بررسی «کودکانه» به سبک بنیامین: بوی عیدی بوی تو!
/نظر هنرمندان دربارهی تغییر شعر کودکانه با صدای فرهاد توسط بنیامین بهادری/
علی خسروجردی، انصاف نیوز: خشایار اعتمادی از پیشگامان موسیقی پاپ ترانهی شهیار قنبری را معنوی میداند و دربارهی تغییر ترانهی «کودکانه» فرهاد میگوید: چنین کاری از بنیامین برمیآمد. این کار درست نبود و ای کاش صداوسیما مقاومت میکرد. عبدالجبار کاکایی اگرچه بنیامین را بدعتگذار موسیقی مارکتی میداند ولی تخریب اثری فرهنگی-هنری را کمتر از سنگ زدن به اثر باستانی نمیداند. او میگوید بنیامین میتوانست عذرخواهی کند. حسین زمان میگوید: تصرف بدون اجازه یک اثر هنری مقبول هیچکسی نیست.
بسیاری ترانه ماندگار کودکانه یا همان «بوی عیدی» را با صدای فرهاد شنیدهاند. این آهنگ بارها بازخوانی شده اما هنرمندان و مخاطبان معتقدند هیچکدام از این بازخوانیها نتوانسته است مثل فرهاد بر مخاطبان خودش اثرگذارد. بنیامین بهادری در برنامه دورهمی در کلام این ترانه دست برد و آن را دستخوش تغییرات زیادی کرد. اسفندیار منفردزاده و شهیار قنبری یعنی صاحبان اثر به این عملکرد انتقادهای تندی وارد کردند. پوران گلفام همسر فرهاد هم ضلع سوم این اعتراض است. او از نوع برخورد با اثر همسرش در صدا و سیما معترض بوده و سالهاست از این ماجرا شاکی است. پیش از این خوانندگانی مثل ابی، اندی و گوگوش هرکدام ترانههای فرهاد را بازخوانی کرده بودند.
بسیاری از طرفداران فرهاد هم در فضای مجازی به تغییر این ترانه واکنش نشان دادند و آن را نشان از سطحی بودن بنیامین دانستند.
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با خشایار اعتمادی، عبدالجبار کاکایی و حسین زمان درباره دست بردن در ترانه کودکانه فرهاد توسط بنیامین بهادری را در ادامه میخوانید:
شعر شهیار قنبری معنوی است
خشایار اعتمادی از دنیای حرفهای خوانندگی فاصله گرفته است که دلیل آن را کم شدن شرافت در این محیط میداند. او درباره این فاصله گرفتن میگوید: «در محیطی که شرافت وجود نداشته باشد نمیتوانم نفس بکشم.»
اعتمادی درباره دست بردن در ترانه کودکانه فرهاد توسط بنیامین به انصاف نیوز میگوید: «کاش فقط این کار را بارخوانی میکرد که بازهم نیاز به اجازهی مولف دارد. هنرمندان صاحب اثر بنا به هر دلیل موجه یا غیرموجهی در خارج از کشور هستند که کاری به آن ندارم. اگر به این موضوع انسانی نگاه کنیم، این کار سرقت است و اگر به شرع رجوع کنیم این کار حقالناس است. حقوق معنوی هنرمند است، پنجاه سال پیش، یک هنرمند فکرش را برای ساخت موسیقی میگذارد، ترانهسرا ترانهای میگوید و خوانندهای هم آن را به ثبت رسانده است.
موسیقی پاپ ما حدود پانزده تا بیست سال دچار سوتفاهم شد. پیشتازتر از دیگران به دنبال مجوز برای رفع این سو تفاهم بودم. اعتقادم این بود که موسیقی پاپ قدمتی هفتاد ساله داشته و سکوت و خاموشی در آن افتاده است. آنها احقاق حق کردهاند و به دنبال کار خود هستند و حق دارند تا شکایت کنند و دلسرد شوند. اگر جوانی این کار را در فضای مجازی میکرد -که بازهم میگویم نباید چنین کاری کنند- کار او قابل توجیه بود. شخصی که در مملکت چه بایسته یا نبایسته و چه شایسته یا ناشایسته اسم و رسمی برای خودش به هم زده نباید چنین کاری کند. رعایت اخلاق حرفهای، اولین ویژگی هر هنرمند است ولی این کار بسیار غیرحرفهای بود.»
اعتمادی توضیح داد: «این موضوع چندین بار برای خودم اتفاق افتاد. «دیگه دیره» تورج شعبانخانی را خردادماه 78 از ایشان خریدم. سند و امضای تورج را هم دارم. آدمهای مختلف این کار را در فضای مجازی و آلبومهای مختلف خواندهاند، نجابت کردم و گفتم شاید تورج این کار را بنا به هر دلیلی به افراد دیگر هم داده باشد. هیچگاه نخواستم تا این مسئله را بولد کنم.
هزینه آن را دادهام و امتیاز مادی و معنوی و مجوز آن را از وزارت ارشاد گرفتهام و آلبوم آن را با نام خودم در کتابخانه ملی ثبت کردهام ولی شاهد این هستم که خوانندگان مختلف این کار را میخوانند. «طعنه» را با افشین یدالهی کار کردم ولی چند روز پیش دیدم یک نفر این ترانه را با ملودی دیگری میخواند. این موضوع را نتوانستم تحمل کنم و به او زنگ زدم و در آن تماس گفتم دو بیت از این شعر را خودم گفتهام.
او در پاسخ گفت این شعر را از برادر ایشان خریده است. سپس به برادر ایشان زنگ زدم که در پاسخ گفت این موضوع را نمیدانستم. در پاسخ گفتم که آلبومی به نام طعنه وجود دارد و او گفت پولی را که گرفتهام به شما میدهم. من برای پول زنگ نزدم و برای رعایت حق و حقوق همدیگر زنگ زدم.»
به باور اعتمادی: «کمکم شرایط طوری میشود که مولفها خانهنشین میشوند و نسل بعد فکر میکند بنیامین این کار را خوانده است. این کار خوب و قشنگ نیست و به یغما رفتن اسم، نام و هویت هنرمندان است. به هیچ وجه کار ایشان را تایید نمیکنم و از لحاظ قلبی، شرعی و حقوقی حق را به آنها میدهم.
مگر میشود که مملکت تا این حد بی در و پیکر باشد. اگر این کار صنعتی و در جایی ثبت بینالمللی شده بود، آیا یک کمپانی در داخل کشور میتوانست چنین کاری را کند؟ اگر چنین کاری را میکردند از آنها شکایت میکردند و ممکن بود کار به دادگاهای بزرگ بینالمللی هم برسد.
همهی ما ایرانیها عمری صدای فرهاد را شنیدهایم و حالا فرهاد به دیار باقی رفته است. سازمان صداوسیما باید این مسئله را رعایت میکرد. بنیامین کارهایی مثل «دنیا دیگه مثل تو نداره»، «تورو من تور تورو خدا خود خدا»، «دیوار ساعت آغچه نمیای» را دارد که باعث شهرت او شدند و باید این کارها را اجرا میکرد. به نظرم کار او صحیح نبود.»
این خواننده درباره قانون کپیرایت میگوید: «خیلی از قانونها در موضوعات ما وجود دارد ولی به صورت معلق است. بسیاری از چیزها در کتابخانه ملی و «اداره ثبت» ثبت میشود. در این حوزه 26 سال است که کار میکنم، بارها به مجلس، وزارت ارشاد و سایر سازمانها مراجعه کردهایم تا بحث حقوق مولف و قانون کپی رایت را بررسی کنند.
کاری معروف میشود و این هوش یک هنرمند است، چون این کار یک خلق است و عطیهای است که خداوند به هرکس نمیدهد. وقتی خداوند چنین ویژگی را به بندهاش میدهد، شاید میخواهد که بنده خودش را با خلق اثری هنری، صنعتی یا عملی متمایز کند. این اثر باید ثبت شود، اگر این کار انجام شود حق و حقوق مردم در حوزه هنر حفظ خواهد شد.
از خوانندگی حرفهای فاصله گرفتهام تا زمانیکه این فضای آشفته وجود دارد و شرافت در آن کم است، نمیتوانم در این فضا کار کنم. حدود صد و خوردهای اثر دارم، اگر یک نفر در ده سال آینده بدون اجازه این آثار را بخواند، نسل بعد چه فکری میکند؟ نسل بعد من را فراموش میکند. ما باید به هم کمک کنیم و نباید به همدیگر بد کنیم. چند نفر در حوزه موسیقی پاپ به طور حرفهای فعالیت میکنند؟ این افراد موظف هستند تا ریشه و پیشینه خودشان را بگویند تا نوظهورترها از آنها درس بگیرند. احترام به پیشکسوت فقط بله قربان گفتن نیست و رعایت حقوق و حرمت آنها هم هست.»
اعتمادی ادامه داد: «با ترانههایی که از آقای بنیامین شنیدهایم، این کار از او برمیآمد. این کار درست نبود و ای کاش صدا و سیما مقاومت میکرد. ای کاش ارشاد در آن زمان [اولین بار این ترانه در برنامه نوروزی سال 90 شبکه دو اجرا شد] مقاومت میکرد. اگر اشتباه نکنم مدیر برنامههای بنیامین در آن زمان آقای رجبپور بود که شرایط خاصی در وزارت ارشاد دارند. ارشاد باید در آن زمان دقت میکرد. سازمان هم برای بازپخش آن در تلویزیون مجوز داد. کسانی که در بخش فرهنگ و هنر وزارت فرهنگ و ارشاد و صدا و سیما کار میکنند هنرمند هستند و باید دقت کنند.
کار در سازمان را از سال 73 شروع کردیم، به ویژه با آمدن علی معلم چهار اولویت حمایت، هدایت، کارشناسی و ارزشیابی حاکم بود. وقتی که ارشاد به یک کلمه گیر میدهد، کارشناسانی که در ارشاد مجوز میدهند چطور نمیگویند که این کار برای منفردزاده و شهیار قنبری است؟!»
این خواننده میگوید: «بوی عیدی بوی تو! نه سال از این کار میگذرد و از تلویزیون پخش و همهگیر میشود. صدای آنها هم درمیآید. آن بوی توپ بوده که سر سال تحویل میزدند. شعر شهیار قنبری خیلی معنوی است «برق کفش جفت شده تو گنجهها» یا «بوی جوی لاجوردی» یا «بوی یاس جانماز ترمه مادربزرگ»
تضعیف یک اثر مطلوب و پسندیده نیست
عبدالجبار کاکایی دربارهی عملکرد بنیامین به انصاف نیوز میگوید: « قاعدهای از قوانین در ادبیات وجود دارد که فکر میکنم شامل حال موسیقی هم شود. این قاعده میگوید اگر شاعری به استقبال شاعری دیگری برود و در همان وزن و قافیه، شعری محکمتر از شاعر اولی بگوید، کاری بسیار مثبت و پسندیده انجام داده است. مثل حافظ که بسیاری از غزلهای فخرالدین عراقی و خواجوی کرمانی را گرفته و کلام موثرتر و بهتری گفته است. در مخمسسازی در ادبیات میگویند سراغ شعری برویدکه بتوانید آن را قویتر کنید مثل مخمس شیخ بهایی از خیالی بخارایی کرد.»
این شاعر و ترانهسرا درباره این اتفاقات در حوزه موسیقی توضیح داد: «این موضوع در حوزه موسیقی هم اتفاق افتاده است و جناب قیصر امینپور برخی از تصنیفهای قبل از انقلاب را بازسازی کرد. کلام آن تصنیفها ضعیف بود که با کلام بهتر ارائه کرد و آقایان افتخاری و اصفهانی خواندند.
خودم هم یکی دو تصنیف قدیمی را مثل «نه دیگه این واسه ما دل نمیشه» را به آقای فریدون دادم تا آن را بخواند. اگر این کار یک قدم رو به جلو و برای کمال و آراستگی اثر خلق شده باشد، به نظر کار سنجیدهای است و عقلا آن را میپذیرند. این آثار ممکن است از لحاظ حقوقی مدعیانی پیدا کند، اگرچه آن هم شرایط تاریخی دارد و پس از گذشت چند سال اشکالی ندارد.»
کاکایی ادامه داد: «دست بردن و تضعیف یک اثر به هیچ عنوان پسندیده و مطلوب نیست، به ویژه اثری که از حیث کلام جناب شهیار قنبری و ملودی آقای منفردزاده جا افتاده و مردم آن را پذیرفتهاند. من جرئت ورود به این کلمات را ندارم، کلماتی که در دل مردم نشسته و تا چه رسد به اینکه کلمات را عوض کنم و در سطح پایین قرار دهم. به اعتقادم همین قاعدهای که در ادبیات وجود دارد، شامل حال موسیقی هم میشود. این کار تخریب اثر هنری و فرهنگی است و کمتر از سنگ زدن و تخریب یک اثر باستانی نیست.»
او در پایان گفت: «آقای بنیامین سابقه خیلی خوبی دارد. او بدعتگذار ورود به موسیقی مارکتی است و کلام را چنان با ریتم هماهنگ کرد که تقریبا کلام از آن فاصله گرفت و ریتم در ترانههای بنامین حرف اول را میزند. کلام در شرایط جدیدی قرار گرفت و ماهیت شاعرانگی سنتی خودش را کنار گذاشت. بنیامین از نخستین کسانی بود که این رویه را ترویج داد. او شاعر خیلی خوبی هم هست. جشنواره «شبهای شهریور» را برگزار کردم و پیش از اینکه به شهرت برسد، یکی از شاعران برجسته آقای بنیامین بهادری بود. با تمام این وجود، کار نامطلوب را باید به او گفت. دوستانه به او میگویم خودش یا هر شخص دیگری که روی این کار کلام گذاشته، کاری جالب و پسندیدهای انجام نداده است. پیامد بازی با حافظهی مردم برای بنیامین حیف است که بین قشر جوان محبوب است. بنامین میتوانست با عذرخواهی ساده و اگر در توانش است میتوانست از این کار صرف نظر کند و اشاره کند که این کار را هیچوقت منتشر نخواهد کرد.»
تصرف بدون اجازه مقبول نیست
حسین زمان درباره ترانه کودکانه به سبک بنیامین به انصاف نیوز میگوید: «عرف بازخوانی این است، اگر خوانندهای بخواهد اثری را بازخوانی کند باید از صاحبان آن اجازه بگیرد. قانون کپیرایت در کشور ما جاری نیست ولی بازخوانی بدون گرفتن اجازه خلاف قانون و بدون اجازه صاحبان اثر غیراخلاقی است. کارهای بسیار ارزشمند و یادگار بزرگ موسیقی مثل کودکانه مرحوم فرهاد جایگاه بسیار بالایی در تاریخ موسیقی ما دارند. تغییر اینچنینی این آثار و عرضه آن، کار بسیار اشتباهی است. صاحبان این اثر حق داشتهاند تا به این کار اعتراض وارد کنند؛ ولی تا چه مقداری در کلامشان منصفانه عمل کردهاند، بحث دیگری است. اعتراض هنرمندان به این اثر بجاست.»
این خواننده در ادامه میگوید: «هنرمندانی با اجازه صاحبان آثار بازخوانی میکنند که جزو آن خوانندگان هستم. دو اثر را بازخوانی کردم. پس از اینکه اجازه گرفتم، ترانه «کولی» را بازخوانی کردم و در یکی از آلبومهایم منتشر کردم. مرحوم منوچهر طاهرزاده از من خواست تا این ترانه را بخوانم که مال خودش بود.
بسیاری دیگر از دوستان هم با اجازه صاحبان آثار، کارهایی را بازخوانی کردند. مثل خوانندگانی که آثار مهندس همایون خرم را در ایران بازخوانی کردند. به هر حال این کار را بدون اجازه کردن اخلاقی نیست.»
زمان از تجربه بازخوانی میگوید: «عکسالعمل بدی از بازخوانی آثار ندیدم. مرحوم مازیار ترانه «ایران ایران» را برای اولین بار خواند که این ترانه را بازخوانی کردم. دلایل و انگیزههای خود را برای بازخوانی گفتم و از تنها بازمانده این کار یعنی ترانهسرا اجازه این کار را گرفتم. به هر حال این کارها با مجوز بود و وزارت ارشاد این آثار را تایید کرد که توانستیم آن را منتشر کنیم.
افراد زیادی برخی از این آثار را خواندهاند. ترانهای بسیار نوستالژیک است و مردم شاید دوستداشته باشند تا آن را با صدای خوانندگان مختلف بشنود. حدود هفت هشت نفر از خوانندگان ترانه «ایران ایران» را خواندهاند که هر کدام از آنها با حس و حال خودشان خواندهاند و مردم هم از این آثار بدشان نیامده است.»
زمان توضیح داد: «صحبت این است که کاری را بدون اجازه بخوانیم و آن را تغییر دهیم. ملودی و آهنگ را نگه داریم و کلام را تغییر دهیم یا برعکس این عمل کنیم. این کارها به هیچ وجه درست نیست. فکر میکنم تصرف بدون اجازه یک اثر هنری مقبول هیچکسی نیست. مردم و هنرمندان از این کار خوششان نیامد و من هم جزو کسانی هستم که این کار را قبول ندارم. این کار هنرمندان با اخلاق نیست و امیدوارم بر اثر یک ندانم کاری و بیتوجهی باشد و قصد و غرضی در کار نبوده باشد.»
این هنرمند در پایان گفت: «بازهم تاکید دارم اصلیترین کار هنرمندان حفظ ارزش و جایگاه هنر است. متاسفانه بدتر از کاری که به آن اشاره کردید، این روزها اتفاق میافتد و حرمت موسیقی توسط بسیاری از افرادی که وارد عرصه شدهاند نگه داشته نمیشود. سخیفترین کارها از لحاظ کلامی ارائه میشود و متاسفانه ذائقه مردم بد تغییر کرده که این آثار مورد استقبال قرار میگیرد. به نظرم این هنرمندان هستند که باید حرمت موسیقی را نگه دارند و با ارائه کارهای خوب و در شان هنر موسیقی ارزش واقعی را برای هنر قائل شوند.»
انتهای پیام
این اثر پنج سال پیش تولید و پخش شده اینکه چرا الان اینقدر روش حساس شدن جای سوال داره!!!