به خودمان رای دهیم | عباس عبدی

عباس عبدی، تحلیل گر سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه ی اعتماد نوشت:

وقتی که با یک لیست سی نفری مواجه شویم که حتی فعالان سیاسی نیز نام برخی از آنها را نشنیده‌اند، در این صورت با چه منطقی باید به آنان رأی داد؟ در این یادداشت می‌کوشم که از زاویه دیگری به مسأله بپردازم و حس خودم را نسبت به موضوع بیان کنم و اینکه چرا به لیست رأی می‌دهم.

۱ـ بنده اکثر خانم‌های لیست را نمی‌شناسم. ولی مگر قرار است بشناسم؟ وقتی که محدودیت‌های حضور زنان را در عرصه سیاست می‌بینیم، و از سوی دیگر شناخته‌شده‌های آنان نیز رد صلاحیت شده‌اند، چه کار باید کرد؟ یا باید از خیر معرفی آنان به عنوان نامزد انتخابات گذشت و یا آنکه به شناخت اجمالی ناشی از معرفی افراد معتمد احترام گذاشت. فرض کنیم که آنان وارد مجلس شدند، چهار سال دیگر برای همه ما شناخته شده خواهند بود. حتی اگر نتوانیم با یقین بگوییم که هر کدام چگونه رفتار کرده و خواهند اندیشید. این یکی از مشکلات مهم عرصه سیاست است که از یک سو محدودیت برای حضور است و از سوی دیگر تأیید آنان را مشروط به حضورشان می‌کنیم. این دور باطل یک جایی باید شکسته شود. این مسأله برای رابطه میان فقر و فرهنگ هم هست.

۲ـ ناآشنایی با جوانان لیست هم نکته دیگری است. آنان را باید چگونه شناخت، جز از طریق حضور رسانه‌ای و مدنی؟ وقتی که صلاحیت حاضران در این عرصه تأیید نمی‌شود، واقعاً چه می‌توان گفت؟ در ۱۰ سال گذشته نوعی انقطاع و گسست سیاسی ایجاد شد، که عوارض آن را نمی‌توانیم نادیده بگیریم. حل این عوارض از طریق نادیده گرفتن آنها نیست، از طریق اعتماد کردن به یکدیگر است. این ذهنیت درستی نیست که اگر ما کسی را می‌شناسیم انتظار داشته باشیم که او باید در لیست می‌بود، ، زیرا کسان دیگری هستند که ما آنان را نمی‌شناسیم و بسیاری هستند که فرد موردنظر ما را نمی‌شناسند. بنابراین مسأله اصلی نه شناخت یا عدم شناخت ماست، بلکه مسأله اصلی شناخت و عدم شناخت کسانی است که لیست را معرفی کرده‌اند و باید نسبت به آنان اعتماد داشت. حتی اگر فکر کنیم، بهتر بود چند نفر جابجا می‌شدند و یا در آینده به این نتیجه برسیم برخی بهتر از حاضران بودند.

۳ـ فارغ از همه اینها حتی اگر رد صلاحیت‌ها هم نبود، و لیست کاملی بیرون می‌آمد، باز هم نمی‌توانستیم با اطمینان همه ۳۰ نفر را بشناسیم و براساس شناخت خودمان به آنان رأی دهیم. این بدان معنا نیست که بنده در لیست موجود افرادی را نمی‌شناسم. تعداد قابل توجهی از آنان را که می‌شناسم، و معتقدم که، حتماً شایستگی نماینده مردم شدن را دارند. ولی اینها دلیل اصلی من در رأی دادن به این افراد نیست. اصولاً چنین نگاهی به مسأله ندارم. هم‌چنان که اگر افرادی خارج از لیست باشند که آنان را شایسته بدانم در نهایت به همین لیست رأی می‌دهم و برای این کار یک دلیل مهم‌تری دارم.

۴ـ علت اصلی رأی دادن به لیست، آن چیزی است که پشت لیست قرار گرفته و فراتر از افراد موجود در لیست است. آن چیزی است که در صورت تحقق، افراد لیست را نیز با خود هماهنگ می‌کند. وقتی که به تک‌تک افراد نگاه می‌کنیم، شاید برای هرکدام نقاط ضعف و قوتی قایل شویم. ولی انتخابات مجلس فراتر از انتخابات این و آن است. انتخاب میان جهتگیری‌ها و اراده‌ها و خط‌مشی‌هاست. بنابراین وقتی که یک اراده و خط‌مشی را انتخاب کردیم، افراد نیز کمابیش می‌کوشند که در چارچوب همان خط‌مشی عمل کنند. چرا افراد گوناگون در فضاهای مختلف، رفتارهای یکسانی از خود نشان نمی‌دهند؟ کافی است که شما فضا را تغییر دهید تا افراد نیز متناسب با آن رفتار کنند. انسان‌ها چوب نیستند که در سرما و گرما واکنش به نسبت مشابه داشته باشند. انسان‌ها به محیط، خواست مردم و محدودیت‌ها و امکانات نگاه می‌کنند.

بنابراین ما به افراد رأی نمی‌دهیم بلکه در درجه اول به این اراده رأی می‌دهیم. اینها می‌توانند آن اراده را نمایندگی کنند، ولی آن اراده و خواست چیزی فراتر از این افراد است و در جامعه حضور دارد؛ و آن اراده و خواستِ «من» و «تو» است. به عبارت دیگر هر یک از ما به «خودمان» و «اراده خودمان» رأی می‌دهیم. اگر فکر می‌کنیم که به یک لیست رأی می‌دهیم، در این صورت خیلی فرق نمی‌کند که به چه لیستی رأی می‌دهیم. ولی اگر می‌خواهیم به خودمان و اراده خودمان و آن مفهومی که برتر از لیست است رأی دهیم، در این صورت شناخت این و آن مسأله‌ای هر چند مهم ولی به نسبت این اراده فرعی است. با اعتماد به مرجع معرفی‌کننده، به لیست رأی می‌دهیم. در این صورت گزینش هم نمی‌کنیم. که اگر گزینش کردیم، یعنی به فرد رأی داده‌ایم و باید از تک‌تک آنها دفاع کنیم. ولی وقتی به اراده خود رأی می‌دهیم، قضیه به کلی فرق خواهد کرد.

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا