خرید تور نوروزی

هشدارهایی برای نشنیدن!

سیدمصطفی هاشمی‌طبا در یادداشتی با عنوان «هشدارهایی برای نشنیدن، راه‌حل‌هایی برای نگفتن!» در روزنامه‌ی شرق نوشت:

در یکی از روزنامه‌های صبح تهران نقل و هشدارهایی از سوی چهار نفر اقتصاددان کشور که البته همه آنان هوادار مکتب آزادی اقتصادی هستند، درج شده بود و حاکی از آن بود که این اقتصاددانان در زمان خود هشدارهایی داده بودند و به آن عمل نشده بود و بی‌توجهی به این هشدارها موجب بروز مشکلات، ناآرامی‌ها و تبعات بعدی آن شده است. برای آنکه ذهن‌ها روشن شود، خلاصه این هشدارها را در اینجا ذکر می‌کنم.

دکتر محمد بهکیش در بهمن 96 ضرورت تنش‌زدایی از روابط خارجی ایران را ذکر می‌کند و می‌گوید که بی‌توجهی به عادی‌سازی روابط با دنیا فرجام نامطلوبی دارد و به دنبال آن توصیه‌هایی- طبعا عاقلانه – به دولت می‌کند.دکتر محمد طبیبیان گفته کسری بودجه بزرگ‌ترین معضل اقتصاد ایران در سال‌های آینده است. کسری بودجه حاکمیت سیاسی ایران را به خطر می‌اندازد. اگر حاکمیت به کسری بودجه سرو‌سامان ندهد، در آینده با هزینه‌های سیاسی و امنیتی گزاف باید آن را جبران کند.دکتر موسی غنی‌نژاد تأکید کرده جامعه‌ای که احساس نابرابری داشته باشد، مستعد همه‌گونه حرکت‌های خشن و اعتراض‌های مخرب است. در‌حال‌حاضر احساس بی‌عدالتی در توزیع ثروت در جامعه ما بسیار بالا رفته و دلیل آن ثروت‌های بادآورده، حقوق‌های نجومی و رانت‌جویی است.دکتر مسعود نیلی هم یادآور شده شش مشکل اقتصادی بزرگ در جامعه وجود دارد؛ تنگناهای بودجه دولت، مسائل نظام بانکی، بی‌کاری، مشکلات صندوق‌های بازنشستگی، تنش آبی و مسائل زیست‌محیطی و البته در روزنامه یادشده هشدارهای اقتصاددانان غیر‌هوادار اقتصاد آزاد مانند آقای دکتر مؤمنی که مؤید این هشدارها است، درج نشده و به نظر می‌رسد این هشدارها مورد اتفاق چپ و راست است.نگارنده با همه اظهار‌نظرات ذکر‌شده کاملا موافق است و نیز بر این اعتقاد است که همه نیروهای ساختارهای حکومتی در ایران با این نظرات اگر توافق کامل نداشته باشند، به تأثیر آنها در بحران‌های موجود اذعان دارند؛ اما چگونه است که همه و همه از آنها گذر کرده و مسائل مختلف را بر هم انبار و به آینده موکول می‌کنند. می‌خواهیم مروری بر نقش افراد و مقامات کشور داشته باشیم و ببینیم این حرف‌های خوب چرا مورد توجه قرار نمی‌گیرد و چاره چیست؟ به سراغ اقتصاد‌دانان و روشنفکران برویم.‌اول موضوع تنش‌زدایی در روابط خارجی؛ این را می‌توان پذیرفت که در روابط خارجی از ابتدای انقلاب به دلایل گوناگون تنش‌هایی داشته و داریم و گاه با وجود دستور قرآن کریم که می‌فرماید «به بت‌های بت‌پرستان دشنام ندهید»، دائما مشغول به این کار بوده‌ایم؛ اما مگر در راستای تنش‌زدایی معاهده برجام را با شش کشور قدرتمند جهان امضا نکردیم و آن را نیز رعایت نکردیم؟ ناگهان بانگی برآمد، خواجه مرد! ناگهان آمریکا از آن خارج شد و تنش را ایجاد کرد.‌داعش را چه کسی ایجاد کرد و آن‌همه تنش در خاورمیانه ایجاد شد. حتما خواهیم گفت اقدامات ایران مثلا در ایجاد هلال خیالی شیعی باعث این امر شده است. قبول دارم که ما هم کارهایی خلاف دستورات دین و عقل سلیم انجام داده‌ایم؛ اما مگر فقط ما باید تنش‌زدایی کنیم و دیگران تنش‌زایی. به گمانم معنی آن سازش و تسلیم است و نه تنش‌زدایی. هرچند به نظر می‌رسد نبود سیاست‌های مناسب داخلی در اقتصاد و حکمرانی بیش از تنش‌زدایی تأثیر داشته باشد.

‌اما موضوع کسر بودجه که حرف حقی است و همه از راست راست تا چپ چپ به حرف‌های آقای دکتر طبیبیان اذعان دارند. خب! راه‌حل چیست؟ آیا راه‌حلی داده شده است و آیا هم‌زمان با راه‌حل تبعات آن راه‌حل هم ارائه شده است؟ ‌درباره احساس نابرابری و نظرات دکتر غنی‌نژاد که آن‌هم درست است، چه راهی پیشنهاد شده است. آیا حاکمیت اقتصاد آزاد می‌تواند این احساس را از مردم بگیرد و آیا اگر فرض کنیم همه ابعاد اقتصاد آزاد (منهای رانت و حقوق نجومی و ثروت‌های بادآورده) حاکم شود، این احساس از مردم گرفته می‌شود؟‌ درباره نظرات صائب آقای دکتر نیلی باید گفت ایشان در مقام مشاور اقتصادی ریاست‌جمهور و از نزدیک‌ترین افراد به ایشان در مدت مسئولیت چه راه‌حل‌هایی ارائه داده‌اند و آیا تبعات آن را هم ذکر کرده‌اند. هریک از راه‌حل‌ها تبعات بسیار درخور‌توجهی دارند که غفلت از آنها موجب بروز حوادث جدید می‌شود. به طور مثال راجع به کسر بودجه کشور چه کنیم؟ در بودجه درآمدهایی در مقابل هزینه‌ها ذکر می‌شود. کدام درآمدها اضافه شود و تبعات آن چیست؟ وقتی به کاهش هزینه‌ها می‌رسیم می‌گویند کمک به مؤسسات مذهبی و فرهنگی و مشابه آن را کم کنید که البته رقم بسیار ناچیزی نیست. آیا می‌توان بودجه آموزش و پرورش، دفاع، بهداشت و آموزش عالی را کم کرد؟ این نهادها که دائم از کسر بودجه و حقوق ناچیز کارمندان می‌نالند و همه هم می‌گویند حقوق کارگزاران این بخش‌ها کم است! آقایان اقتصاددانان علاوه بر ابراز مشکلات، راه‌حل و تبعات اقتصادی و اجتماعی آن را بازگو کنند؛ برای سال‌هاست برخی از همین اقتصاددانان می‌گویند بهره بانکی را باید پایین آورد یا به سپرده‌ها بهره نداد. بلافاصله پاسخ می‌شنوند که مردم پولشان را وارد فعالیت‌های دیگر می‌کنند و تورم در جامعه بسیار زیاد می‌شود یا پولشان را از بانک‌ها بیرون می‌کشند.این خلاصه‌ای است در نقش اقتصاددانان و روشنفکران که نقش خود را با وجود هشدارهایی که داده‌اند، به اجرا نگذاشته‌اند.حال سراغ حاکمیت یعنی مجلس، دولت و مجمع تشخیص مصلحت می‌رویم و نقش آنان را جست‌وجو می‌کنیم.نقش مجلس هم شبیه نقش اقتصاددانان شده است؛ نطق‌های آتشین پیش از دستور درحالی‌که در مجلس همهمه است، شعار و نشان‌دادن پارچه‌نوشته و مانند آنها به‌جای ارائه بحث‌های کارگشا، کسب‌وکار مجلس شده است. اگر دولت اشتباهاتی دارد باید در مجلسِ ناظر، به آن پرداخته شود و منطقی اما قاطعا خواستار اصلاح شوند.سؤال از رئیس‌جمهور یکی از تابوهای کشور شده است. رئیس‌جمهور هم مانند دیگران به‌جای حرف‌زدن با مردم و مطرح‌کردن مشکلات یا راه‌حل‌ها و درخواست کمک از مردم، خطبه می‌خواند و حکم می‌دهد. مگر نخست‌وزیر انگلستان دائم در مجلس عوام حضور ندارد؟ در مجلس هم وقتی وزرا می‌روند گروهی داد و فریاد راه می‌اندازند. همه تابع آن شده‌اند که در ضرب‌المثل است؛ یعنی «دستش نزن بدتر می‌شود».همه تابع جریان جاری هستند و اگر هم گاه‌و‌بیگاه راه‌حل‌هایی ارائه می‌دهند، تبعات آن را ذکر نمی‌کنند. نه اقتصاددانان و جامعه‌شناسان و نه حکومت‌مردان. باید به استقبال راه‌حل و تبعات آن رفت، حقایق را عریان به مردم بازگو کرد و از آنان کمک خواست نه آنکه در شرایط سخت تحریم و چالش با بیگانگان دائم از طریق رسانه‌ها، در نماز جمعه‌ها، تریبون‌های مجلس و وزرا به مردم وعده معیشت بهتر و سفره پربارتر بدهیم و آخر آنکه به فرمایش قرآن توجه کنیم که «لم تقولون ما لاتفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولو ما لا تفعلون/ چرا از آنچه نمی‌توانید به عمل بیاورید صحبت می‌کنید»؛ بزرگ‌ترین گناه نزد خداوند آن است که از آنچه نمی‌توانید به فعل برسانید سخن بگویید.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا