تحلیل گاردین از شیوه منحصر به فرد سوئد در مقابله با کرونا
به نوشتهی گاردین کرونا ویروس مرز، نژاد و ملیت نمیشناسد، این بیماری هر کسی را با هر رنگ و نژاد و طبقهای مبتلا میکند، البته که هزینههای آن قاعدتا برای فقرا بیشتر است. متخصصان اپیدمیولوژی نقش برجستهای در این بحران بازی کرده و به زبان جهانی سازی در مورد منحنیهای ریاضی بیماری صحبت میکنند. اکنون تلاش مشترک جهانی مقابله با کووید-۱۹ است.
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: با این حال، واکنشها و عملکردها کشور به کشور تفاوت میکند، حتی کشورهای ثروتمند نیز رویکردهای متفاوتی اتخاذ کردهاند. این واکنشها برگرفته از میراث تاریخی، فرهنگ سیاسی و اجتماعی خاص هر کشور است. مورخ سوئدی سونکر اسلینرلین، که خود به تازگی از شر بیماری کرونا بهبود یافته، در مقاله اخیراش خاطرنشان میکند: هرگز فقط یک بیماری همه گیر جهانی وجود نداشته بلکه تعداد زیادی از آنها با منطق ملی خاص خود شکل گرفته است. در واقع همهگیریها در هر جامعه متأثر از فرهنگ آن است. هیچ دشمن بیولوژیکی در حال جنگ با ما نیست، این ویروسهای جهانی به اندازه تعداد افراد درون هر جامعه به آن حمله میکنند.
در واقع، این بیماری همه گیر یک آزمایش بزرگ برای کشورها است، آزمایشی که ساختارهای عمیق اجتماعی آنها را عیان میکند. ارزشها و شیوههایی که در زمانهای عادی از نظرها پنهان میشدند، حالا به چشم آمدهاند.
برای ما به عنوان یک سوئدی که ۴۰ سال است در خارج از کشور زندگی کرده و دیگری یک ترک که در سوئد زندگی میکرده و حالا به اسپانیا آمده فرصت خوبی است تا شباهتها و تفاوتهای فرهنگی خود و جهان خارج را ببینیم.
ما همیشه اختلافات خاص خود را داشتهایم، اما با شیوع ویروس کرونا بیش از پیش خود را در قالب رژیمهای متفاوت اروپایی دیدیم.
اسپانیا، یکی از کشورهای آسیب دیده اروپا بر اثر شیوع کرونا برای جلوگیری از شیوع بیماری و کاهش بار آن در بیمارستانهای پر ازدحام، مقررات بسیار سختگیرانهای را اعمال کرده است. قرنطینه دیگر نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت برای اسپانیا بود. فاصلهگذاری اجتماعی با نظارت مستقیم پلیس به اجرا درآمد.
روش سوئد، اما متفاوت بود و ما هر دو اطمینان داشتیم که نمیتوان نسخه سوئد را برای کشورهایی مانند اسپانیا یا ترکیه تجویز کرد، چرا که در این کشورها سطح اعتماد اجتماعی و نهادی بسیار پایینتر است. اما آیا این رویکرد اعتماد متقابل بدون اعمال مقررات سختگیرانه میتواند در خود سوئد کار کند؟ و چرا سوئد تصمیم گرفت که مسیری متفاوت از بسیاری دیگر کشورها برگزیند؟ در این مورد، نظرات ما متفاوت است.
یک مسافر ترک که البته خودش شهروند سوئد است اعتقاد دارد که چنین رویکردی حتی در سوئد که اعتماد به دولت بالا است خطرات بالقوهای برای سلامت مردم به ویژه سالمندان دارد. از طرف دیگر، یکی دیگر از شهروندان سوئد معتقد بود که جنگی همه جانبه برای نجات جان افراد، هزینههای هنگفتی برای ساخت اجتماعی در پی دارد به طوری که میتواند اقتصاد را به سمت فروپاشی ببرد؛ بنابراین ما تصمیم گرفتیم که توجه خود را به پیامدهای اجتماعی مسیرهای مختلف انتخاب شده تغییر دهیم.
برای سوئد، تعطیلی کامل کشور در دراز مدت ممکن نبود. به عنوان مثال، اگر مدارس و پیش دبستانیها بسته بودند، والدین مجبور میشدند که برای مراقبت از فرزندان خود در خانه بمانند. این امر به طور بالقوه میتوانست والدینی که در بخشهای حساس مانند مراقبتهای بهداشتی بودند را درگیر سازد. از طرف دیگر امکان داشت مادربزرگ و پدربزرگها مجبور به مراقبت از نوههایشان شوند و این آنها در معرض بیماری قرار میداد.
در جامعهای که برابری جنسیتی و حقوق کودکان حائز اهمیت است، تصمیماتی این چنینی باید با دقت بیشتری اعمال شود. تعطیلی و قرنطینه ممکن است برای طبقه متوسط و ثروتمند مشکلی ایجاد نکند، به خصوص در جوامعی که هنجارهای جنسیتی سنتی دارند، اما در سوئد، مدارس برای کودکان محروم و والدین مجرد و یا کم درآمد، هم هست.
حال این سوال ایجاد میشود که آیا انتخاب سیاستها در سراسر جهان بر مبنای کاملاً منطقی صورت میگیرد یا اینکه محدودیتها و امکانات ریشهای فرهنگی هم در آن نقش دارد. همین طرح فاصلهگذاری اجتماعی را در نظر بگیرید: به نظر میرسد اکنون این به یک برنامه مشترک بینالمللی تبدیل شده است.
در سوئد، مسیر انتخاب شده ممکن است کمتر بر مبنای طرح فاصلهگذاری اجتماعی باشد، اما احتمالاً در این کشور هم هدف همان هدف است. در حالی که بعضی اوقات، رسانهها خبر از مهمانی بعد از اسکی در هیپستر استکهلم میدهند، اما ما که اینجا هستیم میبینیم زندگی حالت متعادلی دارد.
مطمئناً، حتی در سوئد نیز بسیاری هستند که خواستار تعطیلی جامعه هستند، اما دیگران همچنان از ادامه روند فعلی ابراز رضایت کرده و به ما یادآوری میکنند که چرا واژه اجتماع در سوئدی که samhälle است به معنای در کنار هم قرار گرفته تعبیر میشود. آنها نگران هستند که اقدامات سختگیرانه منجر به خصوصی سازی رنج با توجیه بسته شدن اجتماعی شود.
انتخاب صرفاً بین آزادی فردی و حاکمیت اقتدارگرا نیست. در اسپانیا نیز اقدامات سختگیرانه از پشتیبانی گسترده مردمی برخوردار است و نیروهای امنیتی وقت خود را بیش از صدور جریمه، ضرف برگزاری مهمانیهای تولد برای سالمندان میکنند، اما در آنجا نیز ابراز مخالفت در این باره که پیامدهای اجتماعی تعطیلی زیاد است، میشود. آدا کولاو، شهردار چپگرا بارسلونا اخیرا در یک پست فیسبوکی نوشت: فرزندان ما را آزاد کنید! این پست در ۱۵ آوریل، دقیقاً قبل از اعلام دولت مادرید مبنی بر عدم بازگشایی مدارس در ترم تحصیلی جاری، منتشر شد.
شکی نیست که در اثر بحران کروناویروس آنچه ما در سطح جهان خواهیم دید، بحث بازگشت اقتدار دولت است. اما سوال اصلی در مورد چند و، چون آن است.
مثلا ویکتور اوربان، نخست وزیر مجارستان، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه و یائر بولسونارو، رئیس جمهور برزیل مشغول استفاده از این همهگیری برای تقویت هرچه بیشتر حکومت استبدادی خود هستند، پاسخ به سوا بالا واضح است: بعد از بحران کرونا شاهد لیبرالیسم و دموکراسی کمتر خواهیم بود. با این حال هر دو نمونه سوئدی و اسپانیایی به روش خود به ما نشان میدهند که پاسخ دیگری هم ممکن است محتمل باشد و آن بازگشت دموکراسی نئولیبرال و دولت رفاه اجتماعی دموکراتیک است.
ما هم موافقیم که عاقلانه است به شهروندان به عنوان موجودی مسئول، احترام اخلاقی بگذاریم و در مشارکت آنها برابر باشند. این ممکن است در حقیقت بهترین راه برای مقابله با بیماری باشد که مشخصه بارز یک جامعه با اعتماد متقابل بالاست: این اعتماد متقابل بین شهروندان و بین شهروندان و دولت حکمفرما است.
انتهای پیام