انقلاب یا اصلاح؟
گزارش مراسم بزرگداشت سالگرد درگذشت مهندس بازرگان
روزنامهی سازندگی در گزارشی دربارهی مرسم بزرگداشت مهندس بازرگان که چند روز پیش برگزار شد، نوشت: مراسم بزرگداشت بیستوپنجمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان، عصر پنجشنبه ۲۶ دی با عنوان «بازرگان، اصلاحات و نقد انقلاب» و با حضور قابل توجه شخصیتهای سیاسی و فرهنگی از جمله احمد منتظری، مصطفی تاجزاده، فرشاد مومنی، حبیبالله پیمان، مرضیه مرتاضی لنگرودی، احمد زیدآبادی، غلامرضا حیدری، پروانه سلحشوری، محمدجواد مظفر، فریدون سحابی، لطفالله میثمی و محمدی اردهالی در کانون توحید تهران برگزار شد.
در این مراسم، فضای اندوه و سوگواری ناشی از حوادث اخیر، به ویژه فاجعه سقوط هواپیمای مسافری با نصب پلاکاردهای تسلیت، نوارهای سیاه عزاداری و پیامهای مکرر تسلیت از سوی مجری برنامه به چشم میخورد.
در بخش نخست این همایش، پنج سخنران اصلی حضور داشتند و در بخش دوم که رویکردی انتقادی به برخی آراء و فعالیتهای مهندس بازرگان داشت، میزگردی متشکل از شش صاحبنظر در حوزه مسائل تاریخی، معرفتی و سیاسی، برگزار شد.
پس از افتتاح جلسه با تلاوتی از آیات قرآن کریم، سخنران نخست، آقای دکتر سیدمهدی جعفری، پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه، از اعضای اولیه نهضت آزادی ایران و از جمله همراهان مهندس بازرگان در دوران مبارزات پیش از انقلاب، با ذکر خاطرات خود از مرحوم مهندس بازرگان و پیشگامان نهضت آزادی ایران مانند دکتر سحابی و آیتالله طالقانی، به ابعاد اعتقادی و اخلاقی ایشان و ضرورت وجود این خصائص در سیاستورزان امروز پرداخت.
سخنران دوم دکتر سیدعلی میرموسوی، رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه مفید، مضامین روشنفکری دینی را مورد بحث قرار داده، مهندس بازرگان را از جریانسازترین متفکران دینی دانست. سپس، پیام تصویری مهندس عبدالعلی بازرگان پخش شد که با یادآوری و تبیین برخی آیات قرآن مجید، راهنمای زندگی و عملکرد پدر را در فراز و فرود تاریخ و سیاست ایران، مراجعه به قرآن در مقام «راهنمای عمل» دانست و این امر را دلیل استقامت و استواری مهندس بازرگان بر راه حق توصیف کرد.
سخنران سوم، خانم دکتر سارا شریعتی، استاد جامعهشناسی هنر و پژوهشگر اجتماعی تحت عنوان «بازرگان: یک قرن روشنفکری دینی در ایران و آزمون قدرت» نتایج یکی از پژوهشهای خود را تشریح کرد. از نگاه ایشان، تمام مواضع مختلف مهندس بازرگان، بخشهایی از یک پیوستار منسجم و همراستا بوده که بنا به ضرورتهای زمانی، گاهی شکلهای متفاوتی به خود گرفته است. دکتر سارا شریعتی گفت: بازرگان در دو دهه نخست پس از بازگشت از اروپا، تلاش خود را صرف اصلاح نگرش دینی و وارد ساختن نگرش علمی و عقلانیت برای درک درست از دین (اسلام) کرد و با تدوین کتابهایی مانند «مذهب در اروپا» (۱۳۲۱) و «کار در اسلام و ایران» (۱۳۲۵) نگاهی نو و درک روشنتری را از احکام و آموزههای دینی برای جامعه دینی فراهم آورد.
از نظر این پژوهشگر علوم اجتماعی، بازرگان در دهههای چهل و پنجاه با همان انگیزه دینی به ضرورت اصلاح سیاسی برای اصلاح جامعه توجه بیشتری میکند و به «توانمندسازی جامعه و قدرتمندساختن جامعه» اهمیت میدهد. کتابهایی مانند «اسلام، مکتب مولد و مبارز» و «بعثت و ایدئولوژی» در همین راستا در این دوره نگاشته میشوند و انجمنهای مدنی مانند انجمن اسلامی مهندسین و معلمین و پزشکان در اواخر سالهای ۳۰ و نهضت آزادی ایران را بر اساس اهداف یاد شده در سال ۱۳۴۰ پایهگذاری میکند. در دو دهه بعد که دوره سوم حیات سیاسی مهندس بازرگان محسوب میشود و سالهای پس از انقلاب را شامل میشود، بازرگان مشاهده میکند که «دین» ابزار دنیا و قدرت شده و نتایج و عواقب آن را پیشبینی میکند و سعی میکند که دین را به رسالت اصلی آن یعنی «ایمان» برگرداند.
سخنران چهارم، دکتر بیژن عبدالکریمی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد، میراث بازرگان را مبارزه مستقل و عدم وابستگی به بیگانگان دانست و توجه به این امر را برای کنشگران سیاسی در عصری که کشور در معرض تهدیدهای خارجی قرار گرفته است، در رویارویی با بحرانهای داخلی، یک ضرورت دانست [متن کامل سخنرانی دکتر عبدالکریمی در شماره آدینه خواهد آمد].
سخنران آخر احسان مالکیپور، پژوهشگر و دانشجوی دکترا بود که بر دیدگاههای مهندس بازرگان بر اصلاح نهادهای اجتماعی تاکید کرد. او در توضیح دور باطل براندازی و عدم موفقیت جنبشهای سیاسی یک قرن اخیر در نابودی استبداد، به نظریه نهادهای اجتماعی اشاره کرد و گفت: در این دیدگاه، نهادهای اجتماعی (همچون خانواده، حکومت و دین) هستند که بر قوانین کشور (به ویژه قانون اساسی) تأثیر میگذارند. قوانین، عامل اثرگذار بر زندگی هر روزه مردم هستند.
بازگشت به اصلاحطلبی مدل بازرگان
بخش دوم بزرگداشت مهندس بازرگان به میزگردی پیرامون «نقد بازرگان، نقد اصلاحات و نقد انقلاب» اختصاص یافت. دکتر حسین رفیعی، فعال ملی- مذهبی مهندس بازرگان را فرزند انقلاب مشروطه و یک شخصیت فرهنگی دانست که شناخت کافی از جامعه ایران و حوزههای علمیه داشت. رفیعی در ادامه این سؤال را مطرح کرد که چرا با غلبه جنبش چریکی در فضای ایران حتی دوستان مهندس بازرگان هم حرفهای او را نمیفهمیدند و به نظرات او توجه نمیکردند. به اعتقاد رفیعی اگر مهندس بازرگان پس از سال ۴۲ شاگردانش را به کار فرهنگی و تحقیقی عمیق توصیه میکرد فضای سیاسی سمتوسوی کاملاً متفاوتی پیدا میکرد.
دکتر احسان شریعتی، پژوهشگر فلسفه به ضرورت نقد مهندس بازرگان و پرهیز از اکتفا به بیان کامیابیهای ایشان اشاره کرد و اظهار داشت در صورت توقف در مدح و ستایش از حرکت در جهت تغییر، اصلاح و پیشرفت باز خواهیم ماند. شریعتی با اشاره به شیفتگی مهندس بازرگان، دکتر سحابی و حتی استاد محمدتقی شریعتی به علمگرایی (پوزیتیویسم) گفت: اکنون دیگر روشن شده که علم نمیتواند پاسخگوی مسائل فلسفی و کلامی باشد. شریعتی سپس با نقد نگاه و تعریف بازرگان از مفهوم «انقلاب» گفت: بازرگان یک اصلاحطلب (رفورمیست) رادیکال بود و اصلاحطلبی مطلوب او با اصلاحطلبی سازشکارانه فاصله بسیاری داشت و به انقلاب واقعی نزدیک بود.
سپس آذر منصوری، فعال سیاسی اصلاحطلب و قائممقام حزب اتحاد ملت ایران، با قرائت بخشهایی از مدافعات مهندس بازرگان در دادگاه نظامی و نطق پیش از دستور ایشان در مجلس اول در دهه ۶۰، استعفای مهندس بازرگان را عملی دانست که تأثیر قابل توجهی بر فضای ابتدای انقلاب داشت.
در ادامه این میزگرد ابوطالب آدینهوند، پژوهشگر علوم سیاسی بیان داشت که مسائل و چالشهای مطرح شده توسط مهندس بازرگان شامل: تقابل سنت و مدرنیته، ضرورت پیراستن دین از خرافهها، تقابل اسلام و خشونت، ضرورت مقابله با بنیاد گرایی، چالش انقلاب و اصلاح، مساله تفکیک دین و دولت، مساله اسلام و دموکراسی… امروز نیز مسائلی ملی و حتی جهانی هستند. مهندس بازرگان اسلام را هم مساله میدید و هم راهحل.
در پایان میزگرد مهندس محمد توسلی، دبیر کل نهضت آزادی ایران با جمعبندی کوتاه و با پاسخ به برخی سوالات و نقدهای عنوان شده، توضیحاتی در راستای ضرورت و تاثیرات مثبت تعامل تعالیبخش بازرگان و روشنفکران دینی با روحانیون سیاسی ارائه داد و گفت: مهندس بازرگان وقتی در شهریور ۱۳۲۰ خدمات اجتماعی خود را آغاز کردند سه سرمایه داشتند؛ سرمایه اولش آشنایی با آموزههای قرآنی بود و قرآن را راهنمای عمل میدانست. آشنایی با تاریخ ایران و آشنایی با جوهر مدرنیته دو سرمایه دیگر ایشان بود. دبیرکل نهضت آزادی ایران در خاتمه این نشست، اعلام کرد: یکی از مهمترین پیامهای مهندس بازرگان برای این دوره از حیات سیاسی جامعه ایران و در راستای گذار از بنبستها و بحرانهای جاری، ضرورت همگرایی، همکاری و مشارکت جمعی برای تحقق هداف مشترک و مطالبات تاریخی جامعه کنونی است.
غفلت بزرگ بازرگان
حسین رفیعی ، فعال سیاسی ملی ـ مذهبی
۱ ـ کار عمدهی مهندس بازرگان در زندگی ۶۰ ساله فعالیت ایشان فرهنگی بوده است.
۲ ـ مهندس بازرگان فرزند انقلاب مشروطه و به انقلاب مشروطه متعهد بود و در تأسیس نهضت آزادی به آن تأکید میکند. دورهی پهلویها عمدتاً برای مسدود کردن پیشرفت انقلاب مشروطه بوده است.
۳ ـ در فاصلهی سال ۱۳۴۰ (فوت آیتالله بروجردی) تا تبعید امام خمینی به ترکیه در سال ۱۳۴۳ یک مرجع تقلید به میدان مبارزهی سیاسی ایران در دوران جنگ سرد وارد میشود که موضعگیری ضدامپریالیستی، ضد صهیونیستی و ضداستبداد دارد. بعد از این، فعالیت نیروهای مذهبی سنتی در بازار و… گسترش مییابد.
۴ ـ پس از ۱۳۴۳، فضای سیاسی مسدود میشود ولی فضای فرهنگی مسدود نشده و امکان فعالیت فرهنگی مقدور بود. بهطوریکه روحانیت طرفدار آیتالله خمینی، دکتر شریعتی، حزب توده وارد جنگ چریکی نمیشوند و به کار فرهنگی رو میآورند.
۵ ـ مسیر دیگری برای مبارزه در بخش مذهبی و غیرمذهبی به عنوان جنبش چریکی شروع میشود که مهندس بازرگان در دادگاه ۱۳۴۲ آن را پیشبینی میکند و مشخصاً از سال ۱۳۴۷ از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق برای جنگ چریکی حمایت میکند.
۶ ـ جنبش چریکی فضای جامعه را رادیکال میکند ولی جنبش چریکی در سال ۱۳۵۵ کاملاً از بین میرود و نتیجهی رادیکالیسم آن جامعه را متأثر میکند.
۷ ـ از دیماه ۱۳۵۶ که جنبش مردم شروع میشود (روشن شدن موتور بزرگ به تعبیر رژی دبرهی فرانسوی و عضو حزب کمونیست فرانسه)، تنها جریان سراسری روحانیت بوده است که به تدریج رهبری آیتالله خمینی را میپذیرد و هدایت جنبش مردم را به عهده میگیرند.
۸ ـ فقدان تجربه عمومی برای هدایت انقلاب و علیرغم تصویب یک قانون اساسی در سال ۱۳۵۸، عملاً اجرای قانون اساسی مربوط به حقوق مردم غمض عین میشود و مشکلات کنونی جامعه، نتیجه این عملکرد است.
۹ ـ نقد به مهندس بازرگان؛ پس از سال ۱۳۴۱ مهندس بازرگان باید شاگردان و دوستان خود را در جامعه روشنفکری، دانشگاهی و حوزوی به تحقیق، تتبع و نقد سنت، مارکسیسم و مدرنیته غربی تشویق میکرد که ادامهی کارهای فرهنگی خود ایشان هم بود، نه اینکه جوانان پرشور کمتجربه و کماطلاع و در شرایطی که حوزهی علمیه در فقدان آمادگی، به سر میبرد، دست به جنگ چریکی بزنند و مبارزه با قدرت را شروع کنند که نه توان علمی و نه توان فیزیکی آن را داشتند.
۱۰ ـ فعالیتهای فرهنگی و تحقیقاتی ۲۵ سال گذشته که به عنوان نمونه توسط محققینی ارزشمند همچون دکتر محقق داماد، آقای ترکاشوند، دکتر ثبوت، آقای دکتر فیرحی، شاگردان حضرت آیتالله منتظری و… اگر از سال ۱۳۴۲ شروع میشد نتیجهی انقلاب متفاوت بود.
۱۱ ـ دکتر شریعتی در دهه ۱۳۴۰ پیشبینی کرده بود که دو تا سه نسل (۶۰ تا ۹۰ سال) باید کار تحقیقی کنیم تا شرایط برای انقلاب فراهم شود و هر انقلابی قبل از این مرحله فاجعه خواهد بود.
۱۲ ـ مهندس بازرگان از شروع تحصیل در اروپا و مقایسهی جامعهی پیشرفتهی فرانسه و عقبماندگی ایران، مشکلات را اجتماعی ـ فرهنگی میدید. در دوران عمرش ۲۰ هزار صفحه مطلب نوشته و دهها ساعت فایل صوتی از ایشان مانده که هنوز منتشر نشده است. دائماً سعی کرده است که از منظر نیازهای فرهنگی جامعه، رفع مشکل کند. بعد از کودتای ۱۳۳۲ مهندس به کار سیاسی روی آورد که به بلوغ فکری رسیده بود.
۱۳ ـ در ۵۷ سالِ دورهی پهلویها، جامعه رشد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی کرد ولی دمکراتیزاسیون، تفکیک قوا، قدرت و سیاست ملی، عملاً سد شد و بحرانهای کنونی جامعه، ریشهاش در ۵۷ سال حکومت پهلویهاست.
۱۴ ـ موضعگیری امام خمینی، جامعهی مذهبی ایران (بازار، حوزه، دانشگاه، روشنفکران) را به شدت امیدوار کرد. جهتگیریهای مبارزاتی در میان روحانیون حوزه (البته اقلیت حوزه) و بازار چشمگیرتر بود.
۱۵ ـ اگرچه مهندس بازرگان، عمدهی کارش فرهنگی بود ولی پس از ۱۳۴۲ و در دادگاه، مهندس بازرگان تلویحاً و بعداً (مشخصاً در ۱۳۴۷) از جنبش چریکی حمایت و درگیری نظامی را توصیه میکند.
۱۶ ـ مهندس بازرگان که مجربترین شخصیت (همراه آیتالله طالقانی و استاد محمدتقی شریعتی) در نحلهی روشنفکری دینی بودند، باید پیشبینی میکردند که:
اولاً ـ جنگ چریکی آیندهای نخواهد داشت و ساواک و کل دستگاه سرکوب شاه آن را متوقف خواهد کرد.
ثانیاً ـ مجموعهی ادبیات، فرهنگ و محتوای حوزه و عدم تجربه روحانیون و گستردگی روحانیون در سراسر کشور، به هنگام سرنگونی رژیم پهلوی، مشکلات جدی به لحاظ تفکر و عامل اجرایی پیش خواهد آورد.
ثالثاً ـ پس بحث و تحلیل مبانی ایدئولوژیکی نوگرایان ـ حوزویان قبل از هر انقلابی ضرورت داشت.
۱۷ ـ ۳۴۱ نفر در جنبش چریکی شهید میشوند و دهها هزار نفر در رابطه با جنبش چریکی به زندان میافتند و با آن همذاتپنداری پیدا میکنند. از سال ۱۳۵۰، جنبش چریکی هژمون میشود و فضای سیاسی جامعه را در اقشار متوسط شهری به شدت متأثر میکند. حتی جنبش چریکی مسبب بستن حسینیه ارشاد هم میشود.
۱۸ ـ رهبری روحانیت، به دلیل ضربات و لطماتی که بخش روشنفکران دینی و غیردینی از ۱۳۴۲ به بعد خورده بود، طبیعی بود. سیاست، عرصهی قدرت اجتماعی است.
۱۹ ـ روحانیت پس از انقلاب، […] وارد عرصهی رهبری جامعه شد و عدم ظرفیت روحی و استراتژیک نیروهایی در جامعه (مجاهدین و مارکسیستها)، از یک طرف و استعفای دولت موقت و فوت زودهنگام آیتالله طالقانی، از طرف دیگر؛ در نهایت روحانیت را به قدرت مطلق تبدیل کرد.
۲۰ـ مبارزهی فرهنگی پس از ۱۳۴۲ باید به جای مبارزه با قدرت، جایگزین میشد و مهندس بازرگان میتوانست استاد راهنمای این رویکرد باشد.
انتهای پیام