نقدی به نگاه احمد زیدآبادی دربارهی چپ و نئولیبرالیسم
سام سکوتی بداغ در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز در نقد و بررسی گفتگوی احسان شریعتی و احمد زیدآبادی با موضوع «نئولیبرالیسم و مسالهی ایران» نوشت:
مناظره اخیر دکتر شریعتی و زید آبادی در انصاف نیوز در کنار انواری که به زوایای پنهان موضوع مناظره افکندند، چند گوشهی تاریک هم به زعم نگارندهی این سطور باقی ماند که سعی میکنم در دو بخش به انها بپردازم.
بخش اول به اظهارات آقای زیدآبادی اختصاص دارد و از آنجایی که این وجیزه در واکنش به مناظره این بزرگواران است، دیگر عناوین بحثها ذکر نمیشود و خوانندهی مناظره براحتی میتواند دو سوی بحث را در کنار هم قرار دهد.
دغدغه کمونیسم کارگری هرگز دعوای نئو لیبرالیسم نبوده است و دعوای آنان دعوای الغای مالکیت خصوصی بوده و هست و بیشتر از اینکه به تعاریف مارکسیسم ارتدوکس توجهی داشته باشد ملغمه ای درست کرده است که به هیچ مکتب سیاسی نمیخورد و حتی در میان خود چپهای خارج از ایران نیز بیشتر به عنوان آلت دست اسراییل و آمریکا شناخته میشود تا یک حزب مارکسیستی و نقدهایی که علیه لنین و انگلس به دست تئوریسینهای این حزب میشود اسباب مضحکه بقیه گروههای چپ دنیاست.
چپ از اولین روزی که وارد ترمینولوژی سیاسی جهان شده است در بطن خود رادیکالیسم را داشت، همان روزی که در مجلس فرانسه نمایندگانی در مخالفت با حقوق ویژه برای پادشاه در سمت چپ پادشاه نشستند تا به امروز عنوان چپ در سپهر سیاسی جهان در بطن خود حامل رادیکالیسم و تبعیض ستیزی است، بنابراین اینکه آقای دکتر زیدآبادی که اساس بحثشان و بنیان نقدشان تاکید بر امساک ورزیدن در کاربرد نئو لیبرالیسم میباشد در به کار بردن عنوان چپ این میزان موسع عمل میکنند جای تعجب دارد!
ایشان آقای دکتر اباذری، علیزاده و حتی دکتر مومنی را چپ میداند و یا از عبارت گرایش چپ در نحله ملی مذهبی نام میبرند که به نظر میرسد مرادشان بزرگوارانی چون مهندس عزت الله سحابی یا رهروان راه دکتر سامی و نظایر اینها باشند حال آنکه خود این بزرگواران بخصوص در دهههای اخیر بیشتر طرفدار تولد و قد برافراشتن نوعی بورژوازی ملی بودند و اگر نقدهایی هم به برخی سیاستهای نئولیبرالی دولت سازندگی و دولتهای بعد داشتند از خاستگاه نوعی سوسیال دموکراسی ملایم بوده است و در موقعیتهای مختلف ائتلاف و اتحاد خود را با جریاناتی نظیر نهضت آزادی (که بعید میدانم جناب دکتر زیدآبادی نهضت آزادی را هم چپ بدانند) آشکار کردند.
ایشان به تعاریف هایک و فریدمن از نئولیبرالیسم اشاره میکنند و چون دولت امروز ایران را کوچک و چابک و کم مسوولیت نمیبینند انتساب عنوان نئولیبرالیسم به آنرا منتفی میدانند، اگر این استدلال درست باشد شاید در کل کشورهای در حال توسعه و یا توسعه نیافته یک دولت با تعاریف فریدمن که بشود نئولیبرال نامید پیدا نشود، مثال دولتهایی همچون شیلی، آرژانتین و برزیل است، آنها هم سیستمهای عریض و طویل مشخصی دارند که طول و عرضش را نهادهای نظامی امنیتی خود آن دولتها برساختهاند و اجازهی ورود را هم فقط از ما بهتران خود آن جوامع دارند و فرودستان راهی به آنجا ندارند و مخصوصا در دهههای پس از فروپاشی شوروی علیرغم اینکه تمام توصیههای بانک جهانی و سازمان پول و دیگر نهادهای نئو لیبرال را مو به مو اجرا کردند شاخصهای رفاهی عقب گرد داشته است و دولتهایشان هم از چابکی فقط نام آنرا یدک میکشند.
صرف نداشتن یک درمان دلیلی بر کتمان درد موجود نیست و دکتر زیدآبادی بهتر از نگارنده با پاسخ آکادمسینهای روسی به منتقدینی که از آنها تعاریف راه رشد غیر سرمایه داری را میخواستند آشنایی دارند!
اگر هنگ کنگ را کنار بگذاریم که جنبش در آنجا بیشتر به آزادیهای بورژوایی و هویت مستقل ملی توجه دارند بقیه کشورها که جنبش در آنها در حال تکوین است یک وجه اشتراک دارند که به عمد یا غیر عمد مورد تغافل قرار گرفته است و آن نفی مناسبات استثماری است، مناسباتی که در یک جامعهی مادون فئودالی نظیر سودان به شکلی اعمال میشود و در جامعهی پیشرفتهی فرانسه توسط احزاب راست به شکلی دیگر و تصادفا اگر قیام جلیقه زردها را در فرانسه مورد مطالعه قرار دهیم کوچکترین رد پای حمایت احزاب سوسیالیست و دیگر گرایشات سوسیال دموکرات را نمیبینیم و اگر بخواهیم مانند دکتر زیدآبادی سخاوتمندانه از عنوان چپ استفاده کنیم، چپهای میانه در حمایت از این جنبش دیده نمیشوند؛ تنها جریانات منسجمی که پشت قیام جلیقه زردها قرار گرفتند آنارشیستها و تروتسکیستها بودند و حتی حزب کمونیست فرانسه و وارثان فکری موریس تورز و ژرژ مارشه نیز بعد از گذشت دو ماه از جنبش و آن هم بسیار محافظه کارانه و به طور مشروط و محتاطانه از این جنبش حمایت کردند.
در سودان هم هستهی اصلی مخالفان حکومت عمر البشیر را حزب کمونیست سودان و ناصریستها تشکیل میدادند و هواداران صادق المهدی (حزب الامه) برای اینکه از غافله عقب نمانند به آنها پیوستند.
در مورد دولت اروپایی این حکم صحیح است که خصولتی نسبتی با نئولیبرالیسم ندارد اما در مورد دولت رانتیر اصولا بدون ورود این دولت در مناسبات اقتصادی ا مکان ادامه حیات برایش وجود ندارند و موضوع بیش از آنکه اقتصادی باشد سیاسی میشود.
فرمودهاند که آیت الله هاشمی بنا بر روایتهایی از طرفداران سر سخت سیاستهای چپ بوده است و از قول آیت الله آذری قمی و برخی دیگر گفتهاند که در آن موقع قول مشهور این بوده است که زیر عمامهاش داس و چکش و ستاره است و او را متهم به چپ بودن میکردهاند!
هاشمی قبل از انقلاب با تمام نیروهای سیاسی که خود را اسلامی میدانستند روابط صمیمانهای داشت و از موتلفه اسلامی بگیرید تا سازمان مجاهدین قبل از تصفیهی خونین باند تقی شهرام و بهرام اران به این سازمان کمکهای مالی میکرد، دقیقا از زمانی که چپ رویهای اعضای سازمان شروع شد حمایتهای مالی آیت الله هاشمی متوقف شد و ارتباطات ایشان با سازمان فوق الذکر به قدری تیره و تار گشت که در زندان مورد هجمهی آنان واقع گشت، آقای محمدی گرگانی میتوانند گزارشهای دست اول از این موضوع را به دکتر زیدآبادی بدهند.
بعد از انقلاب نیز ایشان حتی در همان دهه اول انقلاب مورد وثوق نیروهای جناح راست حزب جمهوری اسلامی (منتسبین به موتلفه اسلامی بادامچیان و عسگر اولادی) و نیز جناح آیت – اسرافیلیان بودند.
بر خلاف فرمایش آقای زیدآبادی اینگونه نبوده است که ایشان طرفدار سفت و سخت دولت مهندس موسوی باشند. در مواردی بنابر مصلحت از دولت مهندس موسوی حمایت کردند و در مواردی دیگر به خصوص در سیاست های اقتصادی جانب منتقدین راستگرای مهندس موسوی را گرفتند. برای این منظور میتوانیم به مشروح مذاکرات مجلس اول مراجعه کنیم. تنها موردی که ایشان در دفاع از سیاستهای چپ اقتصادی کمی ناپرهیزی کردند قضیهی بند جیم بود که اگر آن قضیه ملاک باشد ما بایستی مرحوم آیت الله مشکینی را هم چپ اقتصادی بدانیم که قطعا دکتر زیدآبادی چنین دیدگاهی ندارند.
در اولین انتخابات تعیین ریاست مجلس در میان کاندیدهایی نظیر مهندس بازرگان، دکتر حسن حبیبی و مرحوم هاشمی، افرادی مانند آقای رضا اصفهانی، آقای جعفری نمایندهی برازجان و آقای نصرالهی نمایندهی آبادان که در آن زمان شعارهای برابری طلبانه اسلامی دادند به چه کسی رای دادند؟ آیت الله هاشمی یا فرد دیگری؟
بنابراین آیت الله هاشمی نه دچار خواب شد و نه مریض شدند که سیاستهای تعدیل را در دوران دولت سازندگی شروع کردند؛ شاکلهی افکار اقتصادی ایشان همان بود.
در پایان، ایشان در بخشی از فرمایشات خود فرمودند اگر ما نئو لیبرالیسم را بد میدانیم آنجاهایی که الگوهای سوسیالیستی اجرا شده مثل کوبا، کره شمالی، شوروی و ونزوئلا چه گلی به سر بشریت زدهاند که این فرمایش دیگر مایهی تعجب فراوان شد. کره شمالی از تئوریهای مارکس فرسنگها دور است، در یک جامعه دهقانی مادون صنعتی، حکومتی با ویژگیهای دیکتاتورهای فردی شکل گرفته است و حزب حاکم کارگران کره شمالی که دنبال اسم خود پسوند جوچه گذاشته است خود اذعان میکند که ما اندیشههای مارکس و لنین را در جاهایی که با فرهنگ بومی سرزمین ما منافات دارد جرح و تعدیل کردهایم.
اتحاد شووروی حتی زمانی که برقرار بود در سپهر سیاسی اندیشمندان مارکیستی فقط از جانب طیف خاصی از مارکسیستها به عنوان سوسیالیسم واقعا موجود مورد پذیرش قرار گرفت.
خوجهایستها، مائوئیستها و تروتسکیستها و هواداران سوسیالیسم دموکراتیک و بسیاری نحلههای فکری چپ دیگر، نقدهای جدی به آن وارد میکردند، مائوئیستها آنرا سوسیال امپریالیست میدانستند (سوسیالیسم در حرف و امپریالیسم در عمل) تروتسکیتها معتقد بودند که انقلاب بلشویکی نیاز به یک انقلاب مکمل دیگر دارد و ……
تازه اگر ایشان یکبار به همان روسیه مسافرت کنند و از نزدیک با مردم آنجا دیداری داشته باشد و از آنان سوال کنند که پس از گذشت نزدیک سه دهه آیا وضع مردم روسیه بهتر شده است یا خیر شاید این میزان بی محابا از گل به سر بشریت زدن این الگو حرف نمیزدند و همچنین وضع مردم آلمان شرقی بعد از فروپاشی دیوار برلین و سیل عظیم مهندسین و متخصصینی که به ثمن بخس در اردوگاه کاپیتالیسم مورد بهره کشی قرار میگیرند.
در پایان لازم است تاکید کنم که این وجیزه دلیل نمیشود که ما دانش سیاسی آقای دکتر زیدآبادی و زحماتی که در راه حقوق بشر و آزادیهای مدنی در ایران کشیدند را نادیده بگیریم و قطعا اگر سخنی قدرت برانگیختن واکنش در جامعه داشته باشد نشان از تاثیر گذاری صاحب سخن است.
انتهای پیام
جنبش چپ در ایران کامل تبیین نشده است و این دلیلی است که ادم با دانشی چون زید ابادی مرتکب سو برداشت می شوند
نویسنده این نقد لطف کنند و یک نمونه موفق از پیاده سازی نگرش چپ را از بدو پیدایش این دیدگاه معرفی کنند تا به عنوان الگو قابل دفاع با آن آشنا شویم .
ایا نئولیبرالیسم نمونه موفقی دارد که شما نام ببرید؟
سلام و عرض خسته نباشید
با تشکر از مطالب خوبتون