الاهیاتِ فروتن، الاهیدانِ خادم
مهراب صادقنیا در یادداشتی تلگرامی با عنوان «الاهیات فروتن، الاهیدانِ خادم» نوشت:
تا پیش از هالوکاست خاخامها تلاش زیادی داشتند که به یهودیان بفهمانند “ادونای”خیر تمام است و آنها را دوست دارد و همواره درگیر نیازها و مشکلات آنهاست. خدایی که بر اریکهی علم و قدرت نشسته و توان حلّ هر مشکلی را دارد. امّا بعد از هالوکاست ماجرا متفاوت شد؛ زیرا یهودیان به دنبال این نبودند که بفهمند ادونای وجود دارد یا نه؛ و یا ادونای همان خدایی است که خاخامها میگویند یا نه؛ رنجی که یهودیان در هالوکاست با آن روبرو شدند پرسشهای الاهیاتی آنان را نیز تغییر داده بود. از آن پس یهودیان میپرسیدند که “چگونه میتوان همچنان به خدایی ایمان داشت که ما را در این رنج رها کرده است؟” این پرسشِ تازه، سنت دینی یهود و خاخامهای یهودی را وارد الگوی تازهای از الاهیات و دینداری کرد.
انسانها وقتی با واقعیّتهایی چون رنجهای فراگیرِ طبیعی و اخلاقی روبرو میشوند، پرسشهایشان از دین و نهادهای دینی تغییر میکند. انسانها وقتی با رنجهای گزاف روبرو میشوند به دنبال حضور خدا در میانههای درد و در کنار تخت بیماریِ خویش هستند. پرسشِ “خدا چگونه میتواند هم متعال باشد و هم با این جهانِ نامتعال در ارتباط”؛ جای خود را به این پرسش میدهد “مایی که اینچنین گرفتار رنجیم چگونه میتوانیم به خدایی ایمان بیاوریم که حکیم، خیرخواه،قادر، و متعال است. یا بهتر است بگویم جای خود را به این پرسش میدهد: “خدا و دین در این شرایط وانفسا کجا هستند و به ما چه کمکی میتوانند بکنند؟”
واقعیّتهای طبیعی الاهیات و الاهیدانها را فروتن میکند. جنگ، زلزله، قحطی، سیل، آتشسوزی، و بیماریهای فراگیر کشنده، الاهیات را از سخن گفتن در بارهی آسمان و راههای آن به زمین میکشاند. اینجاست که عالمان دین و روحانیان باید در کنار انسانِ گرفتار رنج بمانند و نمایندهی او در گفتگوی با خدا باشند. مردان دین که پیش این نمایندگان ایمان بودند و از جانب خدا سخن میگفتند، حالا باید نمایندگان انسان باشند و از درد و رنج او بگویند.
از این که گروه زیادی از حوزویها این تغییر موقعیّت را فهمیده و در وضعیّتهایی چون سیل و زلزله و بیماری فراگیر، لباس خدمت میپوشند و همنفس با مردم در کاهش درد رنجدیدگان میکوشند، باید خوشحال بود. لباس خدمت برازندهی شما. اکنون باید به انسان خدمت کرد، درد او را دید و سخناش را شنید.
انتهای پیام