت بر برخی گروهها و جریانات اصلاحطلب تمام شد و همه باید با اتحاد و همدلی تلاش کنند که انتخاباتی پرشور برگزار شود و نتیجه آن به نفع ملک و ملت باشد.»
از طرفی عدهای از اصلاحطلبان معتقدند رویکرد شرکت در هر شرایطی با توجه به احتمال رد صلاحیت کاندیداهای طراز اول اصلاحطلب همان تجربه لیست امید و حضور نمایندگان ضعیف در مجلس را تکرار میکند که منجر به ضربه زدن اعتماد مردم به اصلاحطلبان خواهد شد و این جناح باید با چهرههای معروف خود در انتخابات شرکت کند که البته احتمال رد صلاحیت آنها بالاست که در این شرایط میتوان به دلیل رد صلاحیت کاندیداهای درجه اول اصلاحات به مردم گفت که “اجازه حضور به اصلاحطلبان داده نشد” و به گونهای از تحریم محترمانه روی آورد. نیروهایی مثل سید مصطفی تاجزاده چنینی رویکردی را دنبال میکنند و معتقدند که باید برای تایید صلاحیت کاندیداهای طراز اول اصلاحات رایزنی صورت گیرد وگرنه شرکت در انتخابات بیفایده است.
رویکرد سوم اصولا مجلس را محلی برای مناقشه نمیداند و معتقد است که دیگر مجلس در راس امور نیست و حتی اگر نیروهای طراز اول اصلاحطلب تایید صلاحیت شوند و به مجلس هم راه یابند باز نمیتوانند تاثیر چندانی در سیاستهای کشور داشته باشند و حتی تجربه مجلس ششم را یادآوری میکنند و از طرفی معتقدند که نهادهایی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال قانونگذاری هستند و از سوی دیگر شورای نگهبان اجازه تصویب قوانین مد نظر اصلاحطلبان را نمیدهد. چهرههایی مثل عباس عبدی اعتقاد دارند که مدتهاست نقش مجلس کمرنگ شده است.
با وجود همه این گرایشها و تفکرات در میان اصلاحطلبان به هر حال بخش بزرگی از جریان اصلاحات مایل به حضور در انتخابات هستند و ترجیح میدهند برای جلوگیری از تشتت آرا به لیستی واحد در شهرهای بزرگ برسند. در همین راستا سید عبدالواحد موسویلاری نایبرئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در ۲۶ تیر در نشست مشترک رابطین استانهای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان با کارگروه استانها و هیات رئیسه شورای عالی اصلاحطلبان ضمن تاکید بر “حضور تاثیرگذار اصلاحطلبان در انتخابات مجلس” معتقد است که “باید از طرح مباحثی که تلقی چنددستگی در بین اصلاحطلبان را در بین مردم ایجاد کند خودداری کرد.”
بیشتر اصلاحطلبان با رویکرد اول یعنی شرکت در انتخابات موافقند و تلاش میکنند مثل انتخابات ۹۴ و ۹۶ با وحدت و رسیدن به لیستی مشترک که البته تنها از نیروهای اصلاحطلب تشکیل شده باشد، در انتخابات شرکت کنند. موسویلاری در همین زمینه در ۹ آبان تاکید میکند: «به دنبال کاندیدای اجارهای نخواهیم رفت. در جایی که کاندیدا نداریم فردی را معرفی نمیکنیم.» این همان سیاستی است که سید محمد خاتمی هم از آن سخن گفته یعنی در جایی که به دلیل رد صلاحیت یا هر دلیلی در حوزه انتخابیهای کاندیدای اصلاحطلب حضور نداشت اصلاحطلبان از کاندیداهای دیگر حمایت نکنند تا به بلای مجلس دهم و حمایت از برخی چهرههای غیراصلاحطلب و تبعات آن مبتلا نشوند.
در همین راستا در جلسه هفتم مهر دفتر سیاسی اعتماد ملی نظرات مختلف در رابطه با چگونگی حضور در انتخابات مطرح شد و در رابطه با حضور فعال در انتخابات مجلس و وجود لیست واحد اصلاحطلبان اجماع صورت گرفت. در این جلسه همچنین درباره نحوه ورود به انتخابات، ازسوی برخی اعضای دفتر سیاسی بر هویت اصلاحطلبی کاندیداها و عدم استفاده از نیروهای مستقل یا اصولگرا در لیست انتخاباتی اصلاحطلبان تاکید شد.
در ۲۹ مهر هم علی صوفی دبیر کل حزب پیشروی اصلاحات در گفتو گو با ایسنا، در ارتباط با آخرین فعالیتهای انتخاباتی حزب پیشروی اصلاحات اظهار میکند: «ما برنامه جدایی برای شرکت در انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی نداریم. از آنجایی که عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هستیم و پذیرفتیم که جزو احزابی باشیم که با شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان نیز هماهنگی و همکاری کند، از اقدام تکی برای انتخابات پیش رو پرهیز میکنیم. حرکت اصلاحطلبان در قالب شورای هماهنگی و جبههای است و همه احزاب یک لیست واحد ارائه میکنند.»
اما اینکه چه کسانی در لیست اصلاحطلبان حضور داشته باشند و از همه مهمتر چه کسی سرلیست اصلاحطلبان باشد سوالی است که هنوز جناح چپ به پاسخ مشخصی برای آن نرسیده است و حتی در اینکه چه کسی ریاست ستاد انتخابات اصلاحطلبان را بر عهده داشته باشد تصمیم قطعی گرفته نشده است. در همین زمینه جواد امام عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در ۲۳ مهر با اشاره به “اقدام اصلاحطلبان برای تصویب آییننامه تشکیل ستاد انتخاباتی شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان” بیان میکند: «هنوز این ستاد تشکیل نشده است تا برای آن رئیس انتخاب شود. البته علیمحمد نمازی که عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران است، پیشبینی کرده است که حسین مرعشی رئیس ستاد انتخابات میشود و اگر وی این مسئولیت را بپذیرد، اصلاحطلبان از او استقبال می کنند.»
اما اینکه اصلاحطلبان هنوز به سرلیست مشخصی نرسیدهاند از سخنان ۲۹ مهر علی شکوریراد دبیر کل حزب اتحاد ملت مشخص میشود. شکوریراد در دومین نشست خبری خود در پاسخ به خبرنگاری که گفته بود “گفته میشود عارف سرلیست نخواهد بود و برای انتخابات ۱۴۰۰ میآید، اگر تایید میکنید سرلیست کیست؟”، اظهار میکند: «من مستقیما از آقای دکتر عارف چنین چیزی نشنیدهام، ولی شنیدههایی وجود دارد که احتمالا بر اساس همان شنیدهها چنین مباحثی مطرح میشود. چندی پیش هم میزبان ایشان بودیم در حزب و خانم منصوری هم عضو هیئت رئیسه شورای عالی هستند و جلسات نزدیکی با ایشان دارند، اما چنین چیزی مستقیما نشنیدهام، البته برداشت من دور از این خبر نیست. من هم متولی تایید یا رد اخبار دیگران نیستیم. وقتی هنوز لیستی نداریم طبیعتا سرلیست هم نمیتوانیم داشته باشیم.»
دبیر کل حزب اتحاد ملت همچنین بیان میکند: «نهایتا اگر افرادی که میخواهیم، در صحنه حضور داشته باشند حتما افرادی که قابلیت سرلیستی داشته باشند را داریم. اگر شرایط به گونهای پیش رفت که تصمیم گرفتیم در تهران لیست بدهیم و دامنه انتخابمان آنقدر بسته باشد که تنها از میان همین نمایندگان تهران حق انتخاب داشته باشیم آن وقت فکر میکنیم اصلا شرایط لیست دادن وجود دارد یا خیر؟در مورد کاندیداتوری آقای دکتر عارف برای ۱۴۰۰ هیچ بحث تشکیلاتی نشده است.»
مسئله سرلیستی اصلاحطلبان تاکنون در حد گمانهزنی و شایعه مطرح شده و نامهایی از اینسو و آنسو شنیده شده است. برخی از اصلاحطلبان از احتمال سرلیستی علی مطهری سخن گفتهاند. مطهری در انتخابات دوره قبل مجلس در لیست امید گنجانده شد ولی او هیچگاه خود را یک اصلاحطلب ندانسته و حتی اینکه کاندیدا میشود یا خیر هم هنوز مشخص نیست. مطهری در نهم آبان و در حاشیه نخستین کنگره سراسری حزب جمهوریت در جمع خبرنگاران در پاسخ به این پرسش که “آیا از لیست اصلاحطلبان کاندیدا میشود یا لیست اصولگرایان؟”، گفته است که “هنوز به جمعبندی نرسیده است که اصلاً در انتخابات شرکت کند یا نه”.
علی مطهری که یک بار گفته بود از نظر سیاسی اصلاحطلب و از نظر فرهنگی اصولگرا به حساب میآید و شاید برای بسیاری از اصلاحطلبان نوع تفکرات فرهنگی وی چندان خوشایند نباشد که بخواهند او را به عنوان سرلیست جناح خود قرار دهند اما به قول علی صوفی “احتمال هر چیزی هست اما الان نمیتوان قطعی گفت.”
در برخی محافل هم از سید حسن قاضیزادههاشمی وزیر بهداشت دولت اول روحانی به عنوان کسی که میتواند سرلیست انتخاباتی اصلاحطلبان باشد سخن گفته میشود. قاضیزاده تاکنون خود را در هیچ جناحی نگنجانده و بیشتر شخصیتی مستقل و معتدل شناخته میشود و این برای اصلاحطلبان که تابلوی مشخصی دارند شاید چندان مناسب نباشد که او را به عنوان سرلیست خود معرفی کنند. در همین زمینه صوفی هم در گفتوگویی یادآور میشود: «آقای قاضیزاده وابستگی مشخصی به یک جریان سیاسی خاص ندارد اما اگر قرار به انتخاب سرلیست باشد، باید یک چهره شاخص اصلاحطلب برای این منظور معرفی شود. این ویژگی را آقای سید حسن قاضیزادههاشمی ندارد.»
با توجه به اینکه برخی نیروهای شاخص اصلاحطلب یا چندان تمایلی برای حضور در انتخابات مجلس ندارند و یا احتمال میدهند که ردصلاحیت شوند شاید تنها دو گزینه مهم برای اصلاحطلبان باقی بمانند که بتوانند به عنوان سرلیست مطرح شوند؛ محمدرضا عارف و مسعود پزشکیان. درباره عارف همانطور که گفته شد برخی از اصلاحطلبان مثل عبدالله ناصری و علی شکوریراد از احتمال کاندیدا نشدن او برای انتخابات مجلس و آمادگیاش برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ سخن گفتهاند. ولی به هر حال عدهای معتقدند عارف برای انتخابات مجلس ظرفیت خوبی دارد هر چند که نوع مدیریتش در فراکسیون امید با انتقاداتی مواجه بوده اما همچنان میتواند امید اول اصلاحطلبان برای سرلیستی در انتخابات مجلس یازدهم باشد.
مسعود پزشکیان دیگر نامی است که برای سرلیستی اصلاحطلبان شنیده شده. گفته میشود او که پس از وزارت بهداشت دولت سید محمد خاتمی در چند دوره اخیر مجلس از تبریز کاندیدا شده ممکن است این بار از حوزه انتخابیه تهران کاندیدا شود تا به سرلیستی اصلاحطلبان برسد. پزشکیان با توجه به نایبرئیسی مجلس و فعالیتهایی که بیش از عارف به چشم آمده میتواند گزینه معقولی برای سرلیستی اصلاحطلبان به حساب بیاید.
با این وجود هوز اصلاحطلبان سردرگم به نظر میرسند و مشخص نیست سرانجام چه تصمیمی برای سرلیست و کاندیداهای خود در انتخابات مجلس یازدهم خواهند گرفت. شاید وضع فعلی اصلاحطلبان را صادق زیباکلام در گفتوگوی اخیر خود به خوبی شرح داده باشد. این استاد دانشگاه ۱۱ آبان میگوید: «همین مسئله که چهار ماه تا انتخابات باقی مانده و جریان اصلاحات با پرسشهای زیادی درباره چگونگی شرکت در آن مواجه است، نشاندهنده بحران است. امروز جریان اصلاحات با این سوال جدی مواجه شده که آیا قرار است این جریان به همان شکل که در انتخابات ۹۴ و ۹۶ بهصورت همهجانبه در انتخابات شرکت کرد، دوباره در انتخابات سال ۹۸ شرکت کند. پاسخ این سوال هنوز مشخص نیست.»
زیباکلام همچنین عنوان میکند: «آیا اصلاحطلبان قصد ندارند در انتخابات شرکت کنند؟ پاسخ این سوال نیز مشخص نیست. آیا اصلاحطلبان قرار است بهصورت مشروط و بر اساس فرمولی که از رئیس دولت اصلاحات نقل شده مبنی بر این که هر کجا شورای نگهبان لیست اصلاحطلبان را تایید کرد، در انتخابات شرکت میکنیم و هر کجا که چنین اتفاقی رخ نداد در انتخابات شرکت نمیکنیم، عمل خواهند کرد؟ پاسخ به این سوال نیز هنوز مشخص نیست که آیا جریان اصلاحات در واقع با چنین استراتژی در انتخابات شرکت خواهد کرد. سوال دیگر این است که آیا جریان اصلاحات قصد دارد دوباره با اصولگرایان معتدل ائتلاف کند؟ پاسخ به این سوال نیز هنوز مشخص نیست. همین مسئله که مهمترین و اصلیترین جریان سیاسی دو انتخابات اخیر که در هر دو انتخابات سال ۹۴ و ۹۶ پیروز انتخابات بوده به این نتیجه رسیده که آیا باید در انتخابات آینده شرکت کند یا خیر نشاندهنده بحران است.»
سردرگمی اصلاحطلبان آنجایی بیشتر مشخص میشود که حتی برخی از اصلاحطلبان از سرلیستی علی لاریجانی سخن گفتهاند. هرچند که قطعا اکثریت اصلاحطلبان با توجه به تجربه حمایت از حسن روحانی به عنوان یک نیروی برآمده از جناح راست دیگر زیر بار شخصی چون لاریجانی با خاستگاه اصولگرایی نخواهند رفت.
تکروی اصولگرایان
علی لاریجانی این روزها خود به کلیدواژه انتخابات بدل شده است. پس از آن که از سوی برخی رسانهها عنوان شد که شورای اصولگرایان قم احمد امیرآبادی، مجتبی ذوالنور و علیرضا زاکانی را به عنوان افراد مورد تایید این شورا برای اعلام کاندیداتوری مجلس یازدهم از حوزه انتخابه قم معرفی کردهاند گمانهزنیهایی از عبور جریان اصولگرا از لاریجانی مطرح شد و عدهای هم از آماده شدن لاریجانی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ سخن گفتند.
در این میان عدهای از احتمال کاندیداتوری لاریجانی از تهران سخن گفتند اما بعضی دیگر از تصمیم لاریجانی برای شرکت نکردن در انتخابات آینده مجلس خبر دادند. در همین زمینه محمد مهاجری فعال رسانهای اصولگرا ۱۸ آبان در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: «اطلاع دارم که علی لاریجانی از یک سال پیش به نزدیکان خود اعلام کرده است که نامزد انتخابات مجلس یازدهم از هیچ حوزهای نخواهد شد.»
همچنین محمد نوری دبیر جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت در همان روز در گفتوگو با ایسنا در پاسخ به این پرسش که “با توجه به اینکه اصولگرایان علی لاریجانی را از لیست انتخاباتی خود در قم خارج کردهاند، امکان حمایت جبهه پیشرفت از وی وجود دارد یا خیر”، میگوید: «آقای لاریجانی یکی از شخصیتهای دلسوز و کارآمد نظام اسلامی است اما تا جایی که از محافل مختلف به گوش ما رسیده است ایشان برای ورود به انتخابات مردد است. این موضوع برای برخی از اصولگرایان خبر خوبی است و احتمالا برای برخی دیگر ممکن است بد باشد اما به هر حال ایشان سیاستمدار با تجربهای است و حضورش در انتخابات مغتنم خواهد بود.»
نوری در ادامه تاکید میکند: «اما با توجه به اینکه ممکن است ایشان در انتخابات شرکت نکند و اینکه احتمالا از شهرستان قم نیز به انتخابات وارد نمیشوند، احتمال حضور وی از تهران برای انتخابات بیشتر است اما چون هنوز در این زمینه خبرهای ضد و نقیض وجود دارد، تصمیمگیری نهایی در این زمینه انجام نشده است.»
هرچند فردای این اظهارات، بهروز نعمتی عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی با “تکذیب خبر کاندیدا نشدن لاریجانی” تصریح میکند:« عدهای برای اینکه کارهای خودشان را لاپوشانی کنند چنین حرفهایی را میزنند که در قم تشکیلاتی ایجاد شده و قرار است برخی افراد کاندیدا باشند و بعد هم میگویند لاریجانی رزومه نداده است. آقای لاریجانی کدام دفعه به یک تشکیلات رزومه داده است. مشخص است که این حرفها حرف رقیب است و به این شکل میخواهند از ایشان انتقام بگیرند.»
نعمتی ادامه میدهد: «طبیعتا اگر آقای لاریجانی تصمیمی در مورد حضور یا عدم حضور در انتخابات گرفته باشد یا باید خودش آن را اعلام کند یا دفترش و یا نزدیکانش، من تا امروز حرف نیامدن از ایشان نشنیدهام و ایشان هیچ تصمیمی برای نیامدن در انتخابات مجلس نگرفتند.»
این نماینده نزدیک به لاریجانی درباره “احتمال تغییر حوزه انتخابیه علی لاریجانی در انتخابات دور یازدهم مجلس از قم به تهران یا آمل” میگوید: «ایشان بعید است که از تهران یا آمل کاندیدا شود. به هر حال آقای لاریجانی عالمزاده است و اگر بخواهد در انتخابات حضور یابد از قم کاندیدا میشود.»
نعمتی درباره “برخی گمانهزنیها مبنی بر احتمال کاندیداتوری علی لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰” یادآور میشود: «این موضوع منافاتی با این که ایشان در انتخابات مجلس آینده حضور پیدا کند، ندارد. خیلیها هستند که میخواهند به مجلس بیایند و بعد از آن رئیسجمهور شوند.»
این اظهارات ضد ونقیض و برخی مخالفتهای شدید در میان اصولگرایان با علی لاریجانی نشان میدهد که اگر رئیس فعلی مجلس کاندیدای انتخابات مجلس یازدهم شود هم احتمالا جایی در لیست اصولگرایان نخواهد داشت.
مسئله سرلیستی در میان اصولگرایان هم دست کمی از اصلاحطلبان ندارد و جناح راست نیز مانند جناح چپ در بحران سرلیستی به سر میبرد. ضمن اینکه اصولگرایان حتی در ائتلاف و رسیدن به لیستی واحد با مشکل مواجهند و هر کدام ساز خود را کوک میکنند.
از طرفی اصولگرایان سنتی هستند که از جامعه روحانیت مبارز به ریاست محمدعلی موحدی کرمانی، موتلفه به دبیر کلی اسدالله بادامچیان و جبهه پیروان خط امام و رهبری به ریاست محمدرضا باهنر را در برمیگیرند و در میان آنها چهرههایی مثل غلامعلی حدادعادل برای رساندن اصولگرایان به وحدت تلاش میکنند و با تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) به جمع کردن همه اصولگرایان زیر چتر وحدت فکر میکنند.
در همین زمینه حدادعادل روز نهم تیر در نشست مشترک اعضای شورای مرکزی و دبیران استانی کانون دانشگاهیان ایران اسلامی تصریح می کند: «در هر دوره تعدادی از عزیزان وارد میدان میشوند و همه اظهار میکنند به خاطر احساس تکلیف شرعی وارد رقابت انتخاباتی شدهاند که این تعدد کاندیدا در جبهه نیروهای ارزشی باعث تقسیم آرا و موفقیت رقیب میشود. خوب است که امسال برخی برای رضای خدا احساس تکلیف شرعی نکنند و فداکاری کنند تا زمینه برای رسیدن به گزینه یا گزینههای مشترک هموار شود.»
در همین راستا کمال سجادی سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری در دهم آبان در گفتوگو با ایسنا، در پاسخ به این پرسش که “آیا این جبهه لیست انتخاباتی جداگانه ارائه خواهد کرد”، میگوید: «اعضای جبهه پیروان خط امام و رهبری، اعضای حقوقی هستند و آنها میتوانند برای انتخابات لیست ارائه کنند ولی تاکنون این گونه نبوده است که جبهه پیروان در انتخابات لیست معرفی کند؛ زیرا ما در قالب جریان اصولگرا فعالیت کرده و از لیست اصولگرایان حمایت میکنیم ولی در عالم سیاست غیرممکنی وجود ندارد. ولی تا الان معمول نبوده است که جبهه پیروان لیست مستقلی ارائه کند.»
در طرف مقابل اما جبهه پایداری با رهبری معنوی محمدتقی مصباحیزدی قرار دارد که نشان داده در این انتخابات تمایلی برای ائتلاف با بخش زیادی از اصولگرایان را ندارد و از جدایی و استقلال خود سخن میگوید. در نیمه مرداد مرتضی آقاتهرانی دبیر کل جبهه پایداری با اشاره به “بستن فهرست انتخابات مجلس دهم در میان اصولگرایان”، خاطرنشان میکند: «آن جلسات تا آخر با موافقان و مخالفان نشست و برخاست وجود داشت که دیگر این اواخر به این رسیدیم که برخی از ماها را کلا حذف کنید و خودتان یک عده را بیاورید که مردم رأی بدهند؛ اینطور نمیتوان پیش رفت. لیست حدود چهار، پنج تکه شد و باختن آقایان قطعی شد. بعد هم هر ۳۰ نفر افتادیم، درحالیکه دفعه قبل که با آقایان نیامدیم ۱۷ نفر از ما وارد مجلس شدند. حداقل دو نفر انتقاد به دولت میکنند و مردم احساس میکنند ناظری بر دولت وجود دارد. »
آقاتهرانی اضافه میکند: «خواستیم یک بار این را تجربه کنیم که چطور میشود. در سال ۹۸ کار خودمان را میکنیم و دنبال اصلح میرویم. اگر اصلح را پیدا کنیم یا پیدا کنند و به آن برسند، برای مجلس باید تلاش کنیم یک عده خوبترها را در جامعه انتخاب کنیم. الان هم میگویم دوستان اگر کسی خود را اصلح میداند جلو بیاید و دوستان هم باید حمایت کنند.»
به نظر میرسد پایداریچیها با طرح “انتخاب اصلح” خود بسیاری از اصولگرایان را هم از دایره انتخاب خود خارج کرده و تلاش دارند در انتخابات آینده راه خود را بروند. البته شنیده شده که یکی از شروط پایداری برای ائتلاف با سایر اصولگرایان حذف علی لاریجانی بوده و شاید اخبار مبنی بر کنار گذاشتن لاریجانی از لیست قم اصولگرایان در پیوند با همین موضوع بوده باشد.
در همین زمینه محمد مهاجری در ۱۸ آبان درباره “احتمال ارائه لیست مشترک از سوی اصولگرایان” تصریح میکند: «شورای نگهبان یار دوازدهم اصولگرایان است و رد صلاحیت میان آنها خیلی جدی نیست؛ بنابراین از الان با خیال راحت در حال تهیه لیستهای خود هستند. اعتقاد من این است که تندروهای جریان اصولگرا با کمترین زحمت میتوانند بر لیستهای اصولگرایان مسلط شده و جریان خردگرای اصولگرایی سهم کمتری به دست میآورند.»
این فعال رسانهای اصولگرا با اشاره به اینکه “جبهه پایداری با حمله به دولت و مخالفان خود تلاش میکند که فضای سیاسی کشور را به نفع خود کند”، میگوید: «اصولگرایان علاقه دارند انتخابات با مشارکت کمتری برگزار شود تا آنها پیروز شوند، اما اگر میزان مشارکت مردم به ۶۰ درصد برسد، این جریان در مجلس یازدهم مسلط نخواهد بود.»
شاید در این میان سعید جلیلی یکی از نیروهایی باشد که هم اکثریت اصولگرایان و هم جبهه پایداری روی او توافق دارند و خبرهایی هم مبنی بر کاندیداتوری او از مشهد شنیده شده است. اما با توجه به اینکه به نظر نمیرسد نمایندگان اصولگرای مشهد (جواد کریمیقدوسی، سید امیرحسین قاضیزاده، نصرالله پژمانفر، محمدحسین حسینزادهبحرینی و رضا شیرانخراسانی) تصمیمی برای انصراف از کاندیداتوری داشته باشند آن وقت جلیلی احتمالا باید از تهران کاندیدای انتخابات شود و آن زمان است که باز موضوع سرلیستی به یک بحران برای اصولگرایان بدل میشود چرا که ممکن است عدهای در جناح راست به خصوص اصولگرایان معتدل زیر بار سرلیستی جلیلی نروند.
کلاف سردرگم اصولگرایان آنجایی پیچیدهتر شده که محمدباقر قالیباف از یک سو با طرح مسئله نواصولگرایی به پدرخواندههای جناح راست شوریده و محمود احمدینژاد و بهاریها از طرف دیگر کل این جریان را خیلی قبلتر از قالیباف زیر سوال بردهاند و حالا حتی شایعاتی از احتمال ائتلاف این دو فرزند ناخلف اصولگرایان برای انتخابات آینده مطرح شده است.
اینکه محمدباقر قالیباف خود را برای انتخابات آینده مجلس آماده میکند از همان روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ که شهردار اسبق تهران بحث نواصولگرایی را مطرح کرد بر سر زبانها افتاد. او اخیرا هم در یک برنامه تلویزیونی شرکت کرده که خیلیها آن را نوعی تبلیغات زودرس برای انتخابات دانستند و به نظر میرسد پس از اظهاراتی که خرداد ماه خطاب به جوانان اصولگرا گفت که “انتخابات پیش رو یک فرصت است و پیشرفت کشور در گرو تشکیل یک مجلس نو. اگر شما جوانان همت کنید میتوان به ظهور مجلسی نسبتاً جوان و باتجربه امید داشت. قبلاً گفته بودم که قرار نیست محور شما باشم اما میتوانم صدای شما شوم و پیگیر مطالباتتان اما اگر شما به میدان نیایید و خود را عرضه نکنید، این در، بر همان پاشنه خواهد چرخید و مجلس آینده تفاوت معناداری با گذشته نخواهد داشت”، احتمال دارد خود هم برای استفاده از این فرصت تلاش کند.
از طرفی قالیباف پنجم مهر در همایش بصیرتی حماسه مقاومت دفاع مقدس؛ یادبود سردار شهید ولیالله چراغچی در مشهد تصریح میکند: «باید مجلسی داشته باشیم که جوانان مؤمن در آن حضور داشته باشند. در این راه مردم کشور باید افراد را بر اساس ویژگیهایشان انتخاب کنند. افرادی که مؤمن باشند و قصدشان خدمت به مردم باشد و این را در کارنامه خود داشته باشند. باید یکپارچه به این سمت برویم تا این افراد به پیروزی برسند و مجلسی کارآمد روی کار بیاید تا بتواند به مشکلات مردم رسیدگی کند.»
وی با اشاره به اینکه “مجلس ریلگذاری کارها را بر عهده داشته و آن را تنظیم میکند”، خاطرنشان میکند: «اگر مجلس این ریلگذاری را به درستی انجام دهد هر دولتی که سر کار بیاید کار به درستی به پیش میرود. انتخابات مجلس در اسفند آینده نقطه حساسی است. اگر بخواهیم مردم وارد کار شده و مسائل اقتصادی را حل کنند باید استارت آن را از انتخابات مجلس بزنیم. باید افرادی جوان، کاردان و با چهرههایی نو مجلس را به دست بگیرند. در واقع هنگامی که حرف از جوان میزنیم، جوان باید کاردان باشند. بر همین اساس برای ورود به مجلس محدودیت سنی بین ۳۰ تا ۷۰ سال گذاشته شده است و حداقل باید ۵۰ درصد نمایندگان مجلس افراد جوان زیر ۵۰ سال مختصص باشند از تخصصهای مختلف باشند که تخصصهایشان کامل باشد.»
همچنین محمد مهاجری درباره “حضور قالیباف در انتخابات آینده مجلس” در ۱۸ آبان خاطرنشان میکند: «در شرایط غیبت لاریجانی، مدعیانی برای جانشینی او در مجلس پیدا شدهاند. قالیباف هم از مدتی قبل فعالیت انتخاباتی و رسانهای خود را آغاز کرده است و حضور او در برنامه تلویزیونی چند شب پیش یک برنامه کاملا تبلیغاتی و انتخاباتی بود که با رانت صداوسیما انجام شد.»
از طرفی در ماههای گذشته اخباری مبنی بر دیدارهای قالیباف و احمدینژاد منتشر شد که نزدیکان آنها این اخبار را تکذیب نکردند. ابتدا وحید یامینپور، مجری صداوسیما و فعال سیاسی اصولگرای نزدیک به جبهه پایداری در توئیتی خبر از دیدار محمود احمدینژاد و محمدباقر قالیباف، داد و با طرح سوالی از مخاطبان خود نوشت: «دوستان از دیدار اخیر آقایان قالیباف و احمدینژاد اطلاعات کاملتری دارند؟! ظاهرا خیلی رو به جلو و سازنده بوده!»
پس از اعلام این خبر علیاکبر جوانفکر و محسن پیرهادی دو تن از نزدیکان احمدینژاد و قالیباف در گفتوگو با روزنامه اعتماد با تکذیب نکردن این خبر به نوعی آن را تایید کردند. جوانفکر در اظهاراتش نهتنها حاضر به تکذیب موضوع دیدار این دو فعال سیاسی اصولگرا نشد بلکه ضمن بیان بیاطلاعیاش از موضوع، تاکید میکند که “مسئله دیدار احمدینژاد و قالیباف را باید از منتشرکننده خبر (یامینپور) پیگیری کرد؛ چراکه او قطعا منبع و اطلاعاتی داشته که این خبر را منتشر کرده است.” محسن پیرهادی هم با تاکید بر اینکه “در حال حاضر شرایط مصاحبه را ندارد”، حاضر به تکذیب دیدار احمدینژاد و قالیباف نمیشود. این دو واکنش میتواند نشاندهنده دیدار رئیسجمهور اسبق و شهردار اسبق تهران باشد ولی گویا هر دو طرف بر سر عدم انتشار موارد مطروحه در این دیدار به توافق رسیدهاند.
پس از قوت گرفتن این شایعات پیرهادی عنوان میکند: «آقای احمدینژاد چند جلسه مجمع نیامده بودند، آقای قالیباف پیگیری کردند و متوجه شدند ایشان بیمارند و با جمعی از دوستان به عیادت ایشان رفتند. یادمان باشد همه چیز در دنیا سیاستبازی، انتخابات و حاشیه نیست؛ همین.»
به هر حال اینکه این دیدار عیادت بوده یا دیداری سیاسی، روشن نیست اما در ماههای اخیر میتوان شباهتهایی را بین احمدینژاد و قالیباف پیدا کرد. هر دو شهردار پیشین تهران روزگاری به شدت مورد حمایت جریان اصولگرا بودند اما پس از برخی بیمهریها و نادیده گرفته شدنها، بر پدرخواندههای جناح راست شوریدند و از طرحی نو سخن گفتند. از طرفی هر دو منتقد جدی دولت روحانی هستند. شاید اگر قالیباف نتواند از میان اصولگرایان نیروهایی برای نواصولگرایی خود بیابد به سمت طرفداران احمدینژاد بچرخد و تلاش کند با استفاده از حامیان او پارلمان آینده را در دست بگیرد. ضمن اینکه احمدینژاد هم نشان داده در هر انتخاباتی اقدامی عجیب میکند و بعید نیست پس از رد صلاحیتش در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ برای ادامه حیات سیاسی خود راه پارلمان را برگزیند. البته احتمالا نه با ائتلاف با اصولگرایان چرا که او روزگاری درباره جناح راست گفته است که “ائتلاف اصولگرایان فاقد چهرههای کاریزماتیک در انتخابات است و برخی از نامزدهای آنها نیز امتحان خود را قبلا داده و مردود شدهاند. دور هم مینشینند و فهرست میبندند و فکر میکنند مردم به آنها رأی خواهند داد. اینها اصولگرایی را خراب کردهاند؛ آنها نه شعار دارند و نه برنامه. از نظر من اصولگرایی مرده است و باید خون تازهای در جریان حامی انقلاب دمیده شود.”
احمدینژاد خود را چهرهای کاریزماتیک میداند که پایگاه رای بالایی دارد و اگر بخواهد در انتخابات مجلس شرکت کند یا لیستی بدهد قطعا ائتلافی نخواهد بود و شاید اینجا باشد که او و قالیباف با نزدیکی به هم تلاش کنند جریان اصولگرا را دور بزنند و مجلس یازدهم را در دست گیرند. البته مرتضی طلایی فعال سیاسی اصولگرا در ۱۴ شهریور در گفتوگویی در پاسخ به این سوال که “آیا محمدباقر قالیباف میتواند نقش رهبری جبهه اصولگرایی را ایفا کند”، عنوان میکند: «به نظر من قالیباف به تنهایی نمیتواند لیدر جریان اصولگرایی باشد. او توانمندیهای قابل توجهی دارد اما اگر میخواهد نقش تأثیرگذاری داشته باشد، باید دایره اطرافیانش را گسترش دهد و از افرادی استفاده کند که کارنامه درخشانی دارند. اکنون مشاهده میشود که تمام بار طرح نواصولگرایی بر دوش خود قالیباف است و فرد دوم سرشناسی در کنار او مشاهده نمیشود.»
طلایی همچنینی درباره “وحدت اصولگرایان” یادآور میشود: «تجربه سالیان گذشته نشان داده است که اصولگرایان نمیتوانند به یک وحدت جامع دست یابند و تا به اینجای کار نیز برای انتخابات پیش رو وحدتی مشاهده نمیشود و کماکان شاهد چنددستگی هستیم و به صراحت میگویم که به ایجاد وحدت میان اصولگرایان خوشبین نیستم؛ اگر چه آرزوی ما وحدت است. در جریان اصولگرا همه خود را بر حق میدانند و به دیگر اصولگرایان با دیده شک و تردید نگاه میکنند. از سوی دیگر در این جریان یک رهبری واحد دیده نمیشود و این خلأ بزرگی است.»
خلءا رهبری در جریان اصولگرا همان نکتهای است که پس از درگذشت آیتالله مهدویکنی و سکوت سیاسی ناطقنوری خود را بیشتر نشان داده و در مسئله سرلیستی انتخابات آینده هم میتواند برای جناح راست مشکلساز شود. چرا که به قول طلایی هر کدام از اصولگرایان مدعی هستند و حاضر به کوتاه آمدن به نفع دیگری نیستند. از حدادعادل گرفته که با وجود سرلیستی در انتخابات گذشته مجلس و شکست ۳۰ بر صفر تهران، در کارنامه خود رای اول تهران در انتخابات مجلس هفتم و ریاست این مجلس را دارد و خود را شایسته سرلیستی میداند (ابیته اخیرا پرویز سروری اعلام کرده که “حدادعادل درانتخابات مجلس کاندیدا نخواهد شد”، هرچند که در سیاست هیچ چیز قطعی نیست و احتمال کاندیداتوری او وجود دارد)، تا سعید جلیلی که از طرفی مورد حمایت جبهه پایداری و از سوی دیگر مورد عنایت بخشی از اصولگرایان است. خیز قالیباف برای سرلیستی و زیر میز زدنهای احمدینژاد هم میتواند معضل اصولگرایان را دوچندان کند.
به نظر میرسد در فاصله کمتر از چهار ماه مانده تا انتخابات مجلس یازدهم هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا با بحرانی به نام سرلیستی مواجهند؛ بحرانی که با توجه به شرایط موجود، گره آن هر روز کورتر میشود.
انتهای پیام