پنجم دی: فردیس کرج در آرامش است
خبرنگار انصاف نیوز ظهر امروز پنجشنبه پنجم دی برای تهیهی گزارش از وضعیت فردیس کرج که یکی از محلهای حوادث آبان ماه بود، به این شهر رفت. گزارش او را میخوانید:
وارد جادهی ملارد میشویم، راننده سرعت کمی را برای رسیدن به مقصد پیش گرفته و بین این غبار خاکستری در هوا، گاه ماشین پلیس از کنار ما عبور میکند و گویی اتفاقی در کمین است، بنابراین بین راه هر ترافیکی در دل مسافران نگرانی راه میاندازد و بعد با باز شدن راه، به آرامش قبل باز میگردند.
در فلکهی پنچم فردیس ماموران ضد شورش، ماشین آمبولانس و آتش نشانی به حالت آماده باش دور میدان ایستادهاند؛ جلوتر، اتوبوس زرد رنگی در ضلع جنوبی میدان پارک کرده که مملو از ماموران ضد شورش با تجهیزات کامل است. بیشتر مردان و زنانی که از کنار این مامورها میگذرند با تعجب و نگرانی چند ثانیهای با مکث به آنها نگاه میکنند و بعد به راه خود ادامه میدهند. اما از آن پس و تا فلکهی چهارم دیگر ماموری در خیابان حضور ندارد و مردم در آرامش مشغول زندگی روزمرهی خود هستند، اما گاهی چندین مامور موتورسوار پشت سر هم در خیابان حرکت میکنند و تمام نگاهها به سمت آنها خیره میشود.
در یکی از همین لحظات مادر جوان دستان کودک چهار سالهاش را در دست گرفت و بعد با لبخندی گفت: «آدم این مامورا رو میبینه بیشتر ترس ورش میداره».
قدم زنان به فلکهی چهارم میرسم؛ اینجا هم ماموران جوان همراه با درجهداران میانسال دور میدان ایستادهاند؛ ضلع شرقی میدان، جلوی مسجد جامعه المهدی اتوبوسی ایستاده و ماموران ضد شورش یک به یک از مسجد بیرون میآیند و به داخل اتوبوس میروند، جلوی مسجد میروم، ماموران جوان در حال مرتب کردن لباس و بستن بند پوتینهای خود هستند، اتوبوس آنقدر شلوغ است که این جوانها لابه لای هم فشرده ایستادهاند. آن طرف میدان از کنار مامور درجهداری میگذرم که با سربازان کم سن و سال در حال صحبت است، گویی در حال آموزش هماهنگی در کار است.
به سمت فلکهی سوم حرکت میکنم، اینجا هم مطابق فلکهی قبل خبری از ناآرامی نیست اما گاهی ماشین آمبولانس، آتش نشانی همراه ماشینهای سیاه رنگ یگان ویژه باهم در خیابان حرکت میکنند که ترس بین مردم را آشکار میکند و بعد از عبور آنها مردم باز مشغول کار و بار خود میشوند.
جلوتر مردی مغازهدار میگوید: «این مامورا از هفت صبح اینجا بودن، حتی دیروزم بودن اما مردم اصلا بیرون نریختن، این مامورام برای حفظ آرامش اینجا هستن».
گاه گداری در کوچه و خیابانهای این محله مامورهایی دیده میشوند که به صورت گروههای کوچک در نقطهای ایستادهاند؛ در کنار یکی از بانکهای تخریب شده در اعتراضات آبان ماه، مردی با چرخ دستی در حال فروش سبزی است، با او همکلام میشوم، میگوید: «این مامورا از ۷ صبح هستن، دیروزم از ساعت ۴ عصر با لباس شخصی بودن ولی امروز همه با لباس فرم هستن. من که احساس امنیت دارم چون از صبح هیچ کس به میوه و سبزیام یه دست هم نزده، ولی اون روز که شلوغ شد همهی جنسم رفت رو هوا؛ همسایهی ما آتش نشانه از ترس اینکه مردم جای آتیش نزنن سه شبه آماده باشه. پس بودنشون اونقدرم بد نیست».
بین فلکهی قبل و فلکهای که به سمتش حرکت میکنم، سه راه کانال نام دارد، جایی که حالا ماموران در آن حضور پررنگی دارند. حالا اتوبوس شرکت واحد در هر نقطهای من را به خود جذب میکند، از دور مشخص است که در این اتوبوس نیمهپر ماموران با هیکلهای بزرگ و لباس فرمی که به تن دارند به سختی روی صندلیها نشستهاند.
از کنار بانک و مغازههایی که در اعتراضات معیشتی سوخته بود، حرکت میکنم، بیشتر این اماکن در حال ترمیم است. حتی بعضی از بانکها شروع به کار کردهاند و فقط بانکها و اماکنی که دچار تخریب زیاد شده بود در حال حاضر خاک برداری شده. از فلکهی پنچم به سمت فلکه اول هرچه جلوتر میروی تعداد ماموران و آمد و رفتشان کمتر میشود.
مردی لباس فروش میگوید: «همیشه در این شرایط فلکه پنچم از بقیه جاها شلوغتر میشه، تعداد مامورای اونجا همیشه از بقیه جاها بیشتر میشه، برای همین اینجا نیستن یا کم هستن».
فلکهی اول هم همچون فلکهی دوم، تعداد ماموران کمتری در آن حاضر بودند و همچنان مردم مشغول به روزمرگی خود بودند که گاه صدای موتورهای پشت سر هم این سکوت را میشکست، مغازهدارها شروع به سرک کشیدن میکردند و رهگذران گاه مکثی چند ثانیهای میکردند و یا سرعت قدمهایشان بیشتر از پیش میشد.
ساعت از سه ظهر گذشته است، کم کم تعدادی نیروهای بسیجی هم به جمع ماموران یگان ویژه اضافه شدند؛ اما بسیجیها برعکس مامورانی که در یک منطقه ایستاده بودند، فقط با موتورهای خود منطقه را دور میزنند، چند دقیقه یکبار حدود بیست موتور و یا بیشتر وارد یک خیابان میشوند و باسرعت حرکت میکنند.
هوا کم کم رو به تاریکی میرود و ساعت حدود چهار و نیم است که به فلکهی پنچم باز میگردم، در مسیر هیچ چیز تغییر نکرده و ماموران جوان و یا میانسالهای درجهدار همچنان سرجای خود بین خیابانها و در فلکهها ایستادهاند و فقط تعداد ماموران و اتوبوسهای حاضر در فلکهی پنجم بیشتر شده است.
دو طرف میدان، ماشین آمبولانس و یک آتش نشان برای اطمینان و یا آمادهباش ایستادهاند. گاهی موتورسواران با لباس شخصی و اسلحه به دست، از یکی از خیابانهای میدان وارد و از دیگری خارج میشوند، اما همهی فردیس بین آلودگی هوا با آرامش صبح خود را به غروب رساند.
انتهای پیام